حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
صد سال اندیشه‌های ایرانی(11)
علی اصغر حقدار

July 21, 2012

شنبه 31 تیر 2571 = July 21, 2012

 

کنشگران مدرن در سیاست ایران- میرزا تقی خان امیرکبیر

از افرادی و شخصیت‌هایی كه در پیشبرد ایده‌های اصلاح‌طلبانه در تاریخ ایران اهمیت دارند، می‌توان به میرزا تقی خان امیركبیر اشاره كرد؛ میرزا تقی‌خان امیر كبیر ـ متولد 1222ق‌/1807م‌فوت /1851م‌ـ یكی‌ دیگر از صدراعظم‌های‌ دوره‌ی ‌قاجاریه‌ بود كه ‌توانست ‌با درایت‌ و كوشش‌ خود از نازل‌ترین‌ مراحل‌ سیاسی ‌به ‌بالاترین‌ مقام‌ كشوری‌ و لشكری‌ برسد. در واقع‌ «اهمیت‌ مقام‌ تاریخی‌امیر به ‌سه‌ چیز است‌: نوآوری‌در راه‌ نشر فرهنگ‌ و دانش ‌و صنعت‌ جدید؛ پاسداری ‌هویت‌ملی‌ و استقلال‌ سیاسی ‌ایران‌ در مقابلة‌ با تعرض‌ غربی‌؛ اصلاحات‌سیاسی‌ مملكتی‌ و مبارزه‌ با فساد اخلاق‌ مدنی‌... پایة‌ شخصیت‌ میرزا تقی‌خان‌ پیش ‌از آغاز خدمت‌ دیوانی ‌ریخته ‌شده‌ـ و پا به ‌پای ‌خدمات‌دولتی‌ و مأموریت‌های ‌سیاسی‌ او تكامل ‌یافت‌.» او در اولین‌ مأموریت‌ دیپلماتیك‌ خود در سن‌ 33 سالگی‌ـ 1259ق‌/1840م‌ـ با فرمان ‌رسمی‌ محمد شاه‌قاجار در كنفرانس ‌ارزنة‌الروم‌ حاضر بود و تجربیاتی‌ از شرایط‌ سیاست‌ جهانی‌ به‌ دست‌آورد.
امیر كبیر بعد از انجام‌ موفقیت‌آمیز مأموریت‌ خود در ارزنة‌الروم ‌به ‌ایران ‌بازگشت‌ و بعد از استقرار در تبریز، با مرگ‌محمد شاه‌، به‌ همراه‌ ولیعهد ـ ناصرالدین‌شاه‌ بعدی‌ـ به ‌تهران‌ آمده ‌و به‌ سمت‌ صدارت‌عظمی‌ رسید.
ورود امیركبیر به ‌خدمات‌دیوانی‌، درس‌ سیاست‌ را برایش ‌به ‌بوته‌ی ‌آزمون ‌و خطا گذاشت ‌و او را با ایده‌های‌ اصلاح‌طلبانه‌ی‌ عباس‌میرزا و قائم‌مقام‌ از نزدیك‌ آشنا ساخت‌؛ از طرفی ‌اعزام‌ به‌ عثمانی‌، اقدامات ‌اصلاحی‌ منورالفكران‌ و مردان‌ سیاسی ‌آن‌ كشور را نیز به ‌تجربه‌های‌ امیركبیر افزود و وی‌ با اطمینان‌ خاطر و ذهنیت‌ تمام‌ به‌ سوی ‌انجام ‌اصلاحات‌سیاسی‌ـ اجتماعی‌ در ایران‌ و علاج‌ عقب‌ماندگی ‌كشور میل‌ نمود.
تربیت ‌در ولیعهدنشین‌ تبریز و آگاهی‌ از وضع ‌نابهنجار جامعه‌، امیركبیر را به‌ هشیاری ‌لازم ‌برای‌ انجام ‌اصلاحات ‌و لزوم‌ تحول ‌و ترقی‌ اجتماعی ‌رساند؛ آدمیت‌ در اشاره ‌به‌ این ‌شرایط ‌می‌نویسد: «امیركبیر از نظر رابطه‌اش ‌با اجتماع‌ نمایندة‌ روح ‌زمان ‌بود و روح ‌تاریخ‌ زمان‌ را بیداری‌ مشرق‌ در برخورد استیلای‌ مدنیت ‌مغرب‌ می‌ساخت ‌و آن‌ تمدنی ‌بود عالمگیر كه ‌روز به ‌روز نیروی‌ تحركش‌ می‌افزود و تعادل ‌نسبی ‌شرق‌ و غرب‌ را در قرون‌ دوازدهم‌ هجری ‌(هجدهم‌میلادی‌) در هم‌ فرو ریخته‌ بود... عقب ‌ماندگی ‌ایران‌ علل ‌مشخصی‌ داشت‌: تغییر راه‌ تجارت ‌اروپا و آسیا، هرج ‌و مرج ‌سیاسی‌، جنگ‌های‌ داخلی ‌و خونریزی‌های‌ بی‌ حد و حساب ‌و بیدادگری‌های ‌حكومت‌ـهر كدام‌ در آن‌ سهم‌ دارد. خاصه‌ استقرار تركان‌ در شبه‌جزیره ‌آسیای‌ صغیر، عامل‌ بسیار مهمی‌ بود كه ‌چون‌ دیوار چین ‌بین ‌ایران‌ و دنیای‌غرب‌ كه ‌بساط‌ دانش ‌و حكمت‌ و فن ‌جدید در آنجا گسترده‌ بودـ حائل‌ گشت‌. در واقع ‌مجرای‌ تنفس‌ ایران‌ را بست‌ و میان ‌ما و جهان‌عالم ‌و هنر نو عایق ‌شد.»
تركان‌عثمانی‌ كه‌ در رویای ‌استقرار خلافت‌دینی‌ به‌ جنگ‌ در خاك‌ كشورهای ‌اروپایی‌ مبادرت‌ ورزیده‌ بودند، با شكست‌های ‌پی ‌در پی ‌به‌ طرف‌ حذف ‌از نظام‌ بین‌المللی‌ رانده‌ شدند و به ‌این‌ ترتیب‌ خط‌ حائل‌ ایران ‌و غرب ‌نیز از میان‌ برداشته‌ شد. ایران ‌نیز مزه‌ی ‌تلخ‌ شكست ‌از روسیه‌ را از یاد نبرده‌ بود و این ‌هر دو شكست ‌از غرب‌ مدرن‌ و پیشرفته‌، اذهان‌ نخبگان‌ و مردان ‌سیاسی‌ را به‌ خود مشغول ‌نموده ‌بود.
در فاصله ‌زمانی‌ جنگ‌های ‌ایران ‌و روس ‌و صدارت ‌امیركبیر، عده‌ای‌ از ایرانیان‌ برای ‌آموزش ‌عازم ‌فرنگ ‌شدند؛ اولین ‌روزنامه‌های‌ فارسی ‌در داخل‌ كشور منتشر شدند؛ ایده‌های‌ مدرنیته‌ در زمینه‌های‌ سیاسی‌ـ اجتماعی‌ به‌ درون‌ ایران ‌رسوخ‌ كردند و میان ‌برخی‌ از نخبگان ‌مساله‌ی‌ نوسازی‌ ساختارهای ‌سیاسی ‌و اقتصادی‌ و نوگرایی ‌در مسایل‌ فرهنگی ‌و فكری‌ مطرح‌ شد؛ حركت‌های‌ ترجمه ‌از آثار و كتاب‌های ‌غربی ‌در سبك‌ها و ادبیات‌ جدید شروع‌ شد؛ حقوق‌انسانی‌ در میان ‌رعیت ‌مورد توجه ‌قرار گرفت‌ و نخستین ‌تكانه‌های ‌اجتماعی‌ و اعتراضی‌ در بین ‌توده‌ها شكل‌ گرفت‌. امیركبیر با تكیه ‌بر این ‌زمینه‌ها، به ‌تفاوت‌ عقب‌ماندگی‌ایران‌ و پیشرفتگی‌ ممالك‌غربی ‌آگاه ‌شد و بر انجام‌ اصلاحات ‌ساختاری‌ در كشور اهتمام‌ ورزید. فریدون‌ آدمیت‌ در اشاره‌ به‌ دیگر عوامل ‌آگاهی‌ بخش‌ به‌ امیركبیر در انجام ‌اصلاحات ‌و پرورش‌ ایده‌های ‌جدید بر این‌ باور است‌ كه‌ «میرزا تقی‌خان ‌با جریان‌ اصلاح‌طلبانة ‌دیگری ‌كه ‌برخورد مستقیم‌ داشت‌، جنبش‌ دوره ‌تنظیمات‌» عثمانی ‌است‌. در سفارت‌ چهار سالة ‌خود به‌ ارزنة‌الروم‌، ناظر تحول‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ كشور همسایه ‌بود. اما تأثیر تنظیمات‌ را در ذهن‌ و اندیشة‌ او نباید گزاف ‌دانست‌ و نه‌ در ارزش ‌ماهیت ‌آن‌ زیاده‌روی‌ كرد. گام‌های‌ نوجویانه‌ای‌ كه‌ تحت‌ لوای ‌تنظیمات‌ پیش ‌از سفارت ‌و همزمان‌ سفارت‌ میرزا تقی‌خان‌ و حتی ‌مقارن‌ صدارت‌او در عثمانی‌ برداشته ‌شد، چندان‌ ژرف ‌و گسترده‌ نبود و آنچه ‌امیر در سفر روسیه ‌از دنیای‌ جدید غربی ‌آموخته‌ بود و یا حتی ‌به ‌طور غیر مستقیم‌ دربارة ‌آن‌ كسب‌ كرده‌، بسیار با معنی‌تر و ارزنده‌تر از پیشرفت‌هایی‌ بود كه ‌تازه ‌در عثمانی‌ در مرحلة ‌تكوین‌ بود. البته‌ نهضت ‌تنظیمات ‌در دورة‌ بعد نیرو گرفت ‌و اعتبار یافت‌، اما زمانی‌ بود كه ‌امیر روی‌ در خاك ‌كشیده‌، ولی‌ باید دانسته ‌شود كه ‌تحول‌عصر تنظیمات ‌از جهت‌ دیگری ‌در خاطر میرزا تقی‌خان ‌اثر بخشید و آن ‌این ‌است ‌كه ‌عثمانی‌ به‌ عنوان‌ كشور همسایة‌ مسلمان ‌و رقیب ‌ایران‌، به ‌راه ‌ترقی‌ جدید افتاده‌ بود. این‌ معنی ‌به ‌خودی‌ خود برای‌ ایران ‌آموزنده ‌و عبرت‌گیر بود.»(امیركبیر و ایران‌،ص‌و 182)
باور امیركبیر به‌ ملیت‌خواهی‌، سیاست‌خارجی‌ او را در مقابل‌ دست‌اندازی ‌انگلیس‌ و روس‌ حمایت‌ می‌كرد؛ در عرصه‌های‌ داخلی‌ سیاست‌ را به‌ زیر تیغ‌ نوسازی ‌و قانون‌مداری‌ كشاند و با ایجاد نخستین‌ نهاد مدرن ‌آموزشی‌، اذهان‌ مردم‌ را به ‌سوی ‌دانش‌های ‌غیر خرافی‌ و علمی ‌كشیده‌ و از اخلاقیات ‌غیرانسانی‌ موروثی ‌نظیر رشوه ‌و دزدی‌ دور ساخت‌: «نقشة‌ اصلاحات‌ داخلی ‌امیر كه‌ مواد عمدة ‌آن ‌را فهرست‌وار ذكر كردیم‌ـ در عالم‌ خود جامع ‌الاطراف‌ بود؛ در حقیقت‌ با در نظر گرفتن‌ مكان‌ و زمان‌ پایه‌ همه‌ گونه ‌ترقی‌ سیاسی ‌و اجتماعی ‌و صنعتی‌ جدید را ریخت‌. اصلاحات‌ و نوآوری‌های‌ امیر كه ‌جهات ‌مختلف ‌داشت‌، طبیعة‌ با سه ‌نیروی ‌مخالف‌ برخورد كرد: عنصر فاسد درباری‌، عنصر سنت‌پرست‌ روحانی‌ و عنصر استعمارگر خارجی‌. این ‌برخورد به‌ صورت ‌تصادم‌ دو قدرت‌ متقابل‌، یعنی‌ نوخواهی ‌و اصلاح‌اجتماعی‌ از یك‌سو و كهنه‌پرستی ‌و سودجویی‌ شخصی ‌از سوی‌دیگر درآمد ـ و در واقع‌ پدیده‌ای ‌طبیعی ‌و پرهیز ناپذیر بود.»
حال ‌كه‌ پایه‌های ‌نظم ‌امیر در ایجاد برابری‌، تربیت‌ مردم ‌و فراهم‌ساختن‌ فضای ‌مناسب ‌برای ‌توده‌ی ‌رعیت‌ بود، جنبه‌ی‌ دیگر این ‌نظم‌ ساماندهی ‌به ‌وضعیت‌ اجرایی‌ و سازمان‌های‌ حكومت ‌بود. در مدارهای ‌اصلاحی‌ و مترقیانه‌ی‌ نظم‌ امیركبیر، به ‌ایجاد ارتش‌ متحدالشكل‌ـ تشكیل‌دیوانخانه ‌و دارالشرع‌ـ ساماندهی‌ به‌ امور حكومتی‌ـ جلوگیری‌ از مستمری‌ها در دربار ـ تأسیس ‌پست ‌جدید ـ ایجاد دارالفنون‌ـ بنیادگذاری ‌كارخانه‌های‌ صنعتی‌ جدید ـ ساخت‌ چندین‌ سد برای ‌توسعه‌ كشاورزی‌ـ پشتیبانی ‌از بازرگانان‌ خارجی‌ و داخلی‌ و مقابله‌ با خرافه‌پرستی‌ و حمایت ‌از حقوق‌ اقلیت‌های‌ دینی ‌می‌رسیم. در زمینه‌ی ‌اصلاح‌ساختار سیاسی‌، امیركبیر به ‌فكر ایجاد نهادهای‌ مدنی‌ و مراكز قانونی‌ در كشور بود؛ نهادهایی‌ كه‌ بسترهای ‌لازم‌ را برای‌ شكل‌گیری‌ نظام ‌دولت ‌مبتنی ‌بر تفكیك‌قوا و فراهم‌ ساختن‌ مشاركت‌عمومی ‌در تعیین‌ سرنوشت‌ خود ایجاد كنند؛ به‌ همین‌ خاطر به ‌گزارش ‌میرزا یعقوب‌خان‌، امیركبیر در فكر كنسطیطوسیون‌ بود. سویه‌ی‌ دیگر دولت ‌قانون‌مدار و پارلمانی‌، انتشار قدرت‌ میان‌ نهادهای ‌مختلف ‌اجرایی ‌بود و امیر با طرح‌ مشورتخانه ‌در امور حكومتی‌، برای ‌اولین‌ بار در تاریخ‌ ایران‌، به‌ آن ‌ایده‌های‌ مدرن ‌خود نزدیك‌ می‌شد.
امیركبیر برای‌ این‌ كه ‌از آشفتگی‌ مالی‌ كشور خارج‌ شده ‌و نظمی ‌به‌ دخل ‌و خرج‌ دولت ‌و توزیع‌ منصفانه‌ی ‌ثروت‌ در میان‌ رعیت ‌بدهد، نخست‌ «برای‌ تعدیل ‌دخل‌ و خرج‌ كشور هیأتی‌ از مستوفیان ‌را تحت‌ نظر میرزا یوسف‌ مستوفی‌الممالك‌ گماشت ‌كه‌ صورت‌ درستی از وضع‌ بودجه‌ مملكت ‌تنظیم نمایند.» سپس‌ «امیر جهت‌ تعدیل‌ بودجة‌ دولت‌، حتی ‌از حقوق‌ شاه‌ كاست‌. در این‌ كار شیوة ‌قائم‌مقام‌ را پیش‌گرفت‌ و مقدار آن‌ را فقط‌ ماهی‌ دو هزار تومان‌ مقرر داشت‌.»
