شاهزاده رضا پهلوی بِسالمه هفتم ژوئن ٢٠١٢ با روزنامهی «فوکوس انلاين» Fokus Online يک سُخنديدار interview کوتاه انجاميده [١]، و در آن به پرسشهای آن رسانه پاسخها-ای دادند (ترجمهی فارسی [٢]: ترجمه-ای ميانگين با برخی کاستیها).
در برآورد بنده بخش-ای از آن پاسخها دارای سستیها-ای بودند، که بیدرنگ دستاويز-ای خُجَسته برای واکنش «جمهوریخواهان ايدئولوگ» شدند. نمونه-ای از آن واکنش را میتوان در نوشتهی محمد امينی بنام «آرزوهای محمدعلی شاهی»[٣] اندرنگريست.
سستیها-ای همانند آنچه در اين سخنديدار رخ داده، به گذار سالهای گذشته اينجا و آنجا در پاسخها و سخنهای شاهزاده پيش آمده اند. من اين گفتگو با فوکوس انلاين را پَروا (فرصت) شمردم تا به برخی از آنها سامانهوَرانه systematically بپردازم. اميد است که ايشان بهمراه «انجمن رايزنان» شان به بهبود بنيادی آن نکتهها کوشا باشند.
بنده در اين بررسی به نوشتهی امينی، که بخش بزرگ آنرا ناپخته، ناتَرازمند و کينهانگيخته (در کنار کمی انديشههای سودمند) میپندارم، نمیپردازم. روی واکافت analysis من تنها به بررسی کاستیها در پاسخهای شاهزاده است، زيرا که خويشکاری بررسی خردمندانه و ترازمندانهی آن بيش از همه بر دوش ما مشروطهخواهان است.
(( پيشآگاهی: ترجمه [٢] از برخی کاستیها برخوردار است که نمود سخن شاهزاده را در برخی نکتهها از آن که در سخنديدار بوده است، بینياز احساسیتر و پررنگتر میسازد. برای نمونه گزينش واژهی "صدالبته" برای "natürlich" آلمانی بجا و درخور نيست. "صدالبته" به آلمانی میبود "aber selbstverständlich" و يا "aber klar doch". ترجمهی درست "natürlich" به فارسی عربیآميختهی امروزی میبود "طبيعتاً" و يا به پارسی "چنين بُوَد". البته اين ترجمهی کاستْوار تنها به ناتوانی ترجمنده برنمیگردد بلکه نيز به شيوهی سخن گفتن «خودمانی» شاهزاده که ترجمنده را به اينگونه واژهگزينیها وسوسه میکند. اين نکته در آغاز همين نِوِشتْمان (مقاله) واکافته خواهد شد. ))
الف) واژهگزينی پاسخهای شاهزاده بيش از اندازه احساسی و گاه حتا «خودمانی» است. اين پديده در همهی گفتههای ايشان، چه به انگليسی، چه به فرانسوی (آنجا کمتر) و از همه بيشتر به فارسی هويدا است. اين روش از ديدگاه سخنآوری rhetoric با جايگاه نامزد تخت پادشاهی ايران سازگار نيست. اين بدان برداشت نيست که شاهزاده میبايست پيچيده، بَرآهيخته abstract و سَرد سخن گويد، بلکه بدان شيوه که از سخن او، در کنار «سادگی» و «فروتنی»، «والايی» و «انگيزهبخشی» برتابد. سخن او میبايست الگو-ای برای هر کنشگر سياسی ايرانی باشد. نيز سخن بايد بدانسان سنجيده و پُرمنش باشد که از آن نتوان برداشتها-ای بُرون هيخت (بدانگونه که برای نمونه محمد امينی میکوشد) که او نمیخواست و يا نمیشايست گفت.
نمونهی يکم، برگرفته از [٢]:
فوکوس انلاین: "آرزو دارید روزی تاج شاهی ایران را برسرگذارید؟"
شاهزاده پهلوی: "صدالبته. اصولاٌ برای من چیزی از این بهتر نیست که با همۀ آنچه در اختیار دارم به کشورم خدمت کنم. در غیر اینصورت همۀ این زحمتها را بر خود روا نمیداشتم و داوطلبانه خودم را در تیررس قرار نمیدادم."
گزاره:
دريافت-ای که از اين واژهگزينی برمیآيد تا اندازه-ای جاهجويانه و خويشپسندانه است. نگاه نامزد تخت پادشاهی ايران بايد بيشتر به پذيرش فروتنانهی خويشکاری باشد. دوديگر آنکه، آنجا که سخن از «خدمت» میرود بايد هميشه يادآوری کرد که در سازگاری با «روان پادشاهی مشروطه»؛ زيرا ايشان هر اندازه که پافشاری کنند، يک کنشگر سادهی سياسی نيستند. اين سازگاری با «روان پادشاهی مشروطه» آن است که ايشان پشتيبان و «کاتاليزاتور» کوششهای آزادیخواهانهی ايرانيان باشند و نه رهبر. پافشاری بر اين نکته بر ايشان بايسته، و برای پيروزی آزادیخواهی و مشروطهخواهی بسيار کارگر است.
--> الگو-ای پيشنهادی برای پاسخ بهتر به پرسش بالا:
«من بر اين باور هستم که بازگشت پادشاهی مشروطه میتواند برای برپايی آزادی و نيکبختی همهی ايرانيان سودمند باشد. سرنوشت بدون آنکه از من بپرسد، بار نامزدی پادشاهی را بر دوش من نهاد. من با همهی توان-ام در انجام اين خويشکاری خواهم کوشيد، حتا اگر در پشتيبانی از آزادیخواهی ايرانيان و نيکبختی آنان، در اين راه جان من ستانده شود. انديشهی من پيوسته با آزادیخواهان زندانی است. سختکوشی و پايمردی آنان برای من نيروبخش و الگوآفرين است.»
نمونهی دوم، برگرفته از [٢]:
فوکوس انلاین: "میتوانید تصورش را بکنید که دست از خواستههای سیاسی خود بردارید و تنها مانند یک فرد معمولی زندگی کنید؟"
شاهزاده پهلوی: "فکر می کنید که مثلاٌ هوادارانم چنین چیزی را می پذیرند؟ اینان زندگی را بر من جهنم خواهند کرد و من را خائن خواهند دانست! بنابراین من برخلاف خواهران و برادرانم اصولاٌ چارۀ دیگری ندارم. و از این رو تصمیم گرفته ام این نقشی را که سرنوشت برایم رقم زده است خیلی جدی بگیرم. وگرنه نمی توانم به چشمان خود نگاه کنم."
--> الگو-ای پيشنهادی برای پاسخ بهتر به پرسش بالا:
«در اين روزگار سياه و آسيبديدگی ايران، بار سترگ تاريخ اين کشور پرمايه و سرفراز، و نيز کوشش برای بهزيستی و آزادی مردم-اش چنان خويشکاری سنگين-ای بر گردن هر ايرانی نهاده، که همه در تکاپو میباشند. اين بار بر بنده چندين برابر بيشتر سنگينی میبايد کرد، و میکند.»
ب) نامزد پادشاهی ايران میبايست در سخنرانیها و سخنديدارهای همگانی از کاربرد واژهای «خودیناخودیانگيز» بسان «هواداران من [چنين و چنان]»، و يا «به هوادارن-ام میگویم» پرهيز کند. اگر کسی میبايد هواداران پادشاهی را سازمان بخشد و يا آنان را رهنمايی کند، سازمانها و کنشگران پادشاهیخواه هستند، نه خود نامزد پادشاهی. نامزد تخت شاهنشاهی ايران میبايد هميشه رو به «همگانِ ايرانيان»، با واژگان-ای برجسته، سنجيده و ترازمند سخن گويد، تا آنان را همدلی، نزديکی و همکاری بخشد؛ بويژه در سخنديدار با رسانههای بيگانه.
نمونهی سوم، برگرفته از [٢]:
فوکوس انلاین: "خودتان را امروز شاه می دانید؟"
شاهزاده پهلوی: "در روستاها هنوز من را «ولیعهد» می نامند. اما همیشه به هوادارنم میگویم من را فقط باید فردی ببینند که برای آزادی ایران مبارزه می کند. اینکه آیا روزی بر تخت خواهم نشست به ارادۀ مردم وابسته است. هیچکس نمی داند چند درصد مردم در انتخابات آزاد به نفع سلطنت رأی خواهند داد."
گزاره:
آلفا) اينکه آيا بيشتر روستانشينان هوادار بازگشت پادشاهی هستند تا شهرنشينان، نه تنها ارزش بنيادی ندارد، بلکه بيشتر نشانگر آن میتواند بود که تنها تودههای کمتر انديشنده هوادار پادشاهی هستند.
بتا) اينکه کار شاهزادهی ايرانزمين کوشش در راه آزادی ايران و برپايی مردمسالاری در کشور است چيزی نيست که ايشان تنها به "هواداران" برگويند، بلکه رو به «همگانِ ايرانيان».
--> الگو-ای پيشنهادی برای پاسخ بهتر به پرسش بالا:
«تا آنجا که به خواست و گزينش بنده برمیگردد، من خويشتن را بايسته به انجام خويشکاری تاريخی-ام در راستای نيکبختی، آزادی و آسايش ايرانيان میدانم. اين خويشکاری تاريخی آن است که به بهترين شيوه و با همهی نيرو نامزد-ای درخور برای تخت پادشاهی ايران، در چهارچوب يک پادشاهی مشروطه، باشم. پاسخ فرجامين به پرسش شما را تنها مردم ايران میشايند داد، نه من.»
پ) شاهزاده بايد از برآوردهای تاريخی دربارهی روزگار پادشاهی پدر-اش، شاهنشاه آريامهر، پرهيز کند. و اگر هم چيزی درآن باره میگويد بيشتر فَرسَنجنده (نقدکننده) و موشکافانه باشد و نه نيکگويی سرسری. روزگار پهلوی دوم، پس از ٢۸ مرداد، دچار بحران سخت مشروعيت بوده است. اينکه آنرا با يک جمله سرسری برآورد کرد، نه شدنی است نه خردمندانه. اگر کسی بخواهد رويدادهای پيچيدهی آن روزگار را برآورد کند، و فرايند آنرا بيشتر سودبخش تا زيانآور پندارد، اين تنها و تنها از دست يک تاريخشناس بیطرف برمیآيد. از اين گذشته، روی هم رفته درست نيست که کسی خود-اش از کارکردهای پدر-اش نيکگويی کند. اين منش اگر برای همگان شايسته باشد برای نامزد پادشاهی ايران دوچندان بايسته است.
(نيز فراموش نشود که از ديدگاه برنامهسازی خواست طبيعی همهی پرسشگران رَسانِگی آن است که با پرسش دربارهی کاستیهای آنروزگار ايشان را به تله بياندازند، تا برنامهی خويش را داغتر کنند.)
نمونهی چهارم، برگرفته از [٢]:
فوکوس انلاین: "در سنجه با اسپانیا البته ایران در زمان پدر شما کشورِ چندان دمکراتیکی نبود."
شاهزاده پهلوی: "پدرم براین باور بود که باید ابتدا به مردم تا حدی آموزش بدهد تا دمکراسی امکان پذیر شود. می خواست ابتدا جامعۀ مدنی ایجاد کند. نظامش اصلاح پذیر بود و درآخر هم با اصلاحات مؤافقت کرد."
