حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
صد سال اندیشه‌های ایرانی (14)
علی اصغر حقدار

August 27, 2012

دوشنبه 6 شهریور 2571 = August 27, 2012

 

میرزا آقاخان کرمانی و گذار از سُنت فرهنگی و سیاسی ایران

میرزا عبدالحسین خان بردسیری، معروف به میرزا آقاخان کرمانی، از پیشگامان اندیشه آزادی‌خواهی در جنبش مشروطه ایران بود. میرزا آقاخان را بنیانگذار ناسیونالیسم نوین ایرانی می‌دانند. میرزا آقا‌خان در سال ۱۲۷۰ هجری قمری (1232 ه.خ) در قلعه مشیز از بلوکات بردسیر زاده شد. وی خواندن و نوشتن را در بردسیر آموخت و برای ادامه تحصیلات راهی کرمان شد و در آنجا فقه و اصول، حدیث و روایت، میرزا آقا در ۱۳۰۲ هجری قمری (1263 ه.خ) با شیخ احمد روحی از کرمان هجرت کرد و به اصفهان رفت. ورود او به اصفهان همراه با تشکیل یک سری جلسات سری و خصوصی شد که بانی آن میرزا هادی دولت آبادی نماینده صبح ازل در ایران بود. از دیگر حاضران در این جلسات حاج میرزا نصرالله بهشتی ملقب به ملک المتکلمین و سید جمال واعظ اصفهانی پدر محمد علی جمال زاده بودند. در اوایل سال ۱۳۰۳ هجری قمری (1264 ه.خ) میرزا آقاخان همراه شیخ احمد به تهران می‌رود. سپس از آنجا با شیخ احمد به حاکم رشت مویدالدوله پناه بردند، اما به دلیل دسیسه چینی حاکم کرمان، ناصرالدوله، مجبور به ترک رشت و هجرت به استانبول شدند.
دیدگاه‌های روشنگرانه وی در دو اثر آخر وی، «سه مکتوب» و «رساله صد خطابه» مشهود است. او در «سه مکتوب»، با نقد حمله اعراب و حکومت‌های بعد از اسلام، رویای حکومت پیش از اسلام را در سر دارد به گونه‌ای که شاید وی را بتوان اولین پان ایرانیست در معنای مدرن‌تر دانست. «سه مکتوب» سرشار از اندیشه‌های ناب میهنی است. ادعا نامه‌ای است شور‌انگیز تا ایرانیان را در پیشگاه دادگاه و وجدان تاریخ معصوم جلوه دهد. تیغ نقادی میرزا علاوه بر اسلام دامن بابیت که زمانی خود از مبلغان آن بود را نیز می‌گیرد به گونه‌ای که مذهب باب را از مذاهب مخترعه و کلاً باطل و خارج از صراط مستقیم می‌داند.
پس از کشته شدن ناصرالدین‌شاه، دولت عثمانی، شیخ احمد روحی، خیبر الملک و میرزا آقاخان را که در طرابوزان زندانی کرده بود، به ایران تحویل داد. در سال ۱۳۱۴ هجری قمری مطابق یا ۱۷ ژوئیه ۱۸۹۶ میلادی، محمدعلی میرزا ولیعهد آنان را به اتهام بابی بودن در باغ شمال تبریز سربرید و سرها را پر از آرد کرده به تهران فرستادند.
میرزا آقاخان كرمانی یكی‌ دیگر از كسانی‌ است كه‌ در پی‌ریزی‌ اندیشه‌های‌ مدرن‌ و مدرنیته‌ی‌ فرهنگی‌ در سرآغاز آشنایی‌ ایران‌ با دنیای‌ جدید نقشی‌ اساسی‌ بر عهده‌ داشت‌. در كاوش‌ از تاثیر و تاثر جامعه‌ و اندیشه‌ها، میرزا آقا خان‌ كرمانی‌ جزو كسانی‌ بشمار می‌رود كه‌ با آگاهی‌ از شرایط‌ اجتماع‌ ایرانی‌ و شناخت‌ تفاوت‌ ماهوی‌ كه‌ میان‌ این‌ سرزمین‌ كهن‌ با دنیای‌ مدرن‌ شكل‌ گرفته‌ بود، به‌ اندیشه‌های‌ جدید روی‌ كرد و با طرح‌ علل‌ و عوامل‌ عقب‌ماندگی‌ ایران‌ و اهتمام‌ به‌ نوگرایی‌، در سرآغاز ورود مُدرنیته‌ به‌ ایران‌، در میان‌ مدرن‌های‌ كلاسیك‌ ایرانی‌ مقام‌ گرفته‌ است‌؛ به سخن كرمانی «ای اهل ایران، ای برادران عظام فخام از برای امراض شما، اجسام بی‌جان و قالبان بی‌روح و روان، امروز معجون و دوایی سهل العلاج‌تر و مفید‌تر از توسعه دوایر علوم و معرفت نیست، زیرا كه علم و دانش افراد هیئت اجتماعی نفوس بهینه را از خیر جهل و نادانی به اعلی درجه افق دانش و بینش مصاعدت می‌دهد. (آئینه سكندری،ص 630)
فرهنگ‌ سنتی‌ و تاثیراتی‌ كه‌ در شكل‌گیری‌ ذهنیت‌ میرزا آقا‌خان‌ كرمانی‌ بر جای‌ گذاشته‌ است‌، بخشی‌ مهم‌ از شخصیت‌ وی‌ را تشكیل‌ می‌دهند؛ كرمانی‌ كه‌ دانش‌ آموخته‌ی‌ علوم‌ سُنتی‌ است‌، به‌ دنبال‌ آشنایی‌ با دانش‌های‌ مدرن‌ به‌ بازخوانی‌ انتقادی‌ از آموخته‌هایش‌ در مدرسه‌ی‌ سُنت‌ پرداخت‌ و از بن‌بست‌های‌ معرفتی‌ آن‌ها پرسش‌ نمود؛ مراودات‌ كرمانی‌ با مدرسان‌ حكمت‌ و عرفان‌ و جدیتی‌ كه‌ وی‌ در آموزش‌ دانش‌های‌ تجربی‌ از خود نشان‌ داده‌ بود، زمان‌ سپری‌ شده‌ی‌ فرهنگ‌ سنتی‌ را با آگاهی‌ از تحولات‌ زمانه‌ برای‌ كرمانی‌ ملموس‌ نمود و ناكارآمدی‌ سنت‌ را بیش‌ از پیش‌ برایش‌ عینی‌تر می‌ساخت‌؛ از طرفی‌ جریانات‌ و حوادثی‌ كه‌ جامعه‌ی‌ ایران‌ را درگیر خود ساخته‌ و ناهنجاریهایی‌ كه‌ در اخلاق‌ فردی‌ و آداب‌ و رسوم‌ اجتماعی‌ بر پایه‌ی‌ همان‌ فرهنگ‌ سُنتی‌، بر ذهن‌ و اندیشه‌ی‌ شكل‌گرفته‌ی‌ كرمانی‌ در مدارس‌ قدیم‌ ضرباتی‌ وارد ساخت‌ كه‌ نتیجه‌ی‌ آن‌ها گسست‌ از سنت‌ و رویكرد واقع‌بینانه‌ به‌ دنیای‌ جدید فرهنگی‌ را ظاهر نمود.
