براستی جمهوری آینده ایران را چه کسانی خواهند ساخت؟ جمهوریخواهان منفرد یا گروهها و سازمانهای منسجم جمهوریخواه؟ آیا جمهوری آینده بر اساس آنچه در تصور جمهوریخواهان منفرد وجود دارد شکل خواهد گرفت یا بر اساس آنچه گروههای جمهوریخواه میخواهند؟ به هر شکلی که این جمهوری شکل بگیرد آیا خواهد توانست مشکلات ایران را بر طرف کند؟ اینها پرسشهائی هستند که پاسخ به آنان میتواند برای بسیاری راهگشا و روشنگر باشد!
آقای مهرداد درویشپور در مصاحبهای با البرز جم که در سایت گویا نیوز درج شده مطالبی را عنوان فرمودهاند که علاوه بر آنکه بسیار جالب و تفکر برانگیزاند میتوانند به این پرسشها نیز پاسخ دهند. مطالب عنوان شده در این مصاحبه با کمی دقت میتواند برای ایرانیان مخصوصا نسل جوان ایران و آنان که هنوز برای آینده ایران و انتخاب بهترین جایگزین برای نظام جمهوریاسلامی در تردید هستند بسیار راهگشا و روشنگر باشد.
البته نه تنها از آن روی که نمونه ایست گویا از طرز تفکر تمامییتخواه و مطلقگرای طیف جمهوریخواهان و برخورد و دید قیم مدارانه آنان به ایرانیان، ایرانیانی که از قرار تنها حق انتخاب آنچه را که این طیف میپسندند و از قبل برای آنان تعیین کردهاند را دارند و نه چیز دیگری را، بلکه از آن روی که جناب درویشپور نا خودآگاه مطلبی را در ضمن سخنان خود بیان کردهاند که با کمی دقت میتوان پاسخ پرسشهای مطرح شده در ابدای این مطلب را در آنها یافت و به وضوح دید که نظام جمهوری در آینده نه آن آرمانشهری خواهد شد که جمهوریخواهان تبلیغش را میکنند و نه عملا توانائی آنرا خواهد داشت که مشکلات ایران را حل کند.
اما قبل از پرداختن به این دو مورد اساسی بد نیست به ادعای عجیب ایشان در آنجا که در بخشی از سخنان خود میفرمایند که" تمام جامعه به جز خود هواداران سلطنت يکپارچه مخالف احيای آنند" بپردازیم و بیبینیم تا چه حد خود ایشان به این مدعا ایمان دارند؟
در اینجا پرسشی که ناخودآگاه به ذهن خواننده میآید آن است که ایشان و اصولا طیف جمهوریخواه و همفکران ایشان از کجا میدانند که "تمام جامعه" با احیای سلطنت مخالفند؟ از کجا میدانند که اگر به فرض محال همین امروز یک همهپرسی آزاد در ایران برگذار شود و در آن مردم ایران و "تمام جامعه" بدون ترس از چماقداران و پاسداران بتوانند به احیای سلطنت و یا هر نظامی که مایل باشند رای دهند در آن صورت "تمام جامعه" به احیای سلطنت رای نخواهند داد؟
اگر واقعا چنین است چگونه است که ایشان در نامه خود به بنیاد اولاف پالمه میفرمایند که " موکول کردن نوع نظام ایران به آینده به امکان بازگشت سلطنت مشروعیت میبخشد"؟
اگر ایشان و همفکران ایشان اعتقاد و یقین دارند که "تمام جامعه" با "احیای سلطنت" مخالفند چرا هرگونه "موکول کردن نوع نظام ایران به آینده" که در آن آینده مردم بتوانند آزادانه در یک رفراندم بدون تعیین تکلیفهای قیممدارانه این و آن نظام مورد علاقه خود را انتخاب کنند " به امکان بازگشت سلطنت مشروعیت میبخشد؟" آیا براستی همین ترس از "مشروعییت بخشیدن" دلیلی برای بیاساس بودن مدعای ایشان در مخالفت "تمام جامعه" با احیای نظام پادشاهی نیست؟
باید از ایشان پرسید که خود ایشان به عنوان یک جمهوریخواه که تصمیم خود را گرفته و با احیای نظام پادشاهی مخالف است و چه امروز از ایشان پرسیده شود که آیا به احیای نظام پادشاهی رای خواهند داد یا نه و چه ده سال آینده این سوال از ایشان پرسیده شود پاسخ ایشان در هر دو حال و در هر زمان یکی خواهد بود و آن مخالفت "با احیای نظام پادشاهی" است پس چگونه است که تصور میکنند پاسخ مردمی که ایشان "تمام" آنان را مخالف احیای پادشاهی عنوان میکنند به گونه دیگری خواهد بود؟ آیا همین دلیلی بر بیاساسی مدعای ایشان در مخالفت "تمام جامعه" نیست؟ بهتر است ببینیم که واقعا منظور ایشان از "تمام جامعه" چیست؟
ایشان در ادامه مطالب خود در آنجا که ادامه میدهند و میفرمایند "در ميان اپوزيسيون نه اصلاحطلبان، نه جمهوری خواهان، نه چپگرايان، نه ملیگرايان و نه مجاهدين بازگشت سلطنت را نمیپذيرند" نشان میدهند که منظورشان از "تمام جامعه" چیست؟ از دید ایشان "تمام جامعه" همین طیفهای سیاسی در میان اپوزیسیون هستند که همه هم با بازگشت نظام پادشاهی مخالفند و منظور از "تمام جامعه" ایرانیان و مردم عادی که محتوای دمکراتیک نظام و نه نوع آن برایشان اهمییت دارد نیست! گرچه این گروهها به روشنی "تمام جامعه" ایران نیستند اما این واقعییت را نمیتوان انکار کرد که این گروهها با اضافه کردن طرفداران جمهوریاسلامی کم و بیش "تمام" جمهوریخواهان ایران هستند!
اساسیترین نکته مصاحبه ایشان هم همین است چرا که این پرسش اساسی را مطرح میکند که چگونه میشود در آینده و پس از از میان رفتن جمهوریاسلامی "جمهوری" دیگری ساخت که از مجموعه جمهوریخواهان ایران تاثیر نپذیرفته باشد؟ آیا براستی چنین چیزی امکانپذیر است؟
این را نمیشود انکار کرد که هر نظامی از نیروهای تشکیل دهنده آن تاثیر خواهد پذیرفت و آن نیروهای تشکیل دهنده و هوادار، آنرا در چهار چوب عقاید و اعتقادات و نظرات خود شکل خواهند داد. البته هر کدام به اندازه توان و نیروی خود. هر چه این گروهها بزرگتر و منسجمتر و مصممتر عمل کنند اثرشان بر آن نظام بیشتر خواهد شد. نگاهی اجمالی به ترکیب جمهوریاسلامی به روشنی این واقعییت را نشان میدهد.
نظام جمهوریاسلامی هیولائی است که از در آمیختن نظرات همه گروهها و دستهجاتی که در روی کار آمدن آن سهیم بودند بوجود آمده است. فرقی هم نمیکند که در ساختار قدرت جائی داشتند و یا نه؟ از این روست که این جمهوریاسلامی اگر همه آن چیزی که این گروهها در ابتدای انقلاب میخواستند نبوده و نیست ولی از ابتدا بخشی از خواسته آنان بوده و هست! به همین خاطر هم هست که بسیاری از همین گروهها هنوز پس از سی و سه سال که از روی کار آمدن این هیولا میگذرد دل به آن و یا جنبههائی از آن دارند هر چند در ظاهر انکارش کنند.
پرسش اساسی آن است که جمهوریخواهان ایران که به قول جناب درویشپور از اصلاحطلبان، جمهوریخواهان، چپگرايان، ملیگرايان، مجاهدين و طرفداران نظام فعلی، چرا که آنان نیز چه جناب درویش پور بخواهند و چه نخواهند در طیف جمهوریخواهان هستند، تشکیل دهنده آن هستند چگونه خواهند توانست اثرگذاری گروههای منسجم در طیف جمهوریخواهان از چپها و تودهایها گرفته تا مذهبییون تند رو را به حداقل برسانند و از تولد هیولائی دیگر ولی اینبار بدون صفت اسلامی جلوگیری کنند؟
جناب درویشپور " احيای سلطنت" را " يکی از پرهزينهترين بديلها" دانسته اند. اما نه گوشه چشمی به هزینه سنگینی که ایرانیان در این سی و سه سال برای برپائی رویای سی و سه سال پیش جمهوریخواهان ایران برای بر پائی جمهوری و نابودی نظام پادشاهی پرداختند دارند و نه به هزینهای که جمهوری آینده، که معلوم نیست با این طیف گسترده جمهوریخواهان که نام برده شدهاند چه از آب در خواهد آمد و چه هیولائی خواهد شد و به مردم تحمیل خواهد کرد، اشارهای دارند!
بد نیست از همین امروز مردم از جمهوریخواهان و از جناب درویشپور بخواهند که توضیح دهند که نظامی که خواهناخواه با حمایت اصلاحطلبان، جمهوریخواهان، چپگرايان، ملیگرايان، مجاهدين و طرفداران نظام فعلی، که همه خواهان ساختار جمهوری هستند و با احیای نظام پادشاهی مخالف و هر کدام به سهم خود خواهناخواه بر آن اثر خواهند گذاشت روی کار خواهد آمد چگونه خواهد توانست مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران را بر طرف کند؟
واقعییت آن است که چه جمهوریخواهان بخواهند و چه نخواهند همانگونه که جمهوریاسلامی بر اساس تصور مردم عادی و مومنین مسلمانی که پیش از انقلاب از اسلام چیزی جز خیرات و مبرات و دوری از پلیدیها و ایمان صاف و ساده نمیفهمیدند شکل نگرفت، جمهوری آینده نیز بر اساس تصور جمهوریخواهان منفردی که در ذهن خود از جمهوری چیزی جز نظامهائی در حد و اندازه جمهوریهای لیبرال اروپا نمیفهمند و در نظر ندارند شکل نخواهد گرفت چرا که منسجمترین گروههای طرفدار نظام جمهوری در طیف سیاسی ایران چنین برداشتی از آن ندارند.
یک نگاه واقعگرایانه به طیف منسجم و فعال جمهوریخواه ایران، از چپ افراطی گرفته تا راست رادیکال مذهبی به سادگی نشان خواهد داد که از این جمع هر جمهوری که در آینده بدرآید آن جمهوری مورد نظر افراد عادی و منفرد نخواهد بود. همانگونه که جمهوریاسلامی هم آن جمهوریاسلامی که مومنین و مسلمانان بیآزار و منفرد در پیش از انقلاباسلامی میخواستند و تصورش را میکردند از آب در نیامد!
پس از سی و سه سال سرگردانی ملتی در سراب جمهوری و پرداختن بهائی سنگین زمان آن فرا رسیده است که از طرفداران نظام جمهوری پرسیده شود که چگونه جمهوری مورد نظرشان از گزند فشارها و افکار مخرب گروههای جمهوریخواه تشکیل دهنده و هوادار آن مصون خواهد ماند و تبدیل به فرانکشتاین دیگری چون جمهوریاسلامی ولی اینبار بدون صفت اسلامی نخواهد شد؟
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
کاوه یزدانی
بیچاره شتر و جمهوریخواهان دروغین
قسم حضرت عباس را باور کنیم یا اینکه دم خروس را باور کنیم از هم میهنان جمهوری خواه ؟
آخه این چگونه جمهوریخواهی است که از اول بسم الله یک طیف دیگر را که پادشاهی پارلمانی را پیشنهاد می کنند پیشاپیش هنوز نه بداره و نه بباره نه صندوق رای وجود داره از صحنه سیاسی آینده حذف شده می نامند ؟ آیا اینگونه جمهوریخواهی از نوع دروغینش نیست که بدون رای گیری آزاد دیگران را حذف می کنند ؟ خمینی هم یک جمهوریخواه بود و صندوق رای هم داشت . اما از درون صندوق رای فقط رژیم اسلامی را می خواست نه هیچ شکل دیگری را .
بسیاری از جمهوریخواهان محترم اپوزیسیون نیز کم و بیش به طریق خمینی جمهوریخواه هستند . یعنی شکل آینده فقط جمهوری می باشد هر کسی خواهان پادشاهی پارلمانی می باشد باید کشکش را بسابد . عجب جمهوریخواهانی داریم . بقول معروف نوبرشو آوردند .
جمهوری خواهان بویژه بازماندگان چپ های روفوزه انقلاب 57ی خوب می دانند که پرونده سنگینی در تاریخ و در خاطره ملت دارند و می دانند که عامل بوجود آمدن بزرگترین فاجعه یعنی ( رژیم جنایتکار اسلامی ) بر سر ایران و ملت ایران هستند .
می گویند سالی که نکوست از بهارش پیداست . جمهوری خواهان از رای گیری برای تایین شکل سیاسی آینده ایران در یک رای گیری آزاد می ترسند و می ترسند و می ترسند از اینکه بیشترین رای ملت به پادشاهی پارلمانی و شاهزاده رضا پهلوی باشد. جمهوریخواهان هیچ اعتماد به نفسی در بدست آوردن حمایت جامعه از جمهوریخواهی ندارند و از این جهت است که می ترسند و نابودی ایران نیز خیلی برایشان اهمیت ندارد د بالاترین اولویتشان این است که نهاد پادشاهی از صفحه تاریخ ایران پاک شود حتی به قیمت نابودی ایران باشد . همچنان که در گذشته ثابت کردند . حسادت و کینه نسبت به خاندان پهلوی دارند . حسود هرگز نیاسود . بیچاره شتر که اسمش در کینه توزی بد در رفته . این جمهوریخواهان که صدتا سور به شتر این حیوان نجیب زدند .
با پوزش از جمهوریخواهان دمکرات و آزادمنش بویژه حق عزیز .
March 02, 2012 04:36:05 AM
---------------------------
|