همانگونه که شما خوانندۀ محترم اطلاع دارید الآن مدت چند هفتهای از انتشار فراخوانِ تشکیلِ شورای ملی ایران میگذرد که در آن از ایرانیان و بخصوص آنانی که بقولِ شاهزاده رضا پهلوی، نام و اعتباری دارند و امروز وقتش است این نام و اعتبار را برای ایران خرجش کنند تا کار به جنگ و ویرانی و کشتار نکشد، دعوت شده است تا منشور "پیشنهادی" این فراخوان را در صورت موافقت امضاء نمایند. آنگونه که از قراین و اخبار حاصله بر میآید و حتی شاهزادۀ محبوب ایران آنرا تأیید نموده است تا بحال بیش از ۱۰۰۰۰ نفر آن هم اشخاص حقیقی با درج نام و نشانِ خویش در ذیل آن، منشور نامبرده را امضاء کردهاند. تا آنجایی که من اطلاع دارم شهبانو فرح، همسر شاهزاده بانو یاسمین و شخصِ خودِ شاهزاده رضا پهلوی جزو امضاء کنندگان منشور "پیشنهادی" میباشند و حتی نام تعدادی از اعضای حزب مشروطه ایران در لیست دیده میشود.
پر بدیهیست که هر طرح و ایدهای به علتهای گوناگون نمیتواند صد در صد کامل و بینقص باشد به ویژه اینکه وقتی تعداد پیشناد دهندگانِ اولیۀ آن طرح یا ایده محدود بوده و در مقایسه با مثلآ یک مجلسِ مؤسسان که اختیار، استعداد، کارآیی و دانش لازم و ضروری را در این زمینه دارد، بسیار بسیار کوچک و ناچیز است و بنابراین قادر و مجار نیست مواردی را بطور حتم و یقین ارائه بدهد تا چه رصد به اینکه آنها را بصورت وحی منزل قلمداد نماید و از پیش تصویب شده و لایتغیر بداند. یک جمعِ کوچک و از لحاظ دانش سیاسی محدود هیچوقت این توانایی، امکان، استعداد، آگاهی و معلوماتِ کافی را ندارد که متنِ منشوری را فارغ از اشتباه و عاری از کاستی تهیه کند لذاست که چنین هیئت و جمع محدودی در اینگونه موارد فقط و فقط میتواند ایدهها و طرحهای خود را بصورت "پیشنهادی" عرضه نماید و لاغیر. چنین تشکیلات و هیئتهای کوچک اجازه و اختیار آنرا ندارند مواردی را ارائه نمایند که در صورت اشتباه و غلط بودن آنها (حتی غلطِ دیکتهای) نتوان تصحیحشان نمود. یک عده اشخاص هرچند خبره به چه حقی و مجوزی و بدون در دست داشتن نمایندگی و وکالت از طرف ملت میتوانند مفادی را در منشوری بگنجانند و بدون آنکه هنوز هیئت منتخبِ مردم و یا مجلس مؤسسان آنرا مورد شور و بررسی و سپس تصویب و تأیید نموده باشد، آنها را بصورت مصوب و غیر قابل تغییر تهیه و ارائه بدهد؟ هر کسی میتواند موردی را، هر چند مهم و حیاتی، عرضه بدارد اما فقط و فقط بصورت "پیشنهادی". در فراخوانِ مورد بحث نوشتارِ حاضر این نحوۀ نگارش، دیکته کردن و انشاء نمودنِ منشور است که پیشنهاد شده و تقدیم گردیده است و نه ذات بودن و یا نبودن، وجود و یا عدمِ وجود، قبول و یا عدمِ قبول، پذیرش و یا عدمِ پذیرش اصول و مواد غیر قابل انکار و اساسی و تغییر ناپذیر آن. اگر مطالبی که تاکنون چه بصورت نوشتاری و چه بطریق گفتاری در خصوص مثلآ اصلِ اساسی و حیاتیِ تمامیت ارضی و یکپارچگی ایران را بتوانیم جمعآوری کنیم و این مطالب را با یکدیگر مقایسه نماییم، در خواهیم یافت که مابین آنها، و حداقل در طرزِ انشایشان، تفاوتهای بسیاری وجود دارد. حتی اگر مقایسه در برگیرندۀ مطالبِ فقط و فقط یک شخص هر چند نکته سنج و دقیقی باشد باز مندجات، الفاظ، عبارات و اصطلاحاتِ انتخاب شده از مطلبی به مطلب دیگر فرق نموده و عینآ یکی نخواهند بود تا چه رسد به مقایسۀ مطالب بیشماری که نویسندگانِ گوناگون و بیشماری نیز داشته و دارند. مگر همین موضوعات و مواردی که در منشور و اساسنامۀ حزب مشروطه ایران آمدهاند مهم و اساسی برای ایرانی و ایرانمان نیستند؟ آیا همۀ آنها در ابتداء بصورت "پیشنهادی" به کنگرۀ حزب ارائه نشده و بعد از تصویب در کنگره، تبدیل به مواد منشور و یا اساسنامه گردیدهاند؟ روی همین اصل منشوری که در فراخوانِ فوالذکر آمده است علیرغم مهم بودن مفادش از آن بعنوان منشور "پیشنهادی" نامبرده میشود و نه یک منشورِ پایان یافته و غیر قابل تغییر، زیرا بعدآ اگر حتی فقط جملهای و یا کلمهای در آن تغییر کند و بعد تصویب شود دیگر آن منشور قبلی نخواهد بود بلکه بعد از تصویب اعتباری بر آن مترتب است و نام شایسته و واقعی خود را بخود خواهد گرفت و دیگر به این آسانیها قابل تغییر نیست. این رسمی است که قریب به اتفاقِ همۀ هیئتها و مجامعی که میخواهند نخستین قدم در جهت تهیۀ مثلآ منشوری و حتی قانونِ اساسی مملکتی را بردارند در وهلۀ اول و برای امکان دادن جهت اصلاحاتِ حتی کوچک و جزئیِ بعدی، بر عنوان و نامِ نتیجۀ کار و برآیند عملشان عبارت و یا صفتِ "پیشنهادی" را حتمآ اضافه نموده و مینمایند. اتفاقآ اگر منشور مورد بحث ما و حتی هر منشور و یا قانونِ دیگری از همان روز نخست و قبل از تصویبش در مجلسی، بصورت صد در صد و لایتغییر ارائه شود و در واقع گروهی و یا هیئتی هر چند خبره و متخصض بخود این اجازه را بدهد که نقش مجلس قانونگذاری را بازی کند و حکم قوۀ مقننه بخود اعطاء نماید، تازه آن روز است که میبایست دادمان بر آید و صدای اعتراضمان گوش فلک را کر کند و نه امروز که از تک تک آحاد ملت دعوت میشود تا نظر بدهد و منشورِ رهایی بخش خودش را جهت تصویب نمودن و رسمیت یافتن آن توسط هیئت منتخبش و در مراحل بعدی بوسیلۀ مجلس قانونگذاریش ارائه و پیشنهاد دهد. منشور و قانونی که با طرح و پیشنهاد ملت شروع شده و نهایتآ به امضاء نماینگان مجلس برسد بالتبع و مآلآ مورد تأیید و پشتیبانی ملت نیز بوده و خواهد بود زیرا این قانون حداقل دو مرتبه در معرض رأی و نظر مردم گذاشته شده و سپس به قانون رسمی تبدیل شده است. چنین منشور و قانونی همیشه اعتبار خواهد داشت چون بعنوان حامی و حافظ خود قدرت ملت را که بالاترینِ قدرتهاست دارا میباشد. برای نمونه من یکی دو خط از مطلبی راجع به اتحادیۀ اروپا و قانونِ اساسی آنرا در همین جا درج مینمایم و از خوانندۀ گرامی تقاضا دارم مطالبِ فوق را با این مثالها قیاس نموده و ارتباطات و نکات مشترکِ این دو را مدّ نظرخود داشته باشد: »…در صورتیکه معاهدهٔ "پیشنهادی" جدید که "قانون اساسی اروپا را وضع میکند" تصویب شود، این معاهده به ساختار سه ستونی خاتمه خواهد داد و در نتیجه "تمایز میان اتحادیهٔ اروپا و جامعهٔ اروپا از بین میرود"...»
همانگونه که میبینیم این مطلبِ قرائت شده در خصوص امر پیش پا افتادهای نیست بلکه بخوبی میدانیم مربوط به قانون اساسی اتحادیۀ اروپاست و کیست که نداند این قانون دارای چه اهمیتی است ولی با این همه تا زمانی که تصویب نشده بود از آن بعنوان معاهدۀ "پیشنهادی" یاد میشد. چنین معاهدهها و حتی قوانین "پیشنهادی" را خیلی جاها میتوان سراغ گرفت کافیست برای مثال به قانون اساسی ایالات متحدۀ آمریکا و یا قانون اساسی کشور پادشاهی اسپانیا و دیگران و تاریخچۀ آنها مراجعه نماییم و در یابیم که تمامی مفاد آنان و حتی مفادِ مهم و حیاتیشان در ابتداء "پیشنهادی" بوده و بعدآ رسمیت پیدا کرده و مورد احترام واقع میشوند چرا چون حق تدوین و انشای منشورها و قوانین فقط و فقط مال مجالس قانونگذاری و مآلآ ملتهاست و بس. در اینجا آنانی را به شهادت دادن میطلبم که طرز، نحوه و جریان تصویب قانونی و یکایک مواد آنرا در مجلس قانونگذاری شاهد بوده و یا لااقل از طریق رسانهای تعقیب نموده باشند. با صرف نظر کردن از مراحل اولیۀ جریان کار، نخست نمایندگان مجلس بصورت موافق و مخالف و به نوبت صحبتهای خود را که تمامآ ضبط و بایگانی خواهد شد مطرح میکنند. آنچه که برای گفتارِ ما در اینجا لازم و ضروری است همانا نحوۀ مذاکره و بحث نمایندگان مردم است. آنان بقول معروف واقعآ بر روی کلمه به کلمه و واو به واو و نقطه به نقطۀ و ترتیب مواد قانون مطروحه در صحن مجلس صحبت نموده و تا نگارش و انشای قانون آنی نشود که خواست نمایندگان فرهیخته، صاحب نظر و مطلع است به تصویب نخواهد رسید. بارها اتفاق افتاده است که جلسۀ مجلس حتی بخاطر کلمهای در قانون تعطیل شده و بحث و مذاکره بخاطر همان یک کلمه روزها و هفتهها بطول انجامیده است. حال ما انتظار داریم یک گروه کوچک نقش و رل مجلس قانونگذاری را بازی کند و برای ما منشوری غیر پیشنادی و تمام شده را ارائه بدهد. به تمام مقدسات قسم که اگر چنین شده بود و منشور نه از نوع پیشنادی بلکه نهایی و غیر قابل بررسی و تغییر ارائه میشد، روزِ ارائه دهندگانِ منشور را بجرمِ اینکه خودشان را در قالب نمایندگان مجلس قانونگذار در آوردهاند سیاه میکردیم و دمار از روزگارشان در میآوردیم.
خوانندۀ محترم توجه دارد که در این نوشته و مکتوبِ حاضر من عمدآ عبارت و اصطلاح "پیشنهادی" را بصورت خاص و داخلِ گیومه قرار دادهام. علتش را سعی خواهم نمود بطور خلاصه توضیح دهم: در این چند هفتۀ گذشته که فراخوانِ تشکیلِ شورای ملی ایران منتشر شده است، مخالفین آن که اکثرآ گروهها و سازمانهای مارکسیستی و یا جمهوریخواهانِ مخالف و دشمن شاهزاده رضا پهلوی هستند، به بهانههای واهی و ساختگی سعی بر آن داشته و دارند به هر نحوی که شده مانع تشکیل و موفقیتِ شورای نامبرده شوند. از جمله انتقاداتِ آنان ، به خیالشان اساسی و حیاتی، همانا اینکه چرا مثلآ اصلِ حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی ایران در منشورِ این فراخوان بصورت "پیشنهادی" ارائه شده است. مگر میشود چنین اصلی را به مذاکره و مباحثه گذاشت و آنرا تغییر داد؟ این دوستانِ منتقد و چه بسا مغرض به این امر مهم و آشکار توجه ندارند که اولآ این منشور است که "پیشنهادی" میباشد و نه اصلِ یاد شده و اصولِ نظائر آن. در ثانی همانگونه که فوقآ به تفصیل اشاره شد، این هیئتِ منتخبِ مردم و یا مجلس مؤسسان کشور است حق، اجازه و اختیار تصویب نمودن اصولی را دارد که دقیق، شوُر شده و لازم الاجراء میباشند و نه یک گروه و تشکیلات موفتِ چند نفره که هیچگونه نمایندگی و وکالت از طرف ملت نداشته و ندارد. هر کاری و هر اقدامی بالاخره از نقطهای باید شروع شود و برای این شروع و آغاز کسانی باید پیشقدم گردند و ایدهها و طرحهایی را هر چند اساسی و مهم و در بر گیرندۀ اصولِ و موازین مسلم،به دلایلی که مفصلآ بدانها اشاره شد، پیشنویسی نموه و پیشنهاد دهند. کارِ شُور، تفحص و تصویب و اعطای رسمیت و دادن حقانیت به این اصول دیگر در حوضۀ اختیاراتِ ملت و نمایندگان آن قرار دارد و هیئتهای غیر مجاز در چنین حوضهای هیچگونه اختیاری نداشته و نخواهند داشت. برای اثبات این موضوع کافیست آنانی که این واقعیتها را قبول ندارند خود دست بکار شده و اصولی هر چند اساسی و مهم را با همان حتمیت و غیر قابل تغییر بودن ارائه بدهند و مزۀ انتقاداتی را بچشند که نمونهاش را خودشان براه انداختهاند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
جمشاد پرچمشاهی
... در بخش دیگری از نوشته تان آورده اید که: "مگر همین موضوعات و مواردی که در منشور و اساسنامۀ حزب مشروطه ایران آمدهاند مهم و اساسی برای ایرانی و ایرانمان نیستند؟ آیا همۀ آنها در ابتداء بصورت "پیشنهادی" به کنگرۀ حزب ارائه نشده و بعد از تصویب در کنگره، تبدیل به مواد منشور و یا اساسنامه گردیدهاند؟" آری، درست همینست! خب، چرا همین کار را شورای ملی که هنوز تشکیل نشده و در واقع هنوز وجود خارجی ندارد، انجام نمی دهد؟ آیا منطقی و عاقلانه تر بنظر نمی رسد که شورای ملی اول تشکیل شده و به تکامل می رسید و سپس منشور پیشنهادی را به کنگره یا شورای مرکزیش جهت تغییر، تکمیل یا تصویب آن ارائه میداد و در پایان آنرا برای آگاهی و امضای عموم منتشر می ساخت تا اینگونه سوتفاهمات و بحث و جدل ها پیش نیایند؟!
مثل معروفی می گوید: اول باید اسب را خرید بعد زین اسب را، و نه برعکس!
تندرست و شادکام باشید
ج. پ.
October 12, 2012 04:38:03 PM
---------------------------
جمشاد پرچمشاهی
نگارنده محترم این نوشتار؛ چنین به نظر می رسد که عبارت بحث برانگیز "پیشنهادی" که شما نیز آنرا در نوشته تان درگیومه قرار داده اید، به تدریج اذهان و افکار عمومی را بیش از مفاد و محتوای خود منشور به خود مشغول کرده است... بعید نیست که چندی بعد همین عبارت در دو یا سه گیومه گذاشته شده و بالاخره خود بخود حذف یا محو شود.
اما از شوخی بگذریم، اگر این منشور که به گفته جنابعالی: "وقتی تعداد پیشنهاد دهندگانِ اولیۀ آن طرح یا ایده محدود بوده"، یعنی اینکه مراحل تکمیلی را هنوز طی نکرده و هنوز "خام" است، چرا و به چه هدفی برای امضا در اختیار عموم قرار داده می شود؟ تصور کنید، شما می خواهید قرارداد یا معاهده ای را با کسی منعقد کنید. در صدر برگ قراداد یا معاهده نوشته شده: "قراداد موقت" یا "معاهده پیشنهادی". از طرف مقابل میخواهید که آنرا امضا کند. آیا طرف مقابل اگر عاقلانه و سنجیده فکر کرده باشد، هرگز چنین قراداد یا معاهده ای را امضا خواهد کرد؟ قطعا خیر، چون قراداد موقت یا معاهده پیشنهادی ناقص است و فاقد هرگونه اعتبار قانونی نیز می باشد!
از طرفی دیگر، به باور من تناقض فاحشی در این زمینه وجود دارد که برخی ایرانیان امضای منشور پیشنهادی را بمنزله توافق با مفاد و محتوای آن تلقی می کنند و برخی دیگر هم موافقت امضا کنندگان با تشکیل شورای ملی را تعبیر می کنند. پس بنا بر این همین تناقض موجب امتناع بسیاری و ارائه انتقادات مختلفی گردیده و می گردد ادامه .....
October 12, 2012 04:36:43 PM
---------------------------
ساسان بهمن آبادی
برخی از انتقاداتی که وارد میشود ناشی از پیشنهادی بودن منشور و ایراد بر بند 11 و ... نیست و ریشه در جای دیگری دارد. برخی افرادی که خود را به ناآگاهی و عدم اطلاع و ... می زنند و داغی که بر دلشان خورده را با نق زدنها و هیاهو کردن ابراز میکنند پیشنهادی بودن منشور و یا مواردی دیگر را تنها بهانه کرده اند و به قول جنابعالی اگر منشور قطعی و تصویبی نهایی هم بود باز هم بهانه ای برای نق زن می یافتند.
امیدوارم با آنچه که تا کنون گذشته و به ویژه پس از بیانیه اخیر شورای مرکزی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) جلوی این رویه مسموم و غیرمنصفانه گرفته شده باشد که اگر چنین نباشد واکنش نشان دادن و برخورد کردن با اینگونه بی انصافی ها کار ساده ایست و اگر تا کنون چنین نشده است تنها از آنروست که شرایط امروز ایران و فلاکت امروز میلیونها ایرانی و خطرات نگران کننده تر پیش رو جایی برای چنین کشمکش هایی بین اپوزیسیون باقی نمی گذارد؛ با این حال گمان میکنم به اندازه کافی و چه بسا بیشتر در برابر چنین رویکرد مسموم و غیر منصفانه ای سعه صدر به خرج داده شده و اگر از این به بعد واکنش و ایستادگی و برخورد صورت نگیرد امر بر برخی ها مشتبه خواهد شد و عدم برخورد را به حساب عدم توانایی از برخورد و واکنش خواهند گذارد.
ضمانت به هدف خوردن تیری که شلیک شده است خونهایی است که در داخل ایران آماده نثار شدن است نه افرادی که می خواهند در فیلادلفیا مقابل آینه سخنرانی کنند و عکس یادگاری بگیرند.
قطره دریاست اگر با دریاست ... ورنه خود قطره و دریا دریاست
قطره ای که به دریا نمی پیوندد به خودش ستم میکند و از دریا شدن باز می ماند، چیزی از دریا کاسته نمی شود.
October 12, 2012 01:16:44 PM
---------------------------
بهمن زاهدی
با دورود به وجدانی گرامی،
مشکل این نیست که منشوری بصورت پیشنهادی بیرون آمده! مشکل در این است که با این منشور به چه هدفی میخواهند برسد!
در یک حزب برای تغییر در منشور و اساسنامه آن پیشنهاداتی داده میشود و روند کار مشخص است، ولی این منشور پیشنهادی را چه کسانی باید به تصویب برسانند و روند کار چیست؟ آیا میخواهند سازمان و یا حزب جدیدی را بوجود آورند؟ رای دهندگان چه کسانی هستند؟ کُنگره آنان بر حسب چه قوانینی تدارک دیده میشود؟ و اصولا چرا نتوانستهاند منشور کاملی بیرون بدهند، که نواقص آن را بتواند در کنگره رفع کرد؟
هیچگونه شفافیتی وجود ندارد! و آنچه را که میشنویم خودمحوری افرادی در این شورای موقت را به ما نشان میدهد.
زمانبندی مشخصی هم ارایه نشده است. کنگره میتواند همین فردا تشکیل شود و یا چندین سال دیگر. همین مسائل ابتدائی میباشند که این شورای موقت نتوانسته است حداقل به آنها بپردازد و روشنگری بکند.
به همین دلایل حتا طرفداران شاهزاده هم پای این منشور را به آن صورتی که شایسته میبود امضا نکردند. بیش از چهار ملیون ایرانی در خارج از کشور زندگی میکنند و فقط ده هزار نفر در یک سایت اینترنتی علاقه خود را به این منشور نشان دادهاند. این بدین معنیست که کمتر از نیم درصد از ایرانیان خارج از کشور آن هم بصورت مجازی پای این منشور را امضا کردهاند.
ارادتمند
بهمن زاهدی
October 12, 2012 12:20:31 PM
---------------------------
حق
با درود خدمت آقای وجدانی محترم، اولا آمدی جانا ولی حالا چرا! چرا زودتر نیامدید! چرا جناب پیرزاده و خانم گلستان نیامدند این حرفها را در رادیو تلویزیونها بزنند! تا آنجا که خودشان گفته اند افراد کارشناس در تهیه این منشور دست داشته اند! ضمنا آن دیپلماتهای سفارت سبز یکی دو تا دکترا بین خود دارند! ضمن آنکه باید تا حالا باندازه کافی تجربه در روابط بین الملل و اهمیت تمامیت ارضی کشورها و موقعیت ژئوپولیتیکی ایران و مسئله ای بنام ایران و منافع ملی ایران در طول عمرشان بویژه در برون مرز اندوخته باشند تا دو اصل تمامیت ارضی ایران و یگانگی ملی را در سبد پیشنهادات قرار ندهند، و نگویند که هر کسی این منشور را امضاء نکند خائن و دشمن است! دیپلمات ها و کارشناسانی که منافع ملی را، آنهم تمامیت ارضی ایران و یگانگی ملی ایران را درک نکنند، و آنها را پیشنهاد کنند بدرد ایران و ملت ایران نمی خورند چون قادر به تشخیص و دفاع از منافع ملی ایران نیستند. در ۱۰۶ سال اخیر ۲ قانون اساسی کشورمان داشته است که در هر دو آنها تمامیت ارضی ایران و یگانگی ملی ما تصویب شده اند و بها داده شده! نیازی نیست دوباره این دو مصوبه را کسی پیشنهاد کند. ما کشور جدیدی نیستیم که مرزها و ملت و ملیتی نامشخص داشته باشیم! خونها در ۱۰۰ سال اخیر بابت تمامیتش داده نشده که کسی آنرا پیشنهاد کند یا پیشنهاد شدنش را توجیح کند! آنهایی که این اشتباه بزرگ را کرده اند، اشتباهشان را درست کنند. این خیلی بهترست تا مثل شما سعی در توجیحش کنند، و برچسبهای ؛مغرض و مارکسیست و جمهوریخواه و دشمن شاهزاده؛ را مثل نقل و نبات نثار امثال من کنند!
ایران در موقعیت بدی است؛ در اروپا نیست و یک کشور امن اروپایی نیست که با این کشورها و اتحادیه شان مقایسه اش می کنید! بنابراین، موقعیت خطیر ایران که بقول خود شاهزاده لقمه چرب و نرمی برای دیگران است. منافع ملی ایران را باید دریافت و هرگز تمامیت ارضی و یگانگی ملی ما را ؛پیشنهاد؛ نکرد.
تاسف بارست که تفاوت بین مخالف و منتقد را در اینمورد درک نکرده اید! با احترام
October 11, 2012 09:27:46 PM
---------------------------
|