در آستانه جنگی اعلان شده علیه ایران هستیم؛ جنگی با تمامی الزامات و توابع رنجآور و بهم ریختگی ایران. سردمداران و گردانندگان جمهوریاسلامی و دیکتاتوری ولایتفقیه، عامل اصلی کشاندن ایران به لبه نابودی و درگیری در جنگی است که هیچ توجیه خردمندانهای برای آن نیست؛ با این حال وقوع این جنگ-همانطور که از شرایط فعلی پیداست- در خدمت استمرار قدرت ضدانسانی، گسترش فضای ضددموکراتیک و وقاحت جمهوریاسلامی عمل خواهد کرد؛ تجربه تاریخی ثابت کرده است هر موقع که نظامهای دیکتاتوری از عهده استحکام انسداد سیاسی و تحکیم الگوهای اجرایی ضدمدنی برنمیآیند، سرزمین به یغما گرفته خود را به سوی نابودی جغرافیایی و انهدام منابع انسانی و از بین بردن منافع ملی میکشانند. اکنون جمهوریاسلامی در تکانههای آغاز و رشد جنبش مدنی ایران، اجماع جامعه جهانی علیه برنامههای شرمآور تروریستی و افزایش فشارهای تجاری و دیپلماتیک قرار گرفته و با از دست دادن مشروعیت و کارآمدیاش در داخل، علاج واقعه را در کشاندن ایران به سوی جنگ انتخاب کرده است؛ انتخابی به غایت نابخردانه و در ضررهای غیرفابل جبران برای ایران و ایرانی.
شکی نیست که وقوع هرگونه برخورد نظامی میان نیروهای رژیم جمهوریاسلامی و مهاجمان، زندگی ایرانیان را که در گرداب فساد و دزدی سران و عوامل جمهوری اسلام، هر بیشتر در مشکلات اقتصادی و تأمین معیشتی فرو میرود، به مرحله غیرفابل برگشتی خواهد کشاند که جبران آن در چشم انداز آیندهای نزدیک بدور از واقعیت مینماید. از سویی همانطور که عملکرد جمهوریاسلامی پیش از این نشان داده است، وقوع جنگی ناخواسته برای مردم ایران و مورد نیاز رژیم، باعث خواهد شد هر گونه اعتراض مدنی، درخواستهای صنفی و مطالبات سیاسی در داخل به تیغ شکنجه و دستگیری خواهد انجامید. از دیگر سو، وضعیت تحمیل شده جنگی، بر نیروهای گریز از مرکز و ایدههای تجزیهطلبانه در داخل و خارج، میدان لازم را فراهم خواهد ساخت.
جمهوریاسلامی اکنون برای نجات خود حاضر است جغرافیا و واقعیت ایران زمین را به مسلخ انهدام و فروپاشی بکشاند و چند وقتی بر حیات ضددموکراتیک و فسادخیزش بیافزاید؛ در آن سوی مرزهای سیاسی و جغرافیایی ایران نیز بخشی از کشورها و نیروهای ضدایرانی، با خیره سری جمهوریاسلامی بر طبل جنگ و جنگافروزی میکوبند، تا با آماده شدن شرایط، دست در عملی کردن ایرانستان ببرند؛ توطئهای به غایت وقیحانه که عامل اصلی آن، سیاستهای مردم ستیزانه، شیطنتهای منطقهای و فساد گسترده جمهوریاسلامی قرار دارد، در یکی از حساسترین برهههای تاریخی، آگاهان، دلسوزان و ایران پرستان را به آزمونی میخواند که بیدقتی در این شرایط و نادیده گرفتن مصالح و منافع ملی، یک فرصت تاریخی را برای ایران در راهیابی به جامعهای دموکراتیک و مبتنی بر حقوق بشر و همجواری خردمندانه با دیگر کشورها، بدون جبران آن در واقعیت زندگی و ماندگاری ایرانیان تدارک دیده است.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
آقای کاوه یزدانی،
تلفن شما به برنامه یاران (علیرضا میبدی) در تلویزیون پارس را شنیدیم. نخست این را بگویم که من شخصاً زمانی که این رادیوها و رسانههای ایرانی خارج از کشور بوجود آمد، همان لحظه میدانستم که کار مبارزه ما با رژیم ایران چند صد برابر مشکلتر شد. از بنده و شما و امثال ما که ۳۳ سال مقاومت شبانه روزی در برابر رژیم کردیم، که بگذریم - اما این رسانهها بسیاری دیگر را مسخ خود و در مبارزه سست کردند.
از طرفی هم نه تنها کمکی به اتحاد ایرانیان بر ضد رژیم نکردند بلکه با این دعواهای زرگری بین خودشان، در پراکندگی مبارزان نقش داشتند، و (خواسته یا ناخواسته) "در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفتند"، و ملت را بیشتر سر گیجه دادند تا کمک در ایجاد همبستگی.
اما پس از ظهور این رسانه ها، این را هم اضافه میکنم، تنها شخصیتی که در بین این بقول خودشان خبرنگار و مفسر و پژوهشگر و خبر رسان و و و... یک میهنپرست به تمام معنی مطلع، مثبت، یک مبارز جدی یافتم که شدیدا رژیم ایران را با اطلاعت دقیق و مباحث مفید میکوبید و به مردم هم کمک فکری میرساند، یافتم، حمید میر مطهری بود، که از دست مهری و قائم مقامی و میبدی از رادیو صدای ایران فراری شد، سپس با تاسیس رادیو صدای جدید چند سالی بکار خود ادامه داد تا اینکه رسانههای لوس آنجلسی از یک طرف و رژیم از طرف دیگر، ایشان را با بحرانهای مالی جدی روبرو کردند و از صحنه خارج.
و ایشان هم چون عدمی نبود که بشود ایشان را خرید، تا آنجا که از دستش بر میامد با کمک چندی از یاران بکار خود ادامه داد، و زمانی که دیگر کشش مقابله با این همه دسیسه را نداشت، ردی صدای جدید را مجبور شد تعطیل کند.
و اما در مورد پرسش شما از میبدی. من خودم سالها پیش با اکثر اینها همین پرسش شما را در میان گذشتم، حتی همین پرسش را با آقای حسین مهری (رادیو صدای ایران) که به هیچ وجه با او هماندیشی ندارم حدودا ۱۵ سال پیش مطرح کردم. پاسخش همانی بود که همه اینها تا بحال به ما تحویل دادهاند: "وظیفه ما خبر رسانی است، نه تشکلات سیاسی را سر و سامان دادن".
که من در پاسخ به ایشان گفتم مگر در همین آمریکا CNN, CNBC, CBS, حتی PBS کار خبر رسانی نمیکنند؟ اما، زمانی که انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا نزدیک میشود همه اینها که اکثراً از یک تفکر لیبرال دمکرات چپ پشتیبانی میکنند، به هر نحوی شده (چه مستقیم و چه غیر مستقیم) با جهت دادن به برنامههای خود از کاندید حزب دمکرات آمریکا که اصولا تفکرات چپ دارد پشتیبانی میکنند و تاثیر غیر قابل انکار آن بر جامعه آمریکا بصورت مشخصی محسوس است.
که باز تفرقه رفت، تا اینکه رگ آذری بنده بجوش آمد و با عصبانیت مجبور شدم به ایشان یادآوری کنم که چطور شد در زمان شاه که میخواستید شاه برود و همه شما پشت خمینی ایستاده بودید، چپ و راست در روزنامههای وقت ایران بر ضد حکومت مقاله چاپ میکردید و مردم را با مقالات سرخ آنچنانی بر ضد شاه تحریک میکردید؟ تا جایی که روزی که شاه فقید ایران را ترک کرد، جناب عالی در صفحه اول یکی از روزنامههای سرشناس آن زمان مقالهای چاپ کردید با تیتر بزرگ "اهریمن از ایران رفت". اما حالا که میکرفنها بسوی ایران در دست شماها است، همه شماها برای ما خبر رسان شدهاید؟ که ماند به نگاه کردن، و بنده هم رفتم پی کارم.
نتیجه اینکه، در ضمن اینکه اینها بدون شک مخصوصاً در این سالهای اخیر (شاید بدلیل عذاب وجدان)، کمک کردند بعضی از مسائل برای ایرانیان روشن شود. اما اصولا نمیشود از اینها انتظار داشت که آن کار اساسی را که باید بکنند را انجام دهند.
در زمان شاه از حرفه خود برای سرنگون کردن نظام پادشاهی استفاده کردند، اما امروز در برابر جمهوری اسلامی، همه خبر رسان شدهاند. پیدا کنید پرتغال فروش رااااااااا.
اسمش را هم گذاشتند "دموکراسی". حالا شما به اینها بگو ما در دموکراسی CNN و CNBC و امثال اینها را هم داریم، اگر کار آنها فقط خبر رسانی است، بنده هم نامم،
Jesus Christ است.
خیلی بیپروا خدمتتان عرض کنم. مبارزهای که در خیلی پیش از ۵۷ برای سرنگون کردن نظام پادشاهی آغاز شد، هنوز هم ادامه دارد، که مبادا نظام پادشاهی به ایران باز گردد و ایران دوباره به سمت پیشرفت بحرکت در آید. این جمهوریخواهان عزیز که اکثر رسانههای ما در اختیار آنها است، همان توده ای و کنفدراسیون یها و مذهبیهای آن زمان هستند بعلاوه یک سری هم که با عناوین مختلف و رنگارنگ از طرف جمهوری اسلامی به اینها ملحق شدهاند تا مطمئن شوند کسی جرات مبارزه جدی با رژیم را از طریق صدا و سیما پیدا نکند.
آن یکی قائم مقامی که فکر میکند فردا میخواهد برود و رئیس جمهور شود. دشمنی با پادشاهی را برای خودش به یک Crusade (جنگ صلیبی) تبدیل کرده. میان خیزش ۸۸، طرف از ایران میگوید همین الان بسیجیها با قمه به مردم حمله ور شدند، آقای قائم مقامی میگوید: "پسرم اگر میتوانی برو میان جمعیت و فریاد "جمهوری ایرانی" سر بده". طرف میگوید با قمه حمله کردند، این میگوید برو شعار "جمهوری ایرانی" سر بده. بعد هم که یکی کشته میشود گریه و زاری براه میاندازند که آخ چرا اینطور شد. یکی هم نیست که به اینها بگوید، اینطور شد چون شما دشمنی با پادشاهی را در صدر مبارزه خود قرار دادهاید بجای سرنگونی جمهوری اسلامی.
بعد هم به بنده و امثال بنده میگویند اولویت ما و دعوای امروز ما بر سر نوع نظام آینده ایران نیست و بر سر سرنگونی جمهوری اسلامی است. اینها را به من و امثال من نباید بگویند که نه رسانه در دست ما است نه چیزی، اینها را به آنهائی باید گفت که میروند میان جنگ ملت با رژیم شعار "جمهوری ایرانی" را در دهان مردم میندازند، و مبارزه همهگانی را به یک مبارزه بر سر نوع نظام آینده تبدیل میکنند و خیزش را به انحراف میکشاند.
در هر حال من با مطالبی که شما توانستید در یکی دو دقیقه فشرده در برنامه یاران مطرح کنید، که در آخر هم بجای پاسخ با اشاره به دو موش آزامیشگاهی برنامه را بپایان بردند، کاملا موافق هستم و حق دارید.
مرد رزمی گوشه گیر و دربدر، ناکسان و سفلکان بر کار ها!
شیر در قلاده و خورشید سرد، مینتابد بر در و دیوار ها!
این چنین شد بهره ایرانیان، از خرابیهای کج رفتار ها!
آری آری بردباری کن از آنک مدتی معکوس گردد کارها!
یک زمان بر بای خیزند و نهند، لاجرم حق بر کف بد کارها!
بار دیگر باز گردد کاروان از سر یاری به شهر یارها
بار دیگر باز گردد کاروان از سر یاری به شهریارها...
با این اوضاع در هم بر هم مبارزه در خارج از کشور، این مبارزه در دست مردم ایران در داخل ایران است و به همت آنها بستگی پیدا کرده است. و آنها هستند که باید تصمیم بگیرند با کدام پرچم و به بهانه کدام شعار خیزش نهائی ملی را برای سرنگون کردن رژیم آغاز کنند.
یکی از بهترین راهها در داخل ایران برای آگاهی و خبر رسانی، بسیج افکار عمومی، و همآهنگ کردن ملت در مبارزه و جهت دادن به مبارزه، استفاده از شعار نوشتن بر در و دیوارها است و پخش شبنامه.
با شعار الله اکبر و پرچم سبز سید نمیشود به جنگ ۱۴۰۰ سال و اندی دکاندار و فریبکار حرفهای اسلامی رفت.
اگر قرار است این ملت در جنگهای ساخته پرداخته رژیم کشته شود و خون دهد، دست کم باید با پرچم ملی خودش و شعار ملی خودش وارد صحنه شود. غیر از این، در به روی آنهائی که از هر فرصتی برای انحراف خیزشها آماده هستند باز میماند. ایران آزاد باید.
"ایران کشور مااست، کورش رهبر مااست"
جاوید شاه،
شیر و خورشید و تاج
..........................
کاوه
با سپاس از شیرو خورشید و تاج گرامی ، من فکر می کنم ، یا باید بساطمان را جمع کنیم و ایران را فراموش کنیم ، یا اینکه هرکاردرستی از ماساخته است ، هرچند کوچک یا ناچیز، باید انجام دهیم. در این مورد که کاری از ما ایرانیان خارج برای کشور ساخته نیست با جنابعالی موافق نیستم. تنها صدایی که به درون ایرانمی رود تلویزیون و رادیوها هستند که باید بطور جدّی ومداوم و قاطع وظیفه آنها را در هر فرصت ممکنی به آنها گفت. ارادتمند کاوه
December 15, 2011 05:18:02 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
با درود به هم میهنان گرامی
درود ویژه به حق عزیز، ودیگر دوستان گرامی، آقایان ، بهمن زاهدی و خسرو بیت الهی و ایرانی و عرفان و شیروخورشید و تاج و وجدانی و شهرام آریان و مش قاسم و همایون گرامی
دوستان ، لینک برنامه آقای علی رضا میبدی در روز چهارشنبه چهارده دسامبر را در پایین از چند ثانیه پیش از دقیقه هشتاد را گوش کنید لطفاً ، و هر راهنمایی دارید بنویسید. ارادتمند کاوه.
لینک
http://www.voinews.net/archive/program/1693/
December 15, 2011 10:06:34 AM
---------------------------
کاوه یزدانی
با درود به هم میهنان گرامی
چند لینک بسیار شنیدنی و نگران کننده در باره مسائل و بحران های موجود را در اختیارتان قرار می دهم تا کمی از گذشته ها فاصله بگیرید و به فکر اوضاع حالا و سرنوشت آینده کشور و نسل جوان و نسلهای آینده باشید. با سپاس. کاوه
گفتگوی آقای فرامرز فروزنده با خانم الاهه بقراط
http://www.youtube.com/watch?v=j9G7_qYLMdU&feature=player_embedded
گفتگوی آقای فرامرز فروزنده با آقای دکتر اَسَد همایون
http://www.youtube.com/watch?v=uATmsMEgRHA&feature=player_embedded
گفتگوی آقای فرامرز فروزنده با آقای دکتر حسین لاجوردی
http://www.youtube.com/watch?v=XWUc2QNirw8&feature=player_embedded
December 15, 2011 08:46:14 AM
---------------------------
حق
با درود به هم میهنانم، بویژه به دوستان کافه نادری نازنینم
با درود و سپاس به آقای حقدار بابت این نوشتار و بویژه آخرین پاراگراف آن:-
؛جمهوریاسلامی اکنون برای نجات خود حاضر است جغرافیا و واقعیت ایران زمین را به مسلخ انهدام و فروپاشی بکشاند و چند وقتی بر حیات ضددموکراتیک و فسادخیزش بیافزاید؛ در آن سوی مرزهای سیاسی و جغرافیایی ایران نیز بخشی از کشورها و نیروهای ضدایرانی، با خیره سری جمهوریاسلامی بر طبل جنگ و جنگافروزی میکوبند، تا با آماده شدن شرایط، دست در عملی کردن ایرانستان ببرند؛ توطئهای به غایت وقیحانه که عامل اصلی آن، سیاستهای مردم ستیزانه، شیطنتهای منطقهای و فساد گسترده جمهوریاسلامی قرار دارد، در یکی از حساسترین برهههای تاریخی، آگاهان، دلسوزان و ایران پرستان را به آزمونی میخواند که بیدقتی در این شرایط و نادیده گرفتن مصالح و منافع ملی، یک فرصت تاریخی را برای ایران در راهیابی به جامعهای دموکراتیک و مبتنی بر حقوق بشر و همجواری خردمندانه با دیگر کشورها، بدون جبران آن در واقعیت زندگی و ماندگاری ایرانیان تدارک دیده است.؛
انقدر این در این سالها گفته شده است که متاسفانه کسانیکه باید آنرا جدی بگیرند، کرخت شده اند و نسبت به آن واکسینه. بدبختی به جایی رسیده که شکوری راد، احمدی نژاد و جناح او را آپوزیسیون برانداز معرفی می کند! در کتاب سالها پیش خواندک که لُرد کورزون انگلیسی که برای جاسوسی به ایران دوران آخر قاجار بدون اجازه دولت وارد کشور شده بود، نقل می کرد که در ایران سربازان جان بر کف و تندرست فراوانند ولی فاقد ژنرال های لایق هستند. بله، در این دهه ها که ایران رو به نابودی پیشرفت کرده، سربازان جان بر کف در شکل زن و مرد و دانشجو و کارگرهای گمنام فراوانی داشته ایم ولی حیف که اگر یکی دو ژنرال هم پیدا شد، مدعیان ژنرال بودن برنتافتند و برنمی تابندشان. ملت آماده و جان بر کف ولی کو رجال سیاسی ای که بتوانند ملت را مورد خطاب قرار داده و کادری پشت سر خود داشته باشند. اینطور که پیش می رود، سر از ایرانستان بر خواهیم آورد مگر آنکه آنانیکه کرختی و واکیناسیون گرفتندتشان بخود آیند. حال حقدارها هی بنویسند و هشدار دهند و دل ما را بدرد آورند و داغ ما را تازه کنند. پاینده ایران و ملت ایران
December 15, 2011 02:07:09 AM
---------------------------
عرفان
درود بر اقای حق دار و کاوه نازنین
خرد گم کرده ایم شاید نمیدانیم؟
روزگارانی بود که چشم بادامی ها در حسرت ایران شدن نام یکی از خیابان های اصلی سئول را تهران گذاشتند و گفتند به امید روزی که ما هم مثل تهران بشویم همان کره ای که ارزوی یک چرخ پیکان ما را میکرد اکنون دارای دو شرکت خودرو سازی معروف و جهانی (کیا - هیوندای) شده بگذریم.
شاه فقید میتوانست با یک اتحاد شوم با غرب خود و نظامش را بیمه کند اما منافع ملی این اجازه را به او نداد. امروزه این رژیم صفاک قرون وسطایی برای حفظ و تثبیت خود علنا ایران را به مستعمره چین کمونیست و پوتین تبدیل کرده و در این راستا از هیچ چیزی دریغ نکرده و حتی با وقاهت و گستاخی تمام حاضر شد بخشی از تمامیت عرضی ایران را به روسیه واگذار کند و سهم ما را در دریای خزر فدای حمایت روس ها از برنامه اتمی و ماجراجویی ها و اعمال تروریستی شان در سطح جهانی کند . روزگارانی بود که ایران پلیس(ژاندارم) منطقه بود و مردم از عزت و اعتبار بین المللی برخوردار بودند و پاسپورت ایرانی مایه دردسر و گرفتاری شان نبود در ان روزگاران ایران به سرعت پله های پیشرفت و ترقی را در عرصه های اقتصادی و نظامی میپیمود و قدرت های غربی را به فکر محار این قدرت نو ظهور واداشت.
در ان روزگارانی که غرب با بحران اقتصادی دست و پنجه نرم میکرد کارتر دست به دامان شاه شد تا قیمت نفت را پایین بیاورد تا بلکه بتوانند این بحران افسار گسیخته را محار کنند اما شاه حاضر نشد که منافع ملی را فدای یک اتحاد شوم کند عوامل یکی یکی دست به دست هم داد تا استعمار پیر و امریکا به فکر این افتادند تا ان رمال هندی را در اب نمک بخوابانند تا بخیال خودشان هم جبهه ای مستحکم تر در برابر کمونیست ها تشکیل دهند هم منافعشان راحت تامین شود
اینکه شاه بد بود یا خوب بود دیکتاتور بود یا وابسته به امریکا بود قضاوتش را به تاریخ واگذار میکنم خوب مسلما در ان زمان همه چیز خوب خوب نبود و کم و کاستی هایی هم بود در واقع با وجود روحانیت قدرت طلب و توده ای ها نمیتوانست همه چیز هم خوب باشد هم چنین یک سری اقدامات اشتباه از سوی شاه فقید بیشتر به این فضای متشنج و اشفته دامن زد در واقع به نظر من بعد از کودتای 28 مرداد یک روند قهر ملی صورت گرفت و از سوی هیچ یک از طرفین تلاشی برای اشتی صورت نگرفت تا اینکه فاجعه 57 را افرید
این مقدمه را گفتم تا به انقلاب 57 برسیم بعد از فاجعه 57 خمینی گجستک اب سردی بر روی تمامی انقلابیون و عاملان اصلی انقلاب ریخت و دایره قدرت را به انحصار خود و مزدورانش گوش بفرمانش دراورد روند پس رفت ایران و غارت ثروت ملی روندی شتابان گرفت و نعمت جنگ هم دلیلی برای به خاک و خون کشیدن تمامی ازادی خواهان شد در ان مقطع این جلادان توانستند تب ازادی خواهی را فرو نشانند این روند سپری شد تا اینکه نسل ازادی خواه و جوان ایران که در ان فاجعه سهمی نداشت از راه رسید و شکوفا شد و با جمهوری اسلامی اعلان جنگ نمود
دستگاه ولایت که خود را با بحرانی عظیم چه در عرصه بین المللی و چه در عرصه داخلی روبرو دید تصمیم به یک بدلکاری سیاسی زد و ان روباه خندان را بعنوان ناجی ملت معرفی کرد پس از مدتی جوانان فهمیدند که به بازیچه گرفته شده اند و اصلاحات پدیده سرابی بیش نیست از این رو بود که در غالب جنبش دانشجویی دست به اعتراض و خیزش زدند اما همین روباه خندانی که خود را حامی دانشجویان و جنبش دانشجویی دانست با نفوذ نیروهای خودی در میان این جنبش پویا و ساختارشکن سعی در تضعیف و سرکوب ان را داشت که متاسفانه در این امر موفق هم بود
اکنون 33 سال از جور و جنایت و تجاوز و فساد این رژیم صفاک و قرون وسطایی میگذرد و فریاد حق طلبی و دموکراسی خواهی در جامعه فراگیر تر شده و ارتش ازادی خواه و جوان ما روز به روز متشکل تر و قوی تر و بیشتر شده و فشارهای اقتصادی هم ان قشر از هموطنانی را که فقط درگیر روزمرگی زندگیشان بودند را با ما همراه ساخته .
این رژیم با یک جنبش عظیم و فراگیر روبرو است و هرگز توان مقابله با ان را نخواهد داشت این جنبش تجربه های زیادی را کسب کرده و کاملا پخته و پویا شده و میداند که چه میخواهد این جنبش در تابستان 88 پیام خود را با شعارهای مرگ بر اصل ولایت فقیه و نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران و جمهوری ایرانی و ... به اپوزیسیون یخ زده رساند.
در تعجبم که چگونه است که بخش عظیمی از اپوزیسیون قدرت را در اینده ایران در انحصار خود میدانند و حاضر نیستند با گروه های دیگر ائتلاف کنند چرا نمیخواهند بفهمند که اقا جون این خودتون نیستید که به خودتون مشروعیت میدید این ملت است که باید با رای خودش به شما مشروعیت ببخشد این اپوزیسیون تا زمانی که وجود دارد جز دشمن شاد کردن دستاوردی برای ما جوانان و ملت ایران ندارد
پاینده ایران
December 12, 2011 01:15:09 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
.
با درود
جمهوری اسلامی عامل همه گرفتاری های ایران است باید برود
برود به زباله دانی تاریخ
پاینده ایران و ملت ایران
..............................
به عقيده ما سرنگونی رژيم جمهوری اسلامی نخستين مرحله پيکار است.
سطر سوم مقدمه حزب مشروطه ایران ( لیبرال دمکرات )
December 12, 2011 07:43:22 AM
---------------------------
|