در کوچه و پس کوچههای بازارچهای در تونس دستفروشی کیف زنانهای را در دست گرفته بود و فریاد میزد «اصل کُپی» (1). از او پرسیدم که اگر این کیفدستی اصل است، پس کُپی آن چیست؟ سریع پاسخ داد: اصل را از روی این کُپی تولید کردهاند.
بیصبرانه شش ماهی در انتظار منشور شورای ملی روز را به شب میرساندم. در هر گفتگوی بر آن بودم که بدانم افرادی که در تدارک این منشور ملی هستند به چه پیشرفتهای رسیدهاند. هر خبر کوتاهی برایم ارزش داشت و به دنبالش بودم که بیشتر بدانم. تمامی نوشتهها و مقالههای را که در این رابطه منتشر شده بودند دنبال میکردم. در پوست خود نمیگنجیدم. بعد از سی و چهار سال زمان اتحاد ملی برای سرنگونی جمهوریاسلامی و آغار بازسازی ایران فرا رسیده بود و آنگاه منشور پیشنهادی شورای ملی را خواندم و چند باره خواندم.
به عنوان مدیر سامانه حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) وظیفه خود میدانم هر چند مدتی منشور حزب را دوباره بخوانم و در نوشتههایم و مقالاتی «از دیگران» که برای سامانه حزب انتخاب میکنم، اصول و ارزشهای را که در منشور حزب (2) به تعریف کشیدهایم در نظر بگیرم. منشوری که به نام منشور شورای ملی (3) انتشار یافته است بیش از نود درصدش در منشور حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) موجود میباشد و تفاوتش در دو نکته اساسی خلاصه میشود.
یک: سرنگونی جمهوریاسلامی تبدیل شده به گذار دموکراتیک و «لیبرال دموکراسی» شده استقرار «دموکراسی» بدونِ تعریف.
دو: اصل سوم منشور حزب که بیان میکند: " ما پادشاهی مشروطه را بهترين و مناسبترين رژيم و شکل حکومت برای ايران میدانيم و از هيچگونه تلاش قانونی و دمکراتيک برای برقراری نظام پادشاهی مشروطه به پادشاهی رضاشاه دوم پهلوی فروگزار نخواهيم کرد."
کسانیکه منشور شورای ملی را نوشتهاند با تفسیرهای خود نشان دادهاند که مطالبی که در منشور حزب درج شده را یا نفهمیدهاند و یا اینکه با اضافه کردن جملاتی نامهفوم و کودکانه (عدم داشتن تجربه سیاسی، چه در نظریهپردازی و چه در عمل) به آن خواهان کمرنگ شدنش بودهاند. برای روشنگری بیشتر در اینجا فقط به ماده یازده این منشور که همان « اصل کُپی» میباشد میپردازم.
"
۱۱- پذیرش اصل ساختار حکومت غیرمتمرکز مبتنی بر تقسیم قدرت میان بخش های مختلف کشور، با فراهم نمودن زمینه مشارکت مستقیم مردم مناطق مختلف ایران از طریق ایجاد ـ نهادهای دمکراتیک محلی ـ جهت اداره امور سیاسی (انتخاب مسئولین محلی)، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محلی خود،
مسئولیت های اصلی دولت مرکزی از جمله شامل امور زیر خواهد بود:
- سیاست اقتصادی کلان کشور همانند تقسیم عادلانه درآمد ملی، مدیریت منابع زیرزمینی، چاپ و ضرب پول واحد ملی کشور،
- پدافند ملی (حفاظت از مرزها و تمامیت ارضی توسط نیروهای نظامی)،
- تعیین خط مشی های کلان در سیاست خارجی، امضای عهدنامه ها و قراردادهای بین المللی که بر عهده قوه قانون گزاری ملی است .
- تعیین حداقل استانداردهای بهداشتی و آموزشی در سطح ملی،
"
واژه «قدرت» در این اصل نامفهوم است. کدام قدرت؟ قدرت الله؟ قدرت اسلحه؟ قدرت مالی؟ کدامین قدرت را میخواهند در اینجا تقسیم کنند، سوال برانگیز است! «بخشهای مختلف کشور» باز نامفهومی خاص خود را دارد. محله «نارمک» یا «تهران پارس» در شرق تهران هم میتوانند بعنوان بخشی از ایران خواهان تقسیم قدرت بشوند. همه اینها به کناری، دولت مرکزی بازیچهای بیش نیست. دولت مرکزی ایران در آینده فقط مرکز تقسیم عادلانه درآمد ملی میباشد و باید پول چاپ کند.
آقایان و خانمهای که این جملات را نوشتهاید (کُپی کردهاید ولی درک نکردهاید) صد و پنچاه سال پیش اگر میگفتید که پول را دولت مرکزی باید چاپ کند قبول میکردیم ولی امروز فقط در چند کشور بازمانده از بلوک شرق که در خفقان کامل بر مردمانشان حکومت میکنند، دولت مسئولیت چاپ پول را دارد و در مابقی کشورها بانک مرکزی این مسئولیت را سالهاست از دولت گرفته است.
دفاع از کشور وظیفه ارتش است نه دولت. نیروهای نظامی کشور در مرحله اول برای دفاع از کشور بوجود آمدهاند ولی قدرت نظامی یک کشور تنها نباید به دفاع محدود شود. با اینکه ما هیچگاه نخواسته و نمیخواهیم به کشوری تعرض نظامی کنیم ولی در مواردی داشتن قدرت حمله نظامی میتواند عاملی بازدارند برای متعرضین به کشور باشد.
دولتی که شما به تعریف میکشید حتا نمیتواند عهدنامهای را امضا کند. این را هم به مجلس واگذار کردهاید.
دولت مرکزی منتخب شما، مانند تعریف دبیر کل سازمان ملل متحد میباشد که هیچ قدرت اجرائی در دست ندارد و سمتش تشریفاتیست. اینگونه تعریف دولت مرکزی برای کشوری مانند ایران قابل قبول و اجرا نیست. شما رئیس اتحادیهای از کشورهای متحد شده را به عنوان دولت مرکزی ایران معین کردهاید.
اگر مینوشتند:" پذیرش اصل ساختار حکومت غیرمتمرکز منشور حزب مشروطه ایران" بهتر میبود تا تفسیر «آخوندی» یا «قرانی» که برای آن نوشتهاید. برای لاسزدن سیاسی با تجزیهطلبان مسلحی که میخواهند حکومت غیر متمرکز را به همان معنای واژه فدرال تبدیل کنند، این عمل شما برای من نه قابل قبول است و نه منطقی. همان بهتر که مینوشتید ایران را میخواهید پاره پاره کنید و تبدیل به یک کشور فدرال کنید.
