این نوشتار شش سال پیش در دفاع از " اصل تشکیل فراکسیونها " در جامعه سیاسی ایران، منتشر شد. امروز ضرورت رهیافت فراکسیون به عللی که در این نوشتار آمده، بیشتر آشکار شده است. فراکسیون در هر دوره و شرایط خاص و در هر مجموعه، سازمان یا حزب میتواند دلایل، کاربرد و چشمانداز متفاوتی داشته باشد. به نظر من با توجه به گستردگی و پویایی روزافزون در حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) درعرصههای نظری و پراتیک سیاسی به موازات ارتقای عمومی گفتمانها در عرصه اجتماعی و سیاسی ایران در شرایط حساس کنونی، زمان پیشگامی و گفتگو در این مورد فرا رسیده است. فراکسیونهای شفاف و قانونمند در چهارچوب اصول و اسناد حزبی میتواند چالش را به پویش، پراکندگی را به یکپارچگی و خطر را به فرصت فرا برویاند. تاریخچه حزب تا کنون توانایی بیمانند آن را در صعود آرام، دلیرانه و پی در پی به سوی افقهای بالاتر و بازتر که پایانی هم ندارد، بارها نشان داده است.
امید میرود که انتشار دوباره این نوشتار با این مقدمه کوتاه، آغازی بر یک گفتگوی عمومی و نیز درونی پیرامون " اصل تشکیل فراکسیونها " در جامعه سیاسی ایران و به ویژه در نیروهای سازمان یافته و پیشتاز باشد.
متن نوشتار فراکسیونها در دسامبر 2006
تاریخ احزاب در گوشه و کنار دنیا با همه پراکندگی در جغرافیای سیاسی و ویژگیهای بومی در ساختار، محتوا و عملکرد حزبی و سایر رویکردهای مشابه تشکیلاتی به امر سیاستورزی، کم و بیش با پدیدهای به نام فراکسیونها، گره خورده است.
بررسی اجمالی رهیافت فراکسیونیزاسیون در تاریخ علوم سیاسی، نیازمند یک پژوهش گسترده کارشناسانه و علمی در ابعاد بینالمللی میباشد که امید میرود اکنون با درک ضرورت ایجاد فراکسیونها در جامعه سیاسی ایران، مورد توجه اهل نظر و کارشناسان امر و در دستور کار آنان برای طرح و بحث در میان فعالان سیاسی، قرار گیرد.
این سلسله نوشتار تلاشی است مختصر بر مقدمه این امر و اشارهای است فهرستوار بر پایههای نظری و تشکیلاتی در توجیه درک ضرورت وجود رسمی، علنی و فعال فراکسیونها در میدان سیاستورزی ایرانی.
ناگفته نماند که لزوم اقدام اساسی و جدی در راستای ایجاد فراکسیونهای مدرن، کیفی و تاثیرگذار، اخیرا و از سوی بسیاری از فعالان سیاسی از نحلههای گوناگون فکری و دارای سوابق و علایق متفاوت تشکیلاتی و حتی توسط برخی نیروهای منفرد، به ویژه در سالهای اخیر با گشایش روزافزون فضای فکری و پراتیک دیالوگ و همگرایی در اپوزیسیون ایرانی، مورد توجه و اشارات مکرر و حتی در مواردی در دستور کار تماسهای پراکنده و جلسات تک گیر و ناتمام، قرار گرفته است. این امر بیانگر این واقعیت ناگزیر است که در فقدان فراکسیونها به مثابه یک ابزار دمکراتیک در امر سیاستورزی و سیاستسازی سالم و پیشرو، همچنان بنبستها و گرههای کور ناگشودهای از هر سو و در هر زمینه، همچنان بر دوشهای خسته آرزومندان همکاری و مبارزه مشترک برای آزادی میهن و استقرار دمکراسی و حقوقبشر در ایران، سنگینی میکند.
ضرورت وجودی و کاربرد فونکسیونل صرف پدیده فراکسیونه سازی در سیاست، به تنهایی و جدا از پروسه ،دگرگونگی و گوناگونیها در نقطه عزیمت کاتاگوریزه کردن انواع فراکسیونها -- مانند فراکسیونهای مشروطهخواهان و جمهوریخواهان از یک منظر و مدخل و یا فراکسیونهای سوسیال دمکراتها، لیبرالدمکراتها و سوسیال لیبرالها از منظر و مدخل دیگر-- ، میتواند حداقل بر پایههای نظری و عملی زیر به طور عام و عمومی استوار گردد. یک یا بخشی از این پایهها میتواند در موارد خاصی از جایگاه عمده و مرکزی با اهمیت ویژه و حتی بحرانی در پروسه ماندگاری حیات فکری یا ساختاری آن مورد خاص برخوردار گردد.
1. در نهادها یا جریانهایی که از جمله به دلایل فراگیربودن و تکثرگرایی و پافشاری بر حفظ یکپارچگی خود به دلیل معذورات سیاسی و محتوایی و ملاحظات جمعی و یا زیر فشارو مراقبت جناحهای هماندیش رادیکال یا بنیادگرا، قادر به اتخاذ مواضع مشترک برای حداقل پیشبرد جنبش عمومی و پویایی و عدمانفعال در میدان سیاست -- بویژه در مواقع ضرور و پر اهمیت که هرگونه تحرک سیاسی و فکری عمومی ارزش استراتژیک دارد – نمیباشند و پایبندی به برخی اصول راه را بر حرکت جمعی میبندد، فراکسیونها میتوانند با اعلام مواضع مستقل و دمکراتیک خود و البته با پایبندی به روح توافقات کلی اولیه و با حفظ پرنسیبها، در یک رقابت و همکاری مثبت و برکنار از ملاحظات و معذورات فوق، آن نهاد یا جریان را از ایستایی و بنبستهای آسیبزا، رهانیده و راه را به سوی ادامه پروسه هدفمند و فعال در راستای پیشبرد جنبش ملی، بگشایند، بی آنکه اختلاف نظرها و پارادکسهای بالقوه که اهمیت استراتژیک و یا تاکتیکی مشکل آفرین دارند، بتوانند بیهنگام جنبه غالب و ناضرور یافته و کل حرکت را آچمز نمایند. فراکسیونها در چنین حالتی خود مسئول و پاسخگوی مواضع خود و پیشبرد آن میباشند.
در شرایطی که یک جریان فراگیر به دلایل قابل درک، از عهده انتخاب یک سخنگو نیز برنمیآید، فراکسیونها میتوانند با سخنگویان مسئول خود، این خلاء جدی را پرکنند.
2. فراکسیونها میتوانند در بحرانهای بزرگی که از درون یک تشکل را در آستانه فروپاشی و یا انشعابهای عمدتا نالازم گرفتار میآورد و به کام چرخه انفعال و ریزش نیرو میکشاند و یا بدتر از آن در بسیاری موراد تضادها را آبسه گونه در ژرفنای خودآگاه جمعی انکار، قرنطینه و موقتا مخفی مینماید، با گشودن فضای گفتمان و امکان رسمی و علنی در لباس قانونی و دمکراتیک، به نگاهداری واقعی یکپارچگی و پویایی آن تشکل از طریق تحمل دگراندیشی هم اندیشان در قالب یک اپوزیسیون نقاد و قانونی، یاری رسانند.
3. بدین ترتیب فراکسیونها به عنوان یک ضربهگیر و سپردفاعی و کارخانه تبدیل حتی تعارضات و دستهبندیها به عنصر نقد و رقابت آزاد از کانال ابزارهای حقوقی قانونی و از درون همان منظومه سیاسی و لذا با پیشگیری و حل اختلافات جدی درون جناحی و جبههای مانع تجزیه و تلاشی کل مجموعه ذینفع و عوارض ناشی از آن میشود.
4. این امر در چشمانداز، زمینه را برای همگراییها و ائتلافهای بزرگتر میان جناحهای دگراندیش آماده میسازد زیرا برضریب مدارا و تساهل افزوده و همزمان مکانیزم ضروری را برای امر همکاری مشترک در زمینههای حساس و پیچیده-- از طریق عملکرد و کاربرد فراکسیونهای قرینه و نزدیک به یکدیگر به مثابه پلهای ارتباطی میان جناحهای ذینفع-- فراهم میآورد، بیآنکه آن موارد مورد مناقشه و چالشهای میان جناحی بتواند بر فضای کلی چیره گردد و دخالت مستقیم و بلا فاصله هستههای مرکزی جناحها در ابتدای کار لازم آید. در موارد زیادی همین اقدام زود هنگام نیروهای مرکزی، باعث تسری تصاعدی و نالازم موارد اختلاف اولیه و قابل مذاکره و حل توسط فراکسیونها در یک فضای آرام پیرامونی، به فضای اصلی گردیده و اختلافات را در مدتی کوتاه به نقطه کور غیر قابل حل و بازگشت رسانیده است.
5. فراکسیونها میتوانند با ارایه آدرس مشخص به افکار عمومی، نیروها و تشکلهای دیگر، زمینه را برای رشد و گسترش یک جریان به بیرون آن فراهم آورند. در بسیاری موارد افراد تمایلی به نزدیکی به تمامی یک حرکت فراگیر و چند وجهی و حتی مبهم ندارند و آن را تهدیدی آشکار برای هویت مشخص خود میبینند، در حالی که به راحتی حاضر یا قادر به همکاری و تماس و یا حتی مشارکت در یک بخش یا فراکسیون-- ازهمان حرکت-- که میتواند مواضع آنها را شفاف، رسمی و علنی نمایندگی نماید، خواهند شد.
در اینجا باز هم فراکسیونها مانند پلهای ارتباطی عمل میکنند و یک جریان را قادر به شناسایی و ایجاد رابطه با لایههای مخاطبین پیرامونی از فعالین سیاسی تا نیروها و تشکلهای بالقوه در جامعه از افراد تا سازمانهای غیردولتی میسازند.
6. گاه فراکسیونها در زمان مناسب و در بستر یک حرکت فراگرایشی، دارای ظرفیت جذب نیروهای ریزش یافته و سرخورده از خانوادههای سیاسی سنتی چهارگانه به درون یک منظومه باز بینظیر برای تاسیس پایههای خانواده مدرن نئواپوزیسیون ایرانی بر اساس ارزشهای پایهای مدرنیته، حقوقبشر و گلوبالیزاسیون، میباشند. با کمک فراکسیونها، چنین تولدی با کمترین هزینه و حداقل تلفات و آسیبهای درون اپوزیسیونی در مرحله گذار از سیاست سنتی به مدرن و با بیشترین بازده مفید در حین عبور از مراحل آرام و تدریجی آن، امکانپذیر میگردد. افزون بر آن، این گونه فراکسیونها جاذبه خاصی یرای کوشندگان منفرد سیاسی و فرهیختگان و اهل فنون و الیت فرهنگی- اجتماعی دارند.
7. امروزه در عمل و در برخی از سازمانها و حرکتها، شبه فراکسیونهای غیررسمی و غیرعلنی در حال فعالیت هستند، با این تفاوت که از کمترین مشروعیت برخوردار بوده و در معرض آسیبهای جدی و دایمی قراردارند. این گروهبندیهای نامرئی میتوانند ناخواسته از طرفی بر خطر ریزش، انشعاب و انفعال نیروها بیفزایند و از طرفی دیگر بالقوه، محیط کشت مساعدی برای سوءتفاهمات، تشدید اختلافات، پنهانکاریهای نالازم و بیمورد، دستهبندیها، نفوذ عوامل ضد جنبش، خود محوریها و مناسبات غیر دمکراتیک و نهایتا تقویت بنیادگرایی و پراکندگی روز افزون در جنبش ملی ایرانیان، گردند. اعلام موجودیت فراکسیونهای علنی و دارای یک هویت قانونی و مشروع، راه را بر رقابتهای دمکراتیک، شفاف، صادقانه، صریح و آیندهدار گشوده و امر مبارزه سیاسی را به یک مدار کیفی سزاوار به مراتب شایسته و بالاتر ارتقا میدهد.
8. تشکیل و آغاز به کار فراکسیونها، التزام و اعتراف عملی به آزادی بیان، حقوق دگراندیشان و پذیرش گوناگونیها و تکثر اندیشه و تلاش بی بازگشت در راه نهادینه کردن این ارزشهاست و سالمترین و کم هزینهترین مکانیزم برای هدایت دگراندیشی و نوآوری و از همه مهمتر عادلانهترین شیوه موثر چالشگری در عرصه سیاست مدرن و باز در عصر جهانی شدن.
9. نمونههای تاریخی نشان داده است که فراکسیونها میتوانند پیش درآمد و مقدمه تحزبگرایی و پیدایش احزاب قانونمدار مداراجو در جوامع کم آزموده و ناآماده، باشند. کمبودی که جامعه سیاسی ما به شدت از آن رنج میبرد و بهای آن را هر روز به گزاف میپردازد. احزاب بزرگی، زمانی فراکسیونهای کوچکی درحاشیهها بودهاند.
10. صرف وجود فراکسیونهای مختلف در یک مجموعه، روحیه مدارای جمعی و ظرفیت برخورد و مناسبات دمکراتیک را بالا برده و ذهنیت جمعی را بر اساس واقعیت غیرقابل انکار وجود و هماوردی سایر فراکسیونهای رقابتجو و سختکوش، بر مدار و آهنگ واقعگرایی و خردورزی کوک میکند و عرصه بر شیوههای سنتی و تنگنظرانه بیمشتری و بازار، تنگ میگردد.
11. فراکسیونها ابزار قانونی و رسمی با هویت شفاف و آدرس مشخص برای یک گفتمان دمکراتیک به منظور کسب قدرت سیاسی میان نیروهای رقیب هماندیش و یا دگراندیش از اقلیت تا اکثریت، در یک مجموعه پلورال است. اندرکنشها و فرایند در میان فراکسیونها از یک سو و بازتاب و بازخورهایCheck and Balance مثبت و منفی سوبژکتهای مورد گفتمان در بین مخاطبین اجتماعی Feed Back و پیرامونی مجموعه فراکسیونها از سوی دیگر، همگی روی همرفته راه را بر تقویت و یا باز تولید زمینههای گرایشهای هژمونیطلبی، به موثرترین شکل ممکنه بسته و همزمان آلترناتیوهای بهینه را شناسایی، معرفی و جایگزین میکنند. بدینگونه سیکل معیوب و فرساینده هژمونی طلبی— هژمونی ستیزی که تاکنون از بارزترین عوامل ایستایی جنبش ملی دمکراسیخواهی ایرانیان بوده است، در فرسودهترین حلقه مرکزی خود از یکدیگر خواهد گسست.
در ادامه میباید امیدوار بود که موضوع فراکسیونهسازی در فضای سیاسی برون مرزی با توجه به امکانات عملی موجود در رسانهها، جایگیر و دنبال گردد.
این یک تحول بزرگ و نقطه عطفی در تاریخ سیاستورزی معاصر ایران و گامی شجاعانه به سوی مدرن کردن سیاست و بیرون کشیدن آن از پراکندگی و بنبستهای فاجعهآمیز کنونی و بویژه در این شرایط مناسب و مهیا و پیش از آنکه دیر گردد، خواهد بود. خندق عمیق میان گذشته و آینده را جز با به خدمت گرفتن ابزارهای قانونمند و دمکراتیک و با تکیه بر انبوه انباشته و معطل همین نیروها و منابع ارزشمند در دسترس در حال و اکنون نمیشاید و نمیتوان پر کرد.
26 دسامبر 2006 ابراهیم آهنیان.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
بهمن زاهدی
دورود بر شما دکتر آهنیان گرامی
بسیار از نوشته شما استفاده کردم با اینکه در حدود شش سال پیش آن را نوشتهاید ولی تازگی خود را حفظ کرده است. من فکر میکنم وجود فراکسیونها حداقل در احزاب سیاسی باعث میشود که اندیشههای جدید محیطی برای رشد خود پیدا میکنند. البته اگر با شفافیت عمل کنند.
ارادتمند
بهمن زاهدی
February 23, 2012 04:55:55 PM
---------------------------
|