خواستم از تو بنویسم ولی دیدم که صدها بلاگر وطندوست از تو گفتند و نوشتهاند. خواستم از انسانیت تو بگویم دیدم آنقدر بزرگی که با وجود وضعیت نه چندان خوبت وبلاگ مینوشتی و خاموشی کارگران را فریاد میزدی، درست برخلاف بیشتر مردم میهن که هر روز خوار میشوند و برای از دست ندادن یک تکه نان سکوت پیشه میکنند و خود را به ندیدن میزنند، از این رو نیز نتوانستم سخنی از تو بگویم. باید از همه گفت، از همه آنهایی که در سالهای گذشته مانند تو گفتند و نوشتند و گذارشان به زندان و شکنجه و حتا مرگ افتاد. آیا میتوان به این مردم گرفت راه ستار و آنها را پیشه کنید؟
اما مگر همین مردم از کنار خون افسران ارتش و وزیران خدمتگزار حکومت سابق که بیهیچ گناهی به دست جوخههای بیدادگاههای جمهوریاسلامی اعدام شدند به سادگی عبور نکردند! اعدامهای دستهجمعی سال 67 چه؟! نه تنها صدا از کسی در آن دوران در نیامد بلکه این روزها نیز طرح سوال از مسئولان نظام جمهوریاسلامی در آن دوران از سوی برخی با حمله و تخطئه روبرو میشود.
قتل ناجوانمردانه دکتر شاپور بختیار را کجای این نوشته جای دهم؟ آیا در آن روزها مردم واکنشی به این رژیم آدمخوار نشان دادند؟ وقتی چندی پیش قاتل شاپور بختیار توسط دولت فرانسه آزاد شد و به دامان جمهوریاسلامی چه کسی اعتراض کرد؟
نشستیم و دیدیم که قاتل فرزند خلف ایران زمین به تهران بازگشت و با حلقه گل ولایت تکریم شد.!!
فریدون فرخزاد بهترین شومن ایران به دلیل اعتراض به خمینی و نشان دادن هویت واقعی او با خواندن رساله و نوشتههای او مثله شد. واکنش ما؟ بازهم سکوت مرگبار.
ما همان ملتی هستیم که وقتی به دختران و پسرانمان تجاوز شد، به جای اعتراض، روزه سکوت پیشه کردیم و هر روز ذلیلتر شدیم و به جبران این عقده حقارت در سطح جهانی، خود را به پدر ایران زمین کوروش بزرگ وصل کردیم و دم از فرهنگ پر افتخار ایران در هزاران سال پیش زدیم ولی نام فرزندان مان را از میان اسامی عربی برگزیدیم و فریاد وامصیبتا بر آوردیم که چرا اعراب خلیج پارس را خلیج «عربی» مینامند!
ستار جان، یادت گرامی که ما در بلاد کفر و خارجه به یاد تو هستیم و راهت را ادامه میدهیم البته در این میان چند گرفتاری کوچک داریم! ما همدیگر را قبول نداریم! ما خطکش در دست داریم و از صبح تا شب مشغول خط و خطکشی هستیم. ما سی و چهار سال است که مبارزه میکنیم ولی برای اینکه نیرویمان را روی هم بگذاریم اول باید ببینیم که رییس کیست و به قول معروف کُت تن کیست! الکی که نیست برادر!
ما طرفداران رژیم سابق اولین قربانی و اولین دشمن جمهوریاسلامی هستیم! ما بشینیم تا جمهوریخواهان رئیس شوند؟ ما خودمان میخواهیم یک کار بزرگ کنیم و برای این کار بزرگ امضا و حمایت شاهزاده رضا پهلوی را هم گرفتهایم چند هزار امضای مجازی هم جمع کردهایم. میدانی ستار جان ما میخواهیم یک کار ملی و بزرگ بکنیم. کی و چه وقت، نمیدانیم ولی مهم این است که ما میخواهیم کاری ملی و بزرگ انجام بدهیم. راستی، لطف کن و از دیار باقی منشور ما را امضا کن !
ستار جان، ما جمهوریخواهان هم عمری مبارزه کردیم تا رژیم پهلوی را سرنگون کنیم و به آزادی برسیم. حالا کمی زیاده روی کردیم و صدای دکتر بختیار را نشنیدیم. با این زیاده روی از چاله به چاه که نه، به ته دره سقوط کردیم و یک جمهوریاسلامی به مردم ایران هدیه کردیم. اما این که مهم نیست، مهم آن است که امروز همه عزم خود را جزم کنیم تا مشروطهخواهان را بکوبیم مبادا که فردا، مردم ایران به نظام پادشاهی رای داده و همه رشتههای ما پنبه شود.
ستار جان، ما کمونیستها هم سخت به آرمانهای مارکس، انگلس و لنین وفاداریم. عمری مبارزه کردیم و حزب توده را به وجود آوردیم که در انتها روسها نیشمان زدند و خائن شدیم. ولی امروز میخواهیم حکومت سوسیالیستی برپا کنیم و پرچم سرخ خود را در ایران به اهتزاز در آوریم ولی دوست نداریم در کشورهای کمونیستی نظیر کوبا و کُره شمالی و ویتنام و چین زندگی کنیم و کشورهایی نظیر سوئد و نروژ و انگلیس و بلژیک و هلند و دانمارک را ترجیح میدهیم اگر چه سلطنتی هستند. شعار ما این است: حکومت سوسیالیستی حق مسلم ماست.
ستار جان، ما مجاهدین خلق این همه به صدام کمک کردیم و باج دادیم تا لطف کنند و مریم مهر تابان را به سلامت به تهران ببریم و جمهوریاسلامی مدل خودمان را به مردم هدیه کنیم و در این راه هر روز با بقیه مخالفان جمهوریاسلامی میجنگیم.
ستار جان، حالا بابت نیروهای مختلف اپوزیسیون خیالت راحت باشد. ما شرمنده تو هستیم که از آنچه در عرف، «عِرقِ ملی» مینامند بهرهای نبردهایم. مثل نداها و سهرابها و باقی جان باختگان راه آزادی نام تو را گرامی میداریم و عکس تو را به جای عکس خود در فضای مجازی قرار میدهیم! گاهی هم از نامت سوءاستفادههایی میکنیم ولی راهت را ادامه نمیدهیم! مگر از جانمان سیر شدیم؟ ما ملتی هستیم که نشستهایم آقای امریکا به ایران بیاید بر سر ما بمب بریزد و ما را از شرّ جمهوریاسلامی نجات دهد ولی خودمان حاضر نیستیم خطر کنیم. حالا اگر کشورمان هم تکه پاره شد چه باک! نانمان که قطع نشده، بیکار که نشدهایم، آبباریکهمان که قطع نشده! فقط نیروهای بیگانه آمدهاند جمهوریاسلامی را سرنگون کرده و حکومت خودشان را آوردهاند و تکهپارههای تن ایران ما را هم تقسیم کردهاند!
البته از آنجایی که ما مردم مُردهپرستی هستیم، در آن روز نام میدان و خیابان و یا کوچه بُنبستی را به نام شما جان باختگان نامگذاری خواهیم کردم و شما را از فضای مجازی به فضای حقیقی منتقل کرده و در آینده با راننده تاکسی چانه میزنیم که تا ستار بهشتی چقدر میشود، و چشمان مجسمه تو (اگر یادمان باشد که بسازیم) نظارهگر ما خواهد بود.
این نهایت کاریست که ما میتوانیم برایت انجام دهیم ستار جان، خوش به حالت که رفتی و بهشتی شدی چون با اوضاعی که هم اکنون هست و خوابی که ما را برده یا با موشک بیگانگان بیدار میشویم یا با سازش جمهوریاسلامی و غرب که در آن حقوق بشر فراموش شده و ما هم به سرنوشت مردم کُره شمالی دچار خواهیم شد.
ستار جان، اجازه بده سخن را به پایان برسانم، ماسک بر صورت زنم و به میان این مردم بروم که جای من هم آنجاست. تنها فرق من و امثال من با آنها در این است که ما حداقل جراتی برای گفتن همین حرفها را داریم و گاهی از لاک خودمان بیرون میآییم، دور هم جمع میشویم، درد دل میکنیم و درد دل دیگران را میشنویم و دوباره به میان همان اکثریت خاموش بر میگردیم.
یادت گرامی و روان ات شاد، ستار، ستار جان، ستارخان!!
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|