جناب آقای مهدی مفخمی، حال که شما بنمایندگی یا مأموریت از طرف آقای دکتر اسماعیل نوریعلا درخواست یک توضیح را دادهاید ضمن تشکر از لطف شما مواردی را بدین منظور بشرح زیر تقدیم میدارم:
جناب آقای دکتر اسماعیل نوریعلا بعد از اشاره به پراکندگی و نابسامانی نوشتههای ماکس وبر آلمانی در خصوص رهبر کاریزماتیک چنین ادامه میدهند:»» ...در این مباحث در ابتدا نظر به معنای مذهبی «کاریزما» بود اما در اواخر دههء 1950 رفته رفته تمایل بر آن قرار گرفت که از معنای الهی واژهء کاریزما (لطف الهی) دور شده و کاربرد آن را به دوران یونان پیش از ترجمه تورات برگردانند. در این معنا، «کاریزما» خاصیتی مرموز و وصف ناشدنی است که بعضی از مردمان را جذاب و مورد توجه دیگران می کند و موجب میشود که آنها در جامعه بالا آمده و قلوب مردم بسیاری را تصاحب کنند. در این کاربرد میتوان دید که چگونه واژهء کاریزما به واژهء مرموز و وصف نیافتنی «آن» در زبان فارسی و شعر حافظ نزدیک میشود: «بندهء طلعت آنیم که آنی دارد!»
باری، بدینسان در دههء 1960 واژهء کاریزما ورد زبان کسانی میشود که میخواهند دلایل محبوبیت سیاستمداران و هنرمندان را در یک کلمه توضیح دهند. از (جیمز دین گرفته تا جان اف کندی)، بیشمارانی لقب «کاریزماتیک» میگیرند. در این کاربرد جدید میتوان واژهء مزبور را به «جذابیت مرموز و وصف ناشدنی» معنا کرد...««
سپس ایشان با هنر خاصی که دارند از دل و مفاد همین نوشتهها و مطالب، پاراگراف مهم خودشان را استخراج نموده و نتیجۀ سالها کوشش و کنکاش خویش در این مهم را فتوا آسا اینگونه ارائه میدهند:»»... رهبر کاریزماتیک از دل بحران زاده میشود، از وجود گستردهء بحران سود میجوید، درهء دهان گشوده بین رهبران سیاسی و مردم عادی را از این بحران پر میکند، و با همین بحران بر فراز دره پل میزند، دیگر رهبران اپوزیسیون را پشت سر مینهد و یا در رکاب خویش میکشد، و گلهای از آنان را به همراه خود سوار هواپیمای ارفرانس میکند و در فرودگاه کشوری که مرغ توفان فرمانش را در دست دارد مینشاند، در بهشت زهرایش توی دهن دولت میزند و بر اساس اعتمادی که مردم به او کردهاند دولت تعیین میکند... و سالی نگذشته همهء مظاهر عقلانیت و تمدن را زیر پای استبداد تک ساحتی خویش له میکند...««
آری! آقای دکتر اسماعیل نوریعلا در خصوص بیان مشخصات رهبران کاریزماتیک مانند جیمز دین، جان اف کندی و دیگر سیاستمداران و هنرمندان غیر ایرانی مورد نظرشان لطف خاصی داشته و در هیچ جای مقاله خویش مبادرت به استفاده و بکارگیری این عبارت و تعریف خاص و برگزیدۀ خود نمیورزد که میگوید:»»...رهبر کاریزماتیک که از دل بحران زاده میشود، از وجود گستردهء بحران سود میجوید،...توی دهن دولت میزند و بر اساس اعتمادی که مردم به او کرده اند دولت تعیین میکند... و سالی نگذشته همهء مظاهر عقلانیت و تمدن را زیر پای استبداد تک ساحتی خویش له میکند... «« چرا؟
اگر یک "رهبر کاریزماتیک از دل بحران زاده میشود،... و تمدن را زیر پای استبداد تک ساحتی خویش له میکند"، در نتیجه باید رهبر کاریزماتیکی همانند جان اف کندی نیز همین کار را کرده و تمدن را در آمریکا زیر پای استبداد تک ساحتی خویش له نموده باشد. این چه سیاستی است که آقای دکتر اسماعیل نوریعلا در مورد غیر ایران از افرادی مانند جمیز دین و جان اف کندی سخن بمیان میآورد ولی وقتی به ایران میرسد رهبر کاریزماتیک او میشود آیتالله خمینی که از دل بحران زاده میشود،... و تمدن را زیر پای استبداد تک ساحتی خویش له میکند؟ آیا این استدلال و این استنتاج ایشان از رهبر کاریزماتیک دو پهلو و ضد و نقیض نیست و نهایتآ قابل اعتراض نمیباشد؟ ایران شخصیتها و مشاهیر زیادی داشته و دارد که طبق همین بررسی و کنکاشِ جناب آقای نوریعلا میتوانند رهبران کاریزماتیک باشند اما هرگز از دل بحران زاده نشده و همهء مظاهر عقلانیت و تمدن را زیر پای استبداد تک ساحتی خویش له نکردهاند. نمونهاش حالا اگر از پهلویها بخاطر رنجش بعضیها نام نبریم میتوان لااقل در ایران معاصر و نه باستان، از امیرکبیر یا فروغی و حتی داریوش همایون و... نام برد. چرا وقتی نوبت به ایران میرسد فورآ خمینی را بعنوان رهبر کاریزماتیک علم میکنند؟ چه قصد و نیتی پشت این همه خوابیده است؟ نکند میخواهند زیرکانه و طرارانه همانند گذشته جلو فعالیتها و اقدامات صحیح و بر حق شاهزاده رضا پهلوی را سد کنند؟
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
جمشاد پرچمشاهی
... شاهزاده رضا پهلوی را تنها درصورتی می توان به عنوان یک رهبر کاریزماتیک احتمالی برای ایران به حساب آورد که فعالیت ها و مبارزات سیاسی اش با همه اهدافی را که در پیش دارد، به ثمر رساند. درغیراینصورت فقط جاذبه شخصی و سخنرانی و مصاحبه های گوناگون که اغلب هم با انتقادات و حتا ناسزاگویی و فحاشی از سوی مخالفان روبرو می شوند، خوی و روح کاریزماتیک ایشان را تضمین نمی کنند. همانطور که خمینی در سی و اندی سال گذشته توده های مردمی در ایران را مجذوب و محسور سخنان و وعده و وعیدهایش گرداند ولی نهایتا به همان توده مردمی پشت پا زد (کاریزمای منفی از دید امروز)، لازم است که رضا پهلوی هم به همان گونه اما به شیوه دیگر با توجه به حفظ صداقت عمل و رعایت اصول حقوق انسانی و جوانب مرتبط با آنها، در بسیج عمومی و خیزش مردمی کارساز باشد. درغیراینصورت ملت ایران باید سالیان دراز درانتظار یک رهبر کاریزماتیک روزشماری کند!
July 29, 2012 07:41:31 PM
---------------------------
جمشاد پرچمشاهی
رهبران و شخصیت های سیاسی، فرهنگی و هنری همه الزاما از دل بحران زاده نمی شوند. آن رهبر سیاسی که از دل بحران زاده می شود، خود در نهایت بحران می آفریند.
واژه "کاریزماتیک" شامل فردی می شود که از جذابیت ویژه، خلاقیت روحی و توان فکری، نفوذ و عملکرد سنجیده و قاطعانه در حیطه اختیاراتش برخودار باشد. لنین، موسولینی، هیتلر در گذشته تا کسانی چون خمینی، صدام، قذافی و امثالهم نیز از نوعی "کاریزما" برخودار بودند اما از نوع بد و منفی آن. اگر همین دو تصویر مقاله را درنظر بگیریم، درمی یابیم که نه جان اف کندی و نه جیمز دین فقید از دل بحران زاده شدند بلکه به خاطر جذابیت چهره شان در درجه اول و نیز نقش شان در جامعه به عنوان رئیس جمهور و هنرپیشه در قلوب مردمان کشورشان و جهانیان جایگاه ویژه ای را گشودند - البته ترور کندی و مرگ زودهنگام جیمز دین بر محبوبیت و کاریزمای آنها بیش از پیش در زمان حیاتشان افزودند که اینرا نباید دور از نظر داشت. ادامه ...
July 29, 2012 07:40:41 PM
---------------------------
وجدانی
هموطن عزیز جناب آقای مهدی مفخمی! (۲)
از طرف دیگر شاهزاده همانگونه که خودشان بارها و بارها فرموده اند هیچ نماینده، خط دهنده و سخن گویی ندارند و اصولآ آدم زنده و آن هم آدمی مثل رضا پهلوی به وکیل، وصی و قیم نیازی ندارد. مطلب دیگر اینکه ما چه بخواهیم و چه نخواهیم بپذیرم، بر طبق تعریف و شرایط فرضی و ساختگی که در پاراگراف معروف به »رهبرکاریزماتیک« از مقالۀ آقای دکتر نوری علا آمده است، تمامی رهبران کاریزماتیک ایرانمان از همان ابتدا یعنی از کورش کبیر، داریوش بزرگ، بزرگ مهر گرفته تا برسیم به ستار خان، باقرخان، رضا شاه کبیر، شاه فقید محمد رضا شاه پهلوی و غیره همه همانند آیت الله خمینی از دل بحران زاده شده، از وجود گستردهء بحران سود جسته، ...توی دهن دولت زده و بر اساس اعتمادی که مردم به آنان کرده اند دولت تعیین نموده... و سالی نگذشته همهء مظاهر عقلانیت و تمدن را زیر پای استبداد تک ساحتی خویش له کرده اند. من تنها به این استدلال اعتراض داشته و دارم و گرنه، همان طوریکه همیشه اعتقادم بوده، شاهزاده رضا پهلوی بعنوان شخصیت مورد قبول ملت ایران میبایست جهت آشنایی و اطلاع حاصل یافتن از همۀ عقاید و آراء با اغلب ایرانیان صاحب نظر از جمله جناب آقای دکتر نوری علا مذاکره نمایند.
July 29, 2012 12:58:21 PM
---------------------------
وجدانی
هموطن عزیز جناب آقای مهدی مفخمی! (۱)
همانگونه که شما فرمودید بهتر است قضاوت را به عهدۀ خوانندگان محترم و علاقمندان صاحب نظر در حزب بنهیم. تنها این را خدمتتان عرض کنم، همانطور که ملاحظه می فرمایید و عنوان خطاب شما به اینجانب نیز ثابت می کند ما همدیگر را نمی شناسیم علتش هم این است وقتیکه یکی مطلبی بدیگری مینویسد حداقل این را میداند طرف مقابل آقا یا خانم است. بنابراین چنانچه من و شما بخواهیم مطلبی در بارۀ خصوصیات، عقاید، مرام و خواست یکدیگر بگوییم و یا بنویسیم، اساس و پایۀ آن فقط و فقط بر روی حدس و گمان خواهد بود و بس زیرا حتم دارم نه شما و نه من علم غیب نداریم و نمیتوانیم از طریق غیب به عقاید همدیگر پی ببریم لذا هر آنچه در این مورد بیان شود و یا اتهامی وارد گردد فرض و تصوری بیش نبوده و از واقعیت بدور است. مقصودم این است که وقتی شما مرا متهم به این میکنید که من "چون سالیان دراز گذشته از ایشان (شاهزاده رضا پهلوی) میخواهم که رهبری ( کاریز ماتیک ) جنبش را بعهده بگیرند"، این اتهام و ادعای شما دور از واقعیت است و صحت ندارد به دلیلی که عرض کردم و عدم شناختی که از بنده دارید.
July 29, 2012 12:53:41 PM
---------------------------
مهدی مفخمی
دوست عزیز خانم یا اقای وجدانی
عصاره نوشتار اقای نوری علا و نتیجه گیری ایشان را در دو پاراگراف اخر نوشتار ملاحظه میفرمائید. به نظر اینجانب این همان هدفی است که شاهزاده رضا پهلوی نیز پیش رو دارند مگر اینکه دوستانی چون شما چون سالیان دراز گذشته از ایشان بخواهند که رهبری ( کاریز ماتیک ) جنبش را بعهده بگیرند. تا انجا که من به خاطر می اورم پاسخ ایشان همواره به این طیف از طرفدارانشان منفی بوده دقیقا به خاطر دیدگاهی منطبق با دیدگاه فوق الذکر.
جدل فلسفی شما با اقای نوری علا در مورد کاریزما را خوانندگان قضاوت خواهند کرد. علاقمندان صاحب نظر در حزب فراوان داریم که با صرف وقت قضاوت خود را در سامانه منتشر کنند. در مورد الترناتیو میدانم که شاهزاده با اکثر صاحب نظران از جمله اقای نوری غلا در تماس هستند البته به عنوان پشتیبان و نه دارنده نقش رهبری. ارادتمند
July 28, 2012 08:24:17 PM
---------------------------
|