مشروطهخواهان و یکپارچگی ایران زمین
یكی از اقدامات مهم ملی پارلمان تازه تأسیس ایران مخالفت با قرارداد استعماری روس و انگلیس بود كه در سال 1907 برای تقسیم كشور به مناطق سهگانهی ـ شمال تحت نفوذ روسیه، جنوب تحت نفوذ انگلیس و مركز بیطرف برای حكومت قاجاریه ـ بود كه برای اولین بار پروندهی این اهداف استعمارگرانه را بست. این قرارداد در 31 اوت 1907 در پطرزبورگ میان وزیر خارجة روسیه ـ آلكساندر ایزولسكی ـ و سفیر كبیر بریتانیا در آن كشور ـ سر آرتور نیكلسن ـ به امضا رسید و متن آن تقریباً سه هفته بعد، از تصویب مجلس عوام انگلستان گذشت.
قرارداد 1907 را میتوان مقدمهای بر دیپلماسی انگلیس در ایران دورهی مشروطیت دانست؛ این قرارداد از طرفی توانست دو رقیب جهانی را بر سر تقسیم مناطق نفوذ خود در ایران به توافق سیاسی و تجاری رسانده بود و از طرفی بر غالب بودن سیاست روسیه در ایران، كه با انعقاد قرارداد تركمانچای شدت گرفته بود، با تشریك مساعی انگلیس خط بطلان بكشد. كلیت قرارداد 1907 مربوط به تقسیم مناطق نفوذ روسیه و انگلیس در سه منطقهی ایران و تبت و افغانستان بود و در بخش اول آن كه مربوط به ایران میشد، فرمولی برای ایجاد تفاهم و پایان رقابتهای انگلستان و روسیه در نظر گرفته شده بود. بر اساس مفادی از این قرارداد، هر كدام از دولتهای روسیه و انگلستان تعهد كرده بودند كه در منطقهی نفوذ دیگری به تحصیل امتیازات سیاسی و اقتصادی اقدامی صورت نگیرد و در عین حال مانع تحصیل این گونه امتیازات به وسیلهی دولتی كه در آن منطقه صاحب حق شناخته شده بود، نگردد.
منطقهی نفوذ روس كلیهی ایالات واقع در شمال، شمال غرب، مشرق ایران و شهرهای ایران مركزی را در برمیگرفت. در حالی كه منطقهی نفوذ انگلیس به كرمان، بلوچستان و سیستان و مناطقی از جنوب كشور محدود میشد و منطقهی حائل میان این دو منطقه، به ظاهر از نفوذ تجاری و سیاسی دو قدرت خارجی آزاد بود. ایالات و شهرهای مهم واقع در منطقهی نفوذ روس عبارت بودند از: تمام آذربایجان ـ خراسان ـ گرگان ـ مازندران ـ گیلان ـ اراك ـ قم ـ ساوه ـ یزد ـ نائین ـ اصفهان ـ بروجرد ـ تهران ـ قزوین ـ زنجان ـ همدان ـ كرمانشاه ـ كردستان و قصرشیرین. ایالات و شهرهای مهم واقع در منطقهی نفوذ بریتانیا نیز عبارت بودند از: كرمان ـ بیرجند ـ سیستان ـ بلوچستان ـ سواحل تنگة هرمز ـ چاهبهار و بندر عباس. در این میان ایالات واقع شده در منطقهی بیطرف نیز شامل قاینات ـ خوزستان ـ فارس ـ لرستان ـ چهارمحال و بختیاری و بوشهر میشد.
حراست از سرزمین حاصلخیز هندوستان، یكی از اركان اصلی سیاست خارجی و دیپلماسی انگلیس در خاورمیانه بود كه پیش از انعقاد قرارداد 1907 همیشه از سوی روسیه مورد تهدید و دستاندازی میتوانست قرار گیرد. لرد كرزن ـ نایبالسلطنه هند ـ در گزارشی كه به تاریخ 1899 به لندن فرستاد، فكر مقدماتی تقسیم مناطق نفوذ در ایران را مطرح كرد.(به نقل از: سیمای احمد شاه قاجار، ج1، ص59)
به محض انتشار علنی مفاد قرارداد، واكنشهایی از سوی سیاستمداران ایرانی و آزادیخواهان بروز كرد؛ میرزا حسن خان مشیرالملك كه در آن وقت وزیر مختار ایران در روسیه بود، به دیدن سر آرتور نیكلسن رفت تا دربارة مقاصد حقیقی این قرارداد كه به دور از چشم ایرانیان منعقد شده بود، توضیحاتی از زبان سفیر انگلستان بشنود؛ به روایت نیكلسن از مذاكرات آن شب:
... مشیرالملك پس از طرح یكی دو سوال مقدماتی، آمد سر موضوع اصلی و از من سوال كرد: آیا ممكن است او را به طور محرمانه از عصارة قراردادی كه اخیراً با روسها بستهایم آگاه سازم؟
جواب دادم: خلاصة قرارداد همین چند روز پیش برای حكومت متبوع ایشان ارسال شده است و متن كامل آن نیز شاید امروز در تهران تسلیم وزارت امور خارجة ایران گردد. بنابراین هیچ مانعی نمیبینم كه رئوس و اهداف كلی قرارداد را برای شما روشن سازم.
سپس نیكلسن شروع به تشریح مفاد قراداد 1907 كرده و خطاب به مشیرالملك میگوید: این قرارداد از هر حیث كه تصور بشود، به نفع ایران است و مفاد آن نشان میدهد كه شایعاتی كه تاكنون در جریان بوده، به این مضمون كه روسیه و انگلستان خیال دارند خاك ایران را میان خود تقسیم كنند، تا چه پایه پست و بیاساس و مغرضانه بوده است. دولتین روس و انگلیس ـ به موجب سند امضا شده ـ رسماً قول دادهاند كه در پارهای از مناطق ارضی ایران كه حدود و ثغور آن كاملاً مشخص شده است، اسباب زحمت و دردسر برای هم فراهم نكنند. در این ضمن، حقوق و مزایای ایران در سرتاسر خاك كشور به رسمیت شناخته شده است و در آتیه نیز به همین نحو ثابت و دست نخورده به جا خواهد ماند.
نیكلسون در ادامة سخنان خود برای روشنگری مشیرالملك میگوید: لذا درست نیست كه مثل بعضی اشخاص معرض از تثبیت مناطق نفوذ در ایران صحبت كرد؛ زیرا چنین عبارتی ممكن است این طور معنی بدهد كه دو دولت بزرگ عاقد قرارداد، خیال دارند آزادی عمل حكومت ایران را در پارهای از مناطق كشور محدود سازند و خودشان در آن مناطق اعمال نفوذ كنند. قراردادی كه با روسها بستهایم به هیچ وجه چنین هدفی را دنبال نمیكند. تنها توافقی كه میان روسیه و انگلستان در چهارچوب این قرارداد صورت گرفته، تعهدی است كه هر كدام از طرفین داده و بر گردن گرفتهاند كه در آتیه، در پارهای از نقاط ایران، تقاضای اخذ امتیازات اقتصادی و تأمین مزایای دیگر برای خود نكنند و به این ترتیب مانع از اصطحكاك منافع روس و انگلیس در این قبیل نقاط، یا ایجاد شدن رقابت بین آنها گردند. حكومت ایران مسلماً با یك چنین توافقی كه میان روسیه و انگلستان حاصل شده مخالفت نخواهد كرد كه هیچ، به حقیقت شكرگزار هم باید باشد كه دولتین امضا كنندة قرارداد، یك چنین محدودیتی را ابتكاراً برای آزادی عمل خود در ایران قایل شدهاند. و چنانكه خود عالیجناب ـ مشیرالملك ـ خواهند دید، مادة اول قرارداد استقلال و تمامیت ارضی ایران را به صراحت هر چه تمامتر تضمین میكند.
مشیرالملك در جواب گفت: اگر منظور و هدفهای قرارداد همین باشد، من نیز با آن موافق هستم؛ چرا كه مفاد آن از نظرگاه مصالح ایران كاملاً رضایت بخش است و شخصاً از اینكه دولتین روس و انگلیس سیاست سابق خود را در ایران كه به تعبیری ـ سیاست ترازو ـ به معنای حفظ موازنة سیاسی و اقتصادی در ایران با گرفتن امتیازهای پی در پی بوده است، رها كردهاند خوشحال هستم.
با این حال مشیرالملك نمیتوانست نگرانی باطنی خود را پنهان كند و به صورت خودمانی به نیكلسن گفت: امیدوارم كه روسها روح قرارداد را با حسن نیت و بیغرضی اجرا كنند و تنها حروف و جملات آن را مدرك حسن نیت خویش قرار ندهند. این خواستة ایرانیان عملی نخواهد شد مگر اینكه نوعی تصفیه و خانه تكانی حقیقی در داخل سفارت روسیه در تهران صورت گیرد و وزیر مختاری جدید به جای مسیو دوهارتویش تعیین گردد كه به عكس او، از پیروان مكتب زینوویف كه خواستههای توسعهطلبانه در شرق دارند، نباشد.
نیكلسن در مقابل این صمیمیت و خوشباوری مشیرالملك اظهار میدارد: امیدوارم حكومت ایران هرگز دست به عملی نزند كه بهانة شكایت موجه به دست روسها بیفتد. صلاح حكومت ایران در این است كه هر آنچه را از عهدهاش برمیآید برای حفظ روابط حسنه با همسایة مقتدرش به كار برد و روسها را از خود نرنجاند.(اسناد راكد وزارت امور خارجة انگلیس، 30 سپتامبر 1907، به نقل از سیمای احمد شاه قاجار، ج1 ص 62)
اما در داخل ایران مخالفتها با قرارداد 1907 روس و انگلیس بر همرأییها غلبه داشت و روحیة ملیگرایی كه از میانة جنبش مشروطیت سر بر آورده بود، در این جریان خود را پر حرارتتر نشان میداد.
مشروطهخواهان ایرانی كه حفظ تمامیت ارضی ایران جزو اهداف محوری جنبش آنان را در ایجاد پارلمان و تعیین حدود سلطنت و بنیان نظام سیاسی مشروطه تشكیل میداد، در مقابل این قرارداد واكنشهای مختلفی از خود نشان دادند؛ در مقابله با آن، عدهای از نمایندگان در جلسات مجلس به ابراز مخالفت پرداخته و عده دیگری از مردان كاردان سیاسی و نویسندگان و دیگر آگاهان ایران خواه، به ایراد سخنرانی و درج مقالاتی در روزنامهها مبادرت كردند؛ حبلالمتین ـ كه یكی از روزنامههای مطرح آن دوران بود ـ به انعكاس بخشی از این مخالفت پرداخته است؛ گزارشات مأموران سیاسی روسیه و انگلیس و همچنین پارهای از اسناد باقی ماندهی وزارت امور خارجه ایران نیز مشحون از مسائلی است كه در رابطه با قرارداد 1907 انگلیس و روسیه ثبت و ضبط شدهاند.(انقلاب مشروطیت ایران، ص 170؛ ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران، ج2، ص 99؛ ایران در دورة سلطنت قاجار، ص 484)
رجال مشروطه خواه و وطن پرست ـ از جمله مؤیدالاسلام سردبیر روزنامة حبلالمتین ـ بر این باور بودند كه زیاده از دو سال تمام است كه مسئله اتحاد روس و انگلیس در ممالك آسیا موضوع بحث و محل مذاكره دوایر پلتیكی و جراید سیاسی است. یعنی از وقتی كه روس در جنگ اقتصادی شرق آن شكست فاحش را خورد و از طرف خاور دور یكباره ناامید و مأیوس شد و ضمنالعقد دانست كه این نیرنگ و گرفتاری را دولت انگلیس در منچوریا و چین برایش فراهم آورد و اكنون دست تنها با بحران مالیه نمیتواند مشغول كار شود، صلاح و صرفه خود را در اتحاد با انگلستان دیده. همه كس میداند كه یكی از پلتیكهای عمدة انگلیس در ممالك دیگران پیدا كردن یك سرگرمی و اشتغال فوقالعاده است كه طرف به خود بپردازد و از مقاصد بلند باز ماند. چنانكه دولت عثمانی را در این سالهای اخیر چنان به خود مشغول نمود كه ارباب حل و عقد آن دولت در حیرت ماندند. از یك طرف اشتغال به منازعه با یونان و لشكر كشی و جدال و از طرفی تحریك ارامنه و اختلال داخلی، از سمتی واقعة جزیرة كریت. دیگر منازعه یمنیها و اعراب دیگر مسئله مقدونیا و بالكان و در ضمن این همه گرفتار عثمانی، چنگال خود را در مملكت مصر محكم فرو كرد و حقوق سلطان عثمانی را پایمال ساخت و هم بر هفده میلیون جمعیت سودان و شهرهای وسیعة آن مملكت استیلا یافت... این پلتیك را نیز به كار دولت روس زد؛ چه از یك طرف جنگ اقصای شرق را زیر پا نمود و دولت روس را فوقالحد گرفتار و پریشان ساخت و از طرف دیگر به هر شكلی كه بود، خیالات اهالی روسیه را به سمت آزادی معطوف داشت كه بعد از فراغت از جنگ با ژاپون، دولت روس یكسره دچار انقلابات داخلی گردید و تا رفت خبردار شود، انگلیس نفوذ و قدرت خود را در مملكت تبت استوار ساخت.
ایرانیان را نیز سرگرم مسئله مشروطیت و تشكیل مجلس مقدس شورای ملی و آزادی و غیره نموده، میدان جولان خود را از اغیار خالی ساخت و تا آنجا كه میخواست مركب را تاخت، اما در این حیص و بیص یك واقعه ناگواری كه هیچ مترصد شنیدن او نبود، از پس پردة غیب خودنمایی كرد. یعنی انقلاب هندوستان و خیالاتی كه از استماع وقایع روسیه و ایران در كله هندیها تولید شد و اندك از خواب غفلت چند ساله برخاسته مطالبه حقوق از دست رفتة خود را نمودند.(حبلالمتین، شمارة 112، 9 سپتامبر 1907)
این ایام شنیده میشود كه معاهدة مزبور، از تحت نظر و بحث خارج و تمام مواد و فصول آن تعیین شده است. عقلا و دانشمندان میدانند كه با این وضع غفلت و بی خبری ما، امضاء عهدنامه همان و خاتمه یافتن سلطنت و استقلال ایران همان. زیرا كه به مجرد صحه شدن معاهده، طرفین بیدرنگ به عملیات شروع خواهند نمود و دنبالة خیال را خواهند گرفت. ما چندان از وزرای خود شكوه و گله نداریم، زیرا اینها سالها است پیه این كار را به تن خود مالیده و به درجهای مرعوب شدهاند كه در مقابل اجانب جز اطاعت و فرمانبرداری كاری نمیكنند.(حبلالمتین، شمارة 113، 10 سپتامبر 1907)
مؤیدالاسلام سپس به عوارض انعقاد قرارداد 1907 اشاره میكند: مأمورین دولت متعاهدتین، صرفه و صلاح ایران را در یك استقراض جدیدی خواهند دید و چون از یك طرف پنج میلیون مثلاً مصارف تأمین داخله را طلب دارند و از طرفی قروض سابقه هم باید ادا شود و این دو حق ثابت ما را مجبور میكند كه تا درجة اطاعت و تمكین نمائیم، شروط این استقراض جدید عبارت خواهد بود از دو فصل كه امضاء آن فصول كتاب استقلال ما را به خاتمه خواهد رسانید: یكی از شرایط آن است كه مأمورین ادارهجات مالیه ایران باید حتماً از طرفین مقرر شود و مأمورین جزء را هم آنها معین نموده زمام اختیارات را در كلیه سرحدات بلكه بلاد داخله نیز بر عهده گرفته به كلی دست مأمورین داخله را از عمل كوتاه نمایند... شرط دیگر آنكه این مأمورین از طرف ایران مواجب و حقوق خواهند گرفت و سالیانه مبلغی از نقدینه ایران را در ازاء خدمت به دولت متبوعه خویش تصاحب خواهند نمود... شرط دیگر آنكه كلیه مواد نافعة ایران برای ضمانت این قرض داده خواهد شد. پس معادن و سواحل و گمركات و پست و تلگراف و مالیات جملگی داخل در مواد مزبورهاند.(حبلالمتین، شمارة 113، 10 سپتامبر 1907)
به دنبال واكنشهایی كه انتشار عمومی مفاد قرارداد 1907 انگلیس و روسیه در میان وطنپرستان و مشروطهخواهان به وجود آورد، ایران بعد از دورانی هرج و مرج در نظام بینالمللی جدید، از جایگاه ملی و حقوقی خود برخوردار شد و قدرتهای خارجی بر این امر واقف شدند كه ایران دیگر آن طعمهای نیست كه پیش از این، هر كدام از آنها برای حفظ منافع استعماری و سودجویانهی خویش، به هر شكلی و با هر سیاستی میتوانستند آن را به بازی بگیرند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|