در نوامبر 1977 (آبان 1356) به دعوت رسمی جیمی کارتر ، شاه از آمریکا بازدید کرد و با اطمینان بیشتر از حمایت کارتر از حکومتش ، به ایران بازگشت. شش هفته پس از این سفر ، کارتر ضمن بازدید از چند کشور در اروپا و آسیا ، شب سال نو مسیحی یعنی اول ژانویه 1978 (دی ماه 1356) را میهمان شاه ایران در کاخ نیاوران بود.
من این عکس را خوب بخاطر دارم. البته.. فیلم بود نه عکس. فیلم خبری ظیافت شام به افتخار کارتر بود و شاه و کارتر جام های شان را به سلامتی هم بهم زدند. فردایش در راه مدرسه یکی از دوستانم که پدرش در دستگاه های دولتی کار میکرد و کارش سنجش افکار عمومی بود گفت که دایی ام میگه تلویزیون نباید این صحنه را نشان میداد که پادشاه یک کشور مسلمان شیعه مشغول نوشیدن الکل است. از فردای آنروز این صحنه در رسانه ها حذف شد.
آنشب کارتر سخنی گفت که فردایش در رسانه ها شیپور شد. کارتر گفت :"...ایران مرهون شایستگی شاه در رهبری کشور است ، زیرا توانسته است ایران را به صورت جزیره ثبات در یکی از پرآشوب ترین نقاط جهان درآورد. این تجلیلی است از شما اعلیحضرت و رهبری شما و احترام و ستایش و عشقی که ملت به شما دارد..."
باید عمری میگذشت تا معنی حرف کارتر را درک کنیم. پیر و جوان ما خیال میکرد که امنیت و ثبات الکی و از هوا میاد و شاه این وسط یک مفتخور باجگیر بیش نیست. نمیدانستیم که جوامع بشری کامپیوتر نیستند. احساس دارند و عشق و حسادت و زیاده خواهی دارند. رضاشاه و شاه بهترین اتفاق هایی بود که برای این کشور رخ داد و مصدق بجز فاجعه نداشت. زهری در کام این کشور ریخت که ماری دیگر که جانشین او بود بنام خمینی 25 سال بعد سر برآورد. مصدقی ها این مار را بر سر گرفته از پاریس به تهران آوردند.
ما مردم بی سواد بودیم. از تاریخ و سیاست هیچ نمیدانستیم. اما چند چیز را خوب میدانستیم خراب کردن و حسادت را. «دیگی که برای من نجوشه سر سگ توش بجوشه» بخوبی طرز فکر ما ایرانی ها را نشان میده. طمع کار و حسود و کینه ای. بسیار شده که یک ایرانی حاضر شده ضرر هنگفتی متحمل بشه تا یک ایرانی دیگر بیش از او ضرر ببیند! چرا شاه در قصر زندگی میکند و در سوییس ویلا دارد.
حق ما خمینی بود و این رژیم اسلامی که معنی جزیره ثبات و ارزش آنرا درک کنیم. این انقلاب برای ما چیزی نداشت اما ارزش شاه را به ما نشان داد. شاه و سیاست سرکوب داخلی او همان چیزی بود که ایران به آن نیاز داشت. او باید سر یک سری مارهای نادان و بیسواد را به سنگ میکوبید تا به دور از دسیسه ها و وسوسه های این مارها به مرور زمان مردم دارای سواد و شعور اجتماعی بیشتری بشوند تا بتوانند سرنوشت شان را مثل مردم اوپا بدست بگیرند. اما ما بسیار مخرب تر از آن بودیم که شاه بتواند حدس بزند.
ما جزیره ثبات مان را از دست دادیم. مردم فلوریدا در این طوفانها آنقدر احساس بی ثباتی نمیکنند که ایرانی ساکن ایران در این سالها چنین احساس میکند.
هرچه میگذرد همانقدر نسبت به مصدق احساس نفرت پیدا میکنم که به خمینی. باز خمینی یک آدم دگم بیسوادی بود که در حجره بزرگ شده بود اما مصدق جهان دیده و درس خوانده اروپا بود. او آگاهانه تبهکاری کرد.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
جمشاد پرچمشاهی
دولت های آمریکا همیشه تا دقایق پایانی انقراض دودمان پهلوی با اعتماد کامل ایران را به ویژه در منطقه خلیج فارس کشور یا "جزیره" ای با ثبات دانسته و حتی به آن لقب "ژاندارم" منطقه داده بودند که این ثبات خیر سر ضعف و سهل انگاری رئیس جمهوری نابخرد و ناتوان به بی ثباتی و بحران زایی منطقه منجر شده و این "ژاندارم" قدرتمند و ضامن امنیت منطقه به یک افعی خطرناک و زهرآگین مبدل گردید که حالا همین آمریکایی های ناشکر و بی خرد درحال دست و پنجه نرم کردن هستند !
November 20, 2012 07:38:27 PM
---------------------------
جمشاد پرچمشاهی
سخنان جیمی کارتر درمورد شاه فقید و ایران به عنوان یک جزیره ثبات با بیان جملاتی که در این نوشتار نقل قول شده است، گاف و لاف سیاسی است که در عرف دیپلماسی مرسوم بوده و در بیشتر مواقع هم تعارفات و خوش و بش های سیاسی را شامل می شوند بویژه آنکه وقتی اینگونه سخنان پرآب و تاب در چارچوب ضیافت رسمی شام که طی آن سیل مشروبات الکلی متعدد و مختلف جریان دارد، به زبان آورده می شود و سخنران اغلب پیش از شروع به سخنرانی چند جرعه ودکا و ویسکی و کنیاک و یا غیره بالا انداخته باشد. جیمی کارتر در زمان ریاست جمهوری اش ازعبارات و جملات دیگری هم درمورد شاه ایران استفاده کرده بود؛ از جمله اینکه: "شاه ایران یکی از صمیمی ترین دوستان من در جهان بشمار می آید!" روشن است که وقتی شما کسی را به عنوان میهمان عزیز دعوت می کنید دعوت میکنید ، طبیعتا به تمجید و تحسین وی در حضور دیگران می پردازید.
فراموش نکنیم که در پس اینگونه سخنان جیمی کارتر درمورد شاه و ایران معانی و واقعیات دیگری نهفته بود . دعوت شاه به ایالات متحده آمریکا نزدیک به دوسال پیش از آغاز انقلاب اسلامی سال ٧٩ میلادی پیش پرده یا پیش آهنگ یک سلسله رویدادهایی بود که می بایست رخ دهد و رخ هم داد . بسیاری از ایرانیان تصور می کنند که این جیمی کارتر بود که در نهایت سبب سقوط شاه و رژیم پهلوی در ایران شد اما این نظریه کاملا اشتباه است . درست است که کارتر هیچگونه اقدامی برای جلوگیری از سقوط رژیم پهلوی و استقرار رژیم دینی اسلامی انجام نداد - نه اینکه نمی خواست یا نمی توانست؛ بلکه نگذاشتند او کاری کند - به گفته خود شاه فقید در چند مصاحبه رادیویی و تلویزیونی معدود، این جیمی کارتر و دولتش نبودند که به ادامه سلطنت و حکومت پهلوی پایان دادند بلکه قدرت و نفوذ کنسرسیوم های نفتی و فشارهای مستمر آنها بر مرکز سیاست گذاری دولت آمریکا موجب تزلزل پایه و ستون نظام شاهنشاهی گردید ... ادامه
November 20, 2012 07:37:32 PM
---------------------------
|