بهتر است قبل از هر چیز اشارهای مجدد به پارامترها و اصول و همچنین قرار دادن آنها بر سر جای خود کرد. پارامتر نخست: من در نوشتۀ خود تحت عنوان "ناروایی در رواداری" به برداشت خود از تارنمایی پرداختم که شیوۀ عمل آن در نظرم شفاف نبود و هنوز هم نیست، به ویژه اینکه این تارنما گام جدیدی در سیاست روز انجام نداده است و در کار سیاسی نوآور (innovative) نبوده است. اگر این تارنما عبارت "گروهی از اعضای حزب مشروطۀ ایران (لیبرال دمکرات) برای ایران" و نقل قول از منشور حزب مشروطه ایران را در بخش "دربارۀ ما" نداشت، من اهمیّت چندانی به آن نمیدادم، چون تارنماها میآیند و میروند و این خوانندگان هستند که در مورد ویژگیها و اهمیّت آنها تصمیم میگیرند. هدف من از نوشتۀ "ناروایی در رواداری" روشن کردن ارتباط این تارنما با حزب مشروطۀ ایران بود که در نظر بسیاری همچون اعضای شاخههای شهرهای هام و مونستر اهمیت دارد. همچنین همانطور که زیرنویسهای نوشتۀ من نشان میدهد، این پرسشهای افراد عضو و غیر عضو نیز بوده است. من به عنوان عضو حزب مشروطۀ ایران، کوشش کردم با نوشتّۀ خود در حکم یک نامۀ سرگشاده به اعضای حزب، درخواست برای دستیابی به پاسخهای مناسبی کنم، بدون آنکه بدانم که چه فرد یا افرادی مجریان این تارنما هستند.
پارامتر دوم: در زیرنویسی در نوشتۀ خود در مورد "ناروایی در رواداری" عموم آگاهی یافتند که آقای مهدی موبدی عضو شورای مرکزی حزب مشروطۀ ایران، به گفتۀ خود از بانیان و به گونهای که از موضعگیری ایشان برمیآید، بنیانگذار این تارنما هستند. طبیعی است که با پی بردن به این موضوع شگفتی من دو چندان میشود، چون میبینم که چنین عملی از سوی یک عضو رسمی این حزب صورت گرفته است بدون اینکه عموم اعضای حزب از آن با خبر بوده باشند. به همین علت پس از روشن شدن این حقیقت که فرد دایرکنندۀ تارنمای "رواداری" عضو شورای مرکزی حزب مشروطۀ ایران است و به همین خاطر پاسخگو نیز میباشد، از ایشان در پرسشهایی در زیرنویس نوشتۀ "ناروایی در رواداری" جویای دلایل و نحوۀ عملکرد ایشان شدم. برای روشن شدن مطلب باید تکرار کنم که من در نوشتۀ "ناروایی در رواداری" نه به اسم فردی اشاره کردهام، نه کسی را محاکمه و بازخواست کردهام، بلکه انتقاد خود و همچنین پرسشهای روشنی را مطرح کرده ام که نیاز به پاسخ دارند. به عبارت دیگر سعی من در باز کردن یک گفتمان عمومی بوده است و مخاطب من هم اعضای حزب مشروطه ایران. در این میان از حق خود به عنوان یک عضو رسمی حزب استفاده کردهام و در شیوۀ عمل خود گامی از حدود لیبرال دمکراسی فراتر نگذاشتهام.
پارامتر سوم: آقای موبدی در زیرنویسی در نوشتۀ من به گونهای پاسخهایی دادهاند و بخشی را به آینده موکول کردهاند. این آینده در نوشتۀ ایشان تحت عنوان "نارواییها با رواداری" فرارسیده است. با در نظر گرفتن انتقادهایی که در زیرنویسها به چشم میخورد و با توجّه به اینکه عمل آقای موبدی تاکنون نتوانسته است هیچ صدای موافقی را در حزب به سوی خود جلب کند و با در نظر گرفتن اینکه نوشتۀ من به سوی اعضای حزب بوده است، آقای موبدی در نوشتۀ خود فقط مرا مورد خطاب شخصی قرار دادهاند. این روش ایشان یک گفتمان باز و عمومی را که من آغاز کردم، به یک گفتگوی بسته و دو نفره تبدیل میکند و آنرا از بعد سیاسی و انتقادی سازنده خارج میکند. تبدیل گفتمان به یک گفتگوی دو نفره نه تنها مطلب را از بعد اصلی به بیراهه میکشاند، بلکه حتما نباید از پارامترهایی که ما برای یک گفتمان در نظر میگیریم، پیروی کند و هدف شفافسازی را دنبال کند. به عبارت دیگر در یک گفتگو میتوان از هر دری سخن راند و جهت گفتگو را به هر جا کشاند و به نتیجهای هم نرسید. هدف من گشودن یک گفتمان بوده است و نه گفتگو. اما آنطور که از نوشتۀ "نارواییها با رواداری" بر میآید، هدف به گفتگو کشاندن و دو قطبی کردن موضوع است. من در پی این هدف نیستم و با مطرح کردن دوبارۀ پارامترهای خود، برراستای گفتمان خواهم ماند و مشکلات را با اتکّا بر پارامترهای یاد شده بررسی میکنم.
مشکل نخست: عنوان نوشتۀ "ناروایی ها با رواداری" استفاده از واژگان خود من و بازی کردن با آنهاست. در آغاز نویسنده قصد دارد به پرسشهای مطرح شده در مورد اهداف و شیوۀ عمل تارنمای "رواداری" پاسخهای قانع کنندهای بدهد، امّا در این نوشته پاسخ پرسشهای من مجددا به آینده موکول میشود. در آغاز آمده است: "این نوشتار به "ایرادهای" آقای تفضلی در مورد تارنمای "رواداری" و گردانندگان آن میپردازد و میکوشد پاسخهای لازم را به نکتههای مطرح شده بدهد." چند خط بعد آمده است: "به پرسشها و انتقادهای مشخص مربوط به چرایی و چگونگی ایجاد "رواداری" پاسخ روشن باید داد." و در ادامه: "یکی دو پرسش چه سرگشاده چه سربسته؛ اگر در اینجا پاسخ نیافت بدون تردید در جای خود پاسخ داده خواهد شد." این همان شیوهای است که نویسنده "ناروایی ها در رواداری" در زیرنویس خود در نوشتۀ من تحت عنوان "ناروایی در رواداری" به پیش گرفته است. اکنون نیز در پاسخ به هموطنی از ایران به نام ساسان بهمن آبادی، پاسخ را به دو هفتۀ آینده موکول کردهاند. این شیوۀ برخورد برای من شفاف نیست: مشاهده میشود که نخست سعی در دادن پاسخ به پرسشهاست، که به گفتۀ نویسنده، پرسشها و انتقادهای مشخصی هستند. نویسنده مدعی است که به این پرسشها باید پاسخ روشن داد. اما آنچه که میآید نشان از حاشیه رفتن و شروع یک جدل (polemic) است. به خصوص اینکه در بسیاری از موارد به جای پاسخ صریح پرسش، نویسنده به طرح سوال پرداخته است. این قانع کننده نیست که یک فرد مسئول پاسخ پرسش را با پرسش بدهد. به عنوان مثال از ایشان در مورد رجوع به نقلقولها پرسیده شده است. در مورد استفاده از واژۀ "رواداری" و انتقاد به من آمده است: " که چرا گفته نشده کلمه "رواداری" را داریوش آشوری ترجمه کرده است! باید از ایشان پرسید چه ضرورتی بر این کار بود؟ مگر سدها واژه که روزانه بکار برده میشود کسی بدنبال شجرهنامش میرود؟ اگر واژهای نو باشد جای آن دارد که توضیحاتی داده شود که شامل واژه رواداری نمیشود. آیا باید در برابر هر واژه پرانتز باز کرد و توضیح داد؟ آیا این به فرهنگ سیاسی و اصول و اخلاق سیاسی مربوط میشود؟" پاسخ من این است: در گفتمان سیاسی بسیاری از واژهها به جای یکدیگر استفاده میشوند اگر چه با هم ارتباط معنایی ندارند. مثال بارز آن هم "سلطنتطلب" و "مشروطهخواه" است. ذکر منبع واژگان و یا حداقل تعریف روشنی از آن واژها در یک گفتمان کمک بزرگی است برای فهم بهتر. اگر به تعریف آقای آشوری و به اصولی که ایشان در تعریف واژۀ رواداری بیان کردهاند مراجعه شود، مشخص خواهد شد که اصول "رواداری" با اهدافی که آقای موبدی در دایر کردن "رواداری" مطرح میکنند، سازگار نیست. داریوش آشوری مطرح میکند که این واژه هنوز "نیازمند توجیه نظری است" (آشوری) و در پایان نوشتۀ خود اکیدا میگوید که نقل قول از نویسنده در مطبوعات دیگر بدون اجازۀ نویسنده "روا" (آشوری) نیست. لطفا توجّه کنید به واژۀ "روا" در جملۀ آقای آشوری! بنابراین برخلاف آنچه که آقای موبدی مطرح میکنند، واژۀ هم نو میباشد و هم احتیاج به توجیه دارد. وانگهی، سخن از "هر واژه" (موبدی) نیست بلکه سخن در اینجا فقط در مورد "رواداری" است. با توجّه به تقاضای آقای آشوری در معرفی منبع، پاسخ پرسش آقای موبدی که "آیا این به فرهنگ سیاسی و اصول و اخلاق سیاسی مربوط میشود" فقط میتواند مثبت، یعنی "آری" باشد. امانت دارای امری است اخلاقی و اخلاق وقتی وارد سیاست میشود، به سیاست و گفتمان سیاسی فرهنگ میدهد.
مشکل دوم: من تعجب میکنم که چگونه میتوان مدّعی بود که پرسشها مشخّص است، اما پاسخ پرسشها به گونهای پولمیک و آشفته باشد! وقتی از یک عضو مسئول حزب پرسشی به عمل میآید، بهتر است به این پرسش به طور صریح پاسخ داده شود تا اینکه با طرح پرسشهای دیگر عوامفریبی شود. طبیعی است که حق کپیرایت در بخش "دربارۀ ما" در این تارنما رعایت نشده است، چون از جملات و واژههایی استفاده شده است که در منشور حزب مشروطه ایران آمده است، بدون اینکه به آن رجوع داده شود. پرسش این بوده است که چرا با توجّه به وجود "گروهی" از اعضای حزب مشروطۀ ایران و یک عضو شورای مرکزی در تارنمای "رواداری" و با توجّه به اینکه این تارنما مدعّی به گام برداشتن به سوی دمکراسی لیبرال است، که هدف حزب مشروطّۀ ایران نیز هست، و با توجّه به استفاده از واژهها و جملاتی از منشور حزب، در آن تارنما هیچ پیوندی به تارنمای حزب وجود ندارد. در زیرنویس نوشتۀ من تحت عنوان "ناروایی در رواداری" آقای موبدی نوشتهاند: "تارنما هنوز تمام نشده است. بخشی بنام پیوند هنوز وجود ندارد. دکمه پیوند را شاید بگذاریم شاید نه. باید بعدا روشن شود. «رواداری» چرا نخواهد به سامانه پیوند بدهد اگر بخش پیوند بگذاریم؟ اینها سو تفاهم است که عدهای میخواهند دیگران را بنادرست تحریک کنند. منبع منشور و قطعنامههای ما در سامانه است. آنچه ما را از سامانه دور کرده است اشاراتی در مقاله خودم کردهام." انتقاد من از این قرار است که وقتی کار تمام نشدهای ارائه میشود و با کلماتی چون "شاید بگذاریم"، "شاید باشد" و "شاید نباشد" دلیل آورده شود، نباید از پدید آمدن سوء تفاهمها تعجب کرد. سوء تفاهم وقتی به وجود میآید که گفتگوی باز و روشن صورت نگیرد، اعضا در برابر کار انجام شدهای قرار گیرند، راستی و اخلاق در عمل رعایت نشود و یا هنگامی که اعضای حزب دلیل روشنی برای اقدام دیگر اعضا نمیبینند. در نوشتۀ "نارواییها با رواداری" به منابع و پیوندهای تارنمای دکتر همایون و "تلاش" صریحا اشاره شده است. طبیعی است که من در جستجوی نخست خود این منابع را دیدم؛ اما با طرح پرسش خود میخواستم در واقع به همین جایی برسم که اکنون رسیدهام: آقای موبدی از یک سو به این منابع اشاره میکنند و از سویی دیگر، آنجا که به حزب مشروطۀ ایران میرسد، مینویسند " بخشی بنام پیوند هنوز وجود ندارد. دکمه پیوند را شاید بگذاریم شاید نه". پرسش این است که چرا در مورد "تلاش" ارائۀ منبع و دادن پیوند موجود است، امّا در مورد حزب چنین امکانی وجود ندارد؟ سوء تفاهمها از جایی آغاز میشود که پارامترهای سنجش متفاوت و به دلخواه در نظر گرفته شود. پس وظیفۀ "رواداری" اکنون دو چندان است: هم باید در رفع سوء تفاهمها بکوشد و هم در قانع کردن اعضا که چرا چنین سوء تفاهمهایی بوجود آمده است. آقای موبدی در تصّور خود این پرسش را مطرح میکنند که مگر رواج اندیشههای شادروان دکتر همایون ایرادی دارد. مسلما ایرادی ندارد! پرسش من هم این نبوده است! استفاده از اندیشههایی که برای یک جامعه و پیشبرد آن مطرح شده است هیچ ایرادی ندارد؛ اگر ایراد میداشت میبایست علم و دانشگاه را فراموش کرد. امّا خود اندیشه همواره متعلق به اندیشمند است و به همین سبب استفاده از آن تابع اصولی است که میبایست رعایت شوند. ترویج نوشتههای دکتر همایون نه عیبی دارد و نه ایرادی؛ آنچه که شایسته نیست روش کار است که بر اصول علمی و اخلاقی استوار نیست. شاید اصول اخلاقی را بتوان امری دانست که با "سلیقه" در ارتباط است؛ آما اصول علمی از پیش تعریف شده است و نیاز به یادگیری دارد. دانش دکتر همایون به یک سو، اما بهتر است که هر کس با بال خود پرواز کند و از دانش دکتر همایون به عنوان انرژی محرّک در رفتن به جلو بهره جوید.
مشکل سوم: یکی دیگر از پرسشهای من از آقای موبدی این بوده است: "می فرمایید که شما و سه نفر از هموندان در دایر کردن این تارنما سهیم بودهاید. پرسش من این است که چرا اسامی در بخش "درباره ما" نیامده است؟" در پاسخ در زیرنویس مقالۀ من نوشته شده است: "خواهش میکنم تامل بفرمایید تا مقاله منتشر شود در آنجا پاسخ خود را دادهام." اما در این مقالۀ منتشر شده تحت عنوان "نارواییها با رواداری"، اشارهای به پاسخ این پرسش نشده است و من کماکان نمیدانیم که کدام اعضای حزب مشروطه ایران در تاسیس این تارنما دست داشتهاند. پرسش دیگر در همین زمینه در مورد مسئول تارنمای "رواداری" است. بازهم از ارائۀ پاسخ روشن سرباز زده شده است. پاسخ اینگونه است: "چگونه میتوان اکثر سامانههای پارسی زبان را بصرف مشخص نبودن مسئول آن از اصول و اخلاق سیاسی بری دانست؟ بعضی تارنماها شورای سردبیری دارند و لزومی هم ندارد نام همه آنها را ردیف کنند. تا آنجا که به "رواداری" مربوط میشود تارنمایی است نو و نمیتوان انتظار داشت جزئیات کار را یک شبه برطرف کند." در این پاسخ اعتقاد بر این است که برخی از تارنماها شورای سردبیری دارند؛ بهتر بود نام این تارنماها گفته میشد، چون تارنماهایی که شورایی دارند اسامی این افراد را جهت اعتبار بیشتر بیان میکنند. وانگهی اگر لزومی به منتشر کردن نام شورای سردبیری نمینبود، پس ایشان از کجا خبر دارند که در پشت تارنمایی چنین شورایی وجود دارد؟ آقای موبدی عنوان کردن نام مسئولین تارنما را امر جزیی میدانند. من تصّور نمیکنم که بر عهده گرفتن مسولیت کار گروهی و به راه انداختن آن کار، امری جزیی باشد. وجود مسئول و یا شورای سردبیری به شفافیت کار کمک میکند و چنین شفافیتی در مورد تارنمای "رواداری" وجود ندارد.
مشکل چهارم: عنوان شده است که تارنمای "رواداری" به دستور شورای مرکزی حزب مشروطۀ ایران (لیبرال دمکرات) گشوده نشده است، ارگان حزب و رسانۀ حزب هم نیست و حق ارائۀ نشریه و اعلامیه را برای خود قائل نیست. در این ادعا و با در نظر گرفتن اشارۀ واضح در تارنمای "رواداری" به اینکه این تارنما توسط گروهی از اعضای حزب مشروطۀ ایران دایر گردیده است و با در نظر گرفتن نقل قول از منشور حزب در بخش "دربارۀ ما" و به قول آقای موبدی ترویج اندیشههای دکتر همایون به عنوان عضو و رایزن حزب مشروطۀ ایران، من بین ادعای نویسنده و حقیقت آنچه که هست هیچ توازنی نمیبینم. پاسخ نویسنده فقط زمانی قانع کننده است که آن بخش "گروهی از اعضای حزب مشروطۀ ایران" و جملات منشور از تارنمای "رواداری" برداشته شود. در غیر اینصورت ابهام همچنان باقی است.
مشکل پنجم: در جریان گذاشتن پیشاپیش عموم افراد حزب در مورد آنچه که تارنمای "رواداری" برنامهریزی کرده است، میتوانست در محترم شمردن حقوق اعضای حزب، امر پسندیدهای باشد. پاسخ آقای موبدی به پرسش من، که آیا اعضا قبل از دایر کردن این تارنما در جریان قرار گرفتهاند، این است: "احتیاجی به نوشتن نامه نبود. هم افراد زیادی نیاز نبود و هم یک آشنایی نسبی برای کار لازم است که از طریق شناخت بیشتری که بین شرکت کنندگان دفتر پژوهش وجود دارد عملیتر است. قبل از اقدام به این کار٬ در نشست دفتر با همه درمیان گذاشتم. یکی دو ماه قبل هم به دبیرکل در مورد ایجاد تارنمایی متعلق به خود صحبت کرده بودم." این پاسخ برای من قانع کننده نیست چون در اینجا حقوق اعضایی که میبایست مطلع شوند و نشدهاند، پایمال شده است. اطلاع رسانی و در جریان قرار دادن عموم اعضای حزب، امری است واضح و بدون بحث و چگونه میتوان مدعی شد که "احتیاجی نبوده است".
مشکل ششم: پرسش من در مورد نام و روشن کردن هدف تارنمای "رواداری" بوده است. در نوشتۀ "نارواییها با رواداری" این امر "سلیقهای" دانسته شده است. همچنین در پاسخ پرسش من در این مورد که چرا چنین فعّالیّتی که اکنون با حمایت ایشان در تارنمای "رواداری" شروع شده است، در تارنمای حزب مشروطه ایران انجام داده نشده است، این است که "سلیقهها یکی نیستند." من فکر نمیکنم که یک کار سیاسی و تشکیلاتی چنان با پرداختن با "سلیقهها" همگام باشد. داشتن سلیقه و داشتن یک برنامۀ سیاسی و حزبی واحد با در نظر گرفتن پراکندگی ما ایرانیان در جهان و هدف اصلی ما در زمینۀ به وجود آوردن زمینۀ اتحّاد برای ایران چیز دیگری غیر از پرداختن به "سلیقهها" را عنوان میکند؛ وانگهی فعّالیّت در چهارچوب منشور یک حزب با مطرح کردن سلیقه توازنی ندارد. از طرف دیگر بر اساس اساسنامۀ ما، کنگرۀ حزب و گروههای کار محل مطرح کردن همین سلیقههاست. بهتر است به سلیقهها پس از آزاد کردن ایران پرداخت. اکنون زمان پرداختن به اصول است و همۀ ما باید در آموختن این اصول کوشا باشیم. نمیتوان اصول را نیاموخت، امّا به سلیقهها پرداخت.
مشکل هفتم: در انتقاد از تارنمای حزب مشروطۀ ایران گفته شده است که "ما به سامانه حزب انتقاد جدی داریم و به تجربه دیدهایم کاری از دست ما بر نمیآید و بهتر است هر طور میخواهد عمل کند." نویسنده به جای "من" از "ما" استفاده میکند و مشخص نیست که در پس این "ما" چه کسانی هستند. در عنوان کردن و تشریح آن انتقادهای جدی هیچ گامی برداشته نشده است بلکه در ادامه آمده است: "ما مدتها است خون دل خوردهایم از دیدن مقالات طرفداران موذی حمله به ایران و مقالههای موذیانه و جنگطلبانه طرفداران حمله به ایران؛ از کوروش و امین و مأمون گرفته تا هر از گاه لمپنیسمی که ظاهرا" غیرقابل کنترل است، از توهینهایی که بعضا به شخصیت مبارزان میشود." تا آنجا که من میدانم، آقای موبدی هنوز دو سال نیست که به شورای مرکزی راه یافتهاند و من مایلم بدانم که در چه موقع و به چه خاطر خون دل خوردهاند و این خون دل خوردن چه ارتباطی به پرسشهای من دارد. همچنین به توهینها اشاره و از لغت ناشایسته "لمپن" استفاده شده است. در نظر من بزرگترین توهین، اهمیّت ندادن به نظر و رای اعضا و به عبارتی دور زدن آنها در مسایلی است که هر عضو به نوبۀ خود میتواند نظری بدهد. به نظر من در هر جامعۀ دمکرات همان "لمپنها" (موبدی) هم حق نظر دارند و حزب مشروطه ایران، همانگونه که تارنمای آن گویاست، به همۀ نظرها اهمّیّت میدهد. من در گفتمان حزب مشروطۀ ایران هرگز با چنین واژههای که آقای موبدی استفاده می کنند و با چنین طبقهبندی آشنا نیستم.
مشکل هشتم: ادعا شده است که تارنمای "رواداری" میبایست "در سالروز درگذشت زنده یاد داریوش همایون در دسترس قرار میگرفت". اما اشارهای به این امر ندارند که ارتباط "رواداری" با دکتر داریوش همایون چیست و چرا این تارنما "میبایست" در سالگرد درگذشت رایزن حزب دایر میگردید. ایشان هدف "رواداری" را در قرار دادن "دستی بازتر در ارائه نظری منشور حزب و سنجش رویکردهای عملی" میدانند. منشور حزب مشروطه ایران از آن همین حزب است، دستی بالاتر از آن وجود ندارد و بحث پیرامون آن فقط در داخل حزب و در کنگرهها میّسر است. مطرح کردن نظریهها در مورد منشور حزب توسط اعضای حزب به عنوان دستی بالاتر و در خارج از حزب، نمیتواند با اساسنامۀ حزب مشروطۀ ایران همگام باشد.
نتیجهگیری: نخست در آعاز گفتمان پرسشهایی مطرح بود. چون به این پرسشها پاسخ واضح و شفافی داده نشد، این پرسشها اکنون مبدل به مشکل شدهاند. کوشش من در نشان دادن این بود که در نوشتۀ "نارواییها با رواداری" گفتمان به گفتگو تبدیل شده است و با استفاده از این راه از پاسخ پرسشها و زدودن غبارها صرف نظر شده است. من در تایید سخن خود به این موضوع نیز اشاره میکنم که آقای موبدی در "ناروایی ها با رواداری" به مقالهای از خود تحت عنوان "یک حزب و دو منشور" اشاره کردهاند که من در آن هیچ ارتباطی با موضع "رواداری" نمیبینم. پاسخ آن مطلب در نوشتۀ من تحت عنوان "منشوری یگانه و حزبی متّحد" داشته شده است و در آن زمان عکسلالعمل کتبی نشان داده نشد. اکنون آقای موبدی از منطق سخن میگویند و برای من روشن نیست که ایشان که طرفدار منطق است، چرا این منطق را در مورد پاسخهای خود رعایت نکردهاند و چه منطقی در پیوند دادن این مطالب با یکدیگر میبینند. مطرح کردن "یک حزب و دو منشور" در کنار فعّالیّت ایشان در دایر کردن تارنمای "رواداری" که به گونهای هم به حزب ارتباط دارد و هم نه، و کوشش دارد که به موازات حزب فعّالیّت کند، در ذهن من این گمان را پدید میآورد که نویسنده در"یک حزب و دو منشور" با عنوان اینکه حزب در نظر ایشان دارای دو منشور است، سعی در دوقطبی کردن حزب داشته است. همان نویسنده اکنون تارنمای "رواداری" را دایر کرده است و در ارائۀ نظر خود به همانگونه در پی دوقطبی کردن است. اعضا را به دوسته تقسیم میکند: گروهی که در دفتر پژوهشاند را مطلع و توانا میخواند و گروهی دیگر که نیازی در مطلع کردن آنها در مورد فعالیت "رواداری" دیده نشده است. گمانی که در اینجا پیش میآید همین است: یک عضو شورای مرکزی که شرایط انتخاب شدن او اعتقاد به منشور حزب، عمل در چهارچوب اساسنامه، حفظ حزب از حملات بیرونی و حفظ اتحّاد حزب در هر شرایط است، ناگهان شعار "دو منشور" سر میدهد، بودن هماهنگی تارنمای "رواداری" را دایر میکند و به جای کوشش در درون حزب به فعّالیّت به موازات حزب میپردازد.
موضوع آخر طرح "سانترالیسم دمکراتیک"، یعنی عبارتی که لنین آنرا مطرح کرد، میباشد. هم میهنی به نام ساسان بهمن آبادی به این مطلب اشاره کرده است و پرسشهایی پرسیده است که از دانش او برخواسته است و من از تکرار خودداری میکنم. طرح چنین مطالبی پاسخ پرسشهای من نیست، منشور و مانیفست حزب به حقوق فرد و حفظ آنها پرداخته است. همچنان بر من روشن نیست که رابطۀ بین چپگرایی و ترور شخصیت چیست. این با اصول گفتمان من پیرامون "ناروایی در رواداری" هماهنگ نیست و من فقط به یک توضیح کوتاه اشاره دارم: در هر جامعهای و حزبی، چپگرا و راستگرا وجود دارد و یکی از کوششهای حزب مشروطۀ ایران آوردن چپ و راست سیاسی در یکجا و رساندن آنها در میانه راه بوده است. کسی که چپگرا است و یا بوده است نمیتواند از این عنوان بخروشد؛ بسیار پیش میآید که افراد اندیشۀ چپ و راست خود را در طول زندگی و فعالیت سیاسی تغییر میدهند، اما کارنامۀ آنها باقی میماند. نمیتوان چپگرا بودن را کاری ناشایسته و آن را برابر با ترور شخصیت دانست؛ این تحریفی بیش نمیتواند باشد. شیوۀ نوشتار و طرز دلیل آوردن و استفاده از واژههایی چون "سانترالیسم دمکراتیک" نشان از دانش کمونیستی و گرایش چپ سیاسی دارد ـ همیت و بس؛ به نظر من این ترور شخصیت نیست بلکه پتانسیلی است که میتواند در جای درست و در زمان مناسب از آن استفادۀ کارساز کرد.
پرسشهای من و شفاف نبودن تارنمای "رواداری" و فرمایشات آقای موبدی، همچنان باقی است و آنگونه که زیرنویسها گواه هستند، من در این سیاه راه تنها نیستم. تقاضای من بار دیگر زدودن زنگاره از رخ است.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
م.موبدی
به آقای سمسارپور
فراموش کرده اید این که اولین بار نام دوستان «رواداری»با شما و دوستان دیگر در میان گذاشته شد ؟ اتهام زنی های شما بر هر کس و همینطور به آقای همایون فراموش نشده است. اتهام زنی حربه ای در دست شما است و متاسفانه تنها کاری است که با دیگران برخورد می کنید و بعضی ها را به سکوت وادار کنید. از همه مخالفینی که با نام واقعی خود می نویسند حداقل بخاطر این «شهامت» باید قدردانی کرد. لیبرال دمکراسی بدون شفافیت ادعایی پوچ است. مساله امنیتی در مورد شما کاملا بیمورد است. امیدوارم روزی به این نتیجه برسید مسولیت نوشته های خود را با مشخص کردن نام واقعی خود- البته نه برای بنده- بپذیرید
به آقای مظاهری
بلی حق با جنابعالی است و من اعتراف می کنم کسانی را که دکتر همایون با هژده سال تلاش نتوانست قانع کند بطریق اولی و سد البته بنده هم نمی توانم قانع کنم. حرف های مقاله - یک حزب و دو منشور- اصلا تازه نبود و بارها توسط ایشان در نشست های دفتر پژوهش گفته شده بود. نکته اصلی آن مقاله چیزی بود که ایشان در آن زمان - کنگره هفتم و هشتم- به نوشته در نیاورد و یا فرصت نیافت- البته به نگر من- یعنی سربرکشیدن مخالفت ها با منشور و با ایشان در تابعیت از یک منشور دیگر. اگر پادشاهی برای شما و برخی همه چیز است و هژده سال دوستان دنیا را از این دریچه می بینند از بنده کاری ساخته نیست.
February 08, 2012 07:42:25 AM
---------------------------
بابک سمسارپور
هموطن گرامی جناب اقای مظاهری
من از چندی پیش شروع کرده ام در روابط درونی سازمانی و حزبی ایرانیان به تحقیق. انچه که از حزب مشروطه ایران تا کنون دستگیرم شده مخنصر توضیح می دهم.
یک؛ کافی است شما به گزارش های دفتر پژوهش رجوع کنید. بدین ترتیب متوجه خواهید شد که یک گروه سه تا حداکثر شش نفره سعی براین دارند که خود را از دیگران متمایز نمایند. آقایان موبدی؛ احسانی پور و رحیمی نقش سران و اقای بهزادی و چون مطمئن نیستم الف. م. و ف. ف نقش همراه.
دو؛ بعد از درگذشت آقای داریوش همایون اینها رابط نزدیکی با اصلاح طلبان درون جمهوری اسلامی پیدا کرده اند. سعی بر این است که با پوشش میهن دوستی و احساسات ناسیونالیستی افراطی برای نجات ایران؛ حزب مشروطه ایران را بجایی ببرند که از اصل سرنگونی جمهوری اسلامی دوری پیدا کنند.
سه؛ این آقایان می خواهند به طرف بیرون نشان بدهند که قسمت بزرگی از حزب مشروطه را به دنبال خود دارند. بهمین دلیل طفره رفتن و گفتن گروهی از حزب.
چهار؛ اقای موبدی احتیاج به تبلیغات برای خودش و همراهانش دارد و روی تبلیغات منفی هم حساب بازکرده است. درباره ات منفی حرف بزنند بهتر است تا اینکه عددی به حساب آورده نشوی. پس ادامه دیالوگ خواسته این گروه می باشد و هر روزی به یک بهانه دیگر متوسل خواهند شد.
پنج؛ شورای رهبری حزب مشروطه ایران ضعیف عمل می کند و جلوی یک همچنین تبلیغات منفی برای حزب را نمی گیرد.
امیدوارم پوزش مرا بپذیرید که در مباحث درون حزبی شما دخالت می کنم ولی برداشت من از لیبرال دمکرات بودن این نیست که آنارشیسم؛ پایه اصلی لیبرال دمکراسی است.
پاینده ایران
ب. س.
February 07, 2012 06:48:50 AM
---------------------------
احمد مظاهری
چنين بنظر میرسد که آقای موبدی از عملکرد کادر رهبری حزب که خود ايشان يکی از آنها ست راضی نيست و چون توان قانع کردن ديگران یه پذيرش ديدگاههايش را ندارد، بجای پذيرش رای اکثريت به کارهای ناروايی چون نوشتن آن مقاله ؛يک حزب و دو منشور؛ و راه انداختن سامانه رواداری دست زده است.
دوستان در سرلوحه وبسايتشان نوشته اند " گروهی از اعضای حزب مشروطه ايران ( ليبرال دمکرات) برای ايران" . گويا بقيه اعضای حزب مشروطه ايران برای سوئد و کانادا و دانمارک هستند که اين دوستان "برای ايران "هستند. و در معرفی خودشان ميگويند "ما گروهی از هموندان حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) هستيم که تمامیت ارضی و یگانگی ملی ایران برایمان از همه بالاتر است و در هر شرایط و به هر قیمت از آن دفاع خواهيم کرد. آزادی و سرافرازی ایران عزیز را در لیبرال دمکراسی میدانيم و تعیین سرنوشت مردم ایران را به دست توانای خود؛ نه بیگانگان؛ میجوئیم" و به گونه غير مستقيم به بقيه اعضای حزب اهانت ميکنند وآنها را متهم ميکنند که که تماميت ارضی و يگانکی ملی ايران برايشان چندان اهميتی ندارد و برای تعيين سرنوشت مردم ايران به بيگانه متوصل ميشوند و در اينکارشان هم هيچ ايرادی نمیبينند .
با چنان درجهای از منطق و حسن نيت و خود محور بينی، تصور نمیکنم تلاش در استدلال با اين دوستان حاصلی جز وقت تلف کردن داشته باشد.
February 07, 2012 02:08:31 AM
---------------------------
|