با اینکه این منشور پیشنهادی میباشد ولی میتوان از متن آن درک کرد که چه کسانی با چه سواد سیاسی و اجتماعی آن را تنظیم کردهاند و چه افکاری در پشت این منشور میخواهند زمینههای نابودی ایران را مهیا کنند.
****
از آنچه در این چند روز شنیدهام و خواندهام به این نتیجه رسیدهام که چند نفری در یک رسانه لوسآنجلسی و فردی جمهوریخواه در دفتر شاهزاده (دربار) میخواهند خود را به عنوان سیاستمداران آینده کشور و قهرمانان ملی معرفی کنند (مشکل پادشاهان پهلوی بیشتر عملکردهای نادرست «دربار» بوده تا خود پادشاهان پهلوی). امروز زمان اینگونه بازیهای بچهگانه نیست.
ایران در خطر حمله نظامی و تجزیه میباشد. مردم در زیر شکنجههای اسلامگرایان به ستوه آمدهاند و امکان پدید آمدن شورشهای محلی زیاد شده است. از اینکه افرادی منشور حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) را به عنوان منشور شورای ملی مطرح میکنند ناخشنود نیستم بلکه زحمات اعضای این حزب را که در هیچده سال گذشته این منشور را تدوین کردهاند، نباید فدای جاهطلبیهای چند نفری در پشت پرده آهنین کرد.
شاهزاده رضا پهلوی از این تگنای سیاسی باز هم سرفراز بیرون خواهد آمد و تجربهای سنگینی را به دوش خود خواهد کشید ولی ما مشروطهخواهان (لیبرال دموکراتهای ایران) ایشان را باز به عنوان کاندید پادشاهی برای آینده ایران حفاظت خواهیم کرد و امیدواریم که ایشان هم درسهای خود را آموخته باشند.
زمانی نه چندان دور اصلاحطلبانِ جمهوریاسلامی خواهان این بودند که سرنگونی جمهوریاسلامی و اصل سوم منشورمان را حذف کنیم تا آنان بتوانند با ما همکاری کنند. اینک دیپلماتهای فراری جمهوریاسلامی به نام «سفارت سبز» هستند که منشور حزب را بدون در نظر گرفتن این دو اصل نامبرده بالا در منشوری به نام منشور شورای ملی میخواهند به امضای مردم برسانند. آنچه برای ما اعضای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) باعث افتخارست این میباشد که فعالیتهای هیچده ساله ما برای نوشتن منشوری پر محتوا به هدر نرفته و در گذشته، آینده را آنگونه که باید پیشبینی میکردهایم، دریافته بودیم. حرکتی که هنوز آغار نشده به گل نشسته را نمیتوان حرکتی سیاسی نامید! حزب و گروه قابل توجهای از روشنفکران ایرانی در این شش ماه گذشته در تلاش بودند تا با دستاندرکاران نوشتن منشور شورای ملی همکاری بکنند ولی این همکاریها بعلت رفتار غیراخلاقی و کودکانه دو تا سه نفری تصمیمگیرنده اصلی در آن شورا به نتیجهای نرسید و اکنون این ما هستیم که باز دوباره باید فضای سیاسی را با عملکردهایمان سالم نگهداریم و رو به آینده به مبارزه خود ادامه دهیم.
من به عنوان عضو سادهای از حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) پای منشورم را هیچده سال پیش امضا کردهام و امضای من بر پای این «اصل کُپی» فایدهای ندارد.
اعضای بینام و نشان شورای ملی که این منشور پیشنهادی را بیرون دادهاند، من را به یاد آن دستفروش تونسی میاندازد که فریاد میزد این «اصل کُپی» است. به آن دستفروش تونسی بیشتر اعتماد دارم تا کسانیکه شورای ملی را تشکیل دادهاند، حداقل در کلام آن دستفروش صداقتی نهفته بود.
1- Orginal copy
2- منشور حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) http://www.irancpi.net/menshor/menshor.htm
3- منشور شورای ملی http://www.irancpi.net/digran/matn_5704_0.html
نظرات نویسنده این نوشتار میتواند مطابق با دیدگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) نباشد.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
حق
درود بر بهمن زاهدی گرامی، به دوستی که منشور را امضاء کرد نوشتم و پرسشهایی کردم و سپاسگزار خواهم شد پاسخهای شما و این حزب را هم داشته باشم. ؛ نجات ایران از شر این رژیم، نجات ایران از شر توتالیتریسم و دیکتاتوری های پسا این جمهوری اسلامی، نجات ایران از شر تجزیه طلبان...، نجات ایران از شر ابر قدرتها...برای تجزیه کشورمان، نجات کشورمان از شر روسیه و چین، نجات ایران از شر جنگ طلبانی که هی اعلام می کنند که گزینه نظامی روی میز است و اسرائیلی که هی می گوید پس کی باید به ایران حمله کرد؟ مبنای چنین نجاتی را من در برانداختن جمهوری اسلامی می دانم وقتیکه بدیلی باشد که مرا قانع کند که دموکراسی در چارچوب جهانی اعلامیه حقوق بشر در ایران یکپارچه با تمامیت ارضی امروزش و کوتاه نیامدن ... از اصل یگانگی ملی ایران، را مبنای تعیین کننده اصول همگانی اش قرار دهد و نه اینکه این "اصول"را بصورت "پیشنهادات" در "منشور پیشنهادی" قرار دهد! ...آخر مگر می توان تمامیت ارضی ایران را "پیشنهاد" کرد یا "یگانگی ملی" را یا اعلامیه جهانی حقوق بشر را...!؟ "مبنا" را نمی توان "پیشنهاد" کرد!؟...امیدوارم....منظورم را از "مبنا" و "پیشنهاد" متوجه شده باشی؛.
پرسش: آیا ؛مبنا؛ ها را ؛پیشنهاد؛ قلمداد کردن در این منشور درست بوده یا نه؟
September 21, 2012 03:00:04 PM
---------------------------
حق
با درود بر بهمن زاهدی،ایرانی و شیر و خورشید و تاج عزیز و دوستان، به نوشتار مهم دامون گلریز،عنوان یکپارچگی"تهدید تکه تکه کردن ایران چارچوب ملی و کنفرانس بروکسل" لینک: http://www.iranian.com/main/2012/sep-62
برخوردم که مایلم نویسندگان منشور پیشنهادی شورای ملی و امضاء کنندگانش بخوانند و به امثال من اطمینان خاطر دهند که هیچیک از مفاد این منشور با یکدیگر در ضد و نقیض نیستند بویژه اصل 11 و این ماده و هیچیک از دیگر مفاد به هیچ لحاظی بویژه حقوقی کوچکترین خدشه ای به تمامیت ارضی ایران به شکلی که امروزست وارد نخواهد آورد و وقتی از تمامیت ارضی نام برده منظور حد و حدود امروز آنست و نه پس از یک حمله نظامی و در نتیجه اعمال فدرالیسم و یا تجزیه ایران. همانطور این ماده 11 بهیچ عنوان معنایش فدرالیسم برای کسی یا حزبی و شبکه نبوده و نیست و نخواهد بود. توضیح دهند چرا وقتی منشور جهانی حقوق بشر را بعنوان یک ماده ذکر کرده اند، برخی از مفاد 30 گانه آنرا بطور جداگانه در منشور 16 ماده ای خود آورده اند؟ پرسشهای دیگر را به فرصتی دیگر واگذار می کنم. نویسندگان و امضاء کنندگان به نوشتار دامون گلریز توجه کنند بویژه به این جمله آخرش،"اول ایران، بعد دموکراسی و حقوق بشر برای ایران".
September 21, 2012 03:12:33 AM
---------------------------
ایرانی
بخش ۲: بهمن خان گرامی، سی و جند سال سکوت کرده بودم و بعد از سالیان، سکوت در سامانه حزب مشروطه ایران شکستم. دلیلش چه بود؟ منشور و اساس نامه ای که غایت آرزوی طیف فکری ما بود. ما نیز در ایران، منشور و اساسنامه حزب مشروطه ایران را امضاء کرده ایم و نیک می دانیم، آنچه پذیرفته ایم با انچه از جانب شورا ارائه شده است، تفاوتی بسیار دارد.
شیر و خورشید و تاج و حق عزیزم، کلیه آنچه قلمی نمودید مورد تأیید اینجانب نیز می باشد.
پاینده ایران
September 20, 2012 09:25:50 PM
---------------------------
ایرانی
با درود خدمت دوستان
بخش ۱: ابتدا امیدوارم با درج این کامنت، خاطر آن دوست مخالف با مستعاریون! آزرده نگردد.
بهمن خان گرامی، مقاله بسیار جالبی قلمی فرمودید. متاسفانه آنچه در ایران نیز در واکنش به منشور اتفاق افتاده است، بیشتر ترس و نگرانی و ابهام است تا امید. ماده یازدهم منشور، واکنش های بسیاری را در میان نخبگانی که من با آنها هر روز سروکار دارم بر انگیخته است. همگان در تعجب هستند از اینکه سرمایه ای ملی، چگونه این منشور را امضاء کرده است؟، آیا قرار گرفتن امضای افراد معتبر در ذیل چنین منشوری و پس از آن بیان تلویحی فدرالیزم به عنوان یک گذینه از جانب سخنگوی شورا در برنامه یاران، رسمیت بخشیدن به خواست ضدملی گروه های تجزیه طلب نیست؟. متاسفانه سردرگمی و دلزدگی که بند ۱۱ منشور در ایران ایجاد کرده است، بسیار وسیع است. تجزیه طلبان فدرال پناه را خوشحال نموده است و ایرانیان میهن پرست را نگران و پریشان.
September 20, 2012 09:25:02 PM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
***** پایانی ناتمام - معنی دموکراسی را هم فهمیدیم *****
یکی نیست بگوید پس برای چی با همین "باید از همین الان دموکراسی را تمرین و اجرا کرد"، ۳۳ سال ما را دنبال نخود سیاه فرستادید؟ شماهایی که تازه فهمیدید آن زمان که ما میگفتیم "مملکت در خطر است"، منظورمان چی بود. و شماهایی که حال که نوبت ما شده دو تا پرسش کنیم.. دوران تمرین دموکراسی تمام شد و ما کار شکن شدیم؟ شماها ژست دموکراسی خوب میگیرد تا زمانی که از خودتان پرسشی نشود. میگوییم آقا این ماده ۱۱ شما برای ایران مریض امروز مانند زهر میماند... میگویند بیایید برای شما کلاس فدرالیسم باز کنیم. جداً کمدی تراژدی به شماها میگویند.
مملکت به باد رفت، پس از ۳۳ سال برای ما ماده درست کردند. شاهکار زدید. جدا که عقل کلّ هستید (البته بقول خودتان).
طپیدنهای دلها ناله شد آهسته آهسته، رساتر گر شود این نالهها فریاد میگردد
شیر و خورشید و تاج
September 20, 2012 01:00:46 PM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
***** بخش ششم، معنی دموکراسی را هم فهمیدیم *****
حالا شما به ما میگویید مملکت در خطر است؟ مثل اینکه شما ۳۳ سال از ما عقب تشریف دارید. بجای اینکه حرف خود ما را به خود ما تحویل دهید... ما به شما میگوییم بجای جو زده شدن کار را بعد از ۳۳ سال اساسی انجام بدهید و این دندان فدرالیسم را بکنید و از خود دور کنید. که فردا از یک پنجره دیگر وارد خانه شما نشود.
آری مملکت در خطر است برای اینکه شماها هنوز در خواب تشریف دارید. درس فدرالیسم و درس مملکت در خطر است به ما میدهند. آن هم چه کسانی. بعد از ۳۳ سال کبک سر از برف بر آورد و به ما گفت: "مملکت در خطر است". بدبختی ما را ببین.
دو عدد پرسش کردیم... تمرین دموکراسی و دموکراسی را از حالا باید اجرا و پیاده کرد... تمام شد.
September 20, 2012 12:51:32 PM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
***** بخش پنج، معنی دموکراسی را هم فهمیدیم *****
آنوقت بما میگویند: "آقا مملکت در خطر است و الان جای این حرفها نیست".
یکی نیست بگوید: ۳۳ سال اعدام کردند، دروغ گفتند، ناروا زدند، مغز شویی کردند، معتاد کردند، تجاوز کردند، غارت کردند، و و و هر بار ما گفتیم مملکت در خطر است بابا یک تکانی بخورید، پاسخ ما این بود که دموکراسی را باید از همین الان تمرین و اجرا کرد... حالا که ما یکی دو تا پرسش منطقی را مطرح کردیم... به ما میگویند آقا مملکت در خطر است باید کاری کرد... و شما بیخودی دارید ایراد میگیرد...
مملکت در خطر است... حرف خود ما را پس از ۳۳ سال به خود ما تحویل میدهند...
یکی نیست بگوید: آن زمانی که شما رفسنجانی میانه رو میکردید، مثل اینکه این ما بودیم که میگفتیم مملکت در خطر است و در این رژیم میانه رو نداریم.
آن زمانی که شما خاتمی خاتمی و گفتگوی تمدنها میکردید... مثل اینکه این ما بودیم که میگفتیم مملکت در خطر است و گول این بازیها را نخورید.
