جایزه ساخاروف (1) امسال به نسرین ستوده، وکیل دادگستری و جعفر پناهی، سینماگر ایرانی اهدا شده. مارتین شولتز، رییس پارلمان اروپا در این باره میگوید: «من فکر میکنم باید افتخار کنیم به اینکه میتوانیم از مردمی که تحت چنین شرایط وحشتناکی زندگی میکنند و توسط چنین حکومت وحشتناکی سرکوب میشوند، حمایت کنیم و با اهدای جایزه ساخاروف، به آنها دلگرمی بدهیم.» این جایزه را قرار بود یک هیئت از پارلمان اروپا در طی دیدارش در تهران به آن دو نفر تقدیم کند. بعلت مخالفت مشاور امور بینالمللی مجلس ولایت فقه (حسین شیخ الاسلام) با این امر دیدار نمایندگان پارلمان اروپا از تهران لغو شد.
آلمان ولی نمایندگان مجلس خود را مانند همیشه بدون توجه به وضعیت مردم ایران و طبق قرارداد مابین سازمانهای امنیتی خود (علی فلاحیان و برند اشمیتباور) که به «گفتگوی انتقادی» یا همان «گفتگوی فاشیستها» معرف شده است به تهران فرستاده. رياست اين هيئت را پيتر گاووايلر (2) رئيس كميته فرهنگى مجلس آلمان بر عهده دارد. اين هيئت قرار است كه در طول اقامت خود در ايران از چند مركز علمى فرهنگى در تهران، قم و اصفهان بازديد كند. از زمانیکه جمهوریاسلامی روابط خود را با آلمان به آن درجه رسانده که ما بین جمهوریاسلامی ایران و جمهوریاسلامی آلمان کمتر تفاوتی را میتوان یافت، رفت و آمدهای دیپلماتیک نمایندگان مجلس آلمان برای امور فرهنگی (فرهنگ اسلامی و نه فرهنگ ایرانی) به جمهوریاسلامی زیاد شده است.
یکی از تجربههای آلمان در این روابط فرهنگی مابین، آزمایش تولید «بسیجی آلمانی» میبود که با کُشته شده ده خارجی مقیم آلمان و خودکُشی شدن دو تن از بسیجیهای آلمان بوسیله سازمان امنیت داخلی آلمان تقریباً خاتمه یافت. این موضوع با اینکه در مطبوعات آلمان دنبال میشود ولی دولت آلمان نمیخواهد این مسئله «کش» پیدا کند. این را هم آلمانیها از رهبر جمهوریاسلامی در تبادل فرهنگی متقابل یاد گرفتهاند! بسیجیهای آلمانی که سازمان امنیت آلمان پرورش داده بود بعلت نداشتن ایمان و از خودگذشتگیهای ایدولوژیکی، نتوانستند آرزوهای سازمان امنیت داخلی آلمان را برآورده کند و به همین جهت سران آن گروه خودکشی شدند و پرونده را بستند و مدارک را هم از بین بردند! آنچه را که میتوان دریافت این میباشد که قانون اساسی آلمان برای دستگاههای دولتی آلمان، همانند قانون اساسی جمهوریاسلامی برای دستگاههای دولت جمهوراسلامی ارزشی ندارد و بیشتر برای سرگرم نگه داشتن مردم از آن قوانین استفاده میشود. اصل اول قانون اساسی آلمان (3) میگوید: «کرامت انسان از هرگونه تعرض مصون است.» حال چگونه است که سازمان امنیت داخلی آلمان اصل اول قانون اساسی که باید محافظ آن باشد را زیر پا میگذارد؟
سانسور دولتی در مطبوعات آلمان
تبادل فرهنگی آلمان و جمهوریاسلامی را میتواند در رادیو و تلوزیون آلمان بخوبی تشخیص داد. ایرانیان مقیم آلمان که علاقهای به اخبار سیاسی دارند و از رسانههای آلمان برای آگاهی خود استفاده میکنند، طی چند سال گذشته دریافتهاند که اخباری که مربوط به ایران میشود با 48 ساعت تاخیر در رسانههای دولتی و خصوصی آلمان و آن هم با جملهبندیهای مشابه به هم بخش میشوند. در زمانیکه جُنبش سبز در ایران در اوج خود بود و مردم در خیابانها تظاهرات میکردند، خبرها مربوط به جُنبش سبز با تاخیر در آلمان بخش میشد. این تاخیر به این علت میبود، که مطابق قرادادهای ما بین دولتهای آلمان و جمهوریاسلامی اخبار مربوط به ایران باید از کانالهای مشخصی مانند وزارت امورخارجه آلمان، سازمان امنیت آلمان و هیئت خبر رسانی دولتی آلمان گذر میکردند. این شیوه خبررسانی در رابطه با ایران هنوز هم در آلمان متداول است. در اخبار داخلی آلمان هم کمکم این شیوه خبررسانی را میتوان تشخیص داد.
در چند روز گذشته همکار حزبی آقای پيتر گاووايلر که هم اکنون در قم (حوزه فیضه) در حال تبادل فرهنگی میباشد به قسمت اخبار تلوزیون کانال دوم آلمان تلفن میکند و خواستار این میشود که گزارش آن تلوزیون که در مورد حزب رقیب تهیه شده، از آن شکبه تلوزیونی بخش نشود! این موضوع فاش میشود و همکار حزبی آقای پيتر گاووايلر که مسئول روابط رسانهای آن حزب را به عده داشته، مجبور به استفا میشود.
از کجا و به چه وسیلهای همکار آقای پيتر گاووايلر خبر داشته است که چه مطلبی را کدام رسانه میخواهد پخش بکند را اگر کمی بررسی کنیم متوجه میشوم که شیوه کُنترل خبرها که گفتگوی فاشیستها برای آلمان به ارمغان آورده است، دامنهای گسترده در جامعه مطبوعاتی آلمان پیدا کرده است. لازم به یادآوری میباشد که رسانههای دولتی آلمان هزینه خود را با گرفتن عوارض از مردم بدست میآورند (4) و دولت هیچ کمکی مالی به این رسانهها نمیکند.
همکاریهای فرهنگی جمهوریاسلامی و آلمان روزانه بیشتر میشود و به حق میتوان گفت که جمهوریاسلامی به معلمی برای سیاستمداران آلمانی در فریب عمومی تبدیل شده است و به همین دلیل رئيس كميته فرهنگى مجلس آلمان آقای پيتر گاووايلر بدون توجه به فشارهای که به نسرین ستوده و جعفر پناهیو و دیگر ایرانیان وارد میشود، برای بهبود روابط جمهوریاسلامی و آلمان حتا تصمیم پارلمان اروپا در عدم اعزام هیئتی دیپلماتیک به جمهوریاسلامی را در نظر نمیگیرد. شاید هم آقای پيتر گاووايلر برای بازجویان جمهوریاسلامی تکنولوژی جدیدی را بخواهد معرفی کند! تاکنون آلمان و چین در سرکوب مبارزان جُنبش سبز از خود گذشتگیهای فراوانی را نشان دادهاند!
در دموکراسی این مردم هستند که دولت را کُنترل میکنند ولی در نظامهای دیکتاتوری و فاشیستی این دولت است که مردم را کُنترل میکند.
برای ما مردم ایران این تجربهها با تمامی سنگینی و بیوقاحتیش کمکیست تا در آینده بدانیم چه کشورهایی به خواست مردم ایران احترام گذاشتهاند و چه کشورهای مانند آلمان هنوز آرزوی احیای فاشیسم خود را با اندزهای جمهوریاسلامی آرزومندند. ایرانیان مقیم آلمان با اینکه خود در زیر فشارهای دولت آلمان رنج میبرند ولی برای حمایت از مردم در داخل کشور میتوانند خواستار پایان دادن به این «گفتگوی انتقادی» بشوند و از سیاستمداران آلمانی بخواهند که نتیجه این گفتگوها را برای آگاهی مردم آلمان آشکار کنند و به این گفتگوها پایان دهند. مبارزه در خارج از کشور را باید رونق بیشتری بدهیم و با این عملکردها به کمک مردم داخل کشور بشتابیم.
1- http://en.wikipedia.org/wiki/Sakharov_Prize
2- http://de.wikipedia.org/wiki/Peter_Gauweiler
3- http://de.wikipedia.org/wiki/Grundgesetz_f%C3%BCr_die_Bundesrepublik_Deutschland
4- http://de.wikipedia.org/wiki/GEZ
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
جمشاد پرچمشاهی
جناب بهمن زاهدی؛
با درود فراوان، حدس شما مبنی بر محل اقامت من در شمال آلمان درست است اما برخلاف تصورتان من از جنوب آلمان نیز تاحدی باخبر هستم. گرچه من در سال های نخست اقامتم در آلمان مدتی درجنوب این کشور بسر برده و به رسوم و عادات اهالی آنجا آشنایی دارم ولی سالیان درازی از آنزمان گذشته و خیلی چیزها هم ممکنست تغییر پیدا کرده باشد. امروزه بشکرانه وجود رسانه های همگانی بیشمار وعصر اینترنت و شبکه های اجتماعی متعدد اما، هرکسی کم و بیش درجریان رویدادها قرار می گیرد.
من نمی دانم که به شما چه گذشته یا چه بلایی آلمانی های جنوبی به سر شما آورده اند!؟ درهرحال واقعیت این است که نه فقط خارجی ها بلکه بیشتر آلمانی های ساکن مناطق شمالی و مرکزی هم دل خوشی از "جنوبی ها" بویژه ایالت بایرن یا "باواریا" ندارند. برعکس هم همینطور!
برهیچکس پوشیده نیست که "بایرنی ها" همواره آرزوشان این بوده و هست که روزی از جمهوری فدرال آلمان جدا شده و یک دولت مستقل و منطقه ی آزاد و خودمختار همانند دوک نشین های "لیشتن اشتاین" و "موناکو" تشکیل دهند چون آنها فقط خودشان و بجزخود هیچکس را قبول ندارند - خارجی ها وغیرآلمانی ها که جای خود دارند!
درمورد سفرهیات پارلمانی آلمان به ایران هم شایعات فراوانی در جریان است. از یک منبع خبری حتا شنیدم که گویا سرپرستی این هیأت پارلمانی را یک نماینده ایرانی تبارعضو مجلس آلمان برعهده دارد و یکی از اهداف اصلی آنها دیدار و اهدای جایزه ساخاروف به آن دو نفر برنده زندانی می باشد.
به هر صورت من تصور نمی کنم که قصد سفر هیأت پارلمانی آلمان به ایران صرفا به خاطر اشاعه و تبادل فرهنگی آنهم از قماش شیعه اثنی عشری یا ترویج و آموزش و از این قبیل چیزها باشد. شاید پس از برگشت آنها از ایران دلیل واقعی یا نکات مهمی ازعلل سفرشان توسط رسانه های آلمانی و یا بین المللی افشا و برملا شود. صبر کنیم تا ببنیم چه کاسه ای زیر نیم کاسه خوابیده است!؟
تندرست و شادکام باشید.
October 30, 2012 02:06:33 PM
---------------------------
ایرانی
ادامه:
در ارتباط با انتخابات آمریکا، اگر خاطر حضرتعالی باشد در زمان دور دوم انتخابات کارتر در آمریکا، بحران گروگان گیری تاثیر عمیقی بر یک دوره ای شدن او گذاشت. آیت الله های تازه از راه رسیده با جمهوری خواهان توافق کرده بودند که گروگان ها تا پس از انتخابات آمریکا آزاد نشوند و این مکاتبات صورت گرفته میان خمینی و آمریکاییان امروز موجود است. گروگان های آمریکایی درست در روز اعلام نتایج انتخابات آمریکا آزاد شدند و من در اسنادی که به آن اطمینان زیادی نیست، خوانده ام که آیت الله ها برای این توافق، 50 ملیون دلار نیز دریافت کرده اند. صحت و سقم آنرا نمی دانم اما فیلم مستندی از این اسناد در یوتیوپ نیز موجود است. در دهه 70 شمسی، یکی از افشا گری هایی که روزنامه سلام آن روز که مخالف رفسنجانی بود انجام داد، لو دادن مذاکرات صورت گرفته مابین ایران و آمریکا در یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس بود. این دفتر ظاهرا دایمی بود و هماهنگی های مربوطه را به صورت 24 ساعته انجام می داد. حال بگذریم از مذاکرات سوئیس، ماجرای مک فارلین و شواهد دیگر. کتابی هم وجود دارد به نام پول خون که توسط یک یهودی ایرانی تبار که دلال اسلحه در دوران جنگ ایران و عراق مابین ایران، اسرائیل و آمریکا بوده، نوشته شده است و کلی از روابط تسلیحاتی پنهانی آخوندها را افشا کرده است که آن هم جالب است. یا مثلا" سیاست های تعدیل اقتصادی انجام شده در دوره رفسنجانی که نامش را آقایان سازندگی گذاشته اند، مگر طرحش در بنیاد فورد تهیه نشده است و همان سیاست های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی نیست که در اروپای شرقی پس از فروپاشی بلوک شرق نیز به کارگرفته شده و تنها با شرایط ایران تطبیق داده شده است؟، وامش از صندوق بین المللی پول نیامده؟ و هزاران شاهد و سند و مدرک دیگر که آقایان از روز نخستین با آورندگانشان که آمریکاییان باشند سروسر داشتند و دارند.
ارادتمند
پاینده ایران
October 29, 2012 08:07:47 PM
---------------------------
ایرانی
بهمن خان عزیز، دوست و سرور گرامی
ایرانیان خارج از کشور همواره از دو موضع در فشار قرار دارند. یکی دوری از سرزمین ایران است که این عمومی است و بنده هم در شرایط تحصیلی آن را تجربه کرده ام. دوم، مبارزین ملی همچون شما. ظبعا هر کشوری منافع ملی خود را دارد و بر اساس آن عمل می کند و سایر شعارهایی که در مورد آزادی و برابری داده می شود، همان در حد شعار است. از حضرتعالی و سایر مبارزین ملی دور باد، با صرف نظر کردن از بحث در مورد خود بختیار و مسائلی که وجود دارد، بنده باورم نمی شود ساز مان های امنیتی و اطلاعاتی فرانسه در جریان فتل او توسط جمهوری جهل و فساد نبوده باشند. آنچه از دادگاه و شواهد پیداست نیز مؤید همین ظن است. حال بختیار کسی است که نه تنها تابعیت فرانسه را نیز دارد، بلکه در قالب ارتش فرانسه و برای فرانسه در مقابله با آلمان نازی جنگیده است، فرزندانش فرانسوی هستند و پسرش پلیس است، اما به راحتی در حالیکه سرس های فرانسه در طبقه پایین هستند و در کشمکش سروش با آدمکشان، قطعا" سر و صدا تولید شده است، سلاخی می شوند و الی آخر. در این سالیان آخوندی، به همه ما سخت گذشت. چه کسانی که در ایران ماندند و چه کسانی که مجبور به ترک وطن شدند، اما من نیز با شما موافقم که در فردای ایران، نباید این مسائل را فراموش کرد و به راحتی از کنار مظالم رفته بر ایرانیان از طرف کشورهایی که خود را مهد آزادی و دموکراسی می دانند به سادگی گذشت. چه کشورهایی که ابزار سرکوب در اختیار جمهوری جهل و فساد قرار دادند و چه آنها که نیروهای ملی موجود در آن کشور را تحت فشار قرار دادند. شاید این گفته کمی گزاف به نظر برسد، اما آنچه از شرایط اجتماعی ایران و اوضاع بین المللی درک می شود، شروع تحولات در ایران تا پیش از پایان سال شمسی جاری محتمل است. باید با برنامه حرکت کرد و برای آن لحظات حساس برنامه داشت. حفاظت از ایران و گذار کم خطر به شرایط پسا جمهوری جهل و فساد، تنها در سایه اتحاد نیروهای ملی و حرکت با برنامه آنها صورت می گیرد. سالم و پاینده باشید که وجود شما مغتنم است.
October 29, 2012 07:48:18 PM
---------------------------
بهمن زاهدی
با دورود خدمت جمشاد پرچمشاهی گرامی،
از توجه شما سپاسگذارم، لینک را تغییر دادم. اینکه میگویید قانون اساسی در آلمان رعایت میشود را کاملا موافق نیستم. اگر کامل رعایت میشد در حال حاضر شرکت راه آهن آلمان محلی برای گرفتن حقوق بازنشستگی وزاری راه پیشین این کشور نمیبود!
وفق دادن با فرهنگ هر کشوری برای منافع اقتصادی و بازرگانی را قبول دارم ولی از کی تا به حال قم شده است مرکز اقتصادی ایران؟
کمکهای دولت آلمان برای سرکوب جنبش سبز تنها برای منافع اقتصادی آلمان نبوده بلکه کمکی برای ماندگاری جمهوریاسلامی در راستای همکاریهای متقابل است. در اینکه آلمان در آینده هم خود را با شرایط زمانه سازگار خواهد کرد را شکی ندارم ولی نباید فراموش کنیم چه کسانی در چه مواقع حساسی خنجر به پشت مردم ایران زدهاند.
آقای گاووايلر و حزب ایشان در بایرن یک بار زندگی من را برای چشمک زدن به جمهوریاسلامی کاملا از بین بُردند و این بار دیگر اجازه نخواهم داد که این راستهای افراطی فاشیسم آلمان (قهوهایهای س اس او) زندگی مرا برای خوش رقصی در پیش جمهوریاسلامی دوباره از بین ببرند، هر چند که از بین بردهاند و من بیشتر به عنوان مُرده متحرکی هنوز نفس میکشم.
فکر میکنم شما در شمال آلمان زندگی میکنید و از جنوب آلمان زیاد با خبر نیستید.
ارادتمند
بهمن زاهدی
October 29, 2012 05:03:25 PM
---------------------------
جمشاد پرچمشاهی
با درود به جناب بهمن زاهدی
تذکرا یادآور می شوم که لینک شماره ۳ در زیر مطلب نوشتارتان مربوط به قانون اساسی دولت آلمان شرقی سابق می باشد. البته تبصره یک قانون اساسی جمهوری فدرال آلمان که شما آنرا اینجا ذکر فرمودید، کاملا درست است. اما باید اضافه نمود که برخلاف قانون اساسی جمهوری اسلامی، قانون اساسی آلمان در تمام موارد و بندهای آن کلا در آلمان رعایت می شوند و در صورت تخلف احتمالی یا نقض آنها، در نهایت عالی ترین دادگاه آلمان یعنی دیوان عالی حافظ قانون اساسی به آنها رسیدگی کرده و احکام و تذکرات لازم برای رعایت و حفظ مقررات قانون اساسی را حتی درمورد دولت و نهادهای دولتی و دادگاه های صالح این کشور صادر یا به روشنی بیان می کند. در جمهوری اسلامی ایران، همانطور که بر هیچکس پوشیده نیست، دستگاه ها و قوه قضاییه در بیشتر موارد بویژه در امور سیاسی و حقوق بشری، تنها به اراده یا توصیه یک نفر تصمیم گرفته یا عمل می کنند.
در ضمن، به باور من دولت آلمان بدنبال تبادل وهمکاری های فرهنگی با جمهوری اسلامی نیست بلکه صرفا برای منافع اقتصادی و بازرگانی اش تلاش نموده و همواره می کوشد خود را در این راستا با اوضاع سیاسی تا حد "فرهنگی" هر کشوری هم بنا بر اقتضا و مصلحت زمان وفق دهد. مطمئن باشید که آلمان همین شیوه و رفتار دیپلماسی را با دولت آینده ایران از هر طیف و رنگی که باشد، ادامه خواهد داد!
October 29, 2012 04:02:46 PM
---------------------------
بهمن زاهدی
با دورود خدمت ایرانی عزیزم،
در خارج از کشور هم اوضاع بطور کُلی دگرگون شده میباشد. ایرانیان آماده هستند که از هموطنان خود در ایران حمایت بکنند. این بار میتوان گفت که اگر جرقهای به انبار باروت خواستهای به حق مردم ایران وارد شود. هیج قدرتی توان جلوگیری از انفجار را نخواهد داشت. البته منظور از انفجار از بین رفتن جمهوریاسلامی و آخوندها میباشد.
با اینکه ما مبارزهای بدون خشونت را در پیش داریم، ولی اگر هم تلفاتی باید بدهیم همان بهتر که همگی از طیف عمامه به سران باشند (هر چه این زالوهای جامعه کمتر بشوند بهتر).
جمهوریاسلامی از روز اول عمر خود بنده و مامور امریکا بوده و هست. آنچه را که جمهوریاسلامی در انتظارش میباشد این میباشد که چه کسی در امریکا رئیس جمهور خواهد شد. اگر اوباما باقی بماند همین بازی موش و گربه ادامه خواهد یافت، ولی اگر حزب جمهوریخواه در امریکا برنده شود، مانند زمان انتخاب شدن رانولد ریگان و کنار رفتن جیمی کارتر اوضاع تغییر خواهد کرد.
در زمان انتخاب ریگان جمهوریاسلامی تمامی گروگانهای امریکایی را از ترس آزاد کرد. این بار اگر حزب جمهوریخواه در امریکا برنده شود، فکر میکنم، خامنهای آنقدر جام زهر خواهد بنوشید تا مست شود.
تمامی تلاشهای اصلاحطلبان جمهوریاسلامی در امریکا و مخارجی که میدهند برای باقی ماندن اوباما میباشد. این تکابوها فقط نشان میدهد که چقدر برای جمهوریاسلامی مهم میباشد چه کسی در امریکا انتخاب خواهد شد. وابستگی جمهوری اسلامی به امریکا را چگونه باید ثابت کنیم!؟
ارادتمند
بهمن زاهدی
October 29, 2012 02:00:14 PM
---------------------------
|