براستی تا به کی باید حقیقتها را وارونه جلوه دهیم و بسان کبک سر خود را زیر برف کنیم. مگر ممکن است که دستاوردهای دوران پهلوی را هیچ شمرد و مدام استبداد استبداد کرد. بله هیچ کس منکر فضای بسته سیاسی در آن دوران نبوده و نیست اما باید مسائل را از دریچهای نو ببینیم و واقعیات آن زمان را بصورت علمی و جامعهشناسانه مورد قضاوت و بررسی قرار دهیم.
مگر ممکن است که شرایط و اوضاع یک مملکت را در 50 سال پیش با شرایط و اوضاع عصر ارتباطات و تکنولوژی کنونی قیاس کرد. بزرگترین دستاورد گذر زمان تحول و تغییر است و این اصلی انکار ناشدنی ست. بنابر این قیاس تحولات کنونی که در اثر گذر زمان بوجود آمده با گذشتههای دور کاری احمقانه بنظر میرسد. اما متاسفانه این رویه اشتباه کماکان در بین عدهای باب است و با هیچ منطقی نمیتوان آنها را قانع کرد.
دومین اشتباه ما از آنجا آغاز میشود که ما دید درستی از جامعهمان چه در زمان حال و چه در گذشته نداشته و نداریم. بنظر من اشراف به علم جامعهشناسی مهمترین فاکتور یک انسان سیاستمدار میباشد و ما در قضاوتمان در رابطه با عملکرد یک سیاستمدار باید این فاکتور را هم لحاظ کنیم چرا که گاهی محدودیتهایی که از طرف یک سیاستمدار اعمال میشود برآمده از دید جامعهشناسانه وی میباشد.
این پیشگفتار را عرض کردم تا تحولات جامعه ایرانی را در گذر زمان خاصه دوران پادشاهان پهلوی مورد بررسی قرار دهیم چرا که روند تحول جامعه از آن زمان تا کنون با هم ارتباط مستقیمی دارند و جامعه کنونی ایران و بلاخص زنان ایران بشدت تحت تاثیر این دوران توان شکوفایی و عرض اندام را پیدا کردند که این نظام فاشیستی هم توان مبارزه با این تحول شگرف و میمون را ندارد.
اینکه جامعه ایرانی پس از دوران قاجار جامعهای در اوج انحطاط بود و شرایط جامعه در آن زمان چگونه بود را کمتر ایرانیای هست که نداند لذا بازگویی آن ملالآور خواهد بود و از حوصله خواننده خارج به همین روی اگر نیک بنگریم دستاوردی که رضا شاه در آزاد کردن زنان از بند ارتجاع خلق کرد تا ابد زنان را وام دار او قرار خواهد داد. این اقدام رضا شاه تحولی رو به جلو و مطابق تحولاتی بود که سالها پیش در دنیای متمدن پس از عصر رنسانس رقم خورده بود که متاسفانه ارتجاع چرخه تحول را در ایران سالها بود که متوقف کرده بود (از زمان حمله اعراب) و از این نظر بیانصافی است که اگر این اقدام شجاعانه را لااقل برای بانوان انقلابی عظیم از طرف رضا شاه ننامیم.
اقدام دیگری که میتوان به آن پرداخت قطع ید روحانیت فاسد و خونخوار بود که سالهای سال در حال مکیدن خون جامعه ایرانی بودند هرچند این امر در بین عدهای از جامعه تحمیق شده ایرانی خوشایند نبود اما همانطور در بالا به آن اشاره کردم این همان دید جامعهشناسانهی یک سیاستمدار میباشد که گاهی محدودیت و فشار را بر خلاف میل جامعه طلب میکند و این همان چیزیست که تاریخنگار در قضاوت تاریخی خود باید مد نظر قرار دهد.
این دو اقدامی که به آنها اشاره شد مهمترین دستاوردهایی بود که رضا شاه برای جامعه ایرانی خلق کرد و ایرانی نوین که تا رسیدن به دموکراسیای پویا و پایدار فرسنگها فاصله داشت در حال شکلگیری بود. چرا که روند تحول در یک جامعه ملزوماتی را طلب میکند که یک روزه نمیتوان به آنها دست یافت و شاید سالها بطول بیانجامد. گواه این مدعا تاریخ است و خوشبختانه با بررسی اجمالی تحول در جوامع پیشرفتهای که از قهقرا به سوی مدرنیته و دموکراسی پیش رفتهاند این ادعا را ثابت میکند هرچند در مواردی ما روند تحولات در این کشورها را گاها خونبار میبینیم.
باری دوران محمدرضا شاه دستخوش تحولات بسیاری بود که متاسفانه سایهی بدخواهان بشدت بر سر جامعه ایرانی سنگینی میکرد و جامعه ایرانی را دستخوش تنش و تشنج فراوانی کرد از استعمار پیر گرفته تا پیروان قبله استالین و ... به هر روی در دوران محمدرضا شاه ضمن مخالفتهای فراوانی که وجود داشت و خمینی که یکی از مخالفان سرسخت آن بود با دادن حق رای به زنان جامعه همه آنچه که سالیان سال از بانوان ایرانی صلب شده بود به طور تمام و کمال به انها اعطا شد و برای اولین بار حس برابری با مردان در آنها متجلی شد.
و بالاخره در زمان محمدرضا شاه مهمترین چیزی که لازمه تحقق تمامی آرمانهای انقلاب مشروطیت و رسیدن به آزادی و دموکراسی بود در حال تحقق و شکلگیری بود و آن ایجاد قشر متوسط و جامعهای پویا و تحصیل کرده بود که با اعزام دانشجو به خارج از کشور از زمان پدرش کلید خورده بود. تحولات و اصلاحات عظیم و روبه رشد اقتصادی که زمینه را برای شکلگیری قشر متوسط در جامعه فراهم آورد و بورسهای فراوان دولتی برای جامعه ایرانی جهت تحصیل در بهترین مراکز علمی دنیا ما را قدم به قدم به سمت دروازههای دموکراسی نزدیکتر میکرد . محمدرضا شاه در کتاب پاسخ به تاریخ اشاره میکند که قصد او بر آن بوده که پس از ایجاد قشر متوسط و جامعهای آگاه که به موازات اقتصاد شکوفا و روبه رشد ایران در حال شکلگیری بود فضای جامعه را باز کند.
اکنون پس از گذشت 33 سال از عمر حکومت جهل و جنون تنها چیزی که جامعه ایرانی را از دیگر جوامع خاورمیانه متمایز میکند بیداری جامعه ایرانی و وجود فعال زنان در عرصههای اجتماعی است که مسیر ما را در دوران گذار آگاهانه از جمهوریاسلامی نسبت به بقیه کشورهای خاورمیانه هموارتر میکند و همه اینها را جامعه ایرانی مدیون اصلاحات اجتماعی دوران گذشته است.
کافی است شما در جامعه کنونی از عوام سوال کنید که نظر شما راجع به سکولاریسم چیست؟ در بسیاری از موارد جوابی که شما میشنوید اینست : «مگر در دوران پهلوی دین از سیاست جدا نبود کسی با کسی کاری نداشت نمازخون نمازشو میخوند و مشروب خور هم مشروبشو» بنابراین اکنون برای جامعه ایرانی سکولاریسم یک تابو نیست و جامعه ایرانی آن را با گوشت و خون خود لمس کرده و هراسی از آن ندارد و همه اینها مدیون دوران 50 ساله پهلوی میباشد.
جامعه ایرانی چه بخواهد چه نخواهد وامدار دوران پهلوی است و نمیتواند تحولات مثبت اجتماعیای را که در آن زمان به وقوع پیوست و آثار آن کماکان باقی است را نادیده بگیرد.
پاینده ایران
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
ایرانی
با درود خدمت دوستان
عرفان عزیزم، رشد بینش سیاسی، درک تاریخی و درایت تو فرزند نازنین مایه کمال خوشنودی است. آنچه جمهوری جهل و فساد را ریشه کن خواهد نمود، آگاهی نسل توست که وارثان فردای ایران هستید. امیدوارم نسل تو با تکیه بر دانش و آگاهی که هر دم افزون نیز می شود، با داشتن مطالبات مشخص، آینده ایران را به گذشته تابناک آن پیوند دهد. سالم و سرافراز و پاینده باشید.
پاینده ایران
December 10, 2012 11:15:30 AM
---------------------------
|