آن زمانی که شما اصلاح طلب بازی و دست بند سبز بازی میکردید، مثل اینکه این ما بودیم که میگفتیم مملکت در خطر است و میگفتیم باز خاتمی یادتان رفت؟ دوباره جو زده شدید؟
September 20, 2012 12:46:20 PM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
***** بخش چهارم، معنی دموکراسی را هم فهمیدیم *****
آیا طرفداران همبستگی ملی فقط همین تعداد هستند در بین این چندین و چند میلیون ایرانی خارج از کشور یا اینکه واقعا مشکلی در کار است که باید به آن پرداخت و آن را حل کرد؟ آن هم قبل از تقاضای پشتیبانی. نه اینکه امضا کنید و پشتیبانی کنید بعد ببینیم چه میشود... اول شاه برود بعد ببینیم چه میشود.. نتیجه این شد که میبینیم.
خیر بعد میبینیم چه میشود نداریم، این منشور را سامان دهید و دوباره برای امضا و پشتیبانی در اختیار ملت بگذارید بعد خواهید دید که این بحثها هم تمام خواهد شد.
آنوقت سربازان گم نام شما (البته بقول خودشان) بروند هر کاری میخواهند با این شورای ملی انجام دهند ما هم آن زمان پرسشی نخواهیم داشت. تا آنجا که کمکی هم از دستمان بر آید بدون گفتن شما، و جلوتر از شما آن دست کمک و همکاری را خواهیم رساند. هیچ چیزی هم در قبال این همکاری از شما نخواهیم خواست. به همین سادگی.
اما تا آن زمان، فکر تجزیه و فدرال و هر گل و بلبلی که در کنارش میگذارید که خوش رنگ و بو شود را از سرتان بیرون کنید. ایران یک کشور و یک ملت و یک پرچم.
September 20, 2012 12:42:00 PM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
***** بخش سوم، معنی دموکراسی را هم فهمیدیم *****
یکی نیست بگوید، آقایان ما ایرانی هستیم، و اگر کسی معنی فدرال را نداند ما ایرانیان از همه بهتر میدانیم چون بزرگترین امپراطوری دمکرات فدرال جهان را زمانی همین ما ایرانیان داشتیم. بخوبی میدانیم که کار آن امپراطوری فدرال و دمکراتیک بکجا کشید. صدها بار هم گفتهایم که سیستم فدرال کتابی بسیار هم عالی و زیبا ولی زمانی که ما به نقشه ایران مینگریم - اگر واقعا ندانیم که یک سیستم فدرال با ما چهها میتواند بکند.. آنوقت باید گفت کسی را که خودش را بخواب زده را با کتک هم نمیشود از خواب بیدار کرد...
در هر حال گفتنی بسیار است و در یک سامانه با چند خط محدود و بخش بخش نمیشود به همه اینها پرداخت... تنها چیزی که میشود گفت این است که بجای تهمت زدن و انگشت را بسوی ما گرفتن، و گفتن اینکه ایرانیان نمیفهمند فدرالیسم یعنی چه، مشکلات این منشور را حل کنید.
ما به شما نمیگوییم چرا امضا کردید، شما هم به ما نگویید چرا امضا نمیکنید - بجای آن بیاندیشید که چرا از چند میلیون نفر در خارج از کشور این تعداد از این منشور پشتیبانی کرده است؟
September 20, 2012 12:39:49 PM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
***** بخش دوم، معنی دموکراسی را هم فهمیدیم *****
کافیست به اسامی امضا کنندگان نگاه کنید - میبینید که نام بسیاری از هم میهنان بسیار مبارز، فداکار، میهنپرست در میان اسامی امضا کنندگان نیست، افرادی که قأعدتا انتظار میرفت که زمانی که سخن از "شورای ملی" است نام آنها باید در پای این مدرک میبود.
اگر با چشم بسته صرفا بدلیل اینکه شاهزاده این منشور را امضا کردند، ما هم امضا کنیم، به ما همانند ۳۳ سال گذشته تهمت بت پرست بودن میزنند. اگر پرسش کنیم و شفافیت بخواهیم به ما تهمت چوب لای چرخ گذاشتن میزنند و و و...
ما بالاخره نفهمیدیم، اینها دمکرات هستند و دموکراسی میخواهند یا دیکتاتورهایی هستند که خودشان را به دموکرات بودن زدهاند. اگر دموکرات هستند، باید بجای سفسطه و مغلطه مشکل را حل کنند، که از این شش میلیون ایرانی خارج از کشور یک تعداد قابل ملاحظه بتوانند با خیال راحت این مدرک را امضا و پشتیبانی کنند - اگر هم دموکرات نیستند که این کار با مشکلات بزرگتتر از آنچه که ما تابحال مطرح کردیم در آینده روبرو خواهد بود.
آنوقت آقایان در برنامه پریروز یاران میخواهند به ما درس فدرالیسم و فدرالیست بدهند و بگویند موفقترین دموکراسیهای جهان کشورهای فدرال هستند.
September 20, 2012 12:33:21 PM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
***** بخش اول، معنی دموکراسی را هم فهمیدیم *****
بهمن زاهدی و حق گرامی و دیگر هم میهنان با پوزش از این بخشهای طولانی و پاسخ ما به این بزرگان عقل کلّ منشور ۱۱ ها،
ما (ما که میگویم یعنی شما دوستان، بنده و امثال ما که با این منشور مشکلات جدی داریم)، ما نمیتوانیم بیش از این واضح صحبت کنیم. من بارها در اینجا نظرم را آزادانه نوشتهام در حالی که همگی تابحال میدانند که بارها گفتهام عضو حزب مشروطه نیستم. گاه حتی با برخی از نظرات و نوشتهها در اینجا مخالفت نیز کردم و نظر دیگری داشتم نسبت به برخی از بحثها در این سامانه... اما این حزب و این سامانه همیشه تا زمانی که یک ایرانی زشت گویی نکند و آداب و رسوم کلام را نسبت به دیگران بجا بیاورد هرگز جلوی سخن کسی را نگرفته و به آزادی بیان اهمیت داده و آن را محترم شمرده...
حال چرا این را نوشتم؟ زیرا از اینجا و آنجا میشنویم و میبینیم که در این چند روز اخیر چگونه به این حزب و افرادی که در این حزب عضو هستند حمله میشود. صرفا بدلیل اینکه این حزب پرسشهایی را در مورد این منشور مطرح کرده که این پرسشها برای بسیاری مطرح است.
September 20, 2012 12:30:21 PM
---------------------------
بهمن زاهدی
با دورود خدمت شیر و خورشید و تاج،
من هم امروز دو بار این برنامه را گوش کردم! متاسفانه تمامش همان بود که در نوشتهام به آن پرداخته بودم. حتا جمله "یک ملت یک کشور" را هم نتوانستند بخوبی بیان کنند. آنان فرق گفتگو و گفتمان را نمیدانند.
من بیشتر از دیروز به این اعتقاد پیدا کردهام که هر چه را ما در این حزب به گفتمان سیاسی کشور وارد کردهایم، اینها طوطیوار یاد گرفتهاند و تکرار میکنند (چه خوب بود که بیشتر مطالعه میکردند).
عدم تمرکز و حقوق اقوام و مذاهب ایران را ما در کنگره پنچم حزب به منشور پیوست دادیم. فکر میکنم حتا یک بار هم بصورت کامل نخواندهاند و سعی بر این دارند که عدم تمرکز را با فدرالیسم یکی کنند.
من که کمکم نمیدانم با این دانشمندان علم انسانی چه بکنم!
ارادتمند
بهمن زاهدی
September 19, 2012 05:24:48 PM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
یزدان پرست گرامی،
همانطور که اطلاع دارید، خوشبختانه شاهزاده بزودی در این مورد و موارد دیگر صحبت خواهند کرد و امیدواریم این مشکلات بزودی بر طرف شود، که همگان بتوانند به یک توافقی برسند تا بتوانیم از این... هم عبور کنیم و به اصل مطلب که همانا رژیم است بپردازیم.
متأسفانه میبینید که پس از شکست رژیم در نمایش "کشورهای غیر متعهد"، این رژیم از طریق عوامل خود جهان را به چه فضاحتی کشاند و چگونه منابع ملی کشور را که باید خرج این ملت ستم دیده شود را در راه آشوب بپا کردن حدر داده و چگونه تمامیت ارضی ایرانزمین را دوباره با خطر جدی روبرو کرده است.
ما باید هر چه زودتر از این موانع گذر کرده و یک پارچه برای نجات میهن بپاخیزیم.
دیگر جا برای هدر دادن زمان و اشتباهات و جبران اشتباهات نمانده.
شیر و خورشید و تاج
September 16, 2012 12:52:17 PM
---------------------------
یزدان پرست
با درود فراوان
بسیار جامع و کامل بود,خواستم مواردی رو اضافه کنم که باز با خوندن کامنت های شما جناب زاهدی دیدم که تکرار مکررات هستش.
امیدوارم که این شورای ملی سرنوشت بدی پیدا نکنه و راهش رو درست طی کنه چون ملت ایران با هر ضربه ایی که بخوره از اپوزیسیون ناامیدتر میشه و همین امر باعث بقای رژیم جمهوری اسلامی میشه
پاینده ایران
September 16, 2012 04:28:46 AM
---------------------------
حق
همانطور که من نمی توانم جنسیت و شخصیت و هویت خود و تلاش خود را برای بدست آوردن خوشبختی از راههای درست را به مذاکره بگذارم و جزء اصول سازنده من و حقوق حقه من هستند، من نمی توانم کشورم، نام کشورم، تمامیت ارضی کشورم، ملتم، و امنیت و آزادی و رفاهی و خوشبختی ای که برایش و برای خودم می خواهم را به مذاکره بگذارم و یا فقط پیشنهادشان کنم. وقتی به ایران و ملت ایران و امنیت و آزادی و رفاه و خوشبختی و سرنوشت یک کشور و ملتش می رسد باید اصولی را مشخص کرد و غیرقابل مذاکره قرار داد تا منافع ملی کشور حفظ شوند. این اصول را نمی توان به مذاکره گذاشت یا فقط پیشنهادشان کرد. باید مواظب بود که کسی تلاش نکند تفاوت بین اصول و فروع را جابجا کند و اصول را انتخابی و پیشنهادی جلوه دهد.// جمشاد گرامی، با همه اختلافاتی که بین من و شما بوده و در آینده هم قطعا خواهد بود، پاسختان را به جناب مفخمی صد در صد تایید می کنم. آقای مفخمی محترم، نظرتان در مورد منشور پیشنهادی چیست برای من مهمترست تا بحث در مورد نام و نشان من و این و آن. آیا خیالتان راحت می شد اگر نامم را می نوشتم فرروز فرزانه فر؟ از کجا برایتان معلوم می شد که این نام حقیقی منست آخر؟ آیا انوقت طلب شناسنامه ام را می کردید؟ به محتوای نظرات توجه بفرمایید.
September 14, 2012 10:15:10 PM
---------------------------
حق
من پرسشی دارم بویژه از نویسندگان منشور پیشنهادی شورای ملی ها و کسانیکه می گویند این منشور که وحی منزل نیست و فقط پیشنهادی است! آیا اصول را می توان بعنوان پیشنهاد قرار داد و یا آنها را قابل مذاکره قلمداد کرد آخر؟ آیا موقعیت خطیر ایران و بویژه که تمامیت ارضی و یگانه بودن ملی ما سخت مورد هجوم نرم و سخت قرار گرفته، ایجاب نمی کند که در هر منشوری بوسیله هر کسی که پیشنهاد می شود ، اصولی مثل تمامیت ارضی ایران و یگانگی ملی ایران بعنوان اصل ۱ و ۲ و غیر قابل مذاکره قید شوند؟ مگر هی نمی گوییم که ۱۰۰ سالست که ما بدنبال آزادی و رفاه هستیم!؟ آیا بدست آوردن این آزادی و رفاه از طریق دیگری برایمان ممکنست مگر اینکه دمکراسی پارلمانی داشته باشیم و یک قانون اساسی نوین مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر و میثاقهای الحاقی به آن!؟ آیا بجز ایندو اصل از راه دیگری می توان به امنیت و آزادی و رفاهی رسید که ۱۰۰ سالست بدنبالشان هستیم و بخاطرشان میلیونها ایرانی در این ۳۴ سال به کشورهای اروپای غربی و امریکای شمالی و استرالیا و ژاپن مهاجرت کرده اند!؟ آیا ایندو اصل را می توان فقط پیشنهاد کرد یا بعنوان اصول غیرقابل مذاکره باید در هر منشوری بعنوان اصل ۳ و ۴ قید کرد؟ آیا برای تضمینشان نباید بعنوان اصل ۵ غیرقابل مذاکره در هر منشوری قید کرد؟
September 14, 2012 09:58:34 PM
---------------------------
جمشاد پرچمشاهی
... اگر در کشورمان آزادی بیان بدون اینکه کسی نگران جان و مال و ناموس خود باشد، وجود می داشت و یا اینکه بیم و هراسی از بازداشت و شکنجه و تجاوز و اعدام و هزار جور کوفت و زهرمار نمی داشت، قطعا هیچکس به این فکر نمی افتاد که با نام خودساخته یا مستعارعلنا اظهارنظر کند، مگراینکه از نام اصلی و واقعی اش خوشش نیامده و همانند برخی نویسندگان و شاعران و هنرمندان تاتر و سینما نام مستعار یا هنری برای خود انتخاب کند.
اتفاقا دررابطه با همین مطلب مورد بحث می بینیم که از بانیان فراخوان امضای منشور پیشنهادی شورای ملی تاکنون نامی برده نشده و اگرهم نامی ذکر شده و یا امضایی صورت گرفته، معلوم نیست که آیا نام حقیقی آنهاست یا اسامی خودساخته و مستعار!؟ بنابراین بهترست که ما افکارمان را با نام اشخاص که دراینجا یا سایت دیگر کامنت می گذارند، مشغول و مغشوش نکنیم بلکه به نظرات و دیدگاه های آنان با احترام بنگریم و اگرهم با محتوای آنها موافق نباشیم (که در بسیاری موارد هم چنین است) به نام و مشخصه او گیر نداده و به آن پیله نکنیم!
September 14, 2012 09:12:45 PM
---------------------------
جمشاد پرچمشاهی
چه اشکالی دارد وقتی کسانی دیدگاه های خود را یا با نام حقیقی خود یا نام های خودساخته، دراین سایت و سایت های دیگر بیان می کنند؟ تازمانی که از نام مستعار بمنظور توهین و ناسزاگویی و سخنان رکیک به افراد یا گروه و سازمان و تشکلات استفاده نشود، مهم نیست که آن شخص کیست و نامش چیست! بسیاری از شاعران و نویسندگان مشهور معاصر و حتی قرن گذشته به دلایلی از نام های مستعار استفاده می کردند. فراموش نکنیم که درشرایط سیاسی و اجتماعی کنونی کشور، برای هرکسی کار آسان وعاری از خطر نیست که دیدگاه ها و نظرات سیاسی اش را با نام واقعی خود در شبکه های باز و قابل دسترس برای عموم، ابراز دارد. با توجه به اینکه اغلب ایرانیان چه در داخل و چه در خارج از کشور اقوام و بستگان نزدیک دارند که در ایران بسر می برند، چه خطرات جانی و مالی برای خود و یا بستگانشان میتوانند ایجاد کنند چنانچه بخواهند با نام حقیقی و مشخص مطالبی علیه سران رژیم و نظام بنویسند یا منتشر کنند؟! ادامه ...
September 14, 2012 09:11:57 PM
---------------------------
بهمن زاهدی
دورود بر آقای مهدی مفخمی گرامی،
در دنیای انگاری، که مابین دنیای مجازی و واقعی بوجود میآید، افرادی با نام خود ساختهای نوشتههای را در باره نظرگاههای خود مینویسند. این افراد به مرور زمان دیدگاههای آن شخصی واقعی را که مینویسد، به ما معرفی میکنند.
افرادی با نامهای غیرواقعی در مدت زمان مشخصی شخصیت واقعی خود را نمایان میکنند. برای مثال
حق: جمهوریخواهی میباشد که لیبرالدموکراسی برای ایران میخواهد و نظرگاههایش به ما نزدیک است.
شیر و خورسید و تاج: مشروطهخواهی میباشد که به راست بیشتر تمایل دارد و از نظر دیگاه سیاسی در مقابل حق قرار دارد.
این دو شخص توانستهاند در این مکان با هم به تفاهم نسبی برسند و با هم به گفتگو بپردازند.
این دو نفر در محیط واقعی خود و با نام واقعی خود از افکاری که دارند و در این مکان تکامل یافته است، استفاده خواهند کرد و اطرافیانشان را هم آگاه میکنند. این بزرگترین مزیتی میباشد که ما در دنیای انگاری میتوانیم از آن استفاده کنیم.
ارادتمند
بهمن زاهدی
September 14, 2012 04:53:49 PM
---------------------------
مهدي مفخمی
درود به بهمن زاهدی گرامی
ودرود به توانائیش در نوشتاری سیاسی این چنین. تصدی سایت با ارزش حزب مشروطه (لیبرال دموکرات) این مزیت را نیز دارد که هر روز بیش از پیش شخص را پخته و آبدیده میکند. شکوائیه ایشان از نام مستعار" فردای روشن" و باز در تائید نکته ایشان ، داغ مرا تازه کرد که ایکاش حتی چند تائی از کامنت ها با نام واقعی میبود تا نفسی به راحتی بکشیم و از اینکه متفکرانی در اطراف و دوستدار حزب هستند که با آنان آشنائیم به خود ببالیم . ارادتمند
September 14, 2012 04:28:22 PM
---------------------------
حق
وقتی من انتقاد خود را از منشور پیشنهادی این شورای ملی در بخش نظرات پارس دیلی نیوز گذاشتم مورد نوازش مدهوشان این منشور قرار گرفتم. این همان نظری بود که در پای همان نوشتار شورای ملی که در همین سامانه منتشر شده بود گذاشته بودم. شیر و خورشید و تاج نازنینم هم با من همفکری داشت در مورد نواقص این منشور. امیدوارم هموطنان بسیاری رای مثبت به این نوشتار بهمن زاهدی ارائه کنند و امیدوارم ۵۰۰ ؛پسندیدم؛ را هم در فیسبوک این حزب بگذارند. امیدوارم که نوشتارهای بسیاری در رابطه با نواقص این منشور نوشته شود بویژه که حالا منشور ۹۱ هم ببازار آمده که انقدر جهانی است که اصل تمامیت ارضی ایران اصلا در ان که نیامده بلکه عمدا با ؛انسان؛ مدنظر بوده است و نه ؛ایران؛ گوی سبقت را از منشور جهانی حقوق بشر هم ربوده است! برنامه افق دیشب صدای امریکا در این رابطه بود که حتما باید آنرا ببینید. جریاناتی در کار هستند که اینگونه اصل تمامیت ارضی ایران را اصلی احمقانه و واپسگرایانه و غیر مدرن و متجدد و و و وانمود کنند. اینها حاکی از آنست که ما را ملتی ابله فرض کرده اند و بایستی پاسخ این توهینهایشان را بدهیم. باید بگوییم که اول کشورهای جهان غرب و در صدر آنها امریکا و اسرائیل و انگلیس و فرانسه و آلمان و کانادا از تمامیت ارضی خود بگذرند و بعد ما
September 14, 2012 03:44:40 PM
---------------------------
حق
آنچه ورای انتقاد بهمن زاهدی به این منشور پیشنهادی شورای ملی بوده است زمین تا آسمان با آنچه ورای انتقاد افراد و شبکه هایی مثل اسماعیل نوری علاء و شبکه سکولارهای سبزش است فرق می کند. اسماعیل نوری علاء، این شورای ملی را رقیب خود می داند در آلترناتیو سازی و براندازی رژیم. شبکه او آلترناتیو ساز نیست بلکه شبکه ای است که منافع آنانی را حفظ می کند که جنبش سبز ملت ایران تمام رشته هایی که در سه دهه بافته بودند تا ایران را تکه پاره کنند را یکشبه پنبه کرد. اینها هیچ نقشی در جنبش سبز نداشتند و از ملتی که از چهار گوشه ایران بپا خواسته بود تا رژیم را از ریشه بکند و حاکمیت ملی را در ایران برقرار کند همانقدر وحشت کردند و دست پاچه شدند که رژیم و اوباما و روسیه و چین و اسرائیل شدند. این بود که با بهره گیری از ؛سبز؛ شبکه سکولارهای سبز را به موازات جنبش سبز ملت ایران براه انداختند و کلیه منافع خود را که در فدرالیسم نژاد زبانی/فاشیسم است و ایران کشوری ؛کثیرالمله و کثیرالملیتی؛ خلاصه می شود را در آن گنجاندند. آنوقت ادعای فراحزبی و فراگروهی هم می کنند!؟ هیچکسی هم بلند شد و این دروغها را بر ملا نکرد و نمی کند که این چه فراحزبی و فراگروهی بودن است آخر!؟ آیا منشور حزب مشروطه(لیبرال دمکرات) منهای بند ۳ فراحزبی و فراگروهی نیست!؟
September 14, 2012 03:27:50 PM
---------------------------
حق
پیشنهاد می کنم که پادشاهی خواهان با حفظ پادشاهی خواهی مشروطه خود براحتی از هر عمل شاهزاده که در راستای ۵ اصل زیر هستند حمایت کنند و براحتی از هر عمل او که ناقض این ۵ اصل هستند انتقاد کنند:- ۱. تمامیت ارضی ایران غیر قابل مذاکره است؛ ۲. ایران یک کشور و یک ملت است؛ ۳. دمکراسی پارلمانی برای ایران؛ ۴. تدوین قانون اساسی نوین برای ایران مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر و میثاقهای الحاقی به آن؛ ۵. این ۴ اصل در قاهون اساسی نوین ایران گذاشته خواهند شد و پایه های قانون اساسی نوین ایران را تشکیل خواهند داد. این ۵ اصل نه پیش از آزادی ایران و چه پس از آن بهیچوجه قابل مذاکره نخواهند بود و هرگز به رای و رفراندوم گذاشته نخواهند شد. این تمامیت خواهی و خودمحوری نیست بلکه ضامن ایران یکپارچگی ملی و سرزمینی ایران و متضمن امنیت و آزادی و رفاه تک تک آحاد ملت ایران برای همیشه است همانطور که برای کشور و ملت فرانسه بوده است. آنانیکه اینرا تمامیت خواهی و خودمحوری می نامند باید ثابت کنند که این اصول و اجرای کامل آنها حق شهروندی در ایران را پایمال می کند و چگونه. مغرضان به ایران و ملت ایران با برچسب تمامیت خواهی و خودمحوری به این اصول تاکنون توانسته اند غرض ورزی های خود را از خودشان دفع کنند. کجدار و مریز با اینان غلط است.
September 14, 2012 03:10:17 PM
---------------------------
حق
من از داشتن هموطنی شجاع مثل بهمن زاهدی بخود می بالم. امثال او هستند که با شجاعت خود باعث خواهند شد که پس از پس لرزه های حملات شخصی به او و مواضع انتقادی او به این منشور ناقض منافع ملی ایران، بخود خواهند امد و اگر هم شجاعت اعلام اشتباه خود را در ملاء عام نداشته باشند، در خلوت خود از او سپاسگزار خواهند شد. امیدوارم که این مدهوش شدگان وقتی به حرف بهمن زاهدی می رسند، دلسرد و منفعل سیاسی نشوند و به ان بعنوان تجربه گرانبهایی بنگرند تا در آینده تصمیمات بهتری بگیرند. در مورد شاهزاده می توانم بعنوان یک جمهوریخواه ایرانی که گمراه نیست به پادشاهی خواهان اینرا بگویم که موقعیت شاهزاده را در نظر بگیرند و هر عمل او که باعث شگفت زدگی شان می شود را بحساب تحت فشار قرار دادن او بگذارند. وقتی ایران آزاد شد و شاهزاده و خانواده اش به ایران آمدند و امنیت شان برقرار شد، آنوقت فشارهایی را که در همه این دهه ها بر آنها گذاشته شد بر ملا خواهد گردید. شاپور بختیار و فریدون فرخزاد و صدها ایرانی دیگر را که در همین جهان غرب آزاد و امن! به قتل رسیدند را فراموش نکنیم. من نسبت به خودکشی لیلا پهلوی و علیرضا پهلوی همیشه مشکوک بوده ام و موقعیت این خاندان را درک می کنم. شما پادشاهی خواهان بیشتر از من باید اینرا درک کنید!
September 14, 2012 02:51:45 PM
---------------------------
حق
با درود بر بهمن زاهدی نازنینم برای این نوشتار نقادانه اش. هموطنان بدانند که این نوشتار بسیار شجاعانه بوده است چون در جوی نوشته و منتشر شد که بسیارانی مدهوش این منشور پیشنهادی شورای ملی شده اند. وقتی کسی مدهوش می شود، ذوب و متوهم می شود و برای هر کسی که بخواهد او را از خواب خوشی که دارد می بیند بیدار کند، جبهه می گیرد. مدهوش شده، عقل از سرش می پرد و گله وار همسوی هر کسی و هر چیزی می افتد که از آن بوی خوشی بظاهر به مشامش می رسد. بهمن زاهدی در چنین جوی بود و هست که این نوشتار انتقادی خود را منتشر کرد و پیه آنرا هم بتنش مالید. این شجاعت می خواهد، شجاعتی که ناشی از یک ارزش و یک دارایی است و آن تعهد و پایبندی او به ؛ایران از همه چیز و همه کس بالاتر و والاتر و مهمترست؛ و بس. اگر ایران نباشد، ملت ایرانی هم نخواهد بود که در آن آزادی و دمکراسی و حقوق بشر را پیاده کرد. و اگر ایران یک کشور و یک ملت نباشد، ایرانی هم نخواهد ماند که تمامیت ارضی اش را حفظ کرد و گسترش داد و ملتش را به امنیت و آزادی و رفاه رساند. منشور پیشنهادی شورای ملی، عمدا از کنار این ۲ اصل مهم ۱.تمامیت ارضی ایران قابل مذاکره نیست و ۲.ایران یک کشور و یک ملت است که مهمترین اصول و اولویت ها هستند گذشت.
September 14, 2012 02:37:05 PM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
***** دو- منشور حقوق بشر پیشهوری *****
میبخشید، آیا تجربه خمینی کافی نبود؟ آیا ما ملت باز هم باید با چشم بسته به قول و قرارها بنگریم و از چاله در بیاییم و این بار نه در چاه بلکه در دره بیفتیم؟
جالب اینکه آن کسی را هم که ما قبول داریم صدایش در نمیاید که ما هم بفهمیم برای چه این منشور ناقص را این نحو بی سر و صدا امضا کرده؟ این چه دموکراسی هست که یک ملتی که هم خون داده، هم زمان از دست داده، هم مال داده را آنقدر آدم حساب نمیکنند که بگویند آقا ما این منشور را نوشتیم. پشتش هم مثل کوه البرز بایستند.
صدای ما را در نیاورید. نماد پادشاهی که بیش از ۲۵۰۰ سال تاریخ پشت آن است را تبدیل کردند به شماره ۲۳۹. آدم یاد رفتار نازیها با یهودیها میافته. وقتی هم میپرسیم کدام تجزیه طلبی این منشور را به خوردتان داده... پاسختان این است که به ما تهمت بزنید...
صدای ما را در نیاورید، بروید منشورتان را درست کنید و درست حسابی با امضا تحویل این ملت بدهید.
شیر و خورشید و تاج
September 14, 2012 12:55:11 PM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
***** یک - منشور حقوق بشر پیشهوری*****
فردایی روشن گرامی،
آیا زمانی که سر و کله خمینی پیدا شد، دقیقا همین برنامه را پیاده نکردند که نحوه ارائه این منشور پیاده کرد؟
چون اینجا سخن از منشور حقوق بشر است دلیل بر این نیست که نیت افرادی که این منشور را نوشتند یک نیت پاک باشد. اگر منظور منشور حقوق بشر است، دیگر چه نیازی به ماده ۱۱ و ۱۵ تکراری میبود؟ آن هم به صورت مبهم و قابل تعبیر فردی و بدون توضیح شفاف در مورد واژه ها؟
سر و کله خمینی هم که پیدا شد سخن از "شما را آدم خواهیم کرد و نان و آب و نفت مجانی و این داستانها بود. یک سری هم فریاد میزدند بابا یک نگاهی هم به آن کسی که این حرفها و قولها را میدهد بیندازید، تاریخ زندگی و سیاسی او را بنگرید... اما کسی گوش شنوا نداشت... نتیجه اینکه امروز تنها چیزی که در ایران مجانی است جان آدمیزاد است و آینده چندین نسل بفنا رفته.
امروز هم میگویند - به منشور حقوق بشری که نوشته نگاه کنید، به اینکه که آن را نوشته کارتان نباشد.
September 14, 2012 12:53:50 PM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
بهمن زاهدی گرامی،
ما یک پاسخ در مورد این منشور نوشتیم. اما حقیقتش در آخر تصمیم گرفتیم که ممکن است دشمنان این ملت و میهن از نوشته ما به سود خود سو استفاده کنند. حقیقتش نحو ارائه این منشور بدون امضای فراخوان دهنده، خود منشور، نحوه ارائه امضاهای پشتیبانان، و سکوت برخیها حتی تا به امروز، هیچ کدام آن فراخوان و منشوری نبود که ما پس از ۳۴ سال تحمل توهینها و بی انصافی های متعدد انتظار داشتیم.
اما در ضمن هشیاری و بیداری - امیدوار میمانیم... که منشور را سامان دهند و مشکلاتش را حل کنند و در آخر تمام اینها به سود ملت تمام شود. زیرا اگر غیر از این شود... همه بهتر میدانند که چه آیندهای در پیش است.
ما صبوریم اما صبر ما هم حد دارد. امیدواریم برخیها بیش از این فشار به میهنپرستان نیاورند. چون صبر ما به آخر رسیده است. و برای همه بهتر است که کار به آنجا نکشد.
بهمن جان فقط بدانید که درد شما را درک میکنیم و ما هم هاج و واج ماندهایم...
با احترام همه میهنپرستان ایرانزمین را به صبر و شکیبایی دعوت میکنیم،
شیر و خورشید و تاج
September 14, 2012 11:51:27 AM
---------------------------
بهمن زاهدی
دورود خدمت فردایی روشن،
همانگونه همیشه گفتهام نباید همه چیز را مطلق دید. نقدی که بر نویسندگان این منشور کردهام، دال بر مخالفت من با آن منشور نیست! چون نوشتهام که نوده درصد آن را هیچده سال پیش پایش را امضا کردهام.
با این نوشته دستاندکاران و نویسندگان این منشور پیشنهادی را به چالش کشیدهام تا بدانند کسانی حتا افرادی مانند من با نگاه دیگری به این منشور مینگرند. اگر از ضعف این منشور پیشنهادی کسی صحبتی نکند و نقدی ننویسد چگونه میخواهید ضعفهایش را بر طرف کنید؟
حتا یک آدرس ایمیلی که بتوانیم بوسیله آن با کسانیکه این منشور پیشنهادی را نوشتهاند تماس بگیریم، موجود نیست، تا بتوانیم با آنان تماس بگیریم. اگر هم میبود مخاطب کیست؟
اینچنین است دوست عزیزم. من پیشنهادات خود را به کجا باید بفرستم؟ از خودتان این سوال را تاکنون کردهاید؟ شفافیت و صداقت را باید به گفتمان سیاسی ایران وارد کرد تا این کار انجام نشود هیچ فردی مثل من نمیتواند به افرادی ناشناسی که منشور مینویسند اعتماد کند.
ارادتمند
بهمن زاهدی
September 14, 2012 11:29:54 AM
---------------------------
فردایی روشن
آقای زاهدی، منشور پیشنهادی فراخوان ملی، فقط پیشنهادی برای آغاز راه است!
آقای زاهدی ،
یک پیشنهاد ، اتمام حجت نیست، روشن کننده تمام جزئیات نیست،
فقط، آغازی است برای همکاری.
فقط دعوتی است از تمام تلاش گران که با حسن نیت و خرد جمعی کنار یکدیگر بنشینند برای فردایی بهتر،
اگر این منشور به آنچه که شما مدتها قبل تصور داشتید نزدیک است این موجب خوش حالیست. اگر احساس میکنید بهینه سازی نیاز دارد همراه شوید!
آنچه امروز نیاز داریم همراه بودن است، فداکاری ،
در دنیای امروز هیچ فردی از نو چرخ را اختراع نمیکند، همه ما اصول آزمون شده را انتخاب میکنیم ، اگر این منشور کپی است، میتوان منشور شما را هم کپی شده از چند مبدا دیگر دانست.
همه ما به دنبال پیاده سازی حقوق بشر هستیم !
در واقع از منشور حقوق بشر سازمان ملل، و کشورهای موفق در این زمینه کپی کرده ایم!
و به همچنین در مورد اصول دیگر، از جمله حاکمیت غیر متمرکز، مطمئناً شما هم اولین مبدع دادن اختیارات به استانها و شهرها نبودهاید ، آیا باید این اصل منشور شما را هم کپی برابر اصل دانست؟
چنین نگرشی به جز تنش، کدورت حاصلی نخواهد داشت،
آنچه امروز به آن نیاز داریم ورای تمام این هاست. بهینه سازی، همکاری، بهینه سازی، همکاری .... چرخه ای بی پایان .
از تمام زحمات چندین و چند ساله شما سپاس دارم.
http://fardaayiroshan.blogspot.ca
September 14, 2012 11:08:25 AM
---------------------------
|