تنها زمان است که پایانی ندارد همانگونه که آغازی ندارد! نگرش به پایان تنها به علت نارضایتی از وضعیت موجود میباشد و خواست دگرگونی، امید به فردای بهتری از امروز را به ما میدهد.
در دوران نوجوانی هرگاه حادثهای رُخ میداد، مادربزرگم میگفت که به دوران آخر زمان رسیدهایم. همیشه از او میخواستم که از آغاز و شروع زمان برایم بگوید ولی هیچگاه جوابی برایم نداشت. هیچ کسی از شروع زمان نمیگوید همه به پایان فکر میکنند.
طبق تقویم مایا در روز سیام آذر ماه چرخه آفرینش به پایان خواهد رسید. در آن روز فعالیت لکههای خورشیدی در دوره یازده سالهاش به بالاترین درجه خود خواهند رسید. مطابق با افسانههای مایا در روز سیام آذر ماه خدایان به زمین برخواهند گشت. به چه علتی خدایان از زمین رفتهاند و برای چه منظوری برخواهند گشت مشخص نیست. ولی حداقل تقویم مایاها آغازی دارد که به 3113 سال پیش از میلاد مسیح برمیگردد. چه اتفاقی در روز سیام آذر ماه خواهد افتاد را از اکنون میتوان پیشبینی کرد. در آن روز مانند هر روز دیگری خورشید از مشرق زمین طلوع خواهد کرد و در مغرب غروب دیگری را خواهد داشت.
شیعیان اعتقاد دارند که دوره آخر زمان با ظهور امام زمان فراخواهد رسید. برای رسیدن به دوران آخر زمان هر مسلمانی باید آنچنان در نابودی جهان و بشریت بکوشد تا در جهان فقر و جنگ و فلاکت فراگیر شود، در آن جهنم، امام زمان برای رهایی مسلمانان و نه بشریت، از فلاکتی که بندگان الله بوجود آوردهاند، ظهور خواهد کرد. به همین دلیل هیچگونه آیندهنگری بغیر از نابودی بشریت در ذهن مسلمانان وجود ندارد. آغاز نابودی بشریت از همان هجرت محمد آغاز شده و همچنان هر مسلمانی برای از بین بردن جهان میکوشد. منطقی که با هیچگونه عقل سلیمی نمیتواند پیوند بخورد. غارتگری و تجاوز به حقوق انسانها برکتییست که شیعیان به آن اعتقاد راسخ دارند و سران جمهوریاسلامی آن را ترویج میکنند.
فرانسیس فوکویاما در سال 1989 تئوری پایان تاریخ را در کتاب «پایان تاریخ و آخرین انسان» بدینگونه تشریح میکند که: «پس از جنگ جهانی دوم ارزشهای لیبرال دمکراتیک در سراسر جهان، به ویژه بعد از فروپاشی اتحاد شوروی به صورت یک جریان غالب و مسلط درآمده است که، همهٔ کشورها و جوامع باید، در برابر آن تسلیم شوند، آخرین حد تلاشها و مبارزات ایدهلوژویهای مختلف در نهایت در قالب ایدولوژی (لیبرال دمکراسی) سربرآورده است. بنابر این تصور این که نظام سیاسی بهتر و مناسبتری به عنوان آلترناتیو و یا بدیل جایگزین این نظام شود وجود ندارد.»
باز هم از پایان صحبت میشود و آغار تاریخ نامشخص میماند. بشریت تنها در یک کشور و یا یک قاره تمرکز ندارد، اشتباه در این است که همه انسانها را نمیتوان در یک سطح هماهنگ به تعریف کشید. سُنت در تمامی جهان به یک نوع به تعریف کشیده نشده است و هر منطقهای فرهنگ و سُنت مخصوص به خود را داراست. جهان در اروپای استعمارگر و امریکا جنگجو خلاصه نمیشود. همانقدر که یک بومی جنگلهای آمازون حق حیات دارد، که یک اروپایی وارث ثروت استمارگران حق حیات دارد. همگان را در یک سطح قرار دادن نادرست و قابل قبول نیست. شاید همان بومی آمازونی عقلانیت خود را در سطحی بالاتر از یک امریکایی و یا یک اروپایی بداند. تا آغاز را نشناسیم نمیتوانیم پایان را به تعریف بکشیم.
برقراری لیبرال دمکراسی آغاز دوران انسانمحوریست که با تجربههای که بشریت بدست آورده شروع تازهای را میطلبد، ولی این آغاز پایان تاریخ نیست بلکه نقطه عطفی در آن است. هر پایانی آغازی دارد و هر آغازی پایانی، مهم شروع دوبارهای میباشد که توانسته باشد از اشتباهات گذشته، تجربههای را فرا گرفته باشد. اگر امروز از پایان دوران جمهوریاسلامی صحبت میکنیم به این علت است که بتوانیم آغار دوبارهای را شروع کنیم. آغازی که بتواند جامعه ایرانی را فراتر از آنچه که بود و هست ببرد.
آنچه را که قبل از پایان جمهوری اسلامی باید بدان بپردازیم این میباشد که فردا را چگونه میخواهیم به تعریف بکشیم، دیروز را تجربه کردهایم حداقل امروزمان را از دست ندهیم.
تنها زمان است که پایانی ندارد همانگونه که آغازی ندارد! نگرش به پایان تنها به علت نارضایتی از وضعیت موجود میباشد و خواست دگرگونی، امید به فردای بهتری از امروز را به ما میدهد.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
جمشاد پرچمشاهی
بقول آلمانی ها، تنها چیزی که آغاز و پایان دارد، یا به عبارت دیگر "دو انتها" دارد، سوسیس است.
زمان هم در برخی موارد آغاز و پایان دارد: مثلا درمورد تولد انسان ها و جانداران و گیاهان. روز زایمان آغاز و مرگ پایان زندگی است؛ یعنی اینکه زمان و طول عمر به دوران حیات محدود می شود (بطور میانگین بین ٦٠ تا ٧٠ سال)
یا دوران اشتغال به کار جهت امرار معاش که آغاز و پایان آن نیز محدود است (میانگین ٣٠ الی ٤٠ سال) که پس از آن زندگی چند صباحی ادامه پیدا می کند اما دوران کار و اشتغال به پایان می رسد.
همه تقویم های ملل جهان هم "آغاز" زمان دارند ولی پایانشان غالبا مشخص نیستند. تنها تقویمی که ظاهرا آغاز و پایان دارد، گویا همین تقویم مایاهاست. تقویم ها بنا بر سنتها و باورهای قومی و مذهبی یا محاسبات تاریخ، منشاء ی را به عنوان آغاز مشخص کرده بدون آنکه تعریف زمانی برای پایان آنها ارائه شده باشد زیرا همگان براین باورند یا امیدوارند که تقویم شان برای همیشه تا ابدالدهر معتبر و ماندگار خواهند ماند.
البته سران و حاکمان رژیم دینی در ایران پایان تقویم هجری قمری شان را در روز موعود مصادف با ظهور امام زمان می دانند. بنابراین از آنجایی که اندیشه ظهور چیزی جز اندیشه کهنه و خرافی نیست، ظهوری هم صورت نخواهد گرفت و تقویم عربی هم فعلا پایانی ندارد.
اینجا نیز باید همین پرسشی که دراین نوشتار آمده است مبنی براینکه: "به چه علتی خدایان از زمین رفتهاند و برای چه منظوری برخواهند گشت"، مطرح شود که چرا امام زمان ١٤ قرن پیش از روی زمین غیب شد و برای چه منظوری "ظهور" خواهد کرد؟! اگر منظورگسترش مهر و عدالت و رأفت انسانی و صلح و آرامش در جهان است، نخست میبایستی که این عملیات در خود ج.ا.ا انجام شده و پس از آن به سایر نقاط جهان گسترش داده شود. دوم اینکه اگر قراراست که مطابق با افسانه های مایا روز ٢١ دسامبر سال جاری پایان جهان هستی فرا رسد، امام زمان چگونه و کجای این جهان نیستی قرار است با ظهورش عملیات ذکر شده را تحقق بخشد؟
December 17, 2012 06:37:55 PM
---------------------------
|