داریوش همایون: تنها صورتی که میشود تصور کرد برای بازگشت پادشاهی اوست (شاهزاده رضا پهلوی). وجدانی
June 10, 2012
یک شنبه 21 خرداد 2571 = June 10, 2012
بعد از یک مقدمۀ کوتاه و سطوری چند مبادرت به ارائه و تقدیم بخش بسیار مهمی از صحبتها و بیانات ماندگار و تاریخی و از بابتی کمنظیرِ رایزن فقید حزب مشروطه ایران یعنی روان شاد دکتر داریوش همایون خواهد شد که در طی مصاحبهای با تلویزیون ایرانیان (IRTV)، بهنگام برگزاری آخرین کنگرۀ حزب در زمان حیات ایشان در شهریور سال ۱۳۸۹ شمسی در شهر برلین، بر زبان آورده است. یعنی درست در طی کنگرهای که صفت لیبرال دموکرات به نام حزب مشروطه ایران اضافه گردید و برای بعضیها این توهم را پیش آورد که آمدن صفت نامبرده یعنی مهر بطلان بر نظام پادشاهی مورد نظر حزب زدن و از آن برائت جستن. اما سخنان و بیانات متین، واضح، صریح، روشن، استوار، رک و راست رایزن فقید که از چهرۀ شاد و شیوۀ بیان ایشان نیز هویداست و در این مصاحبه شاهدش خواهیم بود و کسی نمیتواند منکرش باشد، توهم و خوشحالی آن عدۀ قلیل را به یأس مبدل کرده و میکنند و فاصلۀ فکری و استدلالی موجود بین آنان و داریوش همایون را بروشنی نشان میدهند.
رایزن فقید حزب مشروطه ایران درست در زمانی که لیبرال دموکراسی را به رأی میگذارد و برای حزبش به ارمغان میآورد بر نظام پادشاهی برای ایران تأکید نموده و بر خلاف نظر و عقیدۀ کسانی که تصور مینمودند، همان زمان، مابین داریوش همایون و شاهزاده رضا پهلوی اختلاف و کدورت برقرار است، از شاهزاده حمایت نموده و صراحتآ در جواب خبرنگار میگوید: "تنها صورتی که میشود تصور کرد برای بازگشت پادشاهی اوست" (شاهزاده رضا پهلوی).
برای جلوگیری از اطالۀ مطلب در همین جا به این مقدمه پایان داده و خوانندۀ محترم را به خواندن بخشی از صحبتها و سخنان کم نظیر زنده یاد دکتر داریوش همایون دعوت مینمایم.
متن مصاحبه:
»»خبرنگار: من چیزی که در این چند ساعتی که در خدمتتان بودم دیدم، تأکید زیادی دارید شما روی نظام پادشاهی و برگشت آقای رضا پهلوی. دلیلش را میتوانم بپرسم به چه دلیل روی این خاندان اینقدر تأکید هست؟
شاد روان همایون: این، تحول زیادی پیدا کرده است، روی کرد اینها به پادشاهی. خوب، ۳۱ ، ۳۲ سال پیش همه مخالف بودند. بعد نوستالژی جانشین مخالفت شد. اکثریت ایرانیها حسرت دوران پیش را میخوردند. ما به نظرمان رسید که پادشاهی در برابر جایگزینانش که چپ مارکسیست-لنینیست بود، آن موقع، اسلامگرایان بودند یا جبهۀ ملی، گزینۀ بهتریست (پادشاهی) برای ایران و حقیقتآ عملکرد آنها در طول دهههای پیش از آن نشان داده بود که نمیتوانند کاری برای این کشور انجام بدهند. و باز پادشاهان پهلوی خیلی کارها کرده بودند. پس یک مقدارش قدرشناسی نوستالژی بود. در این تردید نیست. یک مقدارش متوجه شدیم که پادشاهی در شرایط تازۀ ایران میتواند بیش از هر چیز به حفظ یگانگی ملی ما کمک بکند و هر چه فعالیت گروههای قومی که به خودشان نام ملیتها و ملتها دادند بیشتر شد، این ضرورت بیشتر احساس شد و بالاتر گرفتن گرایشهای فدرالیستی، که به نظر ما فدرالیسم نتنها مقدمۀ تجزیۀ ایران است، خود تجزیۀ ایران است. برای اینکه اول باید ایران را تجزیه کرد تا فدرال شود. ما یک نهادی را که فراتر باشد از همۀ مناطق، از همۀ گروههای قومی، زبانها و احزاب سیاسی و هیچ مسئولیت هم در امور کشور نداشته باشد، فکر کردیم گه کمک میکند به حفظ یگانگی ملی ایران.
خبرنگار: ببخشید جناب همایون! چرا پادشاهی را مد نظر دارید؟ برای اینکه یک سمبلی برای تمامیت ارضی کشور باشد، چرا یک رئیس جمهور را در نظر نگرفتید؟ پادشاهی حتمآ به یک خانواده نسبت داده شود (میشود).
شادروان همایون: پادشاهی ناگزیر در خانواده است. یا هست و یا اگر نیست دیگر معنی ندارد پادشاهی. یک رئیس جمهوری است که مثلآ مادام العمر است. چه میدانم چه صورتی دارد!؟
خبرنگار: معذرت میخواهم! اشارۀ من به این بود که رئیس جمهوری باشد که مثل اینجا (آلمان) دورهها انتخاب شود. این رئیس جمهور هم سمبل تمامیت ارضی میتواند باشد و هم احزاب سیاسی.
شادروان همایون: متوجهام! عرض میکنم پادشاهی ناچار در یک خانواده است. اما مزیتش بر جمهوری: وقتی شما یک جامعهای دارید که به این درجه سعی میکنند درش نفاق بیندازند و تفاوت، ما ترکیم، آن کرد، آن فارس و فارسستان درست میکنند، آن وقت اینکه رئیس جمهور از کدام منطقه ایران است خودش اسباب زحمتاست: آقا این مال ما نیست! قبولش نداریم! این مطلب که شما میفرمایید در آلمان که این مسائل حل شده خوب بلی اشکال ندارد. اما در ایران تازه اول دعواست. ایران احتیاج دارد به یک مقدار عوامل تثبیت کننده که زیانی به آزادی، به دموکراسی و لیبرالیسم نزند و یک پادشاه لیبرال دموکرات مثل نمونۀ اروپای غربی: انگلیسی، سوئدی، هلند، همۀ این حرفها، نروژ. او میتواند چنین نقشی داشته باشد.
خبرنگار: چرا آقای رضا پهلوی را در نظر گرفتید؟
شادروان همایون: تنها صورتی که میشود تصور کرد برای بازگشت پادشاهی اوست. هیچکس دیگری هم تا کنون خودش را کاندیدا نکرده و چون سابقه دارد خانوادۀ پهلوی و سابقهاش در مقایسه با آنچه قبلش بوده و آنچه بعدش آمده بسیار خوب است. شما در نظر بگیرید که قبل از پادشاهان پهلوی قاجارها بودند که یکی از حقیقتآ ننگینترین دوران تاریخ ایران بود. احمد شاه، مظفرالدین شاه، ناصرالدین شاه همۀ اینها آدم کشهایی ... (در اینجا متأسفانه خبرنگار صحبتهای شادروان همایون را با سؤال دیگری قطع میکند).
خبرنگار: در دورۀ احمد شاه، مشروطه به نتیجه رسید.
شادروان همایون: ابدآ! احمد شاه کسی بود که سر گرفتن مقرری از انگلیسها چانه میزد: ۱۵۰۰۰ دلار کمم هست! و گندمها را احتکار میکرد. شما بهتر است که کتاب دکتر شیخ الاسلامی را بخوانید. ببینید احمد شاه چی بوده. احمد شاه یکی از بدترین پادشاهان ایران بود. منتها بعد از شهریور (احتمالآ سال ۱۳۲۰ شمسی) برای کوبیدن رضا شاه آن را به عنوان قهرمان آزادی (علم کردند). علت اینکه امضاء نکرد قرارداد ۱۹۱۹ را چانههایی بود که سر پول میزد چون مقرری میگرفت.
خبرنگار: چون وقت بسیار کمی داریم، اجازه بدهید از این مبحث بگذریم و یک فرصت دیگری اختصاص بدهیم.
شادروان همایون: بله! بگذریم!...«« پایان مصاحبه
با کمال تأسف مصاحبه کننده به عمد و یا از سر ناچاری و علتهای نامعلوم دیگری مانع ادامۀ صحبتهای بسیار مهم و تاریخی رایزن فقید حزب مشروطۀ ایران شده و نگذاشت آن فرزانه و تئورسین مطلع به شرح احوال آنانی بپرازد که بعد از پادشاهان پهلوی به قدرت رسیدهاند و کیان ایران و ایرانی را در معرض خطر نابودی قرار دادهاند. و باز جای بسی تأسف است فرصت دیگری که مورد نظر خبرنگار برای ادامۀ مبحث بالا بود هرگز دست نداد و دکتر داریوش همایون به ابدیت پیوست. بدون تردید آن رایزن فقید در خصوص جمهوریاسلامی حرفهای زیادی داشت که بگوید ولی افسوس و صد افسوس که نشد. اما چه باک! بقول معروف چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است! جنبش سبز و شعارها و مطالبات مردم ایران و از همه مهمتر حسرتی که ایرانیان امروز به دوران پهلویها و بالاخص زمان شاه فقید میخورند همه و همه دلالت بر آن دارند آنچه بعد از پادشاهان پهلوی آمده است از دوران قاجارها که شرحش را از زبان شادروان همایون دیدیم و خواندیم بمراتب بدتر بوده و هست.