به حکم وظیفه لازم دیم که اخبار مربوط به وضعیت کنونی درون ایران را جهت اطلاع هموطنان برون مرز بویژه دوستان گرانقدرم در حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) عرضه بدارم باشد که اطلاعات این حقیر کمکی باشد در جهت بازتر شدن اذهان شما گرامیان نسبت به وضعیت داخلی مملکت در این روزهای خطیر.
امنیت اجتماعی: شاید بهتر باشد این بحث را با مثال یکی آشناهایمان بیاغازم که میگفت امروز امنیت شهروندان همانند امنیت کشور و شهروندان در زمان قاجار است. البته اگر این مثال را موشکافانه و جامعه شناسانه بررسی کنیم میبینیم که این خانم زیاد هم بی ربط نمیگفت چرا که برای قیاس این گونه موارد باید زمان و شرایط محیطی را در گستره دنیای گلوبال در نظر بگیریم به همین روی در دنیای امروزی که اکثر کشورها امنیت اجتماعی و آرامش را با اقتصاد و توسعه پایدار برای شهروندانشان به ارمغان میآورند کشور ما از لحاظ تامین امنیت شهروندان روز به روز واماندهتر و به سمت قهقرا پیش میرود به طرزی بنده شخصا بارها و بارها شاهد وقایعی بودم که مو بر تنم سیخ شده است. یا اینکه آنقدر از این و آن راجع به ناهنجاریها میشنوم که گاهی نا خودآگاه حس دایی جان نپلئونیای به ما دست میدهد که نکند یکی از این بلاهای محتمل روزی بر سر ما هم نازل شود. کار تا بدانجا پیش رفته که این روزها نیروی محترم انتظامی از طریق سامانه هوشمند تلفن گویا به خانهها زنگ میزند و گوشزد میکند که خودروهایتان را در جای خلوت و تاریک پارک نکنید.
امنیت اخلاقی: اگر از کنار بحث مربوط به اسلامیزه کردن و محدودیتها و فشارهای روزن افزون جمهوریاسلامی توسط مزدورانش که همه روزه شاهد آن هستیم بگذریم بحث مربوط به امنیت اخلاقی با توجه به گستردگی این بحث و عقبگرد فرهنگیای که در طول این 33 سال داشتیم را با چند مورد بپایان میرسانم چرا که این بحث مفصل است و در این سطور کوتاه نمیگنجد. شاید این مثالی که میخواهم بازگو کنم خیلی آماتور و کلیشهای باشد اما با توجه به اینکه یک واقعیت ملموس و غیر قابل انکار است گفتن آن ضرورت دارد. این روزها در بین اقوام و آشنایان و کوچه و بازار هر کجا میروم صحبت از مرووت و جوانمردی و گذشت ایرانیان در گذشته (قبل از انقلاب) است حال دیگر شما خودتان بخوانید حدیث مفصل را اندر وضعیت کنونی ایرانیان. یکی دیگر از موارد روابط دوستی بین پسرها و دخترهای جوان ما میباشد که متاسفانه بدلیل نبود آموزش عدم فرهنگ سازی و اعمال محدودیت آن را به انحراف کشانیده و متاسفانه تفکر غالب بر جوانان در روابط دوستیشان بان جنس مخالف یا ارضاء عقدههای جنسی یا بقول خودشان تیغ زدن طرف مقابل و یا یک رابطه بیهدف میباشد.
امنیت اقتصادی: اقتصاد یکی از مهمترین شریانهای حیاتی یک دولت است چرا که یکی از مهمترین اولویتهای مردمان جهان وضعیت اقتصادی و معیشتیشان میباشد بخصوص در مورد کشور جهان سومی همانند ما که اقتصاد نسبت به هر چیز دیگری منجمله آزادیهای مدنی و ... اولویت اول را دارد. همانطور که میدانیم شاهرگ اقتصاد جمهوریاسلامی زده شده است و بزودی شاهد فروپاشی کامل اقتصادی خواهیم بود طی صحبتی که با یک کارشناس مسائل اقتصادی داشتم وی هیچ امیدی به نجات کشتی به گل نشسته اقتصاد نداشت و فقط و فقط تنها راه نجات اقتصاد را سرنگونی جمهوریاسلامی دانست. همین لحظه که در حال نوشتن این مطلب هستم دلار به مرز 3500 تومن رسیده است و مردم هر لحظه انتظار شوک جدیدی را میکشند. از لحاظ وضعیت معیشتی مردم روز به روز ضعیف و ضعیفتر میشوند و خود ما نیز که جزو قشر متوسط رو به بالا هستیم کم کم داریم فشارها را حس میکنیم ندای اعتراض و نافرمانی را هر کجا میتوان دید و خشم و انزجار مردم نسبت به آخوندها کاملا مشهود است به نظر من آن فرصت تاریخی و سرنوشتسازی که کنشگران و فعالان بدنبال آن بودند فراهم آمده است. فشارهای اقتصادی قشر ضعیف و فقیر جامعه را به همه آن کسانی که در سال 88 اعلام وجود کردند پیوند داده و قطعا در اولین زورازمایی مدنی یا خیابانی شما تاثیر اوضاع نابسامان اقتصادی را خواهید دید.
از آنجا که تلاش من بر این است که این نوشتار کوتاه تبدیل به انشا نویسی نشود سعی من بر آن بود که به کوتاهترین شکل ممکن مختصر و مفید وضعیت موجود را بازگو کنم با این حال یک نکته را هم در پایان لازم میبینم که توضیح دهم.
تمامی آنچه که در این چند سطر کوتاه بازگو شد از دید شخصی و بدون غرض اینجانب میباشد همچنین مطالبی که عنوان شد بقول معروف آن روی بد سکه بود که بازگو شد و صرفا نباید همه چیز را هم سیاه دید در رابطه با بحث مربوط به امنیت اخلاقی مواردی را که بر شمردم در مقیاس و دید کلی نسبت به جامعه بود و امیدوارم سوء برداشتی برای هموطنان گرامیم نشود نهایتا با توجه به اوضاع بینالمللی و وضعیت داخلی چه در عرصه اجتماعی و حتی چه در عرصه سیاسی بوی تعفن جمهوریاسلامی بلند شده و من کوچکترین آیندهای برای جمهوریاسلامی در آینده نزدیک هم متصور نیستم.
پاینده ایران
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
جمشاد پرچمشاهی
با درود به جناب عرفان؛ مطالبی را که در این نوشتارتان بیان کرده اید، باید گفت که متاسفانه چیز تازه ای نیست و کم وبیش هرروز از طریق رسانه های همگانی و نشریات و سایت های متعدد و نیز تماس های تلفنی و اینترنتی بسیاری از هموطنان درون کشور، به چشم و گوش ایرانیان برونمرز و جهانیان می رسد. این آفت و بلای آسمانی که از ۳۴ سال قبل به اینطرف گریبانگیر کشور و ملت ایران شده است، رفته رفته به یک هیولای هولناک و دهشتناکی مبدل شده و می شود که همچون غده ی سرطانی روز به روز بزرگتر و خطرناکتر می شود.
با وجود این من تردید بسیار دارم که قشر ضعیف و فقیر جامعه به صف آنانی که در ماجرای خرداد سال ۸۸ بپا خاستند و اعتراضات خود علیه رژیم مستبد و خودکامه را ابراز نمودند، بپیوندند و کار رژیم آخوندی را یک سره کنند چون تاب و توان آنرا نداشته و رژیم با اعمال فشارهای بی وقفه روانی و معیشتی، دیگر رمقی برایشان باقی نمی گذارد.
وینستون چرچیل، نخست وزیر اسبق بریتانیا در دوران جنگ جهانی دوم و سال های بعد از آن، در نطقی خطاب به سیاستمداران جهان گفته بود: اگر می خواهید که صلح و آرامش نسبی در سراسر جهان بویژه در منطقه خاورمیانه برقرار و پایدار باشد، بایستی تلاش کنید که شکم اعراب همیشه سیر و شکم ایرانیان گرسنه بماند! به گمان من منظور این سیاستمدار پیر و پرتجربه می توانست این باشد که برخلاف اعراب منطقه، ایرانی ها تا زمانی که به فکر تامین معاش زندگی و رفع گرسنگی باشند، شور و حال و حوصله قیام و تظاهرات را نداشته و برای آنها به گفته شما اقتصاد نسبت به هرچیز دیگری منجمله آزادی های مدنی و ... اولویت اول را دارد. به همین جهت هم رژیم جمهوری اسلامی با بکارگرفتن شیوه سیاست "قراردادن مردم در تنگنای اقتصادی" می کوشد تا آنجا که میسر است جلوی خیزش و اعتراضات مردمی را بگیرد یا حداقل از طریق سرکوب و خشونت خنثی کند.
درحال حاضر ما متاسفانه شاهد برخی نمونه های آنچه را که چرچیل فقید گفته بود، می باشیم!
تندرست و شادکام باشید
ج. پ.
October 02, 2012 06:03:51 PM
---------------------------
بهمن زاهدی
با دورود خدمت ساسان بهمن آبادی،
طنز تاریخ در این است که بیش از یک سال، افرادی که هنوز مشخص نیستند از کجا و بوسیله چه کسانی تعیین شدهاند، نتوانتستهاند منشوری را کامل کنند. حالا میخواهند که در یک کُنگره دو روزه افرادی را تعیین کنند که شاید تا ده سال دیگر منشوری را به مردم ارایه دهند و شاید تا دویست سال دیگر اتحادی را به ثمر برسانند.
نه دوست عزیز، ایران افرادی را میخواهد که بتوانند اوضاع کشور را بررسی کرده و راه حل نشان دهند. قدرت تصیمیمگیری فردی و جمعی داشته باشند. آنچه را که شاهدش هستیم وقت کشیست (سرگرم کردن افکار عمومی). که آخوندها بهتر از ما و شما در آن تجربه دارند.
ایران به کسانی احتیاج دارد که توانایی این را داشته باشند که در لحظات بحرانی بهترین عملکرد را از خود نشان دهند.
این شورای ملی نتوانسته است یک تصمیم کوچک بگیرد، چطور میتوان از آنان انتظار داشت که تصمیمگیری برای مملکتی مانند ایران را بدست بگیرند.
در مقالهای خواندم که اگر شخصیت به نامی را میخواهید ار بین ببرید اول باید محبوبیت وی را مابین مردم از بین ببرد.
کاری که این شورا بخوبی انجام میدهد از بین بردن محبوبیت شاهزاده میباشد که به نظر من هدف اصلی اعضای تشکیل دهند آن میباشد.
این همان طنز تاریخ است که امروز به رخ ما میکشید.
ارادتمند
بهمن زاهدی
October 02, 2012 01:56:09 PM
---------------------------
|