--> الگو-ای پيشنهادی برای پاسخ بهتر به پرسش بالا:
«کشور ايران، پيش از انقلاب مشروطه و نيز پس از آن، دچار کاستیهای چندگانهی فرهنگی و زيرساختی بود. پدر من با تمرکز قدرت، پس از ٢۸ مرداد، کوشيد تا برنامههای گشايشبخش-ای را، برای نمونه در راستای آزادی زنان و زيرساخت دانشگاهی و سازندگی، شتاب بخشد؛ البته به بهای کاهش آزادی سياسی و پايمالی قانون اساسی. آيا روی هم رفته اين فرايند سودبخش بود و يا بيشتر زيانبخش، میبايست از سوی تاريخشناسان در برآوردهای ميانبرد و دوربرد بررسی شود. من در اينباره خاموش میمانم و داوری را به کاوشگران و به مردم ايران میسپارم. باور من آن است که با آنچه ما ايرانيان از گذشته آموخته ايم در آينده يکی از کاميابترين، قانونمندترين و آزادمنشترين پادشاهیهای مشروطه را خواهيم برساخت، که حتا در سنجش جهانی بتواند الگو باشد.»
نمونهی پنجم، برگرفته از [٢]:
فوکوس انلاین: "آنگونه که بسیاری از هموطنانش در آن زمان فکر می کردند دیگر خیلی دیر شده بود." (دربارهی آمادگی شاهنشاه آريامهر بسوی ويراست و بازديسی reform، بهنگام انقلاب.)
شاهزاده پهلوی: "فراموش نکنیم: پدرم در آن زمان داوطلبانه کشور را ترک کرد. قذافی نبود، صدام حسین نبود، بشار اسد نبود که به قدرت بچسبد. و راه صلاح کشورش را درنظر داشت. بسیاری از انقلابی های آنموقع امروز نزد من می آیند و می گویند: «بهتر بود پدرت ما را بازداشت و اعدام میکرد. ما که خبر نداشتیم چه پیش خواهد آمد!»"
گزاره: بيش از اندازه سادهکردهی رويدادهای پيچيدهی تاريخی و با زبان-ای بیاندازه خودمانی.
--> الگو-ای پيشنهادی برای پاسخ بهتر به پرسش بالا:
«گرچه پدر من روزگار امباشت قدرت و سياست «سازندگی از بالا» را ٢٥ سال بدرازا کشانيد، اما هنگاميکه ناخرسندیها بالا گرفت بسيار آرامتر و آسانتر از ديگر کشورداران خاور نزديک کناره گرفت. نيز فراموش نشود که کشور را به يکی از کنشگران آزادیخواه بسان روانشاد بختيار سپرد. کم نيستند کسانيکه آنروز هوادار انقلاب ٥۷ بودند و امروز چنين میپندارند که شايد برای آيندهی کشور بهتر میبود اگر پدر-ام نخست خيابانها را، حتا با دستيازی به زور، نخست آرام ساخته و تازه پس از آرامسازی کار را به کسی بسان شاپور بختيار و يا غلامحسين صديقی میسپرد.»
ت) شاهزاده میبايست در سخنهای خويش ايران را، چنانکه روانشاد داريوش همايون پيوسته پافشاری داشت، هميشه از گروه کشورهای جهانسومی خاور نزديک جدا پنداشته، همکوش و همانديش آيندهی کشورهای پيشرفته بشمارد. در اين راستا آنچه کشورهای نامردمسالار عربی بسان "قطر" يا "عربستان سعودی" پيشنهاد میکنند نمیتواند برای آيندهسازی ايران چندان مايهوَر باشد (به خودی خود البته آن کشورها همسايههای گرامی ايران هستند، اينجا سخن از شايستگی آنها درباره پيشنهاد دادن برای آيندهی ايران است).
نمونهی ششم، برگرفته از [٢]:
فوکوس انلاین: "بنابراین منظورتان این است غرب باید برای تغییر حکومت فشار بیاورد تا دولت ایران را از ساخت سلاح اتمی بازدارد؟ این راه حل است؟"
شاهزاده پهلوی: "حتماٌ. زیرا مسئلۀ اصلی نه برنامۀ اتمی که حکومت است. سعودی ها و بحرینیها و قطریها این را میدانند. چنین مینماید که فقط غرب فراموش کرده است. این حکومت بهترین پوکرباز دنیاست. پوکر بازی می کند تا بقای خود و قدرتش را با رهبری فعلی حفظ کند. برای این کار به سلاح نیاز دارد."
--> الگو-ای پيشنهادی برای پاسخ بهتر به پرسش بالا:
«فرمانروايان بر ايران چيرهگشته ، گروهک-ای بیوجدان و ايدئولوگ هستند. آنها هر نيرنگ-ای را بکار میبرند و خواهند برد تا به جنگافزار هستهای دستيابند. اين جنگافزار در دست آنان خطر بزرگ-ای برای مردم جهان و دوچندان برای آيندهی مردم ايران خواهد بود. مردم ايران در گذار تاريخ حق بزرگ-ای به گردن فرهنگ و شهريگری جهانی دارند. اين امروز نه تنها خردمندانه بلکه بسيار وجدانی است که ديگر مردمان و کشورهای مردمسالار به مردم ايران ياری رسانده، به فرايند «خويشآزادسازی» آنان نيرو و پشتگرمی بخشند. اين ياری بيش از همه چيز پشتيبانی از صدای کنشگران آزاديخواه و روشنانديشان ايرانی در درون و بيرون از ايران میبايست بود.»
در کنار کاستیهای برشمرده، بر بررسی نمودهای نيک سخن شاهزاده، بسان پافشاری هميشگی ايشان بر انجام حقوق بشر و جدايی نهاد دين از نهاد کشورداری، چشم میپوشم؛ زيرا آنچه درست پيش میرود نياز به بررسی فراتر ندارد.
اميد من آن است که شاهزاده پيوسته انجمن-ای از رايزنان فراگروهی را به همکاری خويش داشته باشد و کنشها و سخنهای خويش را باريکوارانه با بررسیهای آنان بهينه سازد. بويژه پيش از سخنديدار با رسانهها نياز به رايزنی با دو گروه از کارشناسان میباشد: آلفا) کارشناسان سياست روز، بتا) کارشناسان دربارهی آن رسانهی ويژه (دست کم کارشناسان-ای که زبان و فرهنگ کشور آن رسانه را ژرف بشناسند).
جايگاه و نقش شاهزاده در آزادسازی ايران و در برپايی مردمسالاری چنان کليدی و مايهور میتواند بود، که کوچکترين کوتاهی و ندانمکاری از ديدگاه تاريخی در آينده نابخشودنی شمرده خواهد شد.
ايران، شهر آزادگان، پيروز
[١] نوشتار آلمانی سخنديدار شاهزاده رضا پهلوی با
Fokus Online http://www.focus.de/intern/impressum/autoren/?id=5863&art=764055
[٢] ترجمهی فارسی سخنديدار شاهزاده رضا پهلوی با Fokus Online http://www.irandarjahan.net/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA/%D8%A7%DB%8C%D9%86%DA%A9%D9%87-%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D9%85%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D8%AC.html
[٣]محمد امينی، «آرزوهای محمدعلی شاهی»
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=46304
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
حق
خانم فرخنده مدرس، جنابان علی کشتگر، مهدی مویدی، حسن شریعتمداری، علی تیزقدم، محمد امینی، بهرام مشیری، بنی صدر، جبهه ملیون و همه همفکراتان، ایکاش اینهمه وقت و حساسیت و انرژی تان را بجای تلف کردن در سیاه نمایی و تخریب و ترور شخصیت شاهزاده و کاستی هایش، صرف اولویتهایی که در نظر پیشینم گفتم می کردید تا خدمتی به ایران و ملت ایران در راستای نجات و حفظ ایران و منافع ملی ما می کردید! اینهمه حساسیت های شما به شاهزاده واقعا بیمارگونه و ایران بر باد ده است و امیدوارم ملت ایران به این کاستی های جدی شما توجه کنند و از شماها برائت جویند و شماها را از گودی که پر شده از اپوزیسیون راستین و دروغین بیرون بگذارند. شماها اصلاح پذیر و انعطاف پذیر نیستید درست مثل رژیم در کلیتش. کاستی های شاهزاده همگی قابل اصلاح اند چون او به اندازه کافی انعطاف پذیر هست و درایت سیاسی دارد. اگر من بخاطر کاستی هایش از او ایراد می گیرم، نیت ام با شماها تفاوت می کند و امید زیادی به اصلاح شدنش دارم. اما در مورد شماها بواسطه کارنامه هایتان بویژه در مورد جنبش سبز، هیچ امیدی به اصلاح تان ندارم چون نه انعطاف پذیرید و نه اولویتهای ایران را می شناسید. احساسات کور بر شما غلبه کرده و صدایی بجز صدای خودتان را هم نمی شنوید.
June 28, 2012 07:07:04 PM
---------------------------
حق
خانم فذخنده مدرس، جنابان محمد امینی، بهرام مشیری، علی کشتگر، علی تیزقدم، اکبر گنجی، حسن شریعتمداری، مهدی مویدی و همه همفکرنتان در رابطه شاهزاده، امروز مسئله ملی ایران نجات کشور، جلوگیری از هر گونه حمله نظامی به ایران، و جلوی اعراب و بیگانه ایستادن در مورد نام خلیج فارس و مالکیت ایران در سه جزیره در خلیج فارس است. کی می خواهید دریابید که اینها اولویت امروز کشور و ملت ایران هستند و نه شاهزاده در ان مصاحبه چه گفته و نگفته آخر!؟ اگر راست می گویید بجای در یک سنگر علیه شاهزاده ایستادن، برای این اولویتهای حیاتی ایران یک جبهه تشکیل دهید و از رسانه ها برای تبلیغ و تشویق ایرانیان برون مرزی در حمایت از این سیاستها و اولویتها استفاده کنید نه اینکه از هر بوق و کرنا بر علیه شاهزاده استفاده کنید. اگر اینکارتان از روی نادانی تان باشد، آنوقت نامتان را اصلا نه روشنفکر، نه مبارز راستین برای ایران، نه فعال سیاسی نه حتی مدیر و مدبر درجه ۴ می توان گذاشت. اگر تعمدا نورافکنها را بجای آن اولویتها بر روی شاهزاده انداخته اید که نامتان را خادم به ایران و ملت ایران بهیچوجه نمی توان گذاشت. هر چه هم درباره تمامیت ارضی ایران و منافع ملی و دمکراسی و آزادی و حقوق بشر می گویید تنها مردمفریبی و شعارهای توخالی و خدعه تلقی می شوند.
June 28, 2012 06:39:18 PM
---------------------------
حق
خانم فرخنده مدرس، جنابان محمد امینی، تیزقدم، کشتگر، بهرام مشیری، گنجی و جبهه ملیون بجای هدف گرفتن شاهزاده و بجای همه هم غم تان سر و ته درآوردن این باشد که شاهزاده در آن مصاحبه چه گفته و نگفته، دوربینها و ذربینها و نورافکنهای تان را بسوی نام خلیج فارس و مالکیت جزائر سه گانه معطوف کنید که بوسیله رژیمی که شما رفوزه های سال ۵۷ بر سر ما خراب کردید، سخت مورد تهدید بیگانگان قرار گرفته. اگر بواقع منافع ملی ایران و حفظ و گسترش آن دغدغه ی اصلی شما بود و نه پهلوی ستیزی تان، تاکنون یک لابی قوی تشکیل داده بودید و با حفظ نام جمهوری ای که این نظامتان یدک می کشد، جلوی اینهمه تهدید علیه ایران می ایستادید و نه تنها ما ایرانیان برون مرزی از شما پشتیبانی می کردیم بلکه بی شک شاهزاده هم در این موارد از شماها حمایت می کرد. ۳۴ سال فرصت داشتید یک لابی قوی ایجاد کنید تا در چنین روزهایی که خطر حمله نظامی به ایران و دسیسه ها علیه نام خلیج فارس و تمامیت ارضی ایران در جریان است و ایران نیازمند یک آلترناتیو مناسب است، بدردمان بخورید. نه اینکه مثل شریعتمداری هفته پیش به حسین حجازی در پرشین رادیو بگویید چنین لابی ای تشکیل نداده اند انگار او در این امر بی خطا بوده و مسئولیتی در اینمورد نداشته. مگر آنکه ما را ابله فرض کرده باشید!؟
June 28, 2012 05:29:34 PM
---------------------------
حق
یک دلیل اینکه می گویم شاهزاده یک دمکرات واقعیست اینست که او هر جمهوریخواه راستین و قلابی را به رسمیت می شناسد و اینگونه شعار پلورالیسم سیاسی و حق انتخاب ملت ایران در همه امور منجمله شکل نظام آینده را،جمهوری یا پادشاهی را در عمل دیده و می بینیم. جمهوریخواهانی مثل حسن شریعتمداری می گویند که شاهزاده باید حق انتخاب بین جمهوری و پادشاهی را به ملت ایران ندهد، بعنوان یک فرد عادی یا کاندید جمهوریخواه وارد عرصه سیاسی شود تا او با شاهزاده همکاری کند. کجای این دمکراتیک یا پلورالیسم سیاسی و به رسمیت شناختن آن قشری از ملت ایران است که خواهان بازگشت پادشاهیست!؟ آیا این تعیین تکلیفی که شریعتمداری و امثالهم می کنند دمکراتیک است یا دیکتاتوری و حذف یک قشر از مردم با بی نماینده قرار دادنشان!؟ شریعتمداری مثل گنجی و کدیور در بحبوحه جنبش سبز چوب لای چرخ این جنبش کرد و به گروکشی از آن بر مبنای یا باید همه بپذیرند که ایران کشوری ؛چند ملت و ملیتی؛ است و در آینده باید سیستم فدرال هر ؛ملت؛ یک ایالت به اجرا گذاشته شود یا ما نیستیم، پرداخت. در رسانه های بیگانه مرتب می گفت که جنبش سبز یک جنبش سراسری/ملی نیست چون مطالبات ؛ملتها؛ غیر فارس در آن دیده نمی شوند. آیا محمد امینی ایرادی به او گرفت!؟
June 28, 2012 04:59:25 PM
---------------------------
حق
این سخن شهرام آریان را آویزه گوش کنیم، ؛هر گفتگوی سادهی او با رسانهها، چه برسد به گفت و شنود با سازمانها، زير زرهبين است (و درست است که چنين باشد). هر واژهی سست میتواند فروشکننده و هر واژهی درست برگزيده ؛. اولا که شاهزاده باید به این نکته خوب توجه کند و فردی ماهر و با کفایت را استخدام کند که مدیرین رسانه های او و مشاورت با او را بعهده داشته باشد. فردی که جمهوریخواهی و پادشاهی خواهی اش شرط استخدامش نباشد بلکه مهارت و کفایت و شرف حرفه ای اش مطرح باشد و مسئولیتهای این حرفه را بپذیرد تا اولا از درصد وقوع اشتباهات پیشگیری کند و دوم، وقتی که مشکلی بوجود آمد در صدد حل آن برآید بگونه ای که حالت بزیر فرش کردن خاک نباشد. شاهزاده هم بی تعارف قادر به تعویض او باشد وقتی که دید وجودش به زیان مبارزاتش است. هر سیاستمداری در غرب، دور و برش تیمهایی را گرفته که به او مشاوره در اقتصاد و سیاست و و و بدهند تا او بتواند در برابر مطبوعات و مردم معتبرتر شود. همانطور مدیر رسانه ای دارد که به غایت جدی گرفته می شود تا او را در برخورد با رسانه ها و سوابقشان و پرسشهای احتمالی برای پاسخگو کردنش به نقاط ضعف یا یافتن نقطه ضعفی و یا با مهندسی کردن نقطه ضعفی جنجال بپا کنند و یا بسود رقیب او مورد استفاده قرار دهند.
June 28, 2012 03:35:24 PM
---------------------------
حق
با درود، هر چه بیشتر فعالیت در عرصه ای داشته باشیم احتمال افزودن به شمار اشتباهات بیشتر می شود. هر چه بار مسئولیت سنگینتر باشد آثار ان اشتباهات وسعت بیشتری بر روی دیگران دارد. شاهزاده بسیار فعالتر از امثال محمد امینی، علی کشتگر، فرخنده مدرس، علی تیزقدم و مهدی مویدی ها بوده است و مسئولیت سنگینتری را بدوش خود گذاشته است. طبیعتا احتمال اشتباهات او از اینها خیلی بیشترست. این بستگی به فرد و گروه و حزب دارد که چگونه با اشتباه خود برخورد کند و همانطور باید در نظر گرفته شود که اشتباه کننده تا چه اندازه قابل اصلاح و انعطاف پذیرست. برخلاف همه آنانی که از آنها در بالا نام بردم، شاهزاده از همه اینها فعالیت بیشتر و مسئولیت سنگینتری بر دوش دارد و از هواداران بیشتری در ارزشهای لیبرال دمکراتیکی که بدانها باور دارد برخوردارست. تاکنون او نشان داده است که انعطاف پذیر و اصلاح پذیرست و فردی بواقع دمکرات است و او ثابت کرده است که نه از رفتن رژیم می ترسد و نه از رای ملت ایران به جمهوری در یک رفراندوم تحت نظر سازمانهای بین المللی. کسانیکه نوک حمله خود را بجای آنکه بسوی رژیم و اصلاح طلبان قلابی اش تیز کنند، بسوی شاهزاده تیز کرده و می کنند ثابت کرده اند که هم از رفتن رژیم و هم از رای ملت ایران به پادشاهی می ترسند.
June 28, 2012 03:16:24 PM
---------------------------
شهرام آريان
پاسخ به مهدی مفخمی گرامی،
مهدی جان،
الف) شاهزاده، از برای جايگاه-اش، امروز مايهورترين و کارسازترين کنشگر در ميدان آزادسازی ايران و نهادينهسازی مردمسالاری در ايران میتواند بود.
ب) هر گفتگوی سادهی او با رسانهها، چه برسد به گفت و شنود با سازمانها، زير زرهبين است (و درست است که چنين باشد). هر واژهی سست میتواند فروشکننده و هر واژهی درست برگزيده اميدبخش و نيروانگيز باشد. ايشان بهمراه دبيرخانه و رايزنان- شان میبايد بسيار موشکافانه و باريکبينانه گام بردارند.
-->
پ) بهتر میبود اگر ايشان با رسانههای بيگانهزبان سخنديدار(interview)های خويش را چنان برنامه گذارند که ترجمهی رسمی آن سخنديدار همزمان در وبگاه-ای رسمی همگاننِمود (انتشار) شود.
June 28, 2012 12:26:53 PM
---------------------------
شهرام آريان
پاسخ به جمشاد پرچمشاهی گرامی (بخش ٢):
ب) «کليله و دمنه» دارای واژههای بُنداديگ original فارسی نبوده بلکه واژههای درهمکلافيدهی عربی. شايد شما میخواستيد از شاهنامه نمونه ببريد.
پ) واژههای لاتين در نوشتار بکاررفته، برگردان فارسی را همراهی میکنند، نه آنکه به تنهايی سخن-ای را برسانند. تا جاييکه نياز نباشد در کَمانک (پرانتز) گذاشته نمیشوند.
ت) تا هنگاميکه زبان فارسی واژه-ای بسان «صد در صد» دارد نمیتوان از ديدگاه چَمْشناختيگ semantic «صد البته را» ترجمهی سرراست «hundertprozentig» دانست. نيز «البته» بَرنِگريست aspect «پافشاری» و کمی حتا «واخواست» دارد که کاربرد پارْواژه(particle)ها-ای بسان «doch» و يا «aber» را شايِستْناک میسازد.
ث) Fokus هفتهنامه است، Fokus Online اما روزانه افزوده میشود و ازاينرو کارکرد روزنامهوار دارد.
June 28, 2012 12:26:27 PM
---------------------------
شهرام آريان
پاسخ به جمشاد پرچمشاهی گرامی (بخش ١):
از پاسخ دوستانه و شوخناک-ات سپاسگزار ام.
الف) کاربرد من از واژههای فارسی بجای عربی ريشه در ميهندوستی و پارسیگويی ندارد بلکه در نارسايی زبان عربی که برای نمونه از ساختار بهينهی پيشوندی و پسوندی برخوردار نيست و بَرنِگريست(aspect)ها را نمیرساند . دوديگر آنکه ايرانيان همان نارسايی را باز دوچندان افزايش میدهند، زيرا از زيرساخت دستورزبانی و ريشهشناسی واژههای عربی کاربرده آگاه نيستند.
برای نمونه شما هنگاميکه میگوييد "لازم"، بدرستی روشن نيست که چه میخواستيد گفت: «بايسته»، «شايسته»، «نيازمند»، و يا «دَربايسته»، «بَرشايسته»، «نيازيده»، «فَرانيازيده»، و يا «بايِستْمند»، «بايِستْناک»، «بايِستاوند»، «شايستْمند»، «شايِستناک» ... ، کدام؟ هريک از اين واژهها در فارسی دريافت ديگر-ای را میرسانند.
بنابر برآورد بنده فارسی میتواند، کنار آلمانی، يکی از دو توانمندترين زبان جهانی باشد، اگر درست از آن بهره برده شود. نيز اين خويشکاری يک پارْمان (حزب) شهرآراستيگ (سياسی) است که زبان را، در کنار سادگی، بسيار باريکوارانه بکار برد تا خواستهها و نيازهای انديشگيگ و برنامهريختيگ به سرآمد آشکاری روشن شوند.
واژههای عربی زبان فارسی را به گونه-ای زبان سرخپوستی فروکاسته اند.
June 28, 2012 12:26:02 PM
---------------------------
بردیا ایرلندی
این مقاله هم یکی از هفتاد میلیون نظراتی است که ایرانیان راجب رضا پهلوی وجود دارد. اگر در جایی شباهتی در گفتار اقای پهلوی با جنار ارین رخ دهد. لابد ایشان بنام خط دهنده شناخته خواهند شد. هرکسی یک روشی برای خود دارد که نباید به او ایراد گرفت اگر نه باید به شما گفته شود برو زبان عامی ایرانیان را یاد بگیر تا ما انقدر برای حدس زدن اینکه منظور نویسنده چیست وقت گران بهای خود را تلف تمی کردیم.
حق پیش
June 28, 2012 09:54:02 AM
---------------------------
بهمن زاهدی
با دورود
مشکل اساسی در این میباشد که هیچ کس در مورد مصاحبههای شاهزاده که با روزنامههای دیگر در آلمان و هلند انجام دادهاند، نظری نداده است. اما زمانیکه چند مترجم ناشناس متنی را به دلخواه خود ترجمه میکنند، نوک حمله به طرف شاهزاده قرار میگیرد.
این مصاحبه را فوکوس به زبان انگلیسی انجام داده.
مصاحبهگر آن را به آلمانی برگردانده است.
مترجمی بیسواد آن را به فارسی نوشته است.
روزی من در سنین جوانانی با دختر همسایه در خیابان احوالپرسی کردم. به منزل که رسیدم مادرم گریه میکرد که چرا دختر همسایه از من حامله شده است. چون شخصی، من و دختر همسایه را دیده بود که با هم احوالپرسی میکنیم. تا این خبر به مادر من رسیده بود، چندین بار دهان به آن دهان چرخیده بود تا آخرین نفر به مادر من میگوید، که دختر همسایه را بهمن حامله کرده است.
آیا سیاست امروز هم همین است؟
آیا کسی از مترجم پرسیده است که «صد البته» به آلمانی چه میشود و یا به انگلیسی واژهای موجود میباشد که مترادف «صد البته» فارسی باشد. چندین نکته دیگر را هم می توانم اضافه کنم. اما مهم این است که دفتر شاهزاده هم اعلامیه ای در این مورد صادر کرده است.
دلیل اینکه ترجمه به فارسی این مصاحبه در این سامانه درج نشده است همین است. آقای امینی هم فکر میکنم با عجله مقالهای را بیرون دادهاند و به مصاحبههای دیگر شاهزاده توجهای نکردهاند، چون مصاحبهها را اگر بخوانیم! تقریبا متحوایشان یکی میباشد. اما برای نقزدن همیشه میتوانیم نکتهای را پیدا کنیم.
برای مثال کسی از آقای درویشپور و علاقه ایشان به چاقوکشی در سوئد صحبتی نمیکند!
ارادتمند
بهمن زاهدی
June 28, 2012 09:08:37 AM
---------------------------
مهدی مفخمی
با درودی دوباره
سیاست جدید سامانه سبب شد که با زحمت تکه تکه از متن کامنت کنده شود که البته تمرین خوب و بجائی برای کوتاه نویسی است. کوشش در ایجاز مخل (با پوزش از آودن این کلمه در مقابل سبک شهرام) آنگونه که در کلاس انشائ دبیرستان میخواستند یاد بدهند و متاسفانه گویا یاد نگرفتیم . از جمله قسمت اول کامنت این بود:
اول، کم کمک دارم به این فکر میافتم که اگر راهی باشد روان و نه سخت و طولانی ،شروع کنم به فراگیری زبانی که شهرام بدان مینویسد و شاید سخن میگوید ، حتی در صحبت های معمول روزانه!
ارادتمند
June 27, 2012 06:09:57 PM
---------------------------
جمشاد پرچمشاهی
... ضمنا درمورد عبارات آلمانی و گزینه های فارسی آن که شما بدان اشاره کردید، لازم به ذکر است که دررابطه با واژه „Natürlich“ بستگی به این دارد که در کجا و چگونه بکار برده شود. مثلا وقتی گفته می شود: „..Es ist natürlich, dass..“ یعنی "طبیعی ست که .." ولی در صورتی که کسی می گوید „!Natürlich“ یعنی "البته که". "صد البته" هم به معنای „aber selbstverständlich“ یا „aber klar doch“ نیست. "صد البته" را به آلمانی میگویند „hundertprozentig“.
در هرحال آنچه را که رضا پهلوی در سخنرانی ها و مصاحبه های متعدد به زبان می آورد، عقاید و باورهای شخصی خودش و به شیوه گفتار خودش است. ما نمی توانیم و نباید هم برای ایشان تعیین تکلیف کرده و هرکسی به سلیقه و مذاق خود به وی مدام تذکر دهد که چه بگوید یا چه نگوید. ایشان هم مانند هر شهروند ایرانی دارای فقط یک رای و نظرات فردی هستند، نه بیشتر و نه کمتر!
June 27, 2012 06:07:25 PM
---------------------------
جمشاد پرچمشاهی
نگارنده محترم این نوشتار! نخست اینکه "فوکوس" روزنامه نیست بلکه "هفته نامه" یا مجله است.
دوم آنکه من از محتوای مقالات شما به دلیل شیوه نوشتاری تان سر در نمی آورم. اینجا تصور می کنم که جملات و عباراتی از "کلیله و دمنه" در مقابل چشمانم ظاهر می شوند.
می دانم که شما تلاش میکنید به فارسی اصیل بنویسید که در آن از بکاربردن کلمات و واژه های عربی پرهیز می کنید. اما در عین حال از واژه های انگلیسی و لاتین و حتا یونانی استفاده می کنید.
مثلا بجای بند الف) و ب) حروف یونانی "آلفا" و "بتا" را جایگزین آنها کرده اید.
پتسش من از شما اینست که اصولا چه لزومی دارد که بجای واژه های قلمبه سلمبه از نوشتار فارسی معمولی آنگونه که همه در مدارس فرا گرفته اند، بهره بگیرید تا همگان متن و محتوای گفتار و
نوشتارتان را براحتی درک کنند. شما حتا پیشنهادات لازم برای پاسخ رضا پهلوی به سوالات مصاحبه گر فوکوس را به شیوه قلم فرسایی خودتان ارائه می دهید. آیا فکر نمی کنید که کلیله دمنه وار صحبت کردن رضا پهلوی که ساده و خودمانی سخن می گوید، سزاوار و شایسته ایشان نیست؟ .. ادامه ...
June 27, 2012 06:06:34 PM
---------------------------
مهدی مفخمی
درود به شهرام آریان ارجمند
دوم، نوشتاری با ارزش و در خور توجه شاهزاده بود. در مصاحبه هائی که حتی نوع سوالها ( از جزئیات گذشته) از قبل به مصاحبه شونده داده نمیشود حضور ذهنی خارق العاده لازم است تا بدان گونه که الگو داده شده به سوالها پاسخ داده بشود. شاهزاده با شجاعتی در خور گام در هرگونه مصاحبه ای و با هرمصاحبه کننده با هر نوع ایدئولوژی ، میگذارند. امید است که پاسخ های ایشان به گونه ای قابل تفسیر آنگونه که شهرام میخواسته بوده باشد . من از صمیم قلب دیدگاه های شهرام آریان را پسندیدم.
سوم ، اگر هم آنگونه که آرزو شده مشاورانی باریک بین و آشنا به مسائل روز ایشان را یاری میدادند و شاهزاده نیز با سعی کامل از آن پیروی میکرد شور بختانه منتقدینی شاید معاند ( آقای محمد امینی از محترم ترین آنان است ) یافت میشدند که اینگونه سخنان بی نقص ایشان را به نقدی مخرب بیالایند و مثلا بگویند نه به بار ونه به دار ایشان شهریارانه سخن رانده اند. ضمن اینکه شخصا هر گونه انتقاد و راهنمائی سازنده از نوع نوشتار شهرام را جایز و مطلوب و قابل توجه شاهزاده میدانم ، درزمان و موقعیت کنونی سخن های بی تکبر و خودمانی ایشان را نیز بعضا به عنوان کوشنده ای سیاسی و البته "کاتالیزاتور" در راه همبستگی ایرانیان با ارزش میدانم. ارادتمند
داده
June 27, 2012 05:53:32 PM
---------------------------
حق
از "از پشت کدام منشور؟" داریوش همایون
"من هرگز به کوششهائی که سه سال پیش از سوی محافل گوناگون برای کشاندن امریکا به جنگ با جمهوری اسلامی میشد نپیوستم. امروز هم جنگ را برای ایران خطرناک تر از جمهوری اسلامی میدانم. بند اول منشور یا برنامه سیاسی حزب هم برایم از بند سوم (پادشاهی) مهم تر است: "استقلال و تماميت ارضی و يگانگی ملی ايران برای ما از همه بالاتر است و به هر قيمت و در هر وضعی از آن دفاع میکنيم." من این جملات را هژده سال پیش برای سازمانی نوشتم که امروز حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) است. در آن زمان این صحبتها هم نبود؛ امروز که جای خود دارد. چنانکه زمانی گفتم ما از جمهوری اسلامی برخواهیم آمد ولی ایران برنخواهد گشت. به همین دلیل هم هست که در صورت حمله نظامی و به خطر افتادن یکپارچگی ایران موقتا در کنار همین رژیم که قدیمی ترین مخالف آن هستم و با آن ضدیت وجودی دارم قرار خواهم گرفت بدین معنی که هر فعالیت ضد رژیم را تا برطرف شدن خطر محکوم خواهم شمرد و به سهم خود همه ایرانیان را به دفاع از میهن در زیر هر حکومتی باشد فراخواهم خواند".
دفاع از این سیاست داریوش همایون همانقدر امروز پر اهمیت است که داریوش همایون در سپتامبر 2010 اهمیت و حیاتی بودنش را اعلام کرد.
June 27, 2012 02:37:16 PM
---------------------------
حق
بخش 2. ترجمه ی فارسی گفتگوی شاهزاده با فوکوس آنلاین را فریبا امینی، خواهر محمد امینی، در سایت "ایرانیان دات کام" پای نوشتار بردارش در ستون نظرات گذاشته است؛ لینک:- http://www.iranian.com/main/2012/jun-34?page=2
بخشی که برای من اهمیت دارد بقرار زیرست:-
«فوکوس آنلاین: بسیاری از کارشناسان معتقدند که هر اقدام غرب محکوم به شکست است و حکومت را بیشتر تقویت خواهد کرد. پهلوی:
خیلی این حرف درست نیست. بسیاری
از ایرانی ها حتی برای خلاصی از حکومت طرف مهاجمان خارجی را خواهند گرفت.
وقتی مردم بعد از انتخابات مخدوش سال ۲۰۰۹ به خیابان رفتند و «اوباما –
اوباما» سردادند و پلاکاردهایی به زبان انگلیسی رو به دوربین گرفتند این
کار را نکردند که تمرین زبان کنند: پیامی بود که به غرب فرستادند»!
از آنانیکه زبان آلمانی را خوب می دانند، خواهشمندم که این بخش را با آلمانی آن که لینکش را در آغاز این نظرم گذاشته ام به فارسی ترجمه کرده و در اینجا بگذارند. سپاسگزار خواهم شد. در ضمن مایلم بدانم که آیا این مصاحبه به آلمانی و با استفاده از مترج/مترجمان انجام شده است یا نه!؟ این مترجم/مترجمان در استخدام که بودند و سابقه و تبحرشان چیست؟ با سپاس
June 27, 2012 02:33:17 PM
---------------------------
حق
بخش 1. با درود، از آنجا که هر گونه تشویق و دعوت و چراغ سبز نشان دادن به بیگانه برای حمله به ایران بوسیله هر شخصیت و گروه و حزبی بسیار برای ایران خطرناک است و باید بطور جدی دنبال شود، و از آنجا که بیگانه بدون پشتیبانی آپوزیسیون یا بخشی از آن حمله خود را کمتر می تواند در افکار عمومی کشورهای خود توجیح کند، و از آنجایی که اتحاد آپوزیسیونی ملی و همبستگی ملی ایرانیان برای نجات و حفظ منافع ملی ایران برای بیگانه و رژیم و پهلوی ستیزان ناگوار است، بایستی بهر وسیله که شده معلوم کنیم که در این گفتگوی شاهزاده با فوکوس آنلاین، نظر شاهزاده در رابطه با حمله نظامی به ایران دقیقا چه بوده است و ایا این وسط صحنه سازی ای شده یا مترجمی کم مهارت یا مغرضی کارش را درست انجام نداده یا ...
لینک متن آلمانی گفتگوی شاهزاده با فوکوس آنلاین:-
http://www.focus.de/politik/ausland/krise-in-der-arabischen-welt/cyrus-reza-pahlevi-im-focus-interview-ob-ich-die-krone-tragen-werde-haengt-vom-willen-des-volkes-ab_aid_764055.html
ادامه بخش 2
June 27, 2012 02:30:21 PM
---------------------------
|