دوستانی که به حق این همه از بنیانگزار، تئورسین و رایزن فقید یعنی روانشاد دکتر داریوش همایون سخن بمیان میآورند لابد بخوبی اطلاع دارند که بعد از تأسیس سازمان مشروطهخواهانِ ایران منشور و اساسنامۀ این سازمان به همت و سعی مؤسسین اولیه و بیش از همه شادروان داریوش همایون نوشته و به ثبت رسیده است. بعد از دگردیسی سازمان نامبرده و تبدیل آن به حزب، لاجرم تعلق سندیت منشور و اساسنامه نیز با تغییراتی اندک و متناسب در آنها، به حزب رسمیت یافت. در یک کلام امروز حزب مشروطه ایران همان اساسنامه و منشوری را بعنوان اسناد اولیۀ خویش دارا میباشد که رایزن فقیدِ همین حزب در تهیه و نوشتن آنها سهمی بسزا و بیش از همه و رأیِ بالایی را داشته است. اگر امروز بعد از گذشتن این همه سال و حتی در غیاب همایونِ بزرگ هنوز این دو سندِ نخستین و اساسیِ حزب مشروطه ایران از تازگی، ثبات و اعتبار بر خوردار میباشند، دلیلش همانا تبحر و دانش سیاسی است که تهیه کنندگان و نویسندگانشان و در رأس آنان تئورسین فقید همین حزب در تنظیم و تهیۀ آن از خود نشان دادهاند. اگر با دقت و ظرافت لازم به جملات و یکایک کلمات، ساختارها، اصطلاحات، عناوین، اسامی و بالاخره پیشبینیها و تقسیمبندیهای تصریح شده در متن منشور و اساسنامۀ حزب نگریسته شود بخوبی معلوم و مشخص خواهد بود که آثار افکارِ بلند و قلمِ شیوای داریوش همایون در این انتخابهای بجا و دقیق نقش اول و ویژهای را بازی کردهاند. تعدد و تردد آثار و رد پای افکار و قلم داریوش همایون در اسناد اساسی و مهمِ حزب مشروطه ایران در چنان حد و حجم بالایی قرار داشته و دارند که خیلیها از این حزب بعنوان حزب داریوش همایون نام میبرند. مندجات این اسناد نامرده از چنان آرایش، استحکام و انسنجامی برخورداند که هرگونه تغییر و دستکاری در آنها را اگر غیر ممکن ننماید حداقل مشکل میسازد. سالهاست که اعضاء حزب مشروطه ایران منشور و اساسنامۀ حزبشان را به توصیۀ و تشویق مسئولین و حتی رایزن فقیدشان در اختیار دارند و مسئولیت حفاظت از آنها را به عهده گرفتهاند. بارها شاهد آن بودهایم که عناصر مغرض و معاند یا شخصآ خودشان به روشها و طرقِ مختلف تلاش نمودهاند ضربات و صدمات چه بسا نابود کننده و مخربی را در وهلۀ نخست به منشور و اساسنامه وارد نمایند و بدنبال آن با تبلیغ، فرافکنی و شایعسازی بر آن شدهاند اعضاء و طرفدارانِ این حزب را نسبت به اسناد و مدارک اساسی آن به شک انداخته امر را بر آنان مشتبه سازند تا از نزدیک و درون کیانِ حزب را نشانه روند و یا آنانی را که صرفآ از قِبلِ قلم و نوشتارِ خود ارتزاق میکنند وادار مینمایند به هر طریقی که شده و با هر دروغ و تهمتی ایرادها و انتقاداتِ مخرب و نه سازنده را بر آخرین انتخاب و منزلِ سیاسی داریوش همایون یعنی حزب مشروطه ایران وارد آورند. هیهات که اینان پیروز شوند! چون خوشبختانه اعضاء و همودانِ حزب و یاران صدیق و دیرینۀ داریوش همایون به شفارش او بیدارند و هنوز در سرتاسر ارکان و تشکیلات این حزب حضور داشته و سکاندار اصلی این کشتی عظیم میباشند. باشد که تا هست همین باشد!
ناگفته پیداست امروز و بویژه در چنین شرایطی که نهمین کنگرۀ حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) برگزار میگردد، جایِ رایزنی توانا و برّا همچون زنده یاد داریوش همایون برای همه و بویژه اعضاء و طرفدارانِ این حزب بسیار بسیار خالی خواهد بود. بقول معروف: صبرِ بسیار بباید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید! رایزن فقید، داریوش همایون، حدود ۶۰ سال از عمر هشتاد و چند سالۀ خود را در راه مبارزۀ سیاسی صرف نمود و به پای آن ریخت. ایدهها، عقاید و آرمانهای متعددی را در این وادی آزمود و با کسب معارف و معانیهای فراوان و انباشته نمودن دانش و اطلاعات بیشماری در بسیاری از زمینهها، پا در بالاترینِ درجات و مراتب علوم انسانی و علی الخصوص علم سیاست نهاد و شهرتش عالمگیر شد بگونهای که حتی اغلب شخصیتها و افراد سیاسی و بویژه اربابِ مطبوعاتی و رسانهای نزدیکی او را میجستند تا شاید بهرهای هر چند کوچک از آن بحرالعلوم معاصر نصیب خود سازند. نهایت آنکه خوشبختانه نتیجه و ثمرۀ این همه جستجوها، کوششها، تحقیقها و مساعی بیش از حدِ داریوش همایون به هدر نرفت و امروز برآیند و فرایافت آنها را جملگی منعکس شده در حزب مشروطه ایران مییابیم و این هدیه و آرمغانیست که این بزرگ مرد تقدیم ما ایرانیان نموده است. هزاران درود و هزاران سپاس بر او باد!
پر بدیهی است که منظور و هدف این نوشتۀ مختصر و از این بابت کم مقدار این نیست که کمر همت در وصف روانشاد دکتر داریوش همایون ببندد و مدح وی را گوید، چون از آنجاییکه این شخصیت والا و نمونه هیچوقت اهل مدح و مداحی نبود و بلکه بر عکس متنفر از آن لذا از این قلم بدور باد در جهتی روان شود و فرسایی نماید که رضایِ وی در آن نبوده و نیست. سعی نخست و هدف اولیه از پرداختن به چنین نوشتهای همانا بجز تجدید خاطره و یادآوری حضور پر صلابت و اثر ساز و اثر گزارِ تئورسین و رایزن فقید حزب مشروطه ایران یعنی زنده یاد دکتر داریوش همایون در نشستها، همایشها، کنفرانسها و از همه مهمتر کنگرههای متعدد و سازندۀ حزب نبوده و نیست. هدف ثانوی و ضمنی که از جهاتی و دلایلِ بیشماری مهم به نظر میرسد متوجه تعهد و التزامی است که اعضاء و طرفدارنِ حزب جهت پاسداری و حفاظت از آن حد اقل به رایزن فقیدشان دادهاند. در این شوربختانه هنگامهای که دیگر رایزن فقیدمان را در کنار نداریم و از همۀ اطراف و جوانب حملات و ترکتازیهایِ نه دگراندیشان که مخالفین حزب مشروطه ایران روز بزوز فزونی یافتهاند و اینان با سؤاستفاده نمودن از چنین فقدان و خلائی در صدد وارد آوردن ضربات خرد کننده هستند، آنانی که هنوز بر تعهد و قولشان پایبند بوده و میخواهند این امید دیرینه و چندین ده سالۀ ایران یعنی مشروطیت و مرام آنرا که امروز به همت داریوش همایون در حزب مشروطه ایران متجلی شده است پاسداری نمایند، راهی و چارهای بجز پایداری و مقاومت در برابر هرگونه حملات و تاختهایی که به حزبشان میشود ندارند. باید بصراحت گفته شود اگر کرارآ و در مواردی داریوش همایون توانست یکه و تنها در برابر و مقابلِ تهاجمات و یورشهای فراوانِ حسودان و کینهورزان بایستد و از حزبش دفاع نماید، شاگردان خلف و راستین آن استاد مسلم نیز مآلآ این توانایی و استعداد را دارند با الهام و یاری جستن از افکار و عقایدی که از او فراوان در باب مشروطۀ ایران به یادگار مانده است از یک طرف و ابتکارات شخصی خویش از طرف دیگر، از عهدۀ هر گونه مسئولیتی و حتی خنثی نمودن توطئهها و خطراتی که متوجه حزبشان گردد بر آیند. این عزیزان و سروران باید همیشه بخاطر داشته باشند که تمامی اعضاء، هموندان و طرفدارانِ حزب مشروطه ایران بنابر التزام و تعهدِ آرمانی که دارند و بارها آنرا ثابت نمودهاند، پیروان راه و طریق داریوش همایون را تنها نگذاشته و لحظهای از حمایت آنان دست بر نخواهند داشت. مدت زمان مدیدیست که بر آنان ثابت شده با جدا گردیدن و کم شدن دو سه نفر از خیل اعضاء و هواداران خللی به این حزب وزین و بزرگ ایران وارد نشده و نخواهد شد. آنانی که نقشه در سر داشته و یا دارند و تصور میکنند با ترک حزب ضربات جبرانناپذیری بدان وارد خواهند کرد بخوبی آگاهند که عکسالعمل این ضربات با شدت و حدت چند برابر آن به سوی خودشان برخواهد گشت چون حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) را قبلآ تئوریسین و رایزن فقیدش در برابر این حوادث و اتفاقات بیمه نموده است. این گونه خیالپردازان و فرصتطلبان در آن نباید شک داشته باشند پیش از آنکه آنان حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) را ترک کنند این بیمهگر همین حزب یعنی داریوش همایون و حزبش هستند که آنها را ترک کرده و از آنان برائت جستهاند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
وجدانی
پوزش از اعضاء محتمِ حزب مشروطه ایران!
از اینکه کمیت و تعداد اعضاء و هموندان حزب مشروطه ایران بخاطر نوشتۀ من اینگونه زیر سوال رفته و با بی انصافی و غرض ورزیِ خصمانۀ هموطن کامت کزار، ناچیز و کم مقدار قلمداد میشود بیهایت متأسفم . این تأسف وقتی آزار دهنده تر است که ناچیز شمردن رقم و شمار اعضاء از سوی کسانی صورت می پذیرد که زمانی از هموندان و طرفدارانِ دو آتشۀ حزب مشروطه ایران بودند. اینجانب بخاطر همان دوستی و رفاقتِ حزبی فعلآ اعتراضی به کامنت و نظر جناب آقای کاوه یزدانی نمی نماید و لیکن حق این اعتراض را همیشه برای خود محفوظ خواهد داشت. تقاضا و خواهشی که از کامنت کزار محترم دارد اینکه در خصوص این جانب هرچه دل تنگش خواست بگذار بگوید اما لطفآ به حزب مشروطه ایران و علی الخصوص اعضای آن کاری نداشته باشد. اگر من خطا کردم دیگران چه گناهی دارند که مورد بی مهری، چه عرض کنم، اینگونه مورد خصومت واقع میشوند. وقتی من بیسوادم و چرندیات می نویسم و افکار کوچک دارم این دیگر ربطی به حزب مشروطه ایران و اعضای آن ندارد. چرا آنها را مورد حمله قرار می دهید؟ بقولِ شما چرندیات را من نوشته ام نه آنها گناه آنها چیشت؟
August 25, 2012 04:47:02 PM
---------------------------
بهمن زاهدی
با دورود خدمت وجدانی گرامی،
همانطور میبینید، کسانیکه از حزب دور شدهاند فقط فردپرست هستند. در کامنت قبلی جملات اولیه از نوشته اینجانب میباشد و جمله " نواختن سرنا از سر گشادش" از آقای همایون.
http://bahman.zahedi.com/index_0_0_0_0_36.html
اگر قبول کنم که ما چهار تا سلطنتطلب هستیم که از خود مایهای نداریم و همواره آویزان آقای همایون و شاهزاده میشویم، پس این افراد چگونه انسانهای هستند؟ که پس از درگذشت رایزن حزب، از حزب جدا شدهاند و از اخلاق ممتاز آقای همایون هیچ بهرهای نبردهاند. بهترین مشخصه آقای همایون اخلافیات ایشان بوده. این هموطنان باید اول کمی یاد بگیرند که با توهین کردن بجایی نمیرسند. از هر طبقه اجتماعی ایران که باشند فرقی نمیکند! اخلاق راز موفقیت آقای داریوش همایون بود.
بهتر است این هموطنان کمی به اخلاق آویزان شوند، قبل از اینکه ما را آویزان کسی بنامند.
ارادتمند
بهمن زاهدی
August 25, 2012 12:11:56 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
اندیشه زنده یاد دکتر داریوش همایون بسیار فراتر از آن است که در چهارچوب یک حزب یا یک محفل جای بگیر . اندیشه ایشان برای وسعتی به بزرگی ایران می باشد و متعلق به ایران و ایرانیان می باشد و هرگز در چهار چوب یک حزب پادشاهی خواهی یا سلطنت طلبی یا جمهوریخواهی خلاصه نمی شود . اینگونه تفکراتی که می گویند هرکس از حزب جدا شود یعنی از اندیشه داریوش همایون دور شده است فقط از مغزهای کوچک ترشح می کنند .
اندیشه دکتر داریوش همایون به یک حزب خلاصه نمی شود که چهارتا سلطنت طلب بخواهند اندیشه دکتر همایون را به انحصار خود درآورند . با اینگونه چرندیات نمی توان نیروهای آزادیخواه را برگرد سلطنت طلبی جمع کرد . اینگونه افکار کوچک مغز چون از خود مایه ای ندارند همواره آویزان زنده یاد دکتر داریوش همایون می شوند و همچنین آویزان موقعیت و شخصیت شاهزاده رضا پهلوی می شوند و می کوشند این دو شخصیت خوشنام را به انحصار خود درآورند و این بر خلاف خواست دکتر همایون و شاهزاده است . اینگونه در باره پیروان زنده یاد دکتر همایون قضاوت کردن یعنی نواختن سرنا از سر گشادش جناب وجدانی...
August 25, 2012 10:56:35 AM
---------------------------
|