بهار امسال، سیارههای ناهید و مشتری در غروب آفتاب به همراه ماهنو میدرخشند. ستارگان برج شکارچی در کنار ماه و آن دو سیاره قرار گرفتهاند. در اپوزیسون سیاره مریخ در نزدیکترین فاصله با کره زمین قرارگرفته، نگاه به آسمان شبهای فروردین ماه را دلنشین میکند. در این همایش آسمانی سه سیاره منظومه شمسی با هماهنگی خود هنرنمائی میکند. در آسمان سیاست کشورمان اما ستارهای نیست، اگر هم هست با آویزان شدن به آن و یا بیرنگ جلوه دادنها، ستارهها را اعدام میکنند که مبادا در شب تاریک ایران ستارهای رهنمودی بسوی صبح آزادی شود. بیشترین حملات را به شاهزاده انجام میدهند تا او نگوید که خامنهای جنایتکارست تا پایههای نظام فاشیستی جمهوریاسلامی به لرزش در نیاید و اصلاحطلبان ییلاق و قشلاق خود را بتوانند در آسمان اپوزیسیون ایران به دلخواه خود طراحی کرده و دورغ را در کشور زرتشت نهادینه کنند. آسمان سیاست کشورمان قمر در عقربیست.
در پشت واژه «جمهوریخواهی» افرادی به فعالیت سیاسی مشغول هستند که بیشتر به خداسالاری ( تا یکتاپرستی شخصی) اعتقاد دارند تا مردمسالاری. جمهوریخواهانی که طرفدار حکومت جمهوریاسلامی هستند، هنوز نفهمیدهاند که ریشه واژه جمهوریخواهی از کجا سرچشمه گرفته است. آنان در پی ادامه حیات ولایتفقه هستند و بیشتر برای تقویت نظام جمهوریاسلامی فعالیت میکنند. نکته جالبتر در این است که این جمهوریخواهان چپگرایان سابق هستند که جمهوریاسلامی از آنان بیشترین استفادهها را کرده است و تفاله آنان را به اروپا و امریکا فرستاده است. آیا واژه جمهوریخواه لایق این افراد میباشد یا بسترسازان واقعی ولایتفقه!؟
محتوای حکومت اسلامی از روز اول بر پایه فاشیسم مذهبی گذاشته شده است که جامعه را به دو طبقه اُمت و طرفداران ولایت تقسیم میکند. این دستهبندی همان جامعه توحیدی بیطبقه نامیده میشود که نقطه اشتراکش با اندیشه چپگرایان ایران در همین فاسیشم (خودی و غیرخودی) میباشد. چپگرایان میخواهند که جامعه را بدو طبقه تقسیم کنند، طبقه کارگر و طبقه حاکم بر جامعه. طبقه کارگر همان اُمت اسلامی و طبقه حاکم طرفداران ولایت یا طبقه حاکم (حکومت شوراها) بر جامعه میباشند. جمهوریخواهان طرفدار جمهوریاسلامی بر این نکته واقف شدهاند که شیوه حکومتی در جمهوریاسلامی همان شکل حکومتی مورد علاقه آنان است و ضدیتی با این شیوه حکومتی نمیتوانند داشته باشند.
نظام جمهوریاسلامی بهشت جمهوریخواهان ایران است و آنان مانند مهرههای در صفحه شطرنج سیاست کشور آماده نشستهاند تا آنان را به بازی بگیرند. تا آن زمان هم رفت و آمدشان به جمهوریاسلامی ادامه خواهد داشت و از بودجههای دولتی بهرههای خود را خواهند گرفت. برای جمهوریخواهان سرنگونی جمهوریاسلامی همانند افتادن نقابشان میباشد. بهمین جهت حمایت بیدریق خود را از ولایتفقه و اصلاحطلبان (حسابداران بودجه اپوزیسیون در اروپا و امریکا) کوتاه نمیکنند. نقزدنهایشان هم برای گرفتن اضافه حقوق بیشتری میباشد تا در نشستهای در لندن، پاریس و استهکلم به نتیجهای نرسند و توافقی را امضا نکنند. با وجود چنین جمهوریخواهانی امیدی به آینده نمیتوان داشت.
نقش سیارههای منظومه شمسی در آسمان بهار امسال دائمی نیست همانگونه که نقش جمهوریخواهان دورغین ایران در آسمان سیاست ایران نمیتواند دائمی بماند. آسمان سیاست کشور پر از ستاره میباشد که بدون عینک ایدولوژی میتوان آنها را دید و از نعمت روشنایی آنان در این روزگار ظلمت اسلامی استفاده کرد. نورانیترین ستاره این آسمان چه بخواهیم و چه نخواهند شاهزاده رضا پهلوی میباشد. چه او را نقد کنند و چه او را ستایش کنند فرقی ندارد، واقعیت این است که موجودیت او انکار ناپذیرست.
http://news.astronomie.info/sky201203/planeten.html?
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
حق
با درود بر هم میهنانم بویزه کافه نادری های نازنینم، با شادباش های نوروزی برای عرفان گرامی که بواقع نگران حالش بودم و با نظر اخیرش خیالم را از بابت خودش راحت کرد و نفسی خوش از ته دل کشیدم. بهمن زاهدی گرامی من، چقدر از خواندن این نوشتارتان شادمان شدم بویژه که حساب جمهوریخواهان دروغین را از جمهوریخواهان واقعی جدا کردید. متاسفانه ما گروه و حزبی که معرف جمهوریخواهان راستین باشد را مداریم و اگر هم چندتایی پیدا شوند بوسیله جمهوریخواهان دروغین تحت الشعاع قرار می گیرند و ملت ایران را در این توهم نگه می دارند که جمهوریخواهی یعنی همین جمهوریخواهان قلابی که بخش بزرگی از اپوزیسیون قلابی را هم تشکیل می دهند. برای مردم چاره ای نگذاشته اند بجز انتخاب بین شاهزاده و این جمهوریخواهان قلابی و این یکی از بزرگترین ضربه ها به مبارزات ۳۳ ساله ما بوده است چون اینگونه سیاست تفرقه بین مردم را تا حالا پیش برده اند. کسانیکه که پادشاهی نمی خواهند باید این حق را داشته باشند که گروهی جمهوریخواه واقعی آنها را نمایندگی کنند یا حداقل سخنگویشان باشند. مطمئنا اگرجمهوریخواهان واقعی جبهه ای داشتند در راستای حفظ منافع ملی ایران هیچ مشکلی در توافق بر سر اصول اولیه نمی داشتند و هیچ ترسی هم از پیشنهاد درست شاهزاده نمی داشتند که انتخاب بین پادشاهی و جمهوری در یک رفراندوم به مردم واگذار شود و گذشته از این نام یک نظام مهم نیست بلکه آن محتوای دمکراتیک مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر و میثاقهای الحاقی آنست که اجرایش در کشور مهم است. این جمهوریخواهان قلابی تاکنون تفرقه مصنوعی مبنی بر اطلاعات غلطی که به ملت ایران داده اند بجز خیانت به بدترین شکلش کار دیگری نکرده اند. چه خیانتی بزرگتر از این که خود را دمکرات و متعهد به منشور جهانی حقوق بشر به مردم جلوه دادن و در اینراه کمک های بیگانه را پذیرفتن در رسانه هایشان تا با دروغ و دغل بازی ایجاد نفاق بین مردم کردن! چه خیانتی بزرگتر از اینکه با اینکارشان تا کنون حافظ همین رژیم خونخوار خائن به ملت و تمامیت ارضی ایران بودن! چه خیانتی بزرگتر از اینکه در ساحل امن نشستند و با حفظ این رزیم کهریزکی همدست در جنایت های لحظه به لحظه این رژیم بودن! هر اعدام و شکنجه ای که می شود و هر زن و مردی که به فحشا و اعتیاد و قاچاق کشیده می شود و هر اختلاس نجومی که در ایران صورت می گیرد و هر عمل این رژیم که سفره مردم را خالی و سفره آن لبنانی و غزه ای و سوریه ای و و و را پر می کند، این جمهوریخواهان قلابی در آن سهیم اند. کشور به ورطه نابودی و قحطی و جنگ و احتملا تجزیه دارد کشیده می شود و این جمهوریخواهان قلابی در همه این خیانتها همدست رژیم بوده و هستند. همین جمهوریخواهان که شامل جبهه ملی می شود باز اخیرا در اخبارروز بخش خبر اعلامیه ای صادر کردند و همدلی خود را به رخ همه کشاندند. این جبهه ملی است که با سازمان فدائیان خلق و و و فدرالچی و تجزیه طلب بیانیه های مشترک می دهد و از کلمه ملت ایران در این بیانیه خودداری می کند! باید انتقادی هم از پادشاهی خواهان بکنم که در افشای این جمهوریخواهان قلابی خیلی کم کاری کرده اند و هی آنها را دگراندیش می نامند که باید به عقایدشان احترام گذاشت. دگراندیش و رواداری باید باز تعریف شوند و این واژه ها فقط مختص ایران مداران باشد و نه ایران ستیزان. هر ایده و عقیده ای قابل احترام نیست و لیاقت آنرا ندارد که به رسمیت شناخته شود. هر خائنی هم همینطور.
جبهه جمهوریخواهان قلابی یک جبهه قوی است نه به دلیل داشتن چیزی قابل توجه در چنته خود. جبهه ای است که هویت اش در اصل فقط در همین کینه توزی شان نسبت به خاندان پهلوی قابل تعریف است و بس. این کینه ورزی را که از آنها بگیرند هیچ چیز دیگری ندارند. قدرتی که دارند به آنها از جانب رژیم کهریزکی و جهان شرق و غرب دست و دلبازانه اهدا شده است. در همه این سالها هم انقدر خیانت کرده اند که خوب می دانند رفتن این رژیم چه بروز آنها خواهد آورد، رسوایی و ننگ تاریخی ابدی و بس. دستهایشان همانقدر به خون ملت ایران آغشته است که دستهای رژیمی که خود داوطلبانه بر سر کار آوردند و همچون فرزند ناخلفی تاکنون بدان عشق ورزیده اند. بنابراین، سرنوشت شان با سرنوشت رژیم و بقایشان به بقای رژیم گره خورده است. اگر اینطور نبود که جبهه ملی مشتی تجزیه طلب فدرالچی را اینچنین با آغوش باز در بر نمی کشید.
با سپاس از شما بهمن زاهدی گرامی که حساب این جمهوریخواهان قلابی را از جمهوریخواهان بی پناه راستین جدا ساختید و اینرا در عنوان این نوشتارتان آوردید. من باور دارم که با این جدا کردن حسابها خدمت بزرگی به مبارزات ملت ایران همه می توانند بکنند. اگر مردم بدانند که تفاوت ایندو چیست، جمهوریخواهان قلابی بصورت مهره های سوخته و غیر قابل استفاده در خواهند آمد و آپوزیسیون ایران از وجود این ذرات نامطلوب پالایش خواهد یافت. این نوشتار شما به آسیب شناسی آنچه آپوزیسیون معرفی می شود کمک می کند.
پاینده ایران و ملت ایران
March 28, 2012 02:17:32 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
تجربه سه سال گذشته که ملت ایران بر علیه رژیم جنایتکار اسلامی قیام کرد بسیار چیزها در باره جمهوری خواهان نقابدار و دروغین را برای ملت ایران آشکار کرد . جمهوری خواهان دروغین 57ی هنوز فرهنگ سیاسی عقبمانده 57ی شان را دارند . با اینکه ده ها سال در کشورهای لیبرال دمکرات زندگی کردند ولی هیچ از این جوامع لیبرال دمکرات نیاموخته اند . چرا که بین گرایشهای سیاسی دمکرات خودی و ناخودی می کنند . مثل رژیم جنایتکار اسلامی که با کمک خود جمهوری خواهان ایران را اشغال کرد و ویران کرد . و این نشان از دمکرات نبودنشان است. البته تفاوت بسیاری بین جمهوری خواهان چپهای 57ی و جمهوریخواهان نسل جوان وجود دارد . با جمهوریخواهان نسل جوان می توان گفتگو کرد و شاید هم بتوان بر سر اصول به توافق رسید . اما فسیلهای عقبمانده 57ی به هیچ صراطی مستقیم نیستند . زره ای تعصب ملی و وطنپرستی در وجودشان نیست. اگر بود با رژیم ننگین اسلامی مبارزه می کردند نه اینکه با حزب مشروطه ایران و با شاهزاده رضا پهلوی مبارزه نمایند . آنچه در وجودشان فوران می کند کینه توزی و دشمنی با خانواده پهلوی و دشمنی با ملت ایران و کشور ایران است. دروغ می گویند که جمهوری خواه و ملی هستند . که اگر ملی بودند چشم بر جنایتهای علی خامنه ای جائر جانی نمی بستند . هر چه باشد یار غار یکدیگر در ویران کردن ایران هستند .
March 28, 2012 02:11:48 PM
---------------------------
ساسان بهمن آبادی
پاینده ایران
یکی از ویژگیهای معارضان شاهزاده اینست که اغلب از آن دسته شخصیتهای محترمی هستند که حاضرند کدخدای یک ده کوره باشند اما نخست وزیر یک کشور نباشند، چراکه کدخدا - اگرچه در یک ده کوره است - نفر اول است اما نخست وزیر - اگرچه مسئول یک کشور است - ولی نفر دوم است!
تهران - ساسان بهمن آبادی - عضو حزب پان ایرانیست
March 28, 2012 01:34:02 AM
---------------------------
|