از ديد بنده خويشکاری امروزين ما در اين پارْمان (حزب) سه چيز است:
الف) پيشبرد انديشه و جنبش و انگيزهی همکاری در ميان ايرانيان خردگرا و آزادیخواه
ب) پيشبرد و گسترش نگرگاههای ويژهی يک پارْمان ليبرال-دمکرات ميان ايرانيان
-->
پ) آزادسازی ايران
(پس از برپايی مردمسالاری و آزادی در ايران، پ) بینياز شده، الف) و ب) جابجا خواهند شد.)
بنده انگيزهی آن نوشتْمان [١] از سوی همپارمانی گرامی، بهمن زاهدی را، نيک درمیيابم، اما بر آن باور هستم که پس از آنکه پاسخ واکافتيگ analytical به کدبان محمد امينی، در زمينهی گزافرَوی(اغراق)هايش، داده شد، ديگر چندان نياز-ای به برشمردن دوبارهی کارکردهای سودمند شاهزاده و يا سوینمود به کمکاری جمهوریخواهان، از سوی همپارمانيان، نيست. نيکشماری کارکردهای درست شاهزاده را بايد بيشتر به بينندگان بیطرف برونپارمانی سپرد. فراتر، خطر آن هست که نگرش و زمينهی گفت و شنود به همان ميدان فرسايشی «پادشاهی و يا جمهوری؟» کشانده شود، که بسياری «جمهوریخواهان ايدئولوگ» و از دگرسوی «شاهپرستان»، بجای گويش و کنش سودبخش شهرآراستيگ (سياسی) تنها به آن میپردازند. انگيزهاش هم کمبود دانايی و يا توانايی آنان در زمينههای ديگر است.
پارمان ما، تنها ١٠% خواستههای خويش را در بازبرپايی پادشاهی میداند و ۹٠% را در
١) «مردمسالاری» برای ايران
٢) «حقوق بشر و آزادی» برای ايران
٣) «کَدداری (اقتصاد) ليبرال»، و از درون تندرست، برای ايران
٤) بازبرپايی يک «ارتش ملی نيرومند» برای ايران (بجای سپاه چاقوکشان و عربپرستان امروزی)
٥) بازسازی «نام نيک و تاريخی ايران» پس از آبروريزی و لاتبازیهای ٣٠ ساله
۶) برپايی «شايستهسالاری» بجای لاتسالاری ٣٠ ساله
۷) رسيدگی به «فرهنگ ايران» و به گسترهی آن
۸) رسيدگی به «گسترش پويايی زنان» در همبودْمان (جامعه) برای دستاوری برابری راستين با مردان
۹) رسيدگی ويژه به «حقوق کودکان»
١٠) گسترش شهرآراست (سياست) «پرهيز از هستهگاهگرايی centralism»
و ...
از اينرو، ما اگرچه به گزافرَوی(اغراق)های نابجای برخی جمهوریخواهان در بدنامسازی ناجوانمردانهی شاهزاده پاسخ میدهيم، و اگر نياز شد سستیهای سرزده از شاهزاده را نيز خردمندانه میفَرسَنجيم (نقد میکنيم)، اما ۹٠% کار ما چيزهای ديگر میماند.
رساندن و گستراندن پيام و جهاننگری ما به ايرانيان کار-ای است «استخوانخردکن»، که همهی هموندان و نزديکانديشان «حزب مشروطهی ايران – ليبرال دمکرات» بايد بیگسست در آن بکوشند و بکوشند. اين کوشش از چهار بخش ساخته شده:
الف) «خويشسازی»، از راه خواندن و پژوهيدن و به گفتوشنودهای چالشی تن دردادن
ب) انديشههای يافته را به ميان مردم بردن و «آگهی گستردن» (تبليغ کردن)
پ) پارمان را با سرآمد «ديسيپلين و پويايی» گرداندن
ت) «همکوشان نوين» يافتن و به پارْمان (حزب) اندر آوردن
در همهی اين زمينههای برشمرده کوشيدن براستی، بجز همان ١٠%، بهر-ای و نيرو-ای برای نگهداشت پادشاهی نمیگذارد. بيش از آن ١٠% دربارهی پادشاهی انديشيدن و نوشتن و يادآوری کردن و ... نهتنها فرسايندهی نيروی کرانمند (محدود) ما است بلکه شايد حتا برداشت-ای نادرست از ما رساننده.
ايران، شهر آزادگان، پيروز
[١] بهمن زاهدی، "برنده و بازنده میتواند پادشاهی باشد، جمهوریخواهان ولی بازندگان اصلی باقی خواهد ماند"
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
مهدی مفخمی
نیکشماری کارکردهای درست شاهزاده را بايد بيشتر به بينندگان بیطرف برونپارمانی سپرد. فراتر، خطر آن هست که نگرش و زمينهی گفت و شنود به همان ميدان فرسايشی «پادشاهی و يا جمهوری؟» کشانده شود،"
درود بر شهرام آریان و با جلب توجه ایشان به نوشتار اخیر آقای نوری علا در تائید درستی دید گاهشان. دلنهاده
مهدی مفخمی
July 06, 2012 08:48:50 PM
---------------------------
|