پس‌ از آن ‌كه ‌برنامه‌ی‌ مالیه‌ی‌ كشور تهیه شد و از حقوق ‌بی‌رویه‌ی ‌شاه‌ و دیگر درباریان‌ كاسته‌ شد و بر خرج‌ دولتی ‌نظارت ‌اعمال ‌شد، «مادة‌ دوم‌ برنامه‌ تعدیل‌ دخل ‌و خرج‌ كشور، راجع ‌به‌ مستمری‌ و تیول ‌بود. در دفتر مستمری‌های‌ بی‌حساب ‌و تیول ‌و سیور غال‌ تجدید نظرات‌ كلی‌ كرد؛ از مستمری‌ها كاست‌ و در مواردی ‌قطع‌ نمود، تیول ‌را محدود ساخت ‌و یا یكسره ‌ضبط‌ دیوان ‌نمود.»
امیركبیر كه ‌خود در جریان‌ جنگ‌های ‌ایران‌ و روسیه ‌قرار گرفته‌ بود و بی‌نظمی ‌و ساده‌بودن‌ نظامیان ‌ایران‌ را از عوامل ‌اصلی ‌شكست ‌در این‌ جنگ‌ها می‌دانست‌، به ‌اصلاح ‌قشون‌ همت‌ گماشت‌ و نوسازی‌ و تجهیز و تنطیم‌ آن‌ را در اولویت‌ كاری ‌خود قرار داد؛ وی‌ به‌ همین‌ منظور سیستم ‌اجباری ‌سربازگیری‌ را بنیان‌ گذاشت‌؛ «قسمت ‌دیگر نقشة‌ لشكری‌، شامل‌ بنای ‌كارخانه‌های ‌اسلحه ‌سازی‌ بود در تهران‌ و برخی ‌ایالات‌ مانند آذربایجان‌، فارس‌، خراسان ‌و اصفهان‌. نظر امیر این‌ بود كه ‌اسلحه‌ و مهمات ‌نظامی‌ مورد نیاز لشكر هر یك ‌از ایالات‌ مهم‌، در همانجا ساخته ‌گردد.»
تا پیش ‌از صدارت ‌امیركبیر، ایران ‌از نظام‌ قضایی ‌تعریف ‌شده‌ و منظمی‌ بی‌ بهره ‌بود؛ امیر برای‌ ساماندهی ‌به امر قضاوت ‌و رفع‌ كاستی‌های ‌آن برای ‌احقاق‌ حقوق‌ مردم‌، به‌ تعریف ‌حدود جرایم ‌اجتماعی ‌و حقوقی ‌و تفكیك ‌آن‌ها از مسائل‌ شرعی‌ پرداخت ‌و نخستین ‌پایه‌های ‌ایجاد قوانین‌ جزایی‌ و حقوق ‌عرفی‌ را پی‌ریزی‌ كرد: «اصلاحاتی‌ كه‌ در نظام‌ دادگستری ‌ایران ‌انجام‌ گرفت‌ در چند جهت‌ بود: اصلاح ‌محضر شرع‌، بنای‌ دیوانخانة‌ عدالت‌، رسیدگی ‌به ‌دادخواهی‌ مردم‌ علیه‌ دولت‌، آیین‌ جدید دادخواهی‌ اقلیت‌ مذهبی‌ و برانداختن‌ رسم‌ شكنجه‌ متهم ‌و مجرم‌.»
اصلاح ‌و بازسازی‌ آیین ‌دادرسی ‌و نظام‌قضایی ‌در واقع‌ ناظر به‌ تفكیك‌قوای‌ مجریه‌ از قضایی‌ نیز بود: «از عمده ‌اصول‌ «نظم‌ میرزا تقی‌خانی‌» این‌ بود كه‌ حكومت‌ به‌ عنوان‌ نمایندة ‌قدرت‌سیاسی‌، دخل ‌و تصرفی‌ در قضاوت‌ امور حقوقی‌ نكند ـ خواه ‌آن ‌مقام‌قضایی‌، محضر شرع‌ باشد خواه ‌دیوانخانة‌ عرفی‌. امیر توجه‌ داشت ‌كه ‌دستگاه‌ قضایی‌ قوام ‌پذیرد.»
امیركبیر با این‌كه ‌به‌ امور اجرایی‌ اشتغال‌ داشت‌، برای‌ عملی‌كردن‌ ایده‌های‌ اصلاح‌طلبانه‌ در زمینه‌های ‌سیاسی‌ـ اجتماعی ‌جدیت‌ می‌نمود، از امور فرهنگی‌ و نوسازی‌فكری ‌نیز غافل ‌نبود و با تأسیس‌ نخستین‌ مدرسه‌ی‌ مدرن‌ توانست‌ خلایی ‌را كه‌ بعد از دانشگاه‌ جندی‌شاپور در طی ‌چندین قرن‌ در حیات‌ فرهنگی‌ ایران‌زمین ‌ایجاد شده ‌بود، پر كند؛ امیر به‌ درستی‌ دریافته‌ بود كه‌ تحول‌ جامعه‌ و دگرگونی‌ در سیاست‌ منوط ‌به تغییر در ذهنیت‌ و دگردیسی‌ فرهنگی‌ است ‌و این‌ پدیده‌ را خود در مسافرت‌های‌ خارجی ‌تجربه‌ كرده‌ بود.
امیركبیر در بخشی‌ از اقدامات ‌اصلاح‌فرهنگی‌ خود به‌ ترجمه‌ و نشر كتاب‌های ‌جدید پرداخت ‌تا راه‌ برای ‌تالیفات ‌محققان داخلی ‌و ایجاد ایده‌های ‌تازه‌ در میان ‌تحصیل‌ كردگان ‌ایرانی ‌فراهم‌ شود: «پیش‌ درآمد ترجمه‌ و چاپ‌ كتاب ‌از روزگار عباس‌میرزا و وزارت‌میرزا بزرگ‌ قائم‌مقام‌ است‌. برای ‌آموختن ‌فن‌ چاپ‌ چند صنعتكار به ‌فرهنگستان‌ فرستاد، چند استاد چاپ ‌از آنجا آوردند و چاپخانة‌ حروفی‌ و سنگی ‌در تبریز و تهران ‌برپا گردید. به‌ ترجمة‌ كتاب‌های‌ تاریخی‌ از زبان‌ فرانسوی ‌و انگلیسی‌ علاقة‌ خاصی ‌پیدا شد ـ برخی ‌از آنها بطبع‌ رسید و پاره‌ای‌ مانند «تاریخ‌ تنزل ‌و انحطاط ‌دولت‌ روم‌» نگارش‌«گیبن‌» تاریخ‌نگار نامدار انگلیسی‌ و ترجمة‌ میرزا رضای‌ مهندس‌، تا امروز نشر نیافته ‌است‌. بعضی‌ كتاب‌های‌ فارسی ‌و عربی‌ نیز به ‌چاپ‌ رسید.
در زمان‌ میرزا تقی‌ خان‌ دو عامل‌ تازه ‌به‌ كار ترجمه ‌و نشر كتاب‌ رونق‌ بیشتری ‌داد: دستگاه‌ مترجمان‌ دولتی‌ و تأسیس ‌دارالفنون‌ كه ‌به‌ ضرورت‌ معلمان ‌فرنگی‌ به‌ دستیاری ‌مترجمان‌ خود كتاب‌هایی‌ تألیف ‌و ترجمه ‌نمودند و بطبع‌ رساندند.»
در ارگانیسم ‌نوسازی ‌جامعه‌، امور اقتصادی ‌هم ‌به ‌لحاظ‌ ارتباط‌ت نگاتنگ ‌با زندگی‌ مردم ‌و هم‌ به‌ جهت‌ جهانی‌ شدن ‌مبادلات‌ اقتصادی‌ و تجارت‌، از اهمیت ‌برخوردار است‌. امیركبیر با آگاهی ‌از نقش ‌محوری‌ اقتصاد در جامعه‌، اصلاح‌ اقتصادی‌ ایران‌ را در زمینه‌های‌ مختلف‌ به ‌انجام‌ رساند.
سرانجام ‌امیر كبیر با توطئه‌ی‌ درباریان ‌و همدستی‌ مادر شاه‌ـ مهد علیا ـ در باغ‌ فین‌ كاشان‌ مقتول ‌شد.

---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites