کنشگران مدرن در سیاست ایران - قائم مقام فراهانی
هم زمان با جنگهای روسیه و روابط سیاسی با انگلیس، ایران زمین شاهد ظهور و رشد بزرگانی بود که بر پایان دورهای و آغاز دورهای دیگر شناخت یافتند و اولین پایههای کنشهای مدرن سیاسی- در اشکال و صورتهای ابتدایی آن را- به سیاست و فرهنگ ایرانی تجویز کردند؛ آنان میخواستند «بساط كهنه برچینند و طرح نو دراندازند.»(منشآت، ص111) کسانی که «کنشگران مدرن در سیاست ایران» را تشکیل دادند. قائم مقام فراهانی(1193-1251ق) یكی از باتجربهترین درباریان دورهی ولایتعهدی عباس میرزا و پادشاهی محمد شاه بود كه با شناخت از شرایط جدید دنیا، به صدارت عظمای ایران در زمان پادشاهی محمد شاه رسید. او مراحل ترقی خود را در مقامات اجرایی از دستگاه ولیعهدی عباس میرزا با سمت نایب مناب و پیشكاری آغاز كرد.
قائم مقام با درگذشت فتحعلی شاه قاجار در سال 1250ق با پادشاهی محمد شاه، به صدارت او منصوب و خدمات ارزندهای به كشور و دولت انجام داد؛ (صدرالتواریخ، ص 117؛ تاریخ رجال ایران، ج1، ص 60؛ القاب رجال دورة قاجاریه، ص 122)او در این زمان با تجربهای كه از رویدادهای زمانهای گذشته آموخته و از وقوع مسائلی چون قراردادهای تركمنچای و ارزنةالروم كسب كرده بود، شیوهی كشورداری را به راههای تازه هدایت نمود و مسائل جدیدی برای دستگاه حكومت قاجاریه به ارمغان آورد. قائم مقام را گذشته از مقام سیاسی و دیپلماتیكاش، به نوشتههای نثری و نظمی میشناسیم كه سبك جدیدی در ادبیات فارسی پدید آورد و در انشای ادیبانه نیز بر نوشتههایش ارج مینهیم.
قائم مقام در میان اقدامات سازندهی خود، به ایجاد نظم و ترتیب در دربار و تعیین جایگاه هر كدام از درباریان و تنظیم امور مالی دربار پرداخت؛ اقداماتی كه منجر به قتلاش در دربار سفله پرور قاجاریه شدند. به روایتی كه اعتمادالسلطنه از اقدامات قائم مقام آورده است معلوم میشود كه طرح نو قائم مقام در واقع شروعی بر ایجاد نظام سیاسی جدیدی بود؛ اعتمادالسلطنه مینویسد:«آقایی و احترام و تاج و تخت و ضرب سكه را خاص سلطنت كرده، ولی نصب و عزل و قطع و فصل كار و اجرا امور دولت و دادن و گرفتن مواجب را میخواست منحصر به تصویب خود نماید و مجلس وزارت صورت دهد.»(صدرالتواریخ، ص137) این تفاوتگذاری میان سلطنت و مجلس وزارت یكی از بنیانهای مشروطیت بود كه در برابر نظام سیاسی سُنتی ایرانیان از دوره قائم مقام آغاز میشود و در برههای دیگر از تاریخ در جنبش مشروطیت، نخستین جوانه خود را ظاهر میسازد.
درباریان كه در مقابل اقدامات محدود كنندهی قائم مقام سرگردان مانده بودند، در توطئهای كمر به قتل او بسته و در حصر باغ شاهی او را خفه كردند. مقدمات بدبین كردن شاه به قائم مقام در
الف) محدود ساختن حقوق درباریان و شخص شاه و
ب) عزل رئیس قراولان دربار و نصب یكی از دوستانش به آن سمت
از سوی قائم مقام بود. در پی این اقدامات مخالفان قائم مقام به توطئه چینی علیه او پرداخته و نظر شاه از او برگشت.
با طرح نقشهای از سوی مخالفان، قائم مقام روز یكشنبه 24 صفر 1251ق/21 ژوئن 1835م هنگام غروب به دستور محمد شاه به باغ نگارستان احضار شد. (ناسخالتواریخ، ج2، ص 648؛ تاریخ منتظم ناصری، ج3، ص 1632؛ روضةالصفای ناصری، ج 15، ص 8167؛ حقایقالاخبار ناصری، ص 25؛ خاطرات سیاسی میرزا علی خان امینالدوله، ص 7؛ ایران در دورة سلطنت قاجار، ص 129؛ تاریخ سیاسی و دیپلوماسی ایران، ج2، ص 33) قائم مقام كه در باغ لالهزار نزدیك به باغ نگارستان قرار داشت، بعد از دریافت دستور، اسبی طلبیده و به سوی كاخ روانه شد.
در این موقع كربلائی قربان ـ پدر امیر كبیر ـ كه آشپز و دربان قائم مقام بود، پیش او آمده و اظهار داشت: آقا كجا میروی؟
قائم مقام پاسخ داد: شاه احضارم كردهاند. مگر چه خبر است؟
كربلائی قربان گفت: دیشب خواب دیدم برای شما اتفاقی رو میدهد.
قائم مقام ـ با خنده ـ گفت: زود برمی گردم.
قائم مقام بعد از ورود به باغ پرسید: شاه كجا تشریف دارند؟
مأمورین اظهار داشتند: در عمارت سردر.
قائم مقام عمارت سردر را بالا رفت، اما شاه را آنجا نیافت. خطاب به مأمورین از شاه سؤال كرد؛ جواب دادند: اعلیحضرت پائین تشریف بردهاند و دستور دادهاند شما اینجا تشریف داشته باشید، تا اطلاع داده شود شما را احضار كنند. در این موقع قائم مقام نماز مغرب و عشا را خوانده، بعد از تمام شدن نماز، خطاب به مأمورین حاضر در اطرافش گفت: اگر شاه فرمایشی ندارند، به منزل بروم.
مأمورین محافظ گفتند: شاه فرمودهاند كار لازم با شما دارند، از باغ خارج نشوید.
قائم مقام قدری استراحت كرده و به خواب رفت و دو ساعت از غروب گذشته بیدار شد و باز پرسید: اگر شاه تشریف آوردهاند، خدمتشان برسم.
باز مأموران او را دعوت به صبر و انتظار كردند. قائم مقام با شنیدن این جوابها، فهمید كه توطئهای در كار است و او زنده از این كاخ بیرون نخواهد آمد. در این مدت بعضی از مأموران، حتی قلمدان او را از دسترسش خارج ساختند كه مبادا نامهای به محمد شاه نوشته و او را از تصمیم خود منصرف سازد. قائم مقام پنج روز در عمارت سردر نگارستان تحت نظر بود و در اتاقی كه به سر میبرد، این شعر را با ناخن خود بر دیوار نوشت:
روزگار است آنكه گه عزت دهد گه خوار دارد چرخ بازیگر از این بازیچهها بسیار دارد
شب آخر صفر، قائم مقام را به عنوان اینكه محمد شاه احضارش كرده، از بالا خانه سردر به عمارت حوضخانه كه در وسط باغ نگارستان واقع بود، بردند و وقتی كه وی را از دالان حوضخانه كه جای تاریكی بود، عبور میدادند ـ اسمعلیخان قراچهداغی سرهنگ فراشخانه و میر غضب باشی ـ با عدهای دیگر از افراد تحت فرمانش بر سر قائم مقام ریخته، دستمالی در گلویش فرو كردند تا خفه شود و خونی از وی بر زمین نریزد. چرا كه محمد شاه در زمان حیات عباس میرزا در حرم حضرت رضا، قسم یاد كرده بود كه خون قائم مقام را نریزد.
جسد قائم مقام را بعد از خفه كردن، در گلیمی پیچیده و شبانه برای دفن به صحن حضرت عبدالعظیم حمل كردند و در جنب مقبره مرحوم شیخ ابوالفتح رازی به خاك سپردند. محل قبر قائم مقام تا سال 1287ق مخفی بود و كسی جز متولی امامزاده از آن خبری نداشت، تا اینكه در این سال با اجازهی ناصرالدین شاه، قبر قائم مقام توسط پسر او ـ میرزا علی ـ معین و تعمیر شده و با نصب سنگ قبری حاوی شعری در ماده وفات او علنی شد:
طبع كوثرزای گفت و كلك طوبیفر نوشت صدر مینو دیده قد راز مقدم قائم مقام 1251
با كشته شدن میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی، ایران دورهی قاجاریه یكی از كاردانترین و با تجربهترین صدر اعظمهای خود را از دست داد و به این ترتیب راه برای رسیدن افراد بیلیاقت و وابسته به قدرتهای خارجی در اركان حكومتی باز شد.
علی اصغر حقدار
عضو کانون نویسندگان ایران در تبعید
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|