میرزا آقاخان‌ كرمانی‌ در برهه‌ای‌ از زندگی‌ خود بعد از پشت‌ سر گذاشتن‌ دورانی‌ كه‌ به‌ آموزش‌ فرهنگ‌ ایرانی‌ ـ اسلامی‌ اختصاص‌ داده‌ بود، بر اثر اختلافات‌ خانوادگی‌ و جور و ستمی‌ كه‌ از سوی‌ والی‌ وقت‌ كرمان‌ بر وی‌ شد، مجبور به‌ ترك‌ زادگاه‌ خود شده‌ و بعد از توقفی‌ كوتاه‌ در اصفهان‌ به‌ سوی‌ عثمانی‌ كه‌ مأمن‌ آزاد اندیشان‌ و روشنفكران‌ در تبعید بود، روانه‌ شد؛ ارتباط‌ كرمانی‌ با محفل‌های‌ روشنفكری‌ و حضور در مطبوعات‌ و روزنامه‌های‌ اسلامبول‌، او را به‌ ادبیات‌ و ذهنیت‌ مدرنیته‌ بیش‌ از پیش‌ آشنا ساخته‌ و تحقق‌ نوگرایی‌ و گسست‌ از سنت‌ را برایش‌ میسر و ضروری‌ ساخت‌.
با این‌ حال‌ نباید از خلطی‌ كه‌ كرمانی‌ در باورهای‌ دینی‌اش‌ به‌ وجود آورد، چشم‌پوشی‌ كرد؛ تعلق‌ خاطر كرمانی‌ به‌ بابیت‌ (كه در كتاب «هشت بهشت» به روایت ازلی آن پرداخته است) با توجه‌ به‌ آموزش‌ عقلانی‌ او و آگاهی‌ از پارادایم‌ مدرنیته‌ و نقش‌ اصلاح‌ دینی‌ كه‌ در آن‌ به‌ دست‌ آورده‌ بود و از طرفی‌ شناختی‌ كه‌ از عنصر معطل‌ و آسیب‌ رسان‌ فرقه‌بازی‌ در خمود فكری‌ و جمود فرهنگی‌ ایران‌ زمین‌ داشت‌، هر‌گونه‌ توجیه‌ و تحلیل‌ عقلانی‌ را برای‌ اعتقادات‌ فرقه‌ای‌ كرمانی‌ به‌ سفسطه‌ و ارزشگذاری‌ تبدیل‌ می‌كند. با لحاظ‌ این‌ اشتباه‌ معرفتی‌ كرمانی‌، می‌توان‌ به‌ دستاوردهای‌ او در رشد و گسترش‌ ایده‌های‌ مدرنش‌ اشاره‌ نمود كه‌ شخصیت‌ بعدی‌اش‌ را شكل‌ دادند و تألیفات‌ پایان‌ عمرش‌ را عاری‌ از آفت‌های‌ فرقه‌ای‌ نمایان‌ كردند؛ مسائلی‌ كه‌ كرمانی‌ در نوشته‌ها و تألیفات‌ خود منتشر می‌كرد، از او تصویر روشنفكری‌ واقع‌ بین‌ و اندیشمندی‌ آگاه‌ عرضه‌ می‌كند و به‌ همین‌ خاطر از همان‌ دوران‌ حیات‌ وی‌، ایده‌ها و افكارش‌ مورد توجه‌ صاحب‌ نشران‌ و روشنفكران‌ ایرانی‌ قرار گرفته‌ است‌.
شرایط‌ اجتماعی‌ و آموخته‌های‌ آقا خان‌ كرمانی‌، او را متوجه‌ ضرورت‌های‌ فرهنگی‌ و اولویت‌های‌ اجتماعی‌ ایران‌ زمین‌ نمود و كرمانی‌ به‌ بحث‌ در مفاهیم‌ نوین‌ سیاسی‌ و تاریخ‌نگاری‌ جدید روی‌ آورد؛ ترویج‌ روحیه‌ی‌ آزادیخواهی‌ و تبلیغ‌ قانون‌‌گرایی‌ و بازخوانی‌ انتقادی‌ میراث‌ فرهنگی‌، مضامین‌ و محتوای‌ نوشته‌های‌ كرمانی‌ را به‌ خود اختصاص‌ داده‌اند؛ كرمانی‌ در این‌ تألیفات‌، سخن‌ از شرایط‌ انحطاط‌ و موانع‌ پیشرفت‌ می‌گوید و برای‌ عملی‌ كردن‌ ایده‌های‌ جدید سیاسی‌ و فرهنگی‌ خود، به‌ همكاری‌ با ملكم‌ خان‌ و سید جمال‌الدین‌ اسدآبادی‌ و اشتغال‌ به‌ روزنامه‌نگاری‌ ـ كه‌ ژانری‌ مدرن‌ در ادبیات‌ بود ـ روی‌ می‌آورد؛ با این‌ حال‌ هر دو نوع‌ فعالیت‌ آقاخان‌ ـ هم‌ روزنامه‌‌نگاری‌ و هم‌ شركت‌ در انجمن‌های‌ سیاسی‌ ـ ناكام‌ و غیر موفق‌ از كار درمی‌آیند. بنابراین‌ كرمانی‌ همان‌ ایده‌هایش‌ را به‌ صورت‌ كتاب‌های‌ مستقل‌ به‌ رشته‌ی‌ تحریر می‌كشد.
با این‌ حال‌، آثار بر جای‌ مانده‌ از كرمانی‌، او را جزو روشنفكران‌ كلاسیك‌ ایرانی‌ می‌نشاند؛ ایده‌ها و افكاری‌ كه‌ كرمانی‌ در تألیفاتی‌ چون‌: آئینه‌ سكندری‌ یا تاریخ‌ ایران‌، سه‌ مكتوب‌، تاریخ‌ قاجاریه‌ و سبب‌ ترقی‌ و تنزل‌ ایران‌، تكالیف‌ ملت‌، تكوین‌ و تشریع‌ و... از خود به‌ یادگار گذاشته‌، از روحیه‌ی‌ آزاد اندیشانه‌ و منش‌ مدرن‌ كرمانی‌ حكایت‌ دارند؛ آقاخان‌ كرمانی‌ به‌ درستی‌ دریافته‌ بود آموزه‌های‌ متافیزیكی‌ حكمت‌ سنتی‌ از تحلیل‌ و تبیین‌ عقلانی‌ روح‌ زمانه‌ عاجز بوده‌ و توان‌ رویارویی‌ با مسایل‌ و حوادث‌ نوپیدای‌ انسانی‌ را ندارند. به‌ همین‌ خاطر به‌ انتقاد از آن‌ آموزه‌ها پرداخته‌ و با جابجایی‌ بنیان‌های‌ معرفتی‌ فلسفه‌ از نقلیات‌ به‌ علوم‌ طبیعی‌، پایان‌ فلسفه‌ی‌ سنتی‌ و حكمت‌ متافیزیكی‌ را اعلام‌ نمود؛ كرمانی‌ در این‌ دگردیسی‌ الگوهای‌ اندیشگی‌ خود را از تحولات‌ فكر فلسفی‌ غرب‌ گرفت‌ و با ابتنای‌ فلسفه‌ بر مشاهدات‌ عینی‌ و تجربیات‌ علمی‌، همان‌ راهی‌ را پیمود كه‌ فیلسوفان‌ عصر رنسانس‌ و روشنگری‌ در گسست‌ از فلسفه‌ی‌ قرون‌ وسطی‌ پیموده‌ بودند. «نخستین پیغمبری كه خدای بر انسان مبغوث فرمود عقل اوست و هر كس اطلاعت آن پیامبر نكند به هیچ یك از انبیای الهی در یك طرفه العین ایمان نیاورده است... تمام عالم پراست از حقایق ثابته و حقیقت در كل فی من الوجود ساری و جاری می‌باشد... كدام گوشه هستی است كه از حقیقت خالی باشد؟» (هفتاد و دو ملت، 121) كرمانی‌ كه‌ از یك‌ طرف‌ ناكارآمدی‌ حكمت‌ سنتی‌ را تجربه‌ كرده‌ بود و از طرف‌ دیگر بر حقیقت‌ تجربی‌ فلسفه‌ی‌ مدرن‌ آگاهی‌ یافت‌، بر این‌ اساس‌ كرمانی‌ سخن‌ از شك‌باوری‌ معرفتی‌ و عقلانیت‌ خودكاو و خودبنیاد به‌ میان‌ آورده‌ و كاوش‌های‌ عقلی‌ و فلسفی‌ را از زیر سیطره‌ی‌ تعصب‌ و نقل‌ سنتی‌ خارج‌ می‌داند و به‌ تعبیر فلسفی‌ با گذار از وجودشناسی‌ انتزاعی‌ به‌ سوبژكتیویته‌ معرفت‌ شناسانه‌، گفتمان‌ مدرنیته‌ را در فلسفه‌ نیز پی‌ریزی‌ می‌كند؛ حال‌ كه‌ اندیشه‌ی‌ فلسفی‌ بر پایه‌ی‌ عقلانیت‌ خودبنیاد و آزمون‌ مشاهدات‌ عینی‌ استقرار یافته‌، سلسله‌ی‌ علل‌ جای‌ الهامات‌ متافیزیكی‌ را می‌گیرند و اساس‌ طبیعت‌ بر حركت‌ و تحول‌ شكل‌ می‌گیرد؛ اما در اعتقاد به‌ وحدت‌ وجود و دخالت‌ آن‌ در مباحث‌ طبیعت‌شناسی‌ فلسفی‌ دچار اشتباه‌ و خلط‌ مبحث‌ می‌شود. چرا كه‌ حركت‌ در فلسفه‌ی‌ مدرن‌ از اجزای‌ تشكیل‌ دهنده‌ی‌ طبیعت‌ است‌ و در آموزه‌های‌ حكمت‌ سنتی‌ امری‌ متافیزیكی‌ و فرازمانی‌ محسوب‌ می‌شود و این‌ دوگونه‌ قرائت‌ نشان‌ از همان‌ گسستی‌ دارد كه‌ آقاخان‌ خود در گذار از حكمت‌ به‌ فلسفه‌ بر آن‌ پایبند بوده‌ است‌؛ این‌ مورد یكی‌ از مسائلی‌ است‌ كه‌ بر نظام‌ اندیشگی‌ آقاخان‌ كرمانی‌ رخنه‌ی‌ جدی‌ وارد ساخته‌ و ادغام‌ حكمت‌ سنتی‌ را با فلسفه‌ی‌ مدرن‌ به‌ بن‌ بست‌ محتوم‌ خود رانده‌ است‌.
بنابر آن‌ چه‌ در مفهوم‌ و پدیده‌ی‌ گسست‌ در بنیان‌های‌ معرفتی‌ دنیای‌ باستان‌ و جهان‌ مدرن‌ گفته‌ شد، عقل‌ و عقلانیت‌ نیز خارج‌ از این‌ دگردیسی‌ بنیانی‌ نمی‌تواند قرار گیرد و عقل‌ در شرق‌ سنتی‌ با عقل‌ در غرب‌ مدرن‌ از لحاظ‌ كاركرد ـ تعریف‌ ـ ساختار و اهداف‌ تفاوت‌ ماهوی‌ و وجودی‌ با یكدیگر دارند؛ این‌ امر ناشی‌ از همان‌ خلطی‌ است‌ كه‌ آقاخان‌ كرمانی‌ در اندیشه‌های‌ فلسفی‌ خود گرفتار آن‌ بوده‌ است‌؛ آقاخان‌ كه‌ در تكمیل‌ بازخوانی‌ فرهنگ‌ سنتی‌، به‌ الهیات‌ توجه‌ داشت‌ و قرائتی‌ تجدید نظر شده‌ از مفهوم‌ باریتعالی‌ به‌ دست‌ می‌دهد. كرمانی‌ در توضیح‌ و تشریح‌ این‌ مفهوم‌، آن‌ را در گفتمان‌ دینی‌ به‌ تامل‌ گذاشته‌ و به‌ نوعی‌ از دریافت‌های‌ فیلسوفانه‌ و عالمانه‌ روی‌ می‌كند. با این‌ حال‌ خود را بی‌نیاز از استدلال‌های‌ حكمت‌ سنتی‌ نمی‌داند و در بخش‌هایی‌ از رساله‌ی‌ حكمت‌ نظری‌ و رساله تكوین و تشریع به‌ آن‌ها استناد می‌كند.
كرمانی‌ در پی‌ریزی‌ اندیشه‌های‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ خود نخست‌ به‌ تعریف‌ مفاهیم‌ و مقولات‌ می‌پردازد. از نظر وی‌ تمدن‌ به‌ معنای‌ آماده‌ نمودن‌ مایحتاج‌ طبیعت‌ و لوازم‌ معیشت‌ انسانی‌ و تبدیل‌ اجتماع‌ بشری‌ از حالت‌ وحشیگری‌ به‌ حضارت‌ (تمدن‌) و حیات‌ مدنی‌ است‌. (صد خطابه‌) كرمانی‌ سپس‌ به‌ تعاون‌ و همكاری‌ انسان‌ها در تنظیم‌ مدنیت‌ پرداخته‌ و با تكیه‌ بر قانون‌ طبیعی‌ برابری‌ انسان‌ها كه‌ از اصول‌ اولیه‌ لیبرالیسم‌ است‌، تمدن‌ را به‌ همراه‌ مدنیت‌ لازمه‌ی‌ ادامه‌ی‌ زیست‌ انسانی‌ می‌داند.
كرمانی‌ چون‌ بر بنیان‌های‌ ارسطویی‌ اندیشیده‌، انسان‌ را مدنی‌بالطبع‌ دانسته‌ و بر این‌ اساس‌ از لزوم‌ دولت‌ و نهاد حاكمیت‌ برای‌ استمرار بقای‌ جامعه‌ی‌ انسانی‌ سخن‌ گفته‌ است‌؛ از طرفی‌ چون‌ به‌ نظریه‌ی‌ فطری‌ انسانی‌ نیز تمایل‌ دارد، دیانت‌ را نیز به‌ عنوان‌ نهادی‌ لازم‌ برای‌ اجتماع‌ تجویز می‌كند تا بر پایه‌ی‌ آن‌ آدمیان‌ نیازهای‌ معنوی‌ و روحی‌ خود را محقق‌ سازند. همان‌‌طور كه‌ دولت‌ و نهاد حاكمیت‌ عامل‌ اتحاد و همبستگی‌ مردم‌ شمرده‌ شده‌ است‌.
در بنیان‌ ایده‌های‌ سیاسی‌ ـ اجتماعی‌ آقاخان‌ كرمانی‌، قرائت‌ روسویی‌ از مدرنیته‌ و تمدن‌ انسانی‌ بر دریافت‌ هابزی‌ ارجحیت‌ دارد. كرمانی‌ خود بر این‌ باور است‌ كه‌ دوران‌ طبیعی‌ عاری‌ از قوانین‌ و رسوم‌ نبوده‌ و بر خلاف‌ هابز كه‌ آن‌ دوران‌ را دوره‌ی‌ جنگ‌ همه‌ علیه‌ همه‌ می‌دانست‌، انسان‌ قبل‌ از مدنیت‌، در آسایش‌ عمومی‌ و صلح‌ به‌ سر می‌برده‌ است‌. (رساله‌ی‌ تكوین‌ و تشریع‌) بنابراین‌ قانون‌ طبیعی‌ همان‌ برابری‌ و مساوات‌ ذاتی‌ انسان‌هاست‌.
كرمانی‌ كه‌ از نگرش‌ تاریخی‌ بی‌بهره‌ نیست‌، همان‌طور كه‌ از ارتباط‌ دین‌ و سیاست‌ با طبیعت‌ و اجتماع‌ انسانی‌ سخن‌ گفته‌ است‌، به‌ چگونگی‌ رابطه‌ی‌ دین‌ و سیاست‌ نیز می‌پردازد و آن‌ را در گستره‌ی‌ تاریخ‌ تمدن‌های‌ مختلف‌، شیوه‌های‌ گوناگون‌ كشورداری‌ و جلوه‌های‌ متنوع‌ اعتقادات‌ دینی‌ و در شرایط‌ متحول‌ شونده‌ و دگرگون‌ شده‌ مورد ارزیابی‌ قرار می‌دهد. كرمانی‌ در ایده‌های‌ فرهنگی‌ و اندیشه‌های‌ تمدنی‌ خود، به‌ خلقیات‌ و روحیات‌ اجتماعی‌ و فردی‌ نیز بی‌توجه‌ نیست‌. وی‌ كه‌ سر در گرو ملیت‌خواهی‌ دارد، به‌ تبع‌ اندیشمندان‌ مدرن‌ از خوی‌ ملی‌ سخن‌ می‌گوید و آن‌ را در بسترهای‌ تاریخی‌ ـ تاثیرات‌ جغرافیایی‌ و كیفیات‌ طبیعی‌ می‌سنجد؛ بخش‌ دیگری‌ از فلسفه‌ی‌ اجتماعی‌ آقاخان‌ را نهاد خانواده‌ به‌ خود اختصاص‌ داده‌ است‌؛ در این‌ مساله‌ كرمانی‌ بر دیدگاه‌ سنتی‌ است‌ و بدون‌ توجه‌ به‌ نقش‌های‌ اخلاقی‌ ـ جنسیتی‌ و... بیشتر از جنبه‌های‌ فرهنگی‌ و اجتماعی‌، به‌ عناصر زیستی‌ و بیولوژیكی‌ افراد خانواده‌ توجه‌ دارد. «هر شاخه از درخت اخلاق زشت ایرانیان را كه دست می‌زنم ریشه او كاشته عرب و تخم او بذر مزروع تازیان است.» (سه مكتوب، ص 164) كرمانی در تأكید دریافته خویش از عوامل بروز ناهنجاری در فرهنگ و اجتماع ایرانی می‌نویسد:«اگر همین شاهنامه فردوسی نمی‌بود بعد از استیلای اقوام عربیه بر ایران، اكنون بالمره لغت و جنسیت ملت ایران مبدل به عرب شده، فارسی زبانان مانند اهل سوریه و مصر و مراكش و تونس و الجزایر، تبدیل ملیت و جنسیت كرده بودند و از جنس خود استنكاف عظیم داشتند.» (آئینه سكندری، ص 14)
دین‌ پژوهی‌ به‌ معنای‌ واقعی‌ آن‌ كه‌ آموزه‌های‌ دینی‌ به‌ عنوان‌ ابژه‌های‌ معرفتی‌ مطرح‌ می‌شوند، بر پایه‌ی‌ دیدگاه‌ تاریخی‌ یكی‌ از مسائل‌ فكری‌ كرمانی‌ را تشكیل‌ می‌دهد؛ وی‌ كه‌ از سنت‌ پیشین‌ عالمان‌ دینی‌ كه‌ دین‌ را چونان‌ اعتقادات‌ خود تبیین‌ و تشریح‌ می‌كردند و مفهوم‌ دوگانه‌ی‌ ابژه‌/سوژه‌ در توضیح‌ اصول‌ اعتقادات‌ معنای‌ حقیقی‌ نداشت‌، عدول‌ نمود و با تاثیرپذیری‌ از مكتب‌های‌ فكری‌ مدرنیستی‌ كه‌ نگاه‌ تحصلی‌ به‌ ادیان‌ داشتند، به‌ نوعی‌ فلسفه‌ی‌ تاریخ‌ ادیان‌ را در فرهنگ‌ ایرانی‌ به‌ وجود آورد. كرمانی‌ در دین‌پژوهی‌ خود از ریشه‌ی‌ اعتقادات‌ می‌پرسد و با تحقیق‌ آن‌ها در تاریخ‌ بشری‌ به‌ گذار انسان‌ از اندیشه‌های‌ بدوی‌(صد خطابه‌) به‌ اسطوره‌باوری ‌(حكمت‌ نظری‌) و ترقی‌ ذهن‌ آدمی‌ به‌ ادیان‌ طبیعت‌گرایانه ‌(تكوین‌ و تشریع‌) و ارباب‌ انواع ‌(تكوین‌ و تشریع‌) و ختم‌ آن‌ ایده‌ها به‌ متافیزیك‌باوری ‌(تكوین‌ و تشریع‌) می‌پردازد.
كرمانی‌ در بحث‌ از تحول‌ تاریخی‌ ادیان‌ و كاركردهای‌ اجتماعی‌ آن‌ها، به‌ لزوم‌ تغییر آموزه‌های‌ دینی‌ با توجه‌ به‌ نیازهای‌ زمانه‌ پرداخته‌ و بر این‌ باور است‌ كه‌ بدون‌ دگرگونی‌ در آموزه‌های‌ دینی‌ و ایجاد هماهنگی‌ میان‌ آن‌ آموزه‌ها با تحولات‌ تاریخی‌ و شرایط‌ جغرافیایی‌، باورهای‌ دینی‌ از پویایی‌ باز مانده‌ و به‌ عوامل‌ انحطاط‌ و موانع‌ مدنیت‌ و پیشرفت‌ تبدیل‌ خواهند شد. نگرش‌ تاریخی‌ به‌ سیر تحولی‌ ادیان‌، كرمانی‌ را به‌ مساله‌ی‌ تسامح‌ اعتقادی‌ و رواداری‌ ادیان‌ رهنمون‌ می‌شود؛ كرمانی‌ برای‌ محقق‌ شدن‌ تسامح‌ دینی‌ در میان‌ پیروان‌ ادیان‌ مختلف‌ از یك‌ سو بر خرافه‌زدایی‌ از باورهای‌ دینی‌ تاكید دارد و از سوی‌ دیگر بنیان‌گذاری‌ اعتقادات‌ دینی‌ بر عقلانیت‌ و آزادی‌ فكری‌ اهتمام‌ دارد. بخش‌هایی‌ از رساله‌های‌ هفتاد و دو ملت‌ ـ حكمت‌ نظری‌ ـ صد خطابه‌ و سه‌ مكتوب‌ آكنده‌ از گزارشاتی‌ است‌ كه‌ كرمانی‌ برای‌ تائید ایده‌های‌ خود از برخوردهای‌ پیروان‌ ادیان‌ و فرقه‌های‌ گوناگون‌ عرضه‌ می‌كند.
میرزا آقاخان‌ كرمانی‌ در میان‌ مدرن‌های‌ كلاسیك‌ ایرانی‌ بیش‌ از هر اندیشه‌ای‌، به‌ لحاظ‌ گسستی‌ كه‌ با وقایع‌نگاری‌ سنتی‌ و تأسیس‌ تاریخ‌ نویسی‌ علمی‌ انجام‌ داده‌ است‌، دارای‌ جایگاه‌ ممتازی‌ است‌؛ كرمانی‌ با تألیف‌ كتاب‌ «آیینه‌ سكندری‌» جریان‌ تاریخ‌نگاری‌ مدرن‌ را در ایران‌ پایه‌گذاری‌ كرد؛ «حكمت تاریخیه به مثابه آئینه گیتی نماست كه ذهن آدمی را برای ظهور هر قدرت... و انقراض هر دولت باز كرده او را در عالم انسانیت موفق به اجرای كارای بزرگ می‌سازد كه از جمعیت بشریه مهالك موجوده را دفع و مخاطرات ملحوظه را منع كردن تواندم» (آئینه سكندری، ص11) میرزا آقاخان‌ كرمانی‌ در آن‌ كتاب‌ با به‌ كارگیری‌ روش‌ علمی‌ به‌ تحلیل‌ و علت‌یابی‌ حوادث‌ و جریانات‌ تاریخی‌ پرداخته‌ و ذهن‌ و زبان‌ خود را از وقایع‌نگاری‌ متافیزیكی‌ مورخان‌ سنتی‌ رها ساخته‌ است‌.
عقیم‌ بودن‌ شیوه‌های‌ وقایع‌نگاری‌ از یك‌ طرف‌ و حوادثی‌ چون‌ وقوع‌ جنگ‌های‌ ایران‌ و روس‌ از طرف‌ دیگر، میرزا آقاخان‌ كرمانی‌ را به‌ سوی‌ بنیان‌ تاریخ‌نگاری‌ جدید و پرسش‌ از علل‌ حوادث‌ و جریانات‌ تاریخی‌ و گسست‌ از وقایع‌پردازی‌ و قصه‌خوانی‌ سنتی‌ كشاند؛ وی‌ در این‌ شیوه‌ از مشاهدات‌ و تجربیات‌ بهره‌ گرفت‌ و استدلال‌ عقلانی‌ را جایگزین‌ روایات‌ نقلی‌ كرد؛ كرمانی‌ به‌ درستی‌ دریافته‌ بود تبیین‌ شكست‌های‌ ایران‌ در جنگ‌ با روسیه‌ و كاوش‌ از علل‌ و عوامل‌ عقب‌ ماندگی‌ ایران‌ زمین‌ از وقایع‌ نگاری‌ و داستان‌پردازی‌ شاعرانه‌ برنمی‌آید و این‌ همه‌ را به‌ كارگیری‌ روش‌ علمی‌ و نوین‌ لازم‌ است‌.
تامل‌ در علل‌ تاریخی‌ و پرسش‌ از حوادث‌ زمانه‌، كرمانی‌ را به‌ ایده‌های‌ تمدنی‌ راهبر شده‌ و همان‌طور كه‌ ابن‌ خلدون‌ در جهان‌ سنتی‌ از ضرورت‌ علم‌ عمران‌ سخن‌ گفته‌ بود و فیلسوفان‌ مدرنیته‌ با ابزارهای‌ لازم‌ آن‌ را به‌ ثبت‌ رسانده‌ بودند، كرمانی‌ نیز با تكیه‌ بر یافته‌های‌ علوم‌ نوین‌ به‌ تبیین‌ فلسفی‌ تاریخ‌ ایران‌ اهتمام‌ می‌ورزد؛ ارزش‌ كارهای‌ تاریخی‌ كرمانی‌ در به‌ كارگیری‌ روش‌ جدید تاریخ‌ نگاری‌ و گذار از وقایع‌ نویسی‌ پیشین‌ است‌؛ اگر چه‌ ممكن‌ است‌ در گزارشی‌ از حوادث‌ تاریخی‌، كرمانی‌ دچار اشتباه‌ نیز شده‌ باشد، از اعتبار علمی‌ تاریخ‌ نویسی‌ او نمی‌كاهد؛ مهم‌ این‌ مساله‌ است‌ كه‌ كرمانی‌ در تحلیل‌ جریانات‌ تاریخی‌ به‌ ناكافی‌ بودن‌ وقایع‌ نگاری‌ آگاه‌ شده‌ بود و شناخت‌ تاریخ‌ را مستند به‌ دید فلسفی‌ و نگره‌ی‌ علمی‌ می‌دانست‌؛ ضرورت‌ تاریخ‌ نویسی‌ علمی‌ در پروژه‌ی‌ فكری‌ كرمانی‌، او را به‌ سرآغازهای‌ تاریخی‌ شكل‌گیری‌ ایران‌ زمین‌ می‌كشاند و او با ارزشیابی‌ مآخذ تاریخی‌ و كاوش‌ در ابزار و لوازم‌ تاریخ‌نگاری‌، به‌ عظمت‌ و سرافرازی‌ ایران‌ باستان‌ پی‌ می‌برد؛ كرمانی‌ در آیینه‌ سكندری‌ و تاریخ‌ شانژمان‌ از علل‌ و عوامل‌ ترقی‌ و انحطاط‌ ایران‌ باستان‌ می‌پرسد و در ایده‌های‌ ایرانی‌ راجع‌ به‌ سیاست‌ ـ اجتماع‌ ـ اخلاق‌ و دین‌ كاوش‌ می‌كند؛ كاوش‌های‌ تاریخی‌ نقش‌ دو نهاد حكومت‌ و دین‌ را در دوره‌های‌ باستانی‌ و اسلامی‌ ایران‌ برای‌ كرمانی‌ فراهم‌ می‌كند؛ میرزا آقاخان‌ كه‌ عنصر از خود بیگانگی‌ اخلاقی‌ و دوری‌ از آیین‌ عدالت‌ را در انحطاط‌ هخامنشیان‌ موثر از عوامل‌ خارجی‌ می‌داند، در دوره‌های‌ دیگر نیز پدیده‌ی‌ استبداد سیاسی‌ و آموزه‌های‌ خرافی‌ را در كار فروپاشی‌ ایران‌ زمین‌ از نظر دور نمی‌كند و با بحث‌ از سلوك‌ شاهان‌ و حاكمان‌، برای‌ باززایی‌ فرهنگ‌ و جامعه‌ی‌ ایران‌ از نهادهای‌ دیگر قانون‌گزاری‌ و تفكیك‌ حوزه‌های‌ دینی‌ از سیاست‌ سخن‌ می‌گوید.
بخشی‌ از تحقیقات‌ تاریخی‌ كرمانی‌ مربوط‌ به‌ دوره‌ی‌ میانه‌ از تاریخ‌ ایران‌ است‌؛ در بحث‌ از این‌ دوره‌ نهادهای‌ اجتماعی‌ و باورهای‌ مردم‌ از ابزارهای‌ اصلی‌ كرمانی‌ در بازخوانی‌ تاریخ‌ ایران‌ ـ دوره‌ی‌ اسلامی‌ ـ است‌. نقشی‌ كه‌ باورها و اعتقادات‌ در شكل‌دهی‌ به‌ جوامع‌ دارد از دیدگاه‌ عالمانه‌ی‌ كرمانی‌ مخفی‌ نمانده‌ و وی‌ با استفاده‌ از شیوه‌های‌ علمی‌ و جدید تاریخ‌نویسی‌ همان‌طور كه‌ آدمیت‌ نیز اشاره‌ كرده‌ است‌، فلسفه‌ی‌ تاریخ‌ را به‌ جامعه‌شناسی‌ پیوند زده‌ است‌.
با روشن شدن این که كرمانی‌ در تاریخ‌‌نگاری‌ ایران‌ دوره‌ی‌ اسلامی‌ به‌ عنصر دینی‌ و نقش‌ فرهنگ‌ ایرانی‌ در آن‌ آگاهی‌ دارد، حوادث‌ و وقایع‌ تاریخی‌ را به‌ تامل‌ فلسفی‌ می‌گذارد و به‌ نوعی‌ از تاریخ‌ اندیشه‌ها خبر می‌دهد؛ كرمانی‌ تا جایی‌ گستره‌ی‌ تحقیقات‌ تاریخی‌ خود را در فراز و فرود اندیشه‌ی‌ ایرانی‌ پرورش‌ می‌دهد كه‌ تبارهای‌ باستانی‌ آن‌ را در ایران‌ دوره‌ی‌ قبل‌ از اسلام‌ و استفاده‌ای‌ كه‌ از فلسفه‌ی‌ یونانی‌ در شكل‌گیری‌ فرهنگ‌ ایرانی‌ در دوره‌ی‌ اسلامی‌ بر عهده‌ داشته‌اند، از قلم‌ نیافتاده‌ است‌. تاثیر دیانت‌ تعبدی‌ در تعقل‌ ایرانی‌، نقشی‌ كه‌ باور به‌ تقید در ساخت‌ و ساز فرهنگی‌ بر عهده‌ داشته‌ است‌، عوارض‌ و توابعی‌ كه‌ عرفان‌زدگی‌ در زوال‌ و انحطاط‌ عقلانیت‌ از خود بروز داده‌ است‌، تاثیری‌ كه‌ حاكمیت‌ در تعیین‌ نرم‌های‌ اخلاقی‌ و باورهای‌ شخصی‌ ظاهر ساخته‌اند، نقشی‌ كه‌ فقه‌ و آداب‌ و رسوم‌ و بالاخره‌ خط‌ و الفبا در شكل‌ بخشی‌ به‌ فرهنگ‌ ایرانی‌ در سده‌های‌ میانه‌ بر عهده‌ داشته‌اند، از موارد تاریخ‌ نگاری‌ فلسفی‌ كرمانی‌ هستند.
ممارست‌ در ادبیات‌ نوین‌ و استمرار سنت‌شكنی‌ در مسائل‌ ادبی‌، كرمانی‌ را به‌ طرف‌ سبك‌های‌ مدرن‌ ادبی‌ كشاند؛ كرمانی‌ در ادبیات‌ جدید مفاهیم‌ و مقولات‌ سیاسی‌ ـ اجتماعی‌ را به‌ كار گرفت‌ و چونان‌ آخوندزاده‌ با استفاده‌ از ادبیات‌، مبارزات‌ و فعالیت‌های‌ سیاسی‌ را سازمان‌ داد؛ ثمره‌ی‌ این‌ آگاهی‌، انتقاد از بیان‌ ادیبان‌ سنتی‌ و هدفی‌ بود كه‌ آنان‌ برای‌ ادب‌ و شعر قائل‌ بودند؛ نتایج‌ این‌ تحقیقات‌ همان‌ طور كه‌ آدمیت‌ اشاره‌ می‌كند، تالیف‌ و انتشار آثاری‌ بود كه‌ با روح‌ انتقادی‌ جدید حامل‌ سبك‌های‌ نوین‌ ادبی‌ و سرآغاز دگرگونی‌ در ماده‌ و صورت‌ شعر ایرانی‌ بود.
شیوه‌های‌ نوشتاری‌ كرمانی‌ همانند اندیشه‌های‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ او در روشنفكران‌ نسل‌های‌ بعدی‌ نیز تاثیرگذار بوده‌ و عده‌ای‌ از مردان‌ سیاسی‌ با الهام‌ از اشعار و انتقادات‌ ادبی‌ كرمانی‌ در دوران‌ جنبش‌ مشروطیت‌، اشعار انقلابی‌ و مضامین‌ سیاسی‌ ـ اجتماعی‌ را در ادبیات‌ منظوم‌ و منثور فارسی‌ وارد كردند.
كرمانی‌ نقش‌ محوری‌ صنعت‌ و تكنولوژی‌ را در دنیای‌ جدید و تمدن‌ غربی‌ از نظر دور نمی‌دارد و استفاده‌ از آن‌ را برای‌ زندگی‌ انسان‌ها ضروری‌ می‌داند؛ این‌ درك‌ و دریافت‌ نیز از مواردی‌ است‌ كه‌ اثرات‌ جنگ‌های‌ ایران‌ و روسیه‌ را با خود دارد و ذهن‌ و زبان‌ كرمانی‌ را به‌ عنوان‌ روشنفكری‌ واقع‌گرا به‌ خود مشغول‌ نموده‌ است‌؛ از طرفی‌ كرمانی‌ فهمیده‌ است‌ كه‌ تكنولوژی‌ همراه‌ با علم‌باوری‌ و تجربه‌گرایی‌ یك‌ ساحت‌ وجودی‌ و مقطعی‌ از تاریخ‌ بشری‌ است‌ كه‌ در گذار از دوران‌ پیشاصنعتی‌ و برهه‌ی‌ غیر صنعتی‌ عصر فئودالیسم‌ موجودیت‌ پیدا كرده‌ است‌.
آگاهی‌ از اهمیت‌ تكنولوژی‌ در زندگی‌ مدرن‌، كرمانی‌ را از آفات‌ آن‌ غافل‌ نمی‌كند و وی‌ با عنایت‌ به‌ دو جنبه‌ی‌ ابزاری‌ و عقلانی‌ تكنولوژی‌، به‌ پدیده‌ی‌ استعمار و برخوردی‌ را كه‌ كشورهای‌ صنعتی‌ با دیگر مناطق‌ دنیا انجام‌ دادند، از نظر كرمانی‌ قابل‌ انتقاد است‌. با این‌ كه‌ كرمانی‌ هم‌ اثرات‌ مثبت‌ تكنولوژی‌ مدرن‌ را می‌فهمد و هم‌ از تاثیرات‌ مخرب‌ آن‌ در دست‌ استعمارگران‌ آگاهی‌ دارد، به‌ ایده‌ی‌ ترقی‌ و پیشرفت‌ مدنیت‌ وفادار است‌ و آن‌ را لازمه‌ی‌ ادامه‌ی‌ زندگی‌ در دنیای‌ معاصر می‌داند.
از مسائلی‌ كه‌ كرمانی‌ به‌ واسطه‌ی‌ آگاهی‌ از اندیشه‌های‌ مدرن‌ به‌ آن‌ پرداخته‌، وظایف‌ و كاركردهای‌ روشنفكران‌ به‌ عنوان‌ حاملان‌ نظام‌ اندیشگی‌ مدرنیته‌ و منتقدان‌ سنت‌ است‌؛ تعیین‌ جایگاه‌ اجتماعی‌ روشنفكران‌ و اطلاعاتی‌ كه‌ كرمانی‌ از ایده‌های‌ لیبرالیستی‌ و سوسیالیستی‌ به‌ دست‌ آورده‌ است‌، او را از آفت‌ هرج‌ و مرج‌طلبی‌ و شتاب‌زدگی‌ انقلابی‌ باز می‌دارد و كرمانی‌ با دیدی‌ واقع‌گرایانه‌ به‌ پدید آمدن‌ دولت‌ مشروطه‌ و قانونمند كردن‌ جامعه‌ میل‌ می‌كند؛ ایده‌های‌ مشروطه‌خواهانه‌، كرمانی‌ را متوجه‌ ملیت‌ می‌كند كه‌ ركن‌ اصلی‌ تشكیل‌ دولت‌ مدرن‌ است‌ و كرمانی‌ ایجاد آن‌ و پدید آمدن‌ ملیت‌ را مبتنی‌ بر تحول‌ ذهنی‌ و آگاهی‌ افراد از حقوق‌ انسانی‌ خود می‌داند.

---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites