حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
صد سال اندیشه‎های ایرانی (20)
علی اصغر حقدار

October 28, 2012

یک شنبه 7 آبان 2571 = October 28, 2012

 

مشروطیت در محاق سُنت‏گرایی و استبداد قاجاریه

خیزش مشروطیت با تمامی پیش‏زمینه‏ها و لوازم و الزاماتش، تحولی در ذهن و زبان ایرانی بود که بر دنیای پیشین سیاست- فرهنگ و اقتصاد هجوم برد و دنیای دیگر در جغرافیای ایران زمین گشود؛ آزادیخواهی و مشروط کردن اقتدار سیاسی، در کنار وطن‏گرایی و درخواست امحای نظام ملوک الطوایفی و برابرخواهی، از ارکان اساسی و پایه‏های اصلی مشروطه‏طلبی ایرانیان بشمار می‏روند. لیبرالیسم و نظام دموکراتیک به معنای مشارکت آزادانه در حق تعیین سرنوشت ایرانیان، محصول آشنایی با سیاست مدرن و برپایی مشروطیت در ایران است که تاکنون در بارآوری منطقی و انسجام اجرایی، بازمانده و بر پروژه ناتمام مشروطیت صحه می‏گذارد؛ با این حال اندیشه‏های اولیه لیبرالیستی و دموکراسی‏خواهی در فرهنگ ایرانی تبار به دهه‏هایی پیش از ایجاد اولین پارلمان و تدوین نخستین قانون اساسی، می‏برد. سخن از شیوه دموکراتیک اداره کشور و طلب آزادی برای مردمان ایرانی در نوشته‏های اولین مدرن اندیشان ایران جای دارد و با استقرار پایه‏های اولیه مشروطیت، نمودهایی از ایده‏های لیبرال دموکراتیک در کنش برخی از سیاست‏مداران و نمایندگان مجلس اول، گزار شده است. بعضی از نمایندگان و صاحب نظران سیاسی و فرهنگی که به واژگان و مفاهیم دنیای جدید آگاهی یافته بودند، در سخنان و نوشته‏های خویش، در تلاش ایجاد فضای مدنی برای ابراز نظریات و تدوین و تصویب قوانین مدنی مطبوعات- احزاب و... کوشیده‏اند و یافته‏های نخستین مدرن اندیشان پیشامشروطه را به مرحله اجرا و قانون درآورده‏اند.
در فعالیت‌ بیست‌ ماهه‌ی‌ دوره اول مجلس‌ شورای‌ ملی‌، محمد علی‌ شاه‌ با كارشكنی و بی‏توجهی به جایگاه نوتأسیس مجلس مانع‌ از تحقق‌ اصولی‌ خواسته‌های‌ مشروطه‌‏خواهان‌ می‌شد و به‌ تحریك‌ عده‌ای‌ از درباریان‌ و سفارت‌ روسیه‌ در پی‌ از میان‌ برداشتن‌ نظام‌ مشروطه‌ بود. در تكمیل‌ این‌ اهداف‌ او در پی‌ بهانه‌ی‌ درخواست‌ چند نفر از نمایندگان‌ و انقلابیونی‌ كه‌ در نظر شاه‌ در ترور نافرجام‌ او دست‌ داشتند، به‌ مجلس‌ هجوم‌ برده‌ و با همدستی‌ افسر قزاق‌ روسی‌ ـ لیاخوف‌ ـ ساختمان‌ مجلس‌ و ساختمان‌های‌ همجوار آن‌ را به‌ توپ‌ بست‌ و با فراری‌ دادن‌ نمایندگان‌، بساط‌ مشروطه‌خواهی‌ را موقتاً برچید.
به‌ دنبال‌ ترور اتابك‌ و سوء قصد نافرجام‌ به‌ محمد علی‌ شاه‌، آرامش‌ ظاهری‌ میان‌ پارلمان‌ و دربار به‌ هم‌ ریخت‌ و تضادها آشكار شدند؛ محمد علی‌ شاه‌ در روز پنجشنبه‌ 4 جمادی‌الاولی‌ 1326 قمری‌ قزاقان‌ تحت‌ امر خود را به‌ فرماندهی‌ لیاخوف‌ در سه‌ ستون‌ به‌ بهارستان‌ گسیل‌ و محوطه‌ی‌ پارلمان‌ را به‌ محاصره‌ درآورد؛ قزاقان‌ ابتدا راه‌های‌ ورودی‌ مجلس‌ را بستند و از ورود مردم‌ به‌ آنجا جلوگیری‌ كردند. سپس‌ به‌ دستور فرمانده‌ قزاقان‌ ـ لیاخوف‌ ـ یك‌ گلوله‌ توپ‌ به‌ سوی‌ مجلس‌ شلیك‌ شد.
با شلیك‌ توپ‌ در میان‌ مشروطه‌‏خواهان‌ حاضر در مجلس‌ وحشت‌ و اضطراب‌ افتاد و عده‌ی‌ محدودی‌ از آنان‌ كه‌ مسلح‌ بودند، مبادرت‌ به‌ شلیك‌ كردند. در این‌ اوضاع‌، تیرانداز ماهری‌ از یكی‌ از پنجره‌های‌ فوقانی‌ ساختمان‌ ظل‌السلطان‌ با تفنگ‌ مازور توپچیان‌ قزاقان‌ را یكی‌ پس‌ از دیگری‌ مورد هدف‌ قرار می‌داد. قزاقان‌ كه‌ مورد آتش‌ قرار گرفته‌ بودند، یكی‌ از توپها را به‌ طرف‌ ساختمان‌ ظل‌السلطان‌ برگردانده‌ و با شلیك‌ گلوله‌ای‌، آنجا را به‌ آتش‌ كشیده‌ و تیرانداز مشروطه‌خواه‌ را كشتند. آنان‌ شلیك‌ توپ‌خانه‌ را ادامه‌ دادند و با پراكنده‌ شدن‌ مجلسیان‌، ساختمان‌ مجلس‌ تخریب‌ و وسایل‌ آن‌ به‌ یغما رفت‌؛ آقا سید عبدالله‌ بهبهانی‌ و آقا سید محمد طباطبایی‌ كه‌ در مجلس‌ حضور داشتند، دستگیر و به‌ دنبال‌ توهین‌ و دشنام‌ قزاقان‌، روانه‌ی‌ تبعید گردیدند. تعدادی‌ از نمایندگان‌ را در باغشاه‌ بعد از اذیت‌ و آزار، كشته‌ و عده‌ای‌ را روانه‌ی‌ زندان‌ كردند. برخی‌ از نمایندگان‌ نیز به‌ سفارت‌ انگلیس‌ پناهنده‌ شده‌ و بعد از مدتی‌ با حمایت‌ سفارت‌خانه‌، روانه‌ی‌ خارج‌ از كشور شدند. از میان‌ رجال‌ سیاسی‌ هم‌ جلال‌الدوله‌ و علاءالدوله‌ و سردار منصور و عضدالملك‌ كه‌ برای‌ پاره‌ای‌ مذاكرات‌ به‌ نزد محمد علی‌ شاه‌ رفته‌ بودند، دستگیر و به‌ تبعید فرستاده‌ شدند؛(كتاب‌ آبی‌، ص‌ 105؛ بمباران‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ در سال‌ 1326 هجری‌، ص‌ 366؛ فتح‌ تهران‌، ص‌ 147)
شرف‌الدوله‌ از نمایندگان‌ تبریز در دوره‌ی‌ اول‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ آن‌ روز را این‌ گونه‌ ثبت‌ كرده‌ است‌: «...از صبح‌ علی‌الطلیعه‌ شروع‌ به‌ تیراندازی‌ و جانبازی‌ شده‌ است‌ و خیابان‌ها و كوچه‌ها به‌ طوری‌ پر از صدای‌ تیر تفنگ‌ است‌ كه‌ نمی‌توانم‌ به‌ مجلس‌ بروم‌، گویا از چهار طرف‌ مجلس‌، قزاق‌ها و سربازان‌ آن‌ جا را احاطه‌ كرده‌ و در سر راه‌ دو توپ‌ نهاده‌اند... از طرفین‌ بنای‌ شلیك‌ و تیراندازی‌ می‌گذارند، صد صد و دویست‌ دویست‌ تیر خالی‌ می‌شده‌ است‌، توپ‌ها را نیز آتش‌ داده‌، عمارت‌ مجلس‌ را به‌ توپ‌ می‌بندند. از طرف‌ سنگرهای‌ مجلس‌ و از طرف‌ انجمن‌ مظفریه‌ و انجمن‌ آذربایجان‌ نیز شلیك‌ می‌شد... تمام‌ اسباب‌ و آلات‌ مجلس‌ را سوار و سربازان‌ غارت‌ می‌نمایند و می‌برند. بعد از تخریب‌ و فتح‌ مجلس‌، توپ‌ها را به‌ انجمن‌ مظفری‌ می‌بندند، اعضاء انجمن‌ نیز با كمال‌ جرئت‌ و جسارت‌ دفاع‌ می‌كرده‌اند تا وقتی‌ كه‌ گلوله‌ و شراپنل‌ توپ‌ها، آن‌ جا را نیز خراب‌ و زیر و رو می‌كند، آن‌ها نیز فرار می‌كنند. سوار و سربازها ریخته‌ و هر چه‌ بوده‌ برده‌اند، همچنین‌ خانه‌ها و مغازه‌های‌ جنبین‌ نیز به‌ غارت‌ می‌رود. بعد از فتح‌ و تخریب‌ انجمن‌ مظفری‌، توپ‌ها را به‌ انجمن‌ آذربایجان‌ برمی‌گردانند، آن‌ها نیز در مقام‌ دفاع‌ جد و جهد و كوشش‌ داشته‌اند. آن‌ جا را نیز تماماً زیر و رو می‌نمایند. آن‌ها نیز متفرق‌ می‌شوند، سوار و سرباز آن‌ جا را نیز غارت‌ می‌نمایند.»(روزنامه‌ خاطرات‌ شرف‌الدوله‌1377، ص‌234)
در روایتی‌ دیگر، فروغ‌الدوله‌ نیز در نامه‌ای‌ كه‌ به‌ تاریخ‌ 24 جمادی‌الاولی‌ 1326ق‌ به‌ ظهیرالدوله‌ نوشته‌، از آن‌ واقعه‌ یاد می‌كند:«...دیروز سر آفتاب‌ چند نفر قزاق‌ آمدند در مجلس‌ گفتند شاه‌ فرمودند ابداً با شما كار ندارم‌. نه‌ با مجلس‌ نه‌ با انجمن‌ها. فقط‌ آن‌ هشت‌ نفر را كه‌ خواسته‌ام‌ بدهید، اگر ندهید مجلس‌ را به‌ توپ‌ می‌بندم‌. امروز قتل‌ عام‌ می‌كنم‌. ابداً مجلس‌ جوابی‌ نداد. مكرر قزاق‌ها گفتند. از مجلس‌ یك‌ دفعه‌ تفنگ‌ انداخته‌ شد برای‌ قزاقها. سی‌ تا قزاق‌ را زدند، یكی‌ برای‌ شاه‌ خبر برد. شاه‌ فرمان‌ به‌ پالكنیك‌ داد كه‌ مجلس‌ و مسجد را توپ‌ ببندند، یك‌ مرتبه‌ شهر به‌ هم‌ خورد...»(خاطرات‌ و اسناد ظهیرالدوله‌1367، ص‌357) با انهدام‌ مجلس‌ و از هم‌ پاشیدن‌ قوای‌ مشروطه‌خواهان‌ و مدافعان‌ مجلس‌، در تهران‌ حكومت‌ نظامی‌ اعلام‌ و سلطه‌ی‌ استبدادی‌ دربار اعاده‌ شد.
به‌ این‌ ترتیب‌ در روز 23 جمادی‌الاولی‌ 1326 بالاخره‌ محمد علی‌ شاه‌ نتوانست‌ حضور نخستین‌ پارلمان‌ قانون‌ گذاری‌ را در ایران‌ تحمل‌ كند و بعد از یك‌ سری‌ نامه‌نگاریهای‌ بی‌نتیجه‌ای‌ كه‌ میان‌ رئیس‌ مجلس‌ و شاه‌ رد و بدل‌ شد،(مجلس‌ اول‌ و نهادهای‌ مشروطیت‌، ص‌ 536) به‌ كمك‌ قزاقان‌ خود، مجلس‌ شورای‌ ملی‌ و خانه‌ی‌ ملت‌ را زیر بمباران‌ گرفت‌. عین‌السلطنه‌ در ثبت‌ آن‌ روز به‌ حقیقت‌ تلخی‌ اشاره‌ دارد؛ «... دكاكین‌ همه‌ باز بود. این‌ مردم‌ سست‌ عنصر كه‌ دیروز جان‌ و مال‌ و خون‌ خود را فدای‌ مشروطه‌ می‌كردند، هیچ‌ تغییری‌ در حالشان‌ نبود. بلكه‌ ساحت‌ مقدس‌ دارالشورای‌ ملی‌ را غارت‌ كرده‌ به‌ چوب‌ خشك‌ و درخت‌ تر آن‌ ابقا نكردند و چیزی‌ برای‌ آن‌ ساحت‌ قدس‌ مقدس‌ باقی‌ نگذاشتند؛ اگر یك‌ قالیچه‌ سرباز برد، ده‌ قالی‌ دوازده‌ ذرعی‌ مشروطه‌طلبان‌ و ملت‌ غیور آوردند. هی‌ گفتند ملت‌ پی‌ به‌ حقوق‌ خود برده‌، هی‌ گفتند ملت‌ بیدار شده‌، همه‌ دروغ‌، همه‌ تزویر، همه‌ خدعه‌. این‌ بود بیداری‌ و علم‌ و آگاهی‌ آنها كه‌ هر چه‌ یقه‌ پاره‌ كردیم‌ دستگیر آن‌ لامذهب‌ها نشد كه‌ نشد.»(روزنامة‌ خاطرات‌ عین‌السلطنه‌1377، ص‌2124/3)
به‌ این‌ ترتیب‌ دوره‌ی‌ اول‌ مشروطیت‌ در ایران‌ دچار استبداد شد تا در گذار ایام‌، به‌ دلاوری‌های‌ مشروطه‌خواهان‌ تبریزی‌ و بختیاری‌، بازگشت‌ مشروطیت‌ و شروع‌ دوره‌ی‌ دوم‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ به‌ تحقق‌ پیوست‌ و برگی‌ به‌ یاد ماندنی‌ از تاریخ‌ جدال‌ استبداد و مشروطه‌ بر اوراق‌ سیر تحولات‌ تاریخ‌ ایران‌ زمین‌ ثبت‌ شد.
با ظهور استبداد محمد علی‌ شاه‌ و بسته‌ شدن‌ مجلس‌، عده‌ای‌ از آزادیخواهان‌ از سه‌ منطقه‌ برای‌ اعاده‌ی‌ مشروطیت‌ و سرنگونی‌ محمد علی‌ شاه‌، روانه‌ی‌ تهران‌ می‌شوند. ستارخان‌ از تبریز ـ سردار اسعد بختیاری‌ از سوی‌ جنوب‌ و محمد ولیخان‌ سپهدار تنكابنی‌ از طرف‌ شمال‌ به‌ سمت‌ تهران‌ حركت‌ كرده‌ و بعد از درگیری‌ با قوای‌ دربار و قزاقان‌ حامی‌ شاه‌، در 24 جمادی‌الاخر 1327ق‌/23 تیر 1288خ‌ تهران‌ را فتح‌ می‌كنند. در پی‌ این‌ اقدامات‌، محمد علی‌ شاه‌ به‌ سفارت‌ روسیه‌ پناهنده‌ شده‌ و با تشكیل‌ مجلس‌ عالی‌ فوق‌العاده‌ از سوی‌ انقلابیون‌ از سلطنت‌ خلع‌ و پسرش‌ ـ احمد میرزا ـ به‌ پادشاهی‌ برگزیده‌ می‌شود.
بمباران‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ و تعطیلی‌ آن‌ شروع‌ دورانی‌ بود كه‌ از آن‌ به‌ «استبداد صغیر» نام‌ می‌برند؛ این‌ دوران‌، حاكمیت‌ استبدادی‌ محمد علی‌ شاه‌ از بمباران‌ مجلس‌ (2 تیر 1287 خ‌) تا فتح‌ تهران‌ (22 تیر 1288خ‌) را شامل‌ می‌شود. در این‌ دوران‌ محمد علی‌ شاه‌ با برچیدن‌ نهادهای‌ قانونی‌ جدیدالتاسیس‌، احساسات‌ مشروطه‌خواهان‌ را تحریك‌ نمود؛ تبریز و مجاهدان‌ طرفدار مشروطه‌ را كه‌ پیشتاز مقابله‌ با محمد علی‌ شاه‌ و خواهان‌ اعاده‌ی‌ مشروطیت‌ بودند، به‌ محاصره‌ی‌ قوای‌ تحت‌ امر خود درآورد؛ به‌ سخن‌ آفاری‌ «وقتی‌ مجلس‌ به‌ توپ‌ بسته‌ شد و روشنفكران‌ برجستة‌ نهضت‌ در ژوئن‌ 1908 (تیر 1287) مجبور به‌ جلای‌ وطن‌ شدند، مركز انقلاب‌ از تهران‌ به‌ تبریز انتقال‌ یافت‌. ارتش‌ مقاومت‌ مجاهدین‌ در تبریز، به‌ فرماندهی‌ ستارخان‌ و به‌ كمك‌ انجمن‌ تبریز و مركز غیبی‌، رهبری‌ جدیدی‌ پدید آورد. آنها نه‌ تنها حكومت‌ نظامی‌ ایجاد نكردند، بلكه‌ در گرماگرم‌ نبردها از هیچ‌ كوششی‌ برای‌ ایجاد نهادهای‌ دموكراتیك‌ در تبریز فرو گذار نكردند. ایالتهای‌ دیگر نیز به‌ زودی‌ از آذربایجان‌ سرمشق‌ گرفتند و حكومت‌های‌ محلی‌ و انجمنها یكی‌ پس‌ از دیگری‌ روی‌ كار آمدند.»(انقلاب‌ مشروطة‌ ایران‌، ص‌297)
محمد علی‌ شاه‌ برای‌ درهم‌ شكستن‌ مقاومت‌ مجاهدان‌، به‌ محاصره‌ی‌ تبریز پرداخت‌ و همین‌ مساله‌ منجر به‌ مداخله‌ی‌ نظامی‌ روسیه‌ در تبریز (29 آوریل‌ 1909) و به‌ دار آویختن‌ ثقة‌الاسلام‌ و دیگر مجاهدان‌ شد. اما مجاهدان‌ با كمك‌ انقلابیون‌ قفقازی‌ به‌ تجدید سازمان‌ انجمن‌ تبریز مبادرت‌ كرده‌ و بعداز چندین‌ مرحله‌ جنگ‌ و گریز، توانستند شهر را از تصرف‌ قوای‌ شاهی‌ حفظ‌ كنند. آفاری‌ بر پایه‌ی‌ یافته‌های‌ تاریخی‌ و اسناد انجمن‌ها و... بر هماهنگی‌ مجاهدان‌ ایرانی‌ و مبارزان‌ قفقازی‌ تاكید دارد: «مقاومت‌ كنندگان‌ تبریز، با كمك‌ رادیكالهای‌ قفقاز، نیرویی‌ متشكل‌ از كارگران‌، پیشه‌وران‌، دهقانان‌، طلاب‌، عشایر و نیز تعدادی‌ از زنان‌ مبارز سازمان‌ دادند. انتخاباتی‌ برگزار شد و انجمن‌ تبریز تجدید سازمان‌ یافت‌. به‌ محض‌ اینكه‌ مقاومت‌ كنندگان‌ تبریز در نبرد مواضع‌ برتر یافتند، این‌ شهر جنگ‌ زده‌ بازسازی‌ شد، مدارس‌ را بازگشایی‌ كردند، درمانگاهها دوباره‌ شروع‌ به‌ كار كردند و نانواییها كار خود را از سر گرفتند. رویدادهای‌ تبریز پیش‌ درآمد سلسله‌ قیامهایی‌ در سراسر كشور، بخصوص‌ در گیلان‌ و اصفهان‌ شد كه‌ وظیفة‌ ناتمام‌ انقلابیون‌ آذربایجانی‌ را ادامه‌ دادند.»(انقلاب‌ مشروطة‌ ایران‌، ص‌278)
در حالی‌ كه‌ مجاهدان‌ تبریزی‌ در مقابل‌ قوای‌ محمد علی‌ شاه‌ سرسختانه‌ از مشروطه‌ دفاع‌ می‌كردند، عده‌ای‌ از نمایندگان‌ پارلمان‌ و سران‌ برخی‌ از ایلات‌ در خارج‌ از كشور به‌ مبارزه‌ با محمد علی‌ شاه‌ برخاسته‌ و زمینه‌های‌ استقرار مشروطیت‌ را فراهم‌ می‌ساختند؛ انجمن‌ سعادت‌ در استانبول‌، كمك‌های‌ مالی‌ و سیاسی‌ به‌ انجمن‌ تبریز می‌رساند. سیاستمداران‌ و روشنفكرانی‌ نیز در اروپا با انتشار مجلات‌ به‌ افشای‌ سرشت‌ استبدادی‌ محمد علی‌ شاه‌ می‌پرداختند.
در اروپا عده‌ای‌ از ایرانیان‌ عازم‌ ایران‌ شدند تا مقابله‌ با شاه‌ را سازماندهی‌ كنند. سردار اسعد بختیاری‌ به‌ میان‌ ایل‌ خود آمد و با جمع‌آوری‌ قوای‌ قابل‌ توجهی‌ عزم‌ تهران‌ نمود؛ از سوی‌ دیگر نیروهای‌ ملی‌ در تحت‌ فرمان‌ ستارخان‌ و باقرخان‌ از سوی‌ تبریز روانه‌ی‌ تهران‌ شدند. جبهه‌ی‌ سوم‌ نظامی‌ را سپهدار تنكابنی‌ تشكیل‌ می‌داد كه‌ با تجمع‌ قوای‌ خود و انقلابیون‌ قفقاز از طرف‌ شمال‌ رو به‌ تهران‌ آورد؛ نیروهای‌ متحد مجاهدین‌ و مشروطه‌خواهان‌ در 22 تیر ماه‌ 1288 خورشیدی‌ وارد تهران‌ شده‌ و به‌ كمك‌ مردم‌ بعد از چندین‌ روز جنگ‌ و گریز، مراكز مهم‌ حكومتی‌ و مجلس‌ را به‌ تصرف‌ خود درآورده‌ و بعد از پناهنده‌ شدن‌ محمد علی‌ شاه‌ به‌ سفارت‌ روسیه‌، تشكیلات‌ جدیدی‌ به‌ نام‌ «مجلس‌ عالی‌» برای‌ اداره‌ی‌ كشور به‌ وجود آوردند كه‌ بعد از استقرار كامل‌ قوای‌ مشروطه‌ به‌ حكومت‌ موقت‌ كه‌ «هیئت‌ مدیره‌» خوانده‌ می‌شد، تبدیل‌ گردید و اقداماتی‌ را در راستای‌ تحكیم‌ پایه‌های‌ نظام‌ مشروطه‌ در سراسر كشور به‌ اجرا گذاشت‌.
اقدامات‌ هیئت‌ مدیره‌ بیشتر ناظر به‌ این‌ موارد بود:
1ـ خلع‌ید و تبعید محمد علی‌ شاه‌ از كشور.
2ـ محاكمه‌ی‌ مخالفان‌ نظام‌ مشروطیت‌.
3ـ جمع‌آوری‌ پول‌ از ثروتمندان‌ برای‌ تامین‌ مالیه‌ی‌ دولت‌.
4ـ انجام‌ انتخابات‌ مجلس‌ دوم‌.
5ـ واگذاری‌ حكومت‌ به‌ كابینه‌ی‌ سپهدار.
به‌ دنبال‌ این‌ اقدامات‌، مجلس‌ دوم‌ شروع‌ به‌ كار كرد و مرحله‌ی‌ تازه‌ای‌ از نظام‌ مشروطه‌ در ایران‌ به‌ اجرا درآمد. اما این‌ مجلس‌ نیز دولت‌ مستعجل‌ بود و با اولتیماتوم‌ روسیه‌ كه‌ به‌ دنبال‌ ماجرای‌ مورگان‌ شوستر به‌ وجود آمد، تعطیل‌ شد. با سپری‌ شدن‌ دوران‌ استبداد محمد علی‌ شاهی‌ و اعاده‌ی‌ مشروطیت‌، مهم‌ترین‌ مساله‌ای‌ كه‌ پیش‌ روی‌ مجاهدان‌ و مشروطه‌خواهان‌ قرار داشت‌، سر و سامان‌ دادن‌ به‌ وضعیت‌ مالی‌ كشور و وصول‌ مالیات‌های‌ معوق‌ مانده‌ای‌ بود كه‌ باعث‌ كسری‌ در خزانه‌ و تاخیر در پرداخت‌ مطالبات‌ كارگزاران‌ و نظامیان‌ حكومتی‌ شده‌ بود.
فاتحان‌ تهران‌ كه‌ در پی‌ عزل‌ محمد علی‌ شاه‌، اكثریت‌ نمایندگان‌ مجلس‌ دوم‌ را هوادار خود كرده‌ بودند، برای‌ حل‌ مشكلات‌ مالی‌ كشور، با توجه‌ به‌ قرارداد 31 اوت‌ 1907 روس‌ و انگلیس‌ مبنی‌ بر دخالت‌ در امور استقراض‌ خارجی‌ و مستشار از كشورهای‌ دیگر، شخصی‌ به‌ نام‌ «مورگان‌ شوستر» را به‌ همراه‌ سه‌ نفر دیگر (لكفر ـ شیندلر ـ هیقاك‌) از امریكا برای‌ ساماندهی‌ به‌ وضع‌ مالی‌ كشور و اصلاح‌ امور مالیاتی‌ با تصویب‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ در بهمن‌ 1288 به‌ استخدام‌ دولت‌ ایران‌ درآوردند.

---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites