حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
جمهوری اسلامی آلمان Islamic republic of Germany
بهمن زاهدی

October 14, 2012

یک شنبه 23 مهر 2571 = October 14, 2012

 

گفتگوهای انتقادی جمهوری‏اسلامی و آلمان موجب تغییر موقعیت‏های اجتماعی هر دو جامعه ایرانی و آلمانی شده است. در این میان دو کشور روسیه و چین هم به همین صورت جامعه‏های خود را بصورت دو طبقه، خودی و غیر‏خودی (فاشیستی) در آورده‏اند. حمایت آنان از همدیگر و روابط سیاسی و اقتصادی متقابل آنان بیان از این دارد که جهان دو باره به حالت دو قطبی سابق سوق پیدا می‏کند و این بار فاشیسم در حال گسترش دادن خود در جهان می‏باشد.



از زمانیکه دولت هاشمی رفسنجانی و دولت هلموت کُلن روابط سیاسی و اقتصادی خود را با قراردادی به نام «گفتگوی انتقادی» (1) مستحکم کردند، امید بود که دولت آلمان بتواند جمهوری‏اسلامی را بسوی دموکراسی هدایت کند. با گذشت زمان برای ایرانیان مقیم آلمان آشکار شد که این همکارها تنها بر پایه حمایت هر چه بیشتر آلمان در سرکوب ایرانیان در داخل کشور و ایرانیان مقیم آلمان گذاشته شده است. آلمان از آن زمان به بعد بعنوان بهترین دوست بازرگانی و حمایت کننده سیاسی جمهوری‏اسلامی درآمد و در این راه بیشترین استفاده‏های مالی را تاکنون از جمهوری‏اسلامی برده است.

اولین همکاری در این بود که پناهنده‏گان ایرانی مقیم آلمان بتوانند به میهن‏شان سفر کنند. این عمل باعث شد اکثر پناهنده‏گانی که مدت زیادی از خانواده خود دور شده بودند به تدریج به ایران سفر کرده و متعهد شوند که در مخالفت با جمهوری‏اسلامی قدمی برنخواهند داشت. این مقدمه نتیجه‏اش دوری هر چه بیشتر ایرانیان مقیم آلمان از همدیگر و خروج از فعالیت‏های سیاسی بود. در گزارش سازمان امنیت داخلی آلمان در سال گذشته به این امر تاکید شده است که جمهوری‏اسلامی از ایرانیان مقیم آلمان برای جاسوسی در اپوزیسیون خارج از کشور استفاده می‏کند و شکایات ایرانیان مقیم آلمان در این رابطه زیاد شده است. ضربه‏ای که اپوزیسیون جمهوری‏اسلامی از این عمل دو دولت آلمان و جمهوری‏اسلامی خورده هنوز آسیب‏هایش و ابعادش کاملا مشخص نشده است.

همکاری‏های بازرگانی آلمان و جمهوری‏اسلامی در حین جنگ ایران و عراق به رونق فراوانی رسیده بود و دهه طلایی هشتاد را به آلمانی‏ها تقدیم کرد، در ادامه روابط بازگانی آلمان و جمهوری‏اسلامی به حدی بیشترفت کرد که آلمان سال‏ها در صدر جدول صادر کنند‏گان اجناس به جمهوری‏اسلامی قرار گرفت. در قبال این همکاری‏های بازرگانی دولت آلمان هم با شیوه‏های خود اپوزیسیون جمهوری‏اسلامی را زیر فشارهای اجتماعی و مالی فراوانی به خاموشی کشاند. در مقابل جمهوری‏اسلامی هم متهعد شده بود که از ترور افراد در آلمان دست بردارد.






مقصود از این نوشته این نمی‏باشد که تکرار کند که در حین جنبش سبز شرکت زیمنس نوکیا شتابان به کمک نیروی سرکوبگر جمهوری‏اسلامی شتابید و یا اینکه ماموران سازمان امنیت آلمان شرقی شیوه‏های شکنجه کردن را به شکنجه‏گران در جمهوری‏اسلامی تعلیم می‏دهند و یا گمرگ آلمان بطور اتفاقی چندین تُن مواد مخدری که در بازجویی برای باز کردن زبان جوانان مورد استفاد قرار می‏گیرد را توقیف کرد و یا اینکه پول معامله نفتی هند و جمهوری‏اسلامی در آلمان با دلالی وزیر بازرگانی آلمان ردوبدل شد. حتا این هم مقصود این نوشته نیست که در حالی که در ایران نرخ دلار به مرز 4000 تومان رسیده آلمان به آقازاده‏های جمهوری‏اسلامی در طی پنچ ماه گذشته 265 میلیون دلار به نرخ دولتی ماشین‏های بنز و پورشه فروخته، این داستان‏ها روزانه بوقع می‏رسند و ایرانیان مقیم آلمان می‏دانند که آلمان برای فروش اجناس خود حتا حاضر است از روی جنازه ملیون‏ها انسان در جهان سوم با خیال راحت عبور کند. اگر هم سر و صدای رسانه‏های آلمانی که زیر سانسور دولتی هستند، در آمد، صدر اعظم آلمان در یک مصاحبه کوتاه با قاطعیت تمام می‏گوید، عملی غیر‏اخلاقی انجام شده و در آینده نباید از این اتفاقات تکرار شود! (منظور درز اطلاعات در باره عمل غیر‏اخلاقی به بیرون است)

آخرین قانونی که در آلمان به تصویت دولت رسیده این می‏باشد که ختنه کردن در آلمان دیگر صدمه بدنی حساب نمی‏شود و مجازاتی نخواهد داشت. مسلمانان و یهودیان می‏توانند پسران خود را در آلمان با خیال راحت ختنه کنند. تا زمانیکه عرب‏ها کتاب قران را مجانی به زبان آلمانی پخش می‏کنند مشکلی بوجود نمی‏آید در صورتیکه کتاب‏ها در چاپخانه‏های آلمان و با سرمایه عرب‏ها تکثر شود. چادر زنان مسلمان را هم می‏شود تحمل کرد هر چند که با دوربین‏های ویدیوی پلیس هویت شخص را نمی‏توان مشخص کرد. شاید فردا چند همسری و حتا صیغه هم در آلمان آزاد شود. باز هم این مسائل مقصود این نوشته نیست!

می‏گویند: کلاغ می‏خواست راه رفتن کبک را ياد بگيرد، راه رفتن خودش را هم فراموش کرد.

مجلس آلمان

تا ده سال پیش در مطبوعات آلمان واژه «لابی‏گری» فقط برای جلوه دادن رشوه‏خواری سیاستمدارن امریکایی و تاکید بر خریداری آنان بوسیله سرمایه‏داران استفاده می‏شد و در آلمان لابی‏گری به معنی امروزی آن تقریبا وجود نداشت. امروزه در آلمان برای هر کدام از نمایندگان مجلس ده نفر لابی‏گر وجود دارد. لابی‏گری به شیوه سُنتی آن در آلمان تعریف نمی‏شود، بلکه لابی‏گران آلمان برای خرید قانون به مطبوعات و نمایندگان مجلس و احزاب آنان کمک نقدی می‏کند تا بتواند قانون مورد نظر خود را در وحله اول بوسیله مطبوعات دولتی در جامعه زمینه‏سازی کنند و در مرحله بعدی بی‏سر و صدا به تصویب مجلس آلمان برساند. در طی هشت سال گذشته هر نمایند مجلس آلمان فقط ده درصد از لایه‏های گوناگون را توانسته است بررسی کند و در باره نود درصد از لایه‏ها حزب مطبوع وی تصمیم‏نهایی را به نماینده مجلس ابلاغ کرده است. مجلس آلمان (2) بصورت بازار خرید و فروش قوانین یا به زبان عامیانه یک شرکت سهامی درآمده و رابطه خود با مردم را از دست داده است. مردم فقط حق دارند هر چهار سال یک بار حزب مورد علاقه خود را انتخاب کنند و دیگر هیچ.

دادگاه عالی آلمان در طی پنچ سال گذشته چندین بار قانون انتخابات مجلس آلمان را به نقد کشید و بعد از اینکه احزاب به آن انتقادات توجه‏ای نکردند، قانون انتخابات مجلس آلمان را غیر قانونی اعلام کرد. در شرایطی که سال آینده انتخابات جدیدی در آلمان صورت خواهد گرفت، هنوز قوانین انتخابات در مجلس آلمان مورد پی‏گیری قرار نگرفته است (لابی‏‎گران برای قانون انتخابان هزینه‏ای نمی‏دهند و این خود احزاب هستند که باید لابی‏گری کنند!). اینکه مجلس فعلی آلمان با قانونی انتخاب شده است که مطابق با قوانین اساسی آن کشور نیست، چگونه حق دارد قانون انتخابات جدیدی را تصویب کند را به خود آلمانی‏ها واگذار می‏کنم که پاسخی درخور برای آن پیدا کنند!

بسیجی آلمانی

سازمان امنیت آلمان (3) برای تقلید از جمهوری‏اسلامی و بوجود آوردن بسیجی آلمانی در امور احزاب دست راستی آلمان دخالت مستقیم کرده و باعث شده است که دست راستی‏های افراطی آلمان مانند «حزب دموکراسی ملی آلمان» (4) که طرفدار سیاست‏های ضد اسرائیلی جمهوری‏اسلامی می‏باشند به مجلس آلمان راه پیدا کنند. در سال 2001 دولت وقت آلمان برای انحلال این حزب به دادگاه عالی آلمان مراجعه می‏کند و به علت اینکه تعداد کارمندان (خبرچینان) سازمان امنیت آلمان اکثریت اعضا آن حزب را تشکیل می‏داده‏اند، دادگاه عالی آلمان تصمیم به رد انحلال آن حزب می‏دهد. از آن زمان به بعد سازمان امنیت آلمان دست‏راستی‏های افراطی به نام «سوسیالسیت ملی زیرزمینی»(5) را تقویت می‏کرد که در طی ده سال گذشته ده نفر خارجی مقیم آلمان و یک پلیس زن را ترور کرده‏اند. دو نفر از این گروه سه نفره بصورت مشکوکی خودکشی می‏شوند. در پی‏گیرهای که مجلس آلمان در این مورد انجام می‏دهد، کمیسیون مجلس آلمان به این نتیجه می‏رسد که مدارک سازمان امنیت آلمان یا از بین رفته‏اند و یا اینکه کارمندان آن اداره با سکوت خود هیچ‏گونه شفافیتی از خود نشان نمی‏دهند... با این تفاصیل رسانه‏های آلمانی مدارکی را ارایه می‏کنند که یکی از آن سه نفر عضو این سازمان زیرزمینی مامور اصلاعاتی سازمان امنیت آلمان بوده و با کمک او سازمان امنیت و ارتش آلمان به آن سازمان تروریستی اسلحه و مواد منفجره تحویل می‏داده است. آزمایش اینکه در آلمان هم می‏شود سازمانی تروریستی دولتی مانند بسیج جمهوری‏اسلامی بوجود آورد، هنوز در مجلس آلمان و مطبوعات دنبال می‏شود و سکومت ماموران دولتی دال بر این موضوع می‏باشد که آن ده نفر خارجی مقیم آلمان زیر نظر مستقیم دولت آلمان ترور شده‏اند و پروژه «بسیجی آلمانی» به شکست انجامیده است.

گسترش فقر در آلمان

گزارش تقسیم ثروت در آلمان نشان از موفقیت سیاست‏های جمهوری‏اسلامی برای مهیا کردن جامعه‏ای فاشیسمی می‏باشد که دولت آلمان با تقلید از آن توانسته است پاسخی به سقوط فاسیشم آلمان در جنگ جهانی دوم بدهد (اشتباه هیتلر در تقسیم ثروت بوده است) فاسیشم جامعه را به دو قسمت خودی و غیر‏خودی تقسیم می‏کند و اشکال اساسی آن در کُنترل کردن طبقه غیر‏خودی می‏باشد، تا آن طبقه غیر‏خودی نتواند بر علیه طبقه حاکم شورش کند. پاسخی که سران جمهوری‏اسلامی برای دوام فاسیشم بدست آورده‏اند «گسترش فقر» در طبقه غیر‏خودی می‏باشد. با انباشته کردن ثروت در طبقه حاکم (خودی‏ها) و گسترش فقر در طبقه برده‏ها (غیر‏خودها)، غیر‏خودی‏ها وابسته و به زیر کُنترل طبقه حاکم در خواهند آمد. قوانین کشوری زمانیکه توانستند حقوق غیر‏خودی‏ها را تا حد امکان زیر فشار اقتصادی به نفع طبقه حاکم تغییر دهند پیروزی فاشیسم تضمین شده خواهد بود. در آلمانی که خدمات اجتماعی آن شهره جهان بود، امروزه بیشترین قوانین برای عدم پوشش دادن خدمات اجتماعی برای طبقه غیر‏خودی‏های جامعه اختصاص داده شده و طبقه حاکم می‏تواند قوانین مورد دلخواه خود را از مجلس خریداری کند و شکاف طبقاتی را گسترش دهد.

طبق گزارش تقسیم ثروت در آلمان پنچاه درصد مردم آلمان فقط یک درصد از ثروت کشور را به خود اختصاص می‏دهند. ثروتمندان ولی ده درصد جامعه را تشکیل می‏دهند و پنچاه و سه درصد از ثروت آلمان را دارا هستند. چهل درصدی که چهل و شش درصد ثروت کشور را در دست خود دارند کم‏کم ریز قوانین خریداری شده از مجلس آلمان بسوی فقر و تحویل دادن ثروت خود به آن ده درصد همکاره هستند و در آینده نزدیک در آلمان نود درصد زیر خط فقر و ده درصد ثروتمندان جامعه آلمان را تشکیل خواهند داد.

شیوه توزیع عادلانه ثروت در یک جامعه را در نوشته‏ای جداگانه به بحث خواهم گذاشت. چگونه در عمل می‏توان به دموکراسی رسید و توزیع عادلانه ثروت چگونه در چهارچوب قوانین مدنی یک کشور، جامعه را به عدالت اجتماعی نزدیک می‏کند؟ و چگونه ارتباط ما بین روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی یک کشور توازن در جامعه را بوجود خواهد آورد؟ بحثی گسترده می‏باشد که تا کنون مورد بررسی روشنفکران ایران قرار نگرفته است.



نتیجه

در جمهوری‏اسلامی آماری برای چگونگی تقسیم ثروت وجود ندارد، ولی شواهد نشان می‏دهند که شیوه تقسیم ثروت در جمهوری‏اسلامی خیلی بدتر از کشور آلمان می‏باشد. در جمهوری‏اسلامی ثروت ایران در دست پنچ درصد (روحانیون و خودهای رژیم) قرار گرفته است و نوده و پنچ درصد جمعیت کشور زیر خط فقر زندگی می‏کنند.

گفتگوهای انتقادی جمهوری‏اسلامی و آلمان موجب تغییر موقعیت‏های اجتماعی هر دو جامعه ایرانی و آلمانی شده است. در این میان دو کشور روسیه و چین هم به همین صورت جامعه‏های خود را بصورت، دو طبقه خودی و غیر‏خودی (فاشیستی) در آورده‏اند. حمایت آنان از همدیگر و روابط سیاسی و اقتصادی متقابل آنان، بیان از این دارد که جهان دو باره به حالت دو قطبی سابق سوق پیدا می‏کند و این بار فاشیسم در حال گسترش دادن خود در جهان می‏باشد.

با این نگاه کوتاه می‏خواهم یه این نتیجه برسم که نام «گفتگوی انتقادی» برازنده این روابط حسنه ما بین دولت آلمان و جمهوری‏اسلامی نمی‏باشد و «گفتگوی فاشیست‏ها»(6) به واقعیت نزدکتر می‏باشد.
ما ایرانیان برای سرنگونی جمهوری‏اسلامی هیچگونه کمکی که از چین و روسیه و آلمان دریافت نخواهیم کرده، تنها باید امیدوار باشیم آنان ما را قبل از اینکه جمهوری‏اسلامی از بین ببرد، سر به نیست نکنند!





1- kritische Dialog - critical dialogue
2- Deutscher Bundestag
3- Verfassungsschutz - constitutional protection
4- Nationaldemokratische Partei - Deutschlands National Democratic Party of Germany
5- Nationalsozialistischer Untergrund - National Socialist Underground
6- Faschisten Dialog - Fascists dialogue

نظرات نویسنده این نوشتار می‌تواند مطابق با دیدگاه‌های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) نباشد.

---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

بهمن زاهدی

با دورود خدمت جمشاد پرچمشاهی گرامی،

منظور از نوشته این می‏باشد که غرب هم از پدیده‏های اجتماعی که در خاورمیانه بوجود می‏آید کُپی‏برداری می‏کند، ولی بعلت پیشرفت خرد‏جمعی و همچنین موقعیت اجتماعی این پدیده‏ها قابل اجرا در اروپا نخواهند بود.

مسئله دوم این می‏باشد که در دموکراسی اگر شهروندان در سیاست دخالتی نداشته باشند تعادل در جامعه به هم خواهد خورد. دمکراسی بدون توجه مردم به اوضاع عمومی می‏تواند در هم شکسته شود. امروز برای آلمانی‏ها «آزادی» در رده پنچم خواسته‏های عمومی قرارا دارد و برای ما ایرانیان هنوز در درجه اول.

مسئله سوم تعادل در تقسیم ثروت می‏باشد که باید یکی از اهداف اولیه سیاستمداران در آینده ایران باشد.

در آلمان اگر شما بعنوان شخصی تنها و بدون خانواده ماهانه 3418 یورور (نتو) به حساب بانکی شما واریز شود. شما دیگر نه فقیر هستید و نه ثروتمند. حال حساب کنید خانواده‏ای با داشتن دو بچه (چهاد نفر اعضای خانواده) چه مقداری درآمد باید داشته باشند که فقیر نباشند.

البته با همکاری‏های فرهنگی و اجتماعی که دولت آلمان با جمهوری‏اسلامی بصورت متقابل انجام می‏دهد، به ما نشان می‏دهد که چگونه آلمان برای برقرار ماندن جمهوری اسلامی در ایران سرمایه‏گذاری کرده است.

در رابطه با قانون انتخابات خیلی دوست داشتم که قانون انتخابات آلمان (آن قانونی که باید به تصویب برسد) چک‏نویسی برای قانون انتخابات آینده ایران می‏شد، ولی متاسفانه نمی‏توان به روی آن حساب باز کرد.

نکته مهم این می‏باشد که ما (ایرانیان مقیم آلمان) بعنوان اپوزیسیون جمهوری‏اسلامی باید در این «گفتگوی انتقادی» شرکت داشته باشیم و بتوانیم تاثیر‏گذار باشیم..

ارادتمند
بهمن زاهدی

October 14, 2012 05:43:05 PM
---------------------------

جمشاد پرچمشاهی


... درست است که به گفته جنابعالی، درجامعه آلمان در این دو سه دهه اخیر تحولات و تغییرات محسوسی صورت گرفته است. اما به باور من هنوز خیلی زود است که جامعه سیاسی و اجتماعی کنونی آلمان را با وضعیت کنونی در ایران مقایسه کرد. البته می دانم که قصد مقایسه مستقیم را ندارید ولی دور از انصاف و واقعیت بنظر میرسد چنانچه بگوییم در آینده نزدیک نود درصد از مردمان آلمان زیر خط فقر را تشکیل خواهند داد!؟

من خود گرچه سالیان دراز است که در آلمان زندگی میکنم و با جامعه این کشور بخوبی آشنا هستم و باید اذعان کنم که چندان میانه خوشی هم با آلمانی ها ندارم، اما رویهمرفته سطح فقر موجود در جامعه آلمان را نمی توان به هیچ وجه با آنچه که در ایران برمردم نگونبخت و فلاکت زده (غیرخودی ها) می گذرد، در نازلترین مقیاس هم سنجید. خوشبختانه تا به امروز هنوزهیچکس در آلمان برای خرید مرغ و نان و تخم مرغ و غیره نیاز به انتظار در صف های طولانی را ندارد. برای خرید سکه یا دلار نیز از سر و کول هم بالا نمی روند.

خدمات اجتماعی گرچه بنا به اشاره جنابعالی، دیگر شهره جهان نیست اما در مقایسه حتی با بسیاری از کشورهای پیشرفته، هنوزهم در سطح نسبتآ بالایی قرار دارد.

بنابراین برای جمهوری اسلامی شدن آلمان هنوز مسیر طولانی در پیش است. امید من اما بیشتر براین است که (میدانم که شما و سایر دوستان در این سایت از شنیدن آن مسرور و خوشنود نخواهید شد) ایران روزی به جمهوری فدرال ایران به سبک و شیوه آلمان تبدیل شود - اگر سیل اعتراضات و انتقادات به سویم روان شدند، تلاش خواهم نمود توضیحات بیشتری در این مورد از دیدگاه خودم ارائه نمایم.


پاینده و سرافراز باشید


ج. پ.

October 14, 2012 05:00:08 PM
---------------------------

جمشاد پرچمشاهی


با درود صمیمانه به جناب بهمن زاهدی


دولتهای مختلف آلمان از سالیان دور روابط ویژه ای با کشور و دولت های مختلف در ایران داشته و دارند. این پدیده از زمان ظهور جمهوری اسلامی به وجود نیامده.

دولتها و شرکت های آلمانی در دوران سلطنت رضا شاه فقید و جانشینش محمد رضا شاه فقید - و چنانچه دودمان پهلوی تا به امروز برقرار و پا برجا می بود - بطور یقین در دوره رضا شاه دوم یعنی شاهزاده رضا پهلوی کنونی هم روابط اقتصادی و بارزرگانی مستحکم با یکدیگر داشته و میداشتند.

برای کشور آلمان و دولتهای آن درمقاطع مختلف زمانی، از نظر سیاسی و اجتماعی هیچ فرقی نمیکند که چه نظامی و چه حکومتی در کشورهای منفعت ساز مانند ایران سر کار باشند. مهم اینست که ارتباطات تجاری و بازرگانی برقرار بوده و آلمانی ها کماکان کالاهای خود را راحت و بدون دغدغه صادر کرده و خلاصه اینکه سود و منافع کلان همیشه روبراه و درجریان باشند. بهترین نمونه اش را در همان آغاز انقلاب اسلامی تجربه کردیم: چه کسی به عنوان اولین سیاستمدار غربی پس از وقوع انقلاب و استقرار حکومت جمهوری اسلامی برای پابوسی بنیانگذار و رهبر انقلاب عازم ایران شد؟ بله، شاید درست حدس زده باشید، هانس دیتریش گنچر، وزیر امور خارجه وقت دولت آلمان! این درحالی بود که دولت وقت آلمان ناخشنودی عمیق خود از دگرگونی های پیش آمده در ایران و سقوط رژیم پهلوی را آشکارا اعلام کرده بود زیرا احتمالآ منافع اقتصادی و بازرگانی خود با رژیم جدید و حکومت دینی را در خطر می دید. ولی بزودی دیدیم که به چه سرعتی با اعزام وزیر امور خارجه خود مانع از بروز خطر حیاتی اقتصادیش شد. ادامه ...

October 14, 2012 04:58:54 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites