"همه" با هم، یعنی چه کسانای با هم؟
-همهیِ شهروندانِ ایران؟ -همهیِ ایرانی-تبار ها؟ -همهیِ آریایینژادهایِ ایرانی؟ -همهیِ رویاروگرانِ جمهوریِ اسلامی؟ و...؟
در بافتارِ یک "کنشِ ملیِ ایرانی" چه کسانای پشتِ دروازهیِ درونشدِ این "همه" میمانند؟ تا آن هنگام که نخواهیم روراست با پاسخِ این پرسش روبهرو شویم، هیچ "باهم"ای در کار نخواهد بود. اگر بپذیریم که دشواری تنها دامنگیرِ شخص،خاندان،قوم،ایدئولوژی،حزب و از این دست نیست، چراکه سطحِ این گرفتاری "ملی " ست، بنابراین با یک "مسالهیِ ملی " روبهرو ایم.
راهگشاییِ هر پرسشای نخست در گرویِ برداشتای درست از آن پرسش ست. نیازهیِ بایستهیِ هر برداشتِ درستای از یک پرسش، پیشاپیش به رسمیت شناختنِ بودمندی(واقعیت)ِ آن پرسش/مساله ست. نمیتوان، پرسشای را جوابگو بود، که همزمان کتمانگرِ بودشِ آن پرسش هم بود. خواه آن جوابگو گروهای خودخوانده در استکهلم باشد، خواه یک شخصِ بهرهمند از آبرویِ ملی-ای بالا.
امروز ما گرفتاریای ملی داریم، [ما ملتِ ایران] مساله این ست. اکنون میتوانیم با همهگان بگفتوگویییم، ولی نمیتوانیم برای گرهگشایی، رهیافت را میانِ کتمانگرانِ همین "صورتمسالهیِ ملی " بجستوجوییم، چراکه در همدگر ناگنجنده و باهم ناسازگار و گاه در ستیز اند.
کلی-گویی، کلانبینی نیست و نیز هرگز مایهیِ پیشرفت نبوده. به چنین جستارهایای نباید کلی پرداخت، باید تعریف(همانکه ما ایرانی-ها هماره در آن خوشپیشینه نبودهایم) فرا نمود(ارائه داد). دربارهیِ مسالهیِ ملی تعریفِ درست این ست ؛
باور و پایبندی به یکپارچگیِ سرزمینی Territorial Integrity و یگانگیِ ملی National Unity و فرمانفرماییِ ملی National Sovereigntyِ ایران.
اگر بر سرِ این پایهها همرایی نباشد، برنامهای-هرچه باشد-ازپیشباخته ست، زیرا در پیِ پاسخای ست به پرسشای جز مسالهیِ ملیِ بیش از ۷۰ میلیون ایرانی . اینکه مسالهیِ آنها دولتای ست بیگانه یا سود-ای ست شخصی یا گروهی، ما نمیدانیم(گرچه گاه مانندِ ویکی لیکسها در این زمینه به کمکِ ما میشتابند) ولی بی-گمان مسالهشان سود-ای ملی نیست. ولی مسالهیِ آن بیش از هفتاد میلیون، سود و پیروزیِ همهیِ شهروندانِ یک کشورِ تاریخی ست که جهانیان آن را با نامِ "ملتِ ایران" میشناسند. بنابراین ما نمیگوییم؛ همه با هم ، ما در بافتارِ گرفتاریِ ملیِ ایران میگوییم "همهیِ باورمندانِ به اصلِ مشخصِ بالا با هم" . با چنین چشماندازای ست که میتوان بی هیچ شکای پاسخ داد چه کسانای پشتِ دروازه گیر میکنند و "کدام کسان باهم".
پاینده ایران
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
امیر
با سلام
من نمی دانم این چه جور دموکراسی است که شما دنبالش هستید ولی خود شما هم در ابتدای راهی که می خواهید بپیمایید از ایرانیان آریایی نژاد سخن می رانید . اولا اگر شما دنبال دموکراسی و پیشرفت و عزت ایرانیان باشید ابتدا لازم است که مخاطبتان تمام ایرانیان باشد نه آنان که آریایی نژاد(حالا اونهم به ادعای شما) هستند چرا که اکثر مردم ایران اکنون خودشان را متعلق به نژاد آریایی نمی دانند و هیچ هم دلیلی برای افتخار به آن ندارند چرا که همه تاریخی که در ایران به خوردمان دادند به سلایق حاکمان بوده و هست.کار شما بسیار به اشخاص چه درون حاکمیت چه بیرون آن است که در ایام خاصی با ذکر نام فارسی زبانان مردم را مخاطب قرار می دهند.من خودم زبانم ترکی است و خودم را ترک آذری می دانم و در بین ترکهای ایران مخصوصا تحصیل کرده ها کمتر کسی است که خود را آریایی بداند ولی مهم این است که همه ما خودمان را ایرانی می دانیم نه اهل ترکیه یا آذربایجان.در دهه های اخیر افرادی مثل شماها بسیار تلاش کردند که اقوام ایرانی را تحقیر بکنند و آنها را فازسی زبان یا آریایی بنامند. کار همچین آدمهایی فرصت طلبی بیش نبود که بعد از به سرکار آورده شدن رضا شاه اون هم توسط آمریکاییها بلافاصله خواستند عقده ها و عقب ماندگیهای قوم خود را با تحقیر دیگران کتمان کنند.ولی این اعمال و نام بردن همه ایرانیها به نام آریایی و فارس زبان جز تحریک احساسات تجزیه طلبی نتیجه مفید دیگری نداشته است.دموکراسی که شما دنبالش هستین اونهم آن چیزی نیست که ایران را آباد بکند.بیایید مرد باشیم و درون دموکراسی که خواهان آن هستیم حقوقی برابر برای همه هموطنان خود تعریف بکنیم چرا که بدون آن به جایی نخواهیم رسید.الان دیگر مثل پنجاه سال پیش نیست و صدها هزار ترک ایرانی که همه ساله به ترکیه سفر میکنند و از نزدیک از بازمانده یک امپراطوری بزرگ را می بینند به خاطر مشترکات زبانی بیشتر تمایل دارند به ترک بودنشان افتخار کنند تا آریایی بودنی که افغانیها هم با زبان فارسیشان متعلق به آنند.دموکراسی یعنی همین.و در تنهایی که ایرانمان امروزه گرفتار آن شده و هیچ همسایه ای با ما ابراز دوستی نمی کنند تاملی بفرمایید تا ببینید که تنها دلیل آن دروغها و توهین ها و بی ادبی ها ییست که در قبال مردمان دیگر مرتکب شدیم.اگر زره ای اندیشمندانه فکر بکنید قبول خواهید کرد که (داشتم داشتم حساب نیست بلکه دارم دارم حساب است).به چه چیز آریایی بودنمان افتخار بکنیم ؟به اینکه دو هزار سال پیش اتفاقاتی افتاده و ما اکنون آدمای آن زمان را با القاب کبیر نام می بریم؟در مورد آمریکا چی اونا که اصلا تاریخشون به پانصذ سال هم نمی رسه ولی شهروندانش از بالاترن احترام در دنیا برخوردارند.پس اگر عزت و احترام دنیا را بخواهیم چاره ای جز دموکراسی واقعی که در آن تمام اقوام ایرانی از ترک و فارس و کرد و بلوج وهمه دارای حقوقی یکسان باشد نداریم.
February 04, 2012 06:01:08 PM
---------------------------
|