حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
ایران در گذرگاه تاریخ
عرفان

November 11, 2012

یک شنبه 21 آبان 2571 = November 11, 2012

 

نمی‏دانیم از چه بگوییم از زجه‏های مادر ستار بگوییم یا از پر پر شدن لاله‏های میهن بگوییم از اعتیاد سیستماتیک جوانان بگوییم یا از پارازیت‏های سرطان‏زا بگوییم از سانسور و خفقان بگوییم یا از فساد و اختلاس بگوییم از به تاراج رفتن اموال بیت‏المال بگوییم یا از خشک شدن دریاچه ارومیه بگوییم از تخریب گسترده محیط زیست بگوییم یا از یادگاری‏های روی بناهای تاریخی و ملی بگوییم از برادران قاچاقچی بگوییم یا از سه تفنگدار زمین خوار بگوییم.

براستی که گونه‏ی ملت ایران از سیلی ارتجاع سرخ شده و بعد از آن خود‏زنی تاریخی اکنون ایرانیان زیر لب این شعر ملک الشعرای بهار را زمزمه می‏کنند:

اين دود سيه فام که از بام وطن خاست
از ماست که بر ماست
وين شعله سوزان که بر آمد ز چپ و راست از
ماست که بر ماست

یکی از محاسن تاریخ این است که چون چراغی فروزان راه آیندگان را مشخص می‏کند هر چند متاسفانه ما در برهه‏هایی از زمان حافظه تاریخی خود را بدست فراموشی سپردیم و بدنبال دشمنان قسم خورده این ملک و تمدن و آب و خاک راه افتادیم اما در این بازه زمانی قطعا ارتجاع و تفکر ارتجاعی و میراث داران آن دیگر در نزد ملت ایران از هیچگونه جایگاه و پایگاهی برخوردار نیستند.

جمهوری‏اسلامی در طول 33 سال زمامداری‏اش با تمام بدی‏ها و خفت‏ها و خسارت‏های جبران‏ناپذیری که به بار آورد یک دستاورد بزرگ برای ملت ایران داشت و آن آمده کردن ملت ایران بعنوان تنها کشور خاورمیانه برای پذیرش لیبرال دموکراسی و قطع ید روحانیت از سیاست است برخلاف مسیری که اکثر کشورهای عربی در حال پیمودن آن هستند. بهمین جهت نظریه‏پردازان بین‏المللی در آینده ایران را بعنوان یک کشور لیبرال و سکولار می‏بینند که می‏توانند در مهار و کنترل خاورمیانه در آینده بعنوان یک کشور هم‏پیمان و معتمد جهان آزاد حتی بالاتر از ترکیه (به جهت موقعیت استراتژیک آن ) نقش آفرینی کند.

طبق شواهد و قرائن خاورمیانه در آینده سیر قهقرایی و نزولی را می‏پیماید ( چیزی که مطلوب و دلخواه ابر قدرت‏هاست ) و این جاست که ما می‏توانیم ماهی گل‏آلود را از آب بگیریم و نقش سازنده و تعیین کننده‏ای را در آینده ایفا کنیم و به آنچه که شایسته و بایسته کشور کهن‏سال و اصیل‏مان است دست پیدا کنیم. شکوفایی و روند روبه رشدی که ایران در قبل از انقلاب 57 در حال پیمودن آن بود تحت شعاع جنگ سرد و مسائل دیگری قرار گرفت که ایران به بهترین نحو از فرصت استفاده کرده و خود را بسرعت بالا کشید اما بعد از وقوع انقلاب و وقایع بعد از آن پیش‏بینی نظریه‏پردازان این بود که دیگر کشور جهان سومی چون ایران هرگز این مجال را نخواهد یافت که در حضور و نظارت ابرقدرت‏ها آهنگ رشد و شکوفایی را چون گذشته شتابان کند اما خوشبختانه فعل و انفعالات و تحولات پیش‏بینی نشده‏ای که در خاورمیانه رخ داد بار دیگر این فرصت تاریخی را برای ما محیا ساخته تا بتوانیم بار دیگر آن آهنگ رشد و پیشرفت و اقتدارمان را پیش بگیریم که البته این مهم مستلزم وجود نظامی دموکراتیک ملی و لایق می‏باشد.
سیاست خارجی امریکا دست کم در 6 ماه پایانی دور اول پرزیدنت اوباما بشدت انفعالی بود و این اروپا بود که در قبال مسائل منطقه‏‏ای و بین‏المللی از جمله سوریه نقش به غایت فعال‏تری را نسبت به امریکا ایفا کرد به همین روی با انتخاب مجدد اوباما انتظار می‏رود امریکا در قبال سوریه فعال‏تر و تاثیر‏گذار‏تر عمل کند.

واقعیت امر این است که جنگ فرسایشی بین مخالفان مسلح و ارتش سوریه بشار اسد را به زانو در آورده و کشور را در استانه ورشکستی و از محلال و فروپاشی قرار داده و مرور زمان میزان ریزش در بدنه نظام و ارتش را بیشتر و بیشتر می‏کند و قطعا بازنده اصلی این قمار بشار اسد خواهد بود که به بهای خون هزاران زن و بچه بیگناه و آواره شدن صدها هزار نفر تمام شده است. در حقیقت خود جمهوری‏اسلامی هم خوب می‏داند که بشار اسد بعد از این همه کشتار و انزوای مطلق بین‏المللی محال ممکن است که بماند اما خوب می‏داند که ادامه این روند و هرج و مرج با بقای خودش رابطه مستقیم دارد چیزی که بشار اسد نمی‏داند این است که او نزد جمهوری‏اسلامی یک مهره سوخته و رفتنی است و ویرانی سوریه و کشتار مردم جهت بقای جمهوری‏اسلامی هدف است.
باری از آن جهت که تحولات سوریه در حال رقم خوردن است و فشار تحریم‏های بین‏المللی کاملا نظام را زمین‏گیر و ناتوان کرده بهمین جهت ادامه این روند حتی در کوتاه مدت هم به هیچ عنوان امکان پذیر نیست. به همین جهت جمهوری‏اسلامی در باتلاقی فرو می‏رود که به هیچ وجه نمی‏تواند خود را از درون آن نجات بدهد. در این بین تئوری‏های زیادی مبنی بر کنش جمهوری‏اسلامی در قبال این وضعیت بحرانی مطرح می‏شود که هر کدام منجر به تحمیل هزینه‏های زیادی برای نظام می‏شود که حتی ممکن است به فروپاشی نظام بیانجامد.

یکی از تئوری‏هایی که مطرح می‏شود این است که نظام این روند را بی‏توجه به تحریم‏ها و وضعیت معیشتی اقتصادی مردم و احتمال فروپاشی کامل اقتصادی ادامه دهد که این امر قطعا منجر به اعتراضات و اعتصابات و شورش‏های خیابانی می‏شود کمااینکه اکنون هم گوشه‏هایی از آن را می‏بینیم و این جریان نهایتا به فروپاشی رژیم منجر خواهد شد.

احتمال دیگر آن است که رژیم از پیمان ان‏پی‏تی رسما خارج شده و اعلام کند که قصد آن دارد که اورانیوم با غلظت بالا را غنی‏سازی کند و در مقابل دنیا سرکشی کند که قطعا با واکنش‏های شدید بین‏المللی و چه بسا حمله نظامی روبرو شود و قطعا اینکار عاقبت خوشی برای آنها در پی نخواهد داشت و منجر به فروپاشی رژیم و به موازات آن فروپاشی ایران خواهد انجامید.

تئوری دیگری که نزد بسیاری از نظریه‏پردازان از احتمال بالایی برخوردار است سازش و مذاکره است که به نظر من احتمال آن بسیار بعید بنظر می‏رسد چرا که مسئله قطار بی‏ترمز هسته‏ای به یک نوع ارزش و آرمان در نزد مرتجعین بدل شده که مشروعیت خود را از آن می‏گیرند به این جهت که تمام خفت‏ها و بدبختی‏هایی که مردم متحمل شده‏اند را در راه این ارزش می‏دانند و کنار نهادن آن حیث نداشته جمهوری‏اسلامی نزد ذوب شدگان را هم خدشه‏دار خواهد کرد و قطعا آنها براحتی این خفتی که از جانب استکبار تحمیل شود را تحمل نخواهند کرد بنابراین این بار خامنه‏ای نمی‏تواند براحتی جام زهر را بالا بکشد چرا که جریان‏هایی در داخل هم در مقابل او خواهند ایستاد و تقدس و حیثیتش لکه‏دار خواهد شد. از طرفی هم خود مقامات جمهوری‏اسلامی از جمله ولایتی بارها اعلام کرده‏اند که در صورت حل این جریان پرونده حقوق بشر و بهانه‏گیری‏های دیگر علم خواهد شد همچنین آنها بخوبی می‏دانند که تحریم‏ها 2 روزه لغو نخواهد شد و بهای آن را تا مدتها باید بپردازند از طرف دیگر جمهوری‏اسلامی با کارنامه تروریستی و خربکارانه‏اش و نقش فعال و خونبارش در سوریه خوب می‏داند و هر کاری که بکند یک جای کارش می‏لنگد و جامعه جهانی براحتی دست‏بردار آنها نخواهد بود بنابراین من بشخصه این احتمال را از هر احتمال دیگری ضعیف‏تر می‏دانم.
یکی دیگر از تئوری‏هایی که مطرح است کودتای نظامی برادران قاچاقچی در راس قدرت و تسلیم اورانیوم غنی شده و تصامح با دنیای غرب می‏باشد که قطعا منجر به تغییر و تحول گسترده در سطح کلان کشوری و لشگری خواهد شد.

تئوری دیگری که بنظر من مورد نظر و مطبوع جمهوری‏اسلامی برای خروج از بحران می‏باشد ( البته به خیال خودشان) انجام یک شیطنت و ماجراجویی برای دامن زدن به یک جنگ تمام عیار می‏باشد تا بخیال خودشان بتوانند از این طریق خودشان را از منجلاب بیرون بکشند که نمونه اخیر آن را در حمله ناموفق و مضحک دو جت جنگنده به یک هواپیمای بدون سرنشین دیدیم.

به هر حال این نظام به فلاکت و هضیان‏گویی افتاده و هیچ راهی برای برون رفت از بحران برایش وجود ندارد و محکوم به طی کردن همان مسیری‏ست که به جبر تاریخ بقیه دیکتاتورها پیموده‏اند. اینجاست که ملت ایران باید بیدار و بهوش باشند و از این فرصت طلایی تاریخی بهترین استفاده را برده و کار کفن و دفن این رژیم را با دست خودشان انجام دهند چرا که اگر این کار سوار بر موج تحولات صورت بگیرد اصلا به نفع مبارزات دموکراسی‏خواهانه چندین ساله ملت ایران نخواهد بود و هرگز ایده‏عال‏هایمان محقق نخواهد شد.

پاینده ایران

---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites