حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
دیپلمات ایران
بهمن زاهدی

April 03, 2012

سه شنبه 15 فروردین 2571 = April 3, 2012

 


چه کسی توانسته است سخن جوانان ایران را درک کند و از خود و گذشته خود عبور کند؟ چه کسی توانایی همراهی با جوانان ایرانی را دارد؟ آیا سخنگویی را می‌توان یافت که بازتاب خواست جوانان ایران باشد و ابزارهای امروزی مبارزه را شناخته باشد و سهولت دست‌یابی به آن ابزارها را داشته باشد؟ آیا یک دیپلمات ایرانی که دانش دیپلماسی را فرا گرفته باشد، ما بین اپوزیسون جمهوری‌اسلامی موجود می‌باشد؟ شخصی که بتواند از چپ تا راست، میانه‌رو لیبرال‌دموکرات، تجریه‌طلب، مذهبی و سکولار را با زبان دیپلماتیک به هم نزدیک کند و زمینه‌های گفتگو هم ایرانیان را فراهم کند و زیر انگ‌زدن‌های طرفدارنش و مخالفان سر سختش دوام بیاورد. چه کسی توان تحمل این هم فشار از همه طرف را دارا می‌باشد و حاضر است از همه چیز خود بگذرد تا ایران دوبار آزاد شود؟ من توانش را ندارم، شما چطور؟



دیپلماسی به دانش ارتباط میان سیاست‌مداران و سران کشورهای جهان گفته ‌می‌شود. به سیاست‌مداری که در کار دیپلماسی است دیپلمات می‌گویند و کاری را که به دیپلوماسی وابسته است را دیپلماتیک می‌خوانند (1). دیپلمات به شخصی گفته می‌شود در در زمینه رابطه سیاسی با کشورهای دیگر باشد. این تعاریف با اینکه در جمهوری‌اسلامی و مابین اپوزیسیون جمهوری‌خواه ایران بی‌معنا شده‌اند اما هنوز یکی از لازمه‌های رسیدن به دموکراسی در ایران می‌باشند. جمهوری‌اسلامی از روز اول بوجود آمدنش دیپلماتی را برای صادر کردن انقلاب‌اسلامی و تروریسم بین‌المللی استفاده کرد. هجوم به سفارت امریکا در تهران و گروگان‌گیری دیپلمات‌های امریکای پایان روابط دیپلماسی ایران با جهان محسوب می‌شود. از آن به بعد هیچ دیپلمات ایرانی متاسفانه نتوانسته است اعتباری برای ایران کسب کند.

اپوزیسون خارج از کشور از روز اول ناهماهنگ با یکدیگر در اروپا و امریکا وارد مبارزه شدند و بیشتر با هم بر سر حقانیت عمل خود در گذشته جدال می‌کردند تا اینکه آلترناتیوی برای آینده کشور بسازند. نسل جدید که با گذشته و تاریج معاصر کشور مشکلی ندارد، مانند بنزینی که در روی خاکستر اپوزیسون ریخته شود، جامعه را چه در درون کشور و چه در خارج از کشور از خواب سی ساله بیدار کرد. جنبش سبز از روز اول جنبشی جوانان ایرانی بود. جوانانی که آینده خود را می‌خواهند، با آگاهی بسازند و فاشیسم مذهبی را مانع سر راه خود می‌شمارند، نتوانستند به روی شخص و یا گروه‌هی حساب باز کنند. میر‌حسین موسوی و دیگران را، خود جمهوری‌اسلامی در داخل کشور ساکت کرد و در خارج از کشور فرستادگان جمهوری‌اسلامی، اپوزیسیون بی‌سر و سامان و بی‌برنامه را جایگرین کرد. با تمام این تفاصیل باز هم جنبش سبز نتوانست در خارج از کشور سخنگوی برای خود پیدا کند تا نیازهایش را مطرح کند. بعد از گذشت دو سال و اندی تمامی مواضع سیاستمداران ایرانی در خارج و داخل کشور روشن شده است. این روشنایی را جوانان با از خودگذشتگی و گذر از کهریزک ولایت‌فقه تابشی جهانی دادند.

چه کسی توانسته است سخن جوانان ایران را درک کند و از خود و گذشته خود عبور کند؟ چه کسی توانایی همراهی با جوانان ایرانی را دارد؟ آیا سخنگویی را می‌توان یافت که بازتاب خواست جوانان ایران باشد و ابزارهای امروزی مبارزه را شناخته باشد و سهولت دست‌یابی به آن ابزارها را داشته باشد؟ آیا یک دیپلمات ایرانی که دانش دیپلماسی را فرا گرفته باشد، ما بین اپوزیسون جمهوری‌اسلامی موجود می‌باشد؟ شخصی که بتواند از چپ تا راست، میانه‌رو لیبرال‌دموکرات، تجریه‌طلب، مذهبی و سکولار را با زبان دیپلماتیک به هم نزدیک کند و زمینه‌های گفتگو هم ایرانیان را فراهم کند و زیر انگ‌زدن‌های طرفدارنش و مخالفان سر سختش دوام بیاورد. چه کسی توان تحمل این هم فشار از همه طرف را دارا می‌باشد و حاضر است از همه چیز خود بگذرد تا ایران دوبار آزاد شود؟ من توانش را ندارم، شما چطور؟

در این میان ثروت ایران در اروپا و امریکا خرج می‌شود تا کسی نتواند این خلاح سیاسی را پر کند و مانند همیشه مردم را سرگرم در جستجوی کاذب مشغول نگاه دارند. رسانه‌ها بیشتر به ماموران تلقین اندیشه تبدیل شده‌اند و هدفشان خنثی کردن یک دیگر است. از رسانه‌های خارجی مانند بی‌بی‌سی (طرفداران مصدق در انگلستان)، صدای سابق امریکا (صدای جمهوری‌اسلامی) و یا دوچه وله آلمان (سازنده بمب اتمی اسلامی در ایران و صادر کننده سرم ویژه اعتراف گیری) نمی‌توان توقع داشت که بفکر منافع ما ایرانیان باشند و یا بازگو کنند خواست جوانان ایران شوند.

چه باید کرد؟

قبل از پاسخ به این پرسش باید دید که هدف چیست؟ با روشن شدن هدف، راه‌های رسیدن به هدف پاسخ «چه باید کرد» را خواهد داد. با اینکه اهداف در میان اپوزیسیون ایران هماهنگ شده نیست ولی در محدوده‌ای قرار می‌گیرند که منافع ایران در آن خلاصه شده باشد و آن چیزی جز رسیدن به لیبرال دموکراسی نمی‌تواند ‌باشد. برای بازتاب این هدف باید از ابزاری به نام دیپلماسی استفاده کرد و این مهم را به دیپلمات‌های ایران سپرد. این دیپلمات‌ها باید بتوانند صدای جوانان ایران را به گوش دیگر ایرانیان و جهانیان برساند. در این سی و چند سال چه کسی توانسته است خود را بعنوان یک دیپلمات ایرانی به نمایش همگانی قرار دهد و زیر انگ‌‌زدن‌های (تلاش)‌گران دوام بیاورد؟ فقط یک نفر شایسته این عنوان می‌باشد و آن هم کسی به جز شاهزاده رضا پهلوی نیست. ایشان به نظر من یک دیپلمات ایرانی آزاده می‌باشد.
اگر شما شخص دیگری را می‌شناسید لطفا به من معرفی کنید.


1) دانشنامهٔ آزاد

---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites