حساسیتها و دل نگرانیهای انسان بیشتر در رابطه با مسایل جاری و رویدادهای زمانیست که وی در آن میزید و بر سر نوشتش اثر میکنند. مشکل امروز است که تمامی ذهن او را مشغول داشته و درصدر اولویتهای وی قرار دارد و مسائل حل شده و حل نشده دیروز اهمیت خود را از دست داده و آهسته آهسته به خاطرهها می پیوندند. مُشکلاتی که در آینده بر سر راه انسان قرار میگیرند در بیشتر موارد قابل پیشبینی هستند، زیرا مُشتقی از مشکلات گذشته یا ادامه دامنه آنان و پی آمدمُشکلاتی هستند که در گذشته بصورت کامل در مقطع زمانیشان حل نشده و باقی ماندهاند.
در سیاست معاصر ایران هم شباهتهای زیادی را میتوان در این رابطه پیدا کرد، که مانع آیندهنگری روشنفکران امروزی شده و آنها را در گذشته نه چندان دور اسیر خود نگاه داشته است. تمامی توان روشنفکران امروزی خارج از کشور بغییر از مشروطه خواهان و انگشت شماری از چپ و راست، صرف در دفاع از گذشته خویش میگردد و توان و زمانی برای خودنگری ندارند، چه رسد به آیندهنگری روشنفکرانهای برای نجات کشور از دست اسلامگرایان.
ایرانیانی که بین سالهای 1340 تا 1350 بدنیا آمدهاند،حساسیت و مشکلی با واقعه 28 مرداد ندارند. آنان بیطرفانه به آن واقعه نگاه میکنند و آن را مسئله خود نمیپندارند. همچنانکه متولدین 1360 تا 1370 انقلاباسلامی سال 1357 رامشکل خود نمیدانند. چون در آن تحولات نه شرکت داشتهاند و نه میتوانند در آن وقایع تعییری بوجود آورند. آنان تنها درسی از تاریخ معاصر ایران را دریافت کردهاند. روشنفکران خارج از کشور با آن که از نتیجه برنامههایشان در آنقلاب اسلامی کارنامه ردی دریافت داشتهاند (1)، همچنان با اصراری شگفت آور به آن افتخار نموده و در خیال خویش محتوای آن کارنامه نا میمون را گزینهای برای سیاستورزی امروزین خود تلقی مینمایند.
سیاستورزی فن رفع مشکلات امروزه و آینده جامعه میباشد و نه فن تحریف گذشتهها. دادههای ایدولوژیکی و عقیده مسلکی داشتن، برنامه هایی برای آینده نیستد، بلکه خودمشغولی و خودفریبی در سیاست است. سیاستورز با گذشته رابطهای آنچنانی ندارد و نگاهش رو بجلو به حال و آینده جامعهاش است.
عدم داشتن برنامه نوینی برای آینده است که بیشترین چپ و راست افراطی ایران را در سالیان قبل از 1357 نگاه داشته و نسلشان را با خطر خاطره شدن مواجه کرده است. در بهترین شرایط آنها حامیان طیفی از وفاداران قسم خورده (بیعت کرده) جمهوری اسلامی بنام ناهماهنگ "اصلاح طلبان" میباشند که باز نمایانگر ناآشنا بودن ذهنی و معنوی آنان از خواست جامعه جوان ایران است.
اما مشروطهخواهان و گروهی از چپ و راست جمهوری خواه و خویش نقاد، نگاه خود را به گذشته بصورت تجربهاندوزی از آن تغییر دادهاند. آنان به چپ افراطی و دگراندیشان ایران با نگاه دیگری مینگرنند. دگراندیشان را دشمن نمیپندارند، بلکه ایشان را مخالفانی با اندیشه متفاوت دانسته که تفاوت اندیشه حق ذاتی وخدشه ناپذیر آنان است. ایران دوستی و ملیگرائی مشروطهخواهان در 15 سال گذشته گواه این واقعیت بوده است. آنان در هر زمینهای تمامیت ارضی کشور و رعایت اعلامیه جهانی حقوق بشر را برای خود از ارزشها و واجبات اولیه قرار دادهاند.
"پادشاهی" بین مشروطهخواهان، گزینهای بیش برای فردای کشور نیست، که بایستی مردم به آن رای دهند. پیش شرط دیگری بغییر از موجودیت ایران برای مشروطه خواهان مطرح نمیباشد. در حالیکه پیش شرطهای چپگرایان پذیرفتن لُزوم مبارزه مسلحانه آنان با نظام پیشین و قبول نظام" جمهوری" بدون دخالت و رای مردم میباشد. ملی مذهبیها هم خواستار مهرتأیید بی چون و چرا بر قهرمانی شخصی در گذشته و پذیرش نظام"جمهوری" بدون دخالت و رای مردم هستند.
خاکستر زمان روشنگری را از روشنفکران دگراندیش گرفته است و باید از آنان با خاطرهای نه چندان زیبا و نا خوش آیند گذر کرد. آنان را باید به تاریخ سپرد. برای ما مشروطه خواهان مُشکلات دیروز و چگونگی آنها، اهمیت از دست دادن امروز و فردای کشورمان ایران را ندارد. جوانان ایران امروز مُشکلی بنام جمهوری اسلامی در پیش رویشان دارند،که مانع پیشرفت آنان در زندگی روزمره شده و هر روز با ایجاد بحرانی تازه کشورشان را بسوی پرتگاهی ژرف سوق میدهد. وظیفه ما از بین بردن این مشکل برای همیشه و برنامهریزی برای بهبود شرایط زیستی نسلهای آینده میباشد. تاریخ قضاوت خود را در باره همگان با واقعیتنگری خود خواهد کرد. پس چه بهتر که ما در آینده نچندان دور کارنامهای بهتری از ردی در دست داشته باشیم.
(1) انقلاب اسلامی و کارنامه ردی روشنفکری
http://talashonline.com/didgha/matn_555_1.html
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|