حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
صد سال اندیشه‏های ایرانی (23) میرزا محمد حسین نائینی و مشروطه مشروعه
علی اصغر حقدار

December 17, 2012

دوشنبه 27 آذر 2571 = December 17, 2012

 

اگر چه‌ جنبش‌ مشروطیت‌ ثمرات‌ اجتماعی‌ ـ اقتصادی‌ و سیاسی‌ خود را با تاخیری‌ بیست‌ ساله‌ توانست‌ نهادینه‌ كند، اما اندیشه‌‌ ایرانی‌ هیچ‏گاه‌ نتوانست‌ ایده‌های‌ فكری‌ و فرهنگی‌ مدرنیته‌ را به صورت کامل جذب‌ كرده‌ و صدای‌ معدود اندیشمندانی‌ كه‌ سخن‌ از مدرنیته‌ و تجدد به‌ میان‌ آوردند، پژواكی‌ درخور نیافت‌. در آغاز آشنایی‌ با مدرنیته‌ و نظام‌ اندیشگی‌ سیاست‌ مدرن‌، آثار و تالیفاتی‌ كه‌ از سوی‌ «مدرن‌های‌ كلاسیك‌ ایرانی‌» ارائه‌ شد، مواردی‌ بشمار می‌روند كه‌ رهرویی‌ نیافتند و به‌ واقع‌ دنیای‌ ایرانی‌ بدون‌ اندیشه‌، ساختارهای‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ مدرنیته‌ و فرایند مدرنیزاسیون‌ را به‌ ایده‌های‌ قبیله‌ای‌ پیشامدرن‌ پیوند زد. داستان‌ بن‌بستی‌ كه‌ عارض‌ اندیشه‌ ایرانی‌ در دوره‌‌ معاصر شد و آن‌ را به‌ «اندیشه‌ای‌ بی‌ موضوع‌» و یا به‌ «مدرنیته‌‌ مصادره‌ شده‌» تبدیل‌ نمود، فرصتی‌ دیگر می‌طلبد؛ بی‌تردید پرسش‌ از اندیشه‌‌ سنتی‌ و كالبدشكافی‌ ایده‌هایی‌ كه‌ در ناهماهنگی‌ با تغییرات‌ اجتماعی‌ راه‌ می‌پیمودند، از عاجل‌ترین‌ و فوری‌ترین‌ كنش‌های‌ فكری‌ است‌ كه‌ برای‌ آفت‌زدایی‌ از اندیشه‌‌ ایرانی‌ و به‌ درآوردن‌ آن‌ از ساحت‌ عدمی‌ و انحطاطی‌ كه‌ گریبانگیر آن‌ شده‌ است‌ بشمار می‌رود؛ این‌ فصل گوشه‌ای‌ از این‌ اقدام‌ را برای‌ خوانندگان‌ خود تدارك‌ دیده‌ و برای‌ این‌ منظور به‌ دنبال‌ گزارشی‌ تاریخی‌ ـ تحقیقی‌ از سیر اندیشه‌های‌ سیاسی‌ در دوره‌‌ میانه‌ از تاریخ‌ ایران‌، بیشترین‌ اهتمام‌ خود را با حساسیتی‌ مدرن‌ و انگاره‌های‌ خرد سیاسی‌ مدرنیته‌، صرف‌ تحلیل‌ و تشریح‌ اندیشه‌‌ سیاسی‌ میرزا محمد حسین‌ نائینی‌ ـ به‌ عنوان‌ آخرین‌ نماینده‌‌ جریان‌ سنتی‌ و گرانیگاه‌ ظهور اندیشه‌‌ سیاسی‌ مدرن‌ در سرآغاز شكوفایی‌ ایران‌ معاصر قرار داده‌ است‌.
***
با نراقی‌ و فقیهان‌ هم‌ عصر وی‌ رهیافت‌ سنّتی‌ به‌ اندیشه‌ سیاسی‌ در عرصه‌ فقهی‌ تكمیل‌ شده‌ و با وقوع‌ انقلاب‌ مشروطیت‌ و گسترش‌ دایره‌ معرفتی‌ فقهای‌ شیعه‌، مباحث‌ سیاسی‌ شكل‌ نوینی‌ به‌ خود گرفته‌ و شروع‌ دوره جدیدی‌ را به‌ ارمغان‌ آورد.
در ایام‌ جنبش مشروطیت‌ و بعد از آن‌، عده‌ای‌ از عالمان‌ دینی‌ برپایه‌ دریافت‌ خود از اصول‌ اسلام‌؛ به‌ دفاع‌ از نظام‌ مشروطه‌ برخاستند و عده‌ای‌ دیگر سخن‌ از مشروعه‌ مشروطه‌ به‌ میان‌ آوردند. هر دو جریان‌ در تأكید بر نقش‌ حداقلی‌ یا حداكثری‌ مردم‌ اختلاف‌ نظر داشتند و این‌ امر دارای‌ محوریت‌ در مباحث‌ میان‌ آنان‌ بود.
شیخ‌ محمد حسین‌ نائینی‌ (1277 ـ 1355 ق‌) از میان‌ فقها در دوران‌ معاصر، جزو اولین‌ كسانی‌ است‌ كه‌ سعی‌ در تطبیق‌ آموزه‌های‌ سنتی‌ فقه‌ شیعه‌ با معارف‌ نوین‌ عصری‌ اهتمام‌ ورزیده‌ است‌. وی‌ در كتاب‌ «تنبیه‌ الامة‌ وتنزیه‌ الملة‌» به‌ تفسیر شرعی‌ از نظام‌ مشروطیت‌ پرداخته‌ و با بحث‌ از جوهر استبداد و اقسام‌ آن‌ (كه‌ بی‌تاثیر از طبایع‌ الاستبداد كواكبی‌ نبوده‌) مسائلی‌ چون‌ قانون‌ اساسی‌، مجلس‌ شورا و آزادی‌ را به‌ میان‌ می‌كشد.
بعد از نائینی‌ تا دوران‌ معاصر در میان‌ فقهای‌ شیعه‌، دخالت‌ در امور سیاسی‌ و ورود به‌ صحنه‌های‌ سیاست‌ نسبت‌ به‌ گذشته‌ افزایش‌ یافت‌ و كسانی‌ چون‌ سید حسن‌ مدرس‌ و سید ابوالقاسم كاشانی‌ و ... در جریانات‌ سیاسی‌ وارد شده‌ و مناصب‌ دولتی‌ را نیز بر عهده‌ داشته‌اند، ولی‌ از جهت‌ تئوریك‌ نتوانستند در اندیشه‌ سیاسی‌ فقهی‌ به‌ پیشرفتی‌ نائل‌ شوند.
میرزا محمد حسین‌ نائینی‌ كه‌ در زمان‌ مشروطیت‌ عالم‌ دینی‌ جوانی‌ بود، تحت‌ تاثیر معلومات‌ تازه‌ آموخته‌ی‌ خویش‌ و با آگاهی‌ از واقعیت‌ اجتماعی‌ ایران‌، در اندیشه‌های‌ سیاسی‌ خود به‌ دمكراسی‌ پارلمانی‌ و نظام‌ مشروطه‌ تمایل‌ یافت‌ و با نگارش‌ رساله‌‌ مشهور «تنبیه‌ الامة‌ و تنزیه‌ الملة‌» روایتی‌ دینی‌ از مشروطیت‌ را تدوین‌ كرد. آن‌ چه‌ كه‌ اندیشه‌‌ سیاسی‌ نائینی‌ را شكل‌ می‌داد، پیش‌ فرض‌ها و علایق‌ و انتظارات‌ او بود كه‌ در قالب‌ مبادی‌ كلامی‌ و فقهی‌ اندیشه‌اش‌، مشروطه‌ و قانون‌ گذاری‌ را امری‌ دینی‌ و در استمرار حاكمیت‌ خداوند می‌نشاند. در واقع‌ نائینی‌ براساس‌ پیش‌ فهم‌ خود به‌ این‌ پرسش‌، پاسخ‌ مثبت‌ داد كه‌ «آیا برای‌ مسلمانان‌ جایز است‌ كه‌ رژیم‌ مشروطه‌ و نظام‌ قانونگذاری‌ داشته‌ باشند؟»
محمد حسین‌ نائینی‌ غروی‌ به‌ سال‌ 1277 ق‌ در یك‌ خانواده‌‌ مشهور شهر نائین‌ دیده‌ به‌ جهان‌ گشود. پدر و پدر بزرگ‌ نائینی‌ از شیخ‌ الاسلام‌های‌ شهر بودند. نائینی‌ تحصیلات‌ ابتدایی‌ خود را در زادگاهش‌ شروع‌ نمود و به‌ سال‌ 1294 ق‌ در سن‌ هفده‌ سالگی‌ برای‌ ادامه‌ تحصیل‌ وارد حوزه‌ علمیه‌ اصفهان‌ گردید. نائینی‌ در اصفهان‌ به‌ مدت‌ هفت‌ سال‌ پیش‌ حاج‌ شیخ‌ محمدباقر اصفهانی‌ كه‌ از روحانیون‌ با نفوذ آن‌ شهر به‌ شمار می‌رفت‌، زندگی‌ كرد. اقدامات‌ مستبدانه‌‌ این‌ روحانی‌ در شهر، نطفه‌های‌ اولیه‌‌ توجه‌ نائینی‌ به‌ مقوله‌‌ استبداد دینی‌ را به‌ وجود آورد. نائینی‌ بعدها در زمان‌ پختگی‌ فكری‌ خویش‌ و به‌ تاسی‌ از عبدالرحمن‌ كواكبی‌ در پی‌ریزی‌ نظام‌ فكری‌ خود، بحث‌ از استبداد دینی‌ را همپا و حتی‌ فراتر از استبداد سیاسی‌ در دستور كارش‌ قرار داد.
نائینی‌ در هنگام‌ اقامت‌ در اصفهان‌، به‌ درس‌ میرزا ابوالمعالی‌ كلباسی‌، جهانگیر خان‌ قشقایی‌ و آقا نجفی‌ اصفهانی‌ در دانش‌های‌ علوم‌ فقه‌، اصول‌، كلام‌ و فلسفه‌ حاضر شد، وی‌ به‌ سال‌ 1303 ق‌ برای‌ ادامه‌ تحصیلات‌ راهی‌ حوزه‌‌ علمیه‌‌ نجف‌ شد و بعد از توقف‌ كوتاهی‌ در آن‌ جا، عازم‌ سامره‌ گردید كه‌ به‌ واسطه‌‌ حضور میرزا حسن‌ شیرازی‌، مركزیت‌ داشت‌.
نائینی‌ تا سال‌ 1314 ق‌ نزد میرزا حسن‌ شیرازی‌، سید اسماعیل‌ صدر و سید محمد فشاركی‌ به‌ تكمیل‌ دانش‌های‌ فقهی‌ و اصولی‌ پرداخت‌؛ حوزه‌‌ سامرا هم‌ بنیان‌ قوی‌ اصول‌ فقه‌ را در اختیار نائینی‌ قرار داد و هم‌ اندیشه‌های‌ سیاسی‌ جدید را كه‌ با تلاش‌ها و ارتباطات‌ سید جمال‌ الدین‌ اسد آبادی‌ در آن‌ حوزه‌ رونق‌ داشت‌، نائینی‌ را به‌ طرف‌ خود جلب‌ نمود. در این‌ شهر نائینی‌ به‌ واسطه‌‌ نزدیكی‌ به‌ حوزه‌‌ مرجعیت‌ میرزای‌ شیرازی‌ و در سمت‌ محرری‌ او، از مبارزات‌ جنبش‌ تحریم‌ تنباكو مطلع‌ شد و اولین‌ حركت‌ سیاسی‌ خود را تجربه‌ كرد، حوزه‌‌ درسی‌ میرزای‌ شیرازی‌ كه‌ پس‌ از درگیری‌های‌ اخباریان‌ و اصولیان‌، دوران‌ استقرار خود را طی‌ می‌كرد، مبادی‌ دینی‌ نائینی‌ را در طرح‌ اندیشه‌های‌ سیاسی‌ شكل‌ داد و نائینی‌ براساس‌ عمده‌ترین‌ آموزه‌ مكتب‌ اصولی‌ در تكیه‌ بر عقل‌ توانست‌ به‌ اثبات‌ دینی‌ نظام‌ مشروطیت‌ نایل‌ آید.
دقت‌ در اوضاع‌ اجتماعی‌ عصر مشروطه‌ و تربیت‌ فكری‌ نائینی‌ معلوم‌ می‌كند كه‌ وی‌ تلاقی‌ دو جریان‌ فكری‌ مهم‌ دوران‌ خود بود: از یك‌ طرف‌ حامل‌ سنت‌ دینی‌ بود كه‌ جلوه‌های‌ اساسی‌ آن‌ در شخص‌ نائینی‌ عبارت‌ از اندیشه‌‌ عقلانی‌ در اصول‌ فقه‌ و اصل‌ اجتهاد در فقه‌ شیعه‌ بود و از طرف‌ دیگر آگاهی‌ تازه‌ای‌ كه‌ نائینی‌ از طریق‌ منور الفكران‌ از افكار و عقاید غربیان‌، خصوصاً در امر كشور داری‌ و سیاست‌، به‌ دست‌ آورده‌ بود.
آشنایی‌ شخصی‌ نائینی‌ با اسد آبادی‌ كه‌ با فكر غربی‌ تماس‌ داشت‌ و استفاده‌ از «طبایع‌ الاستبداد» عبدالرحمن‌ كواكبی‌ و همچنین‌ به‌ احتمال‌ زیاد روابط‌ مكاتبه‌ای‌ با منور الفكران‌ عصر ناصری‌، از عواملی‌ بودند كه‌ نائینی‌ را با اندیشه‌های‌ مدرن‌، به‌ كمك‌ منابع‌ دست‌ دوم‌، آشنا می‌ساخت‌؛ همین‌ عدم‌ دستیابی‌ به‌ منابع‌ اصلی‌ دنیای‌ مدرن‌ و پایبندی‌ وی‌ در ذهنیت‌ سنتی‌، باعث‌ شد كه‌ نائینی‌ نتواند به‌ قرائت‌ دقیقی‌ از آن‌ اندیشه‌ها دست‌ یابد. به‌ هر حال‌ پیش‌ فهم‌ها و پیش‌ فرضهای‌ نائینی‌ را در رساله‌ «تنبیه‌ الامة‌ و تنزیه‌الملة‌» همین‌ دو زمینه‌ تشكیل‌ می‌دادند و نائینی‌ برمبنای‌ آنها دریافتی‌ دینی‌ از نظام‌ مشروطه‌ را توانست‌ مدون‌ كند.
نائینی‌ در مقدمه‌ رساله‌ معترف‌ است‌ كه‌ تأملات‌ خود را در امر سیاست‌ و نظام‌ مشروطه‌، در دوران‌ پایانی‌ انحطاط‌ تمدن‌ اسلامی‌ ایران‌ و نوزایی‌ آن‌ آغاز نموده‌ است‌؛ وی‌ به‌ درستی‌ پیشرفت‌های‌ ملل‌ غرب‌ را یاد آور می‌شود، اما در علل‌ توسعه‌‌ جوامع‌ اروپایی‌ و تحول‌ علمی‌ و نوزایی‌ در آن‌ دیار، دچار اشتباه‌ شده‌ و علت‌ اصلی‌ پیشرفت‌ علمی‌ و فرهنگ‌ اروپا را تمسك‌ به‌ اصول‌ تمدن‌ و سیاسات‌ اسلامی‌ می‌شمارد كه‌ در منابع‌ دست‌ اول‌ دینی‌ - كتاب‌ و سنت‌ - مندرج‌ اند و مورد غفلت‌ مسلمانان‌ واقع‌ شده‌اند، با این‌ حال‌ نائینی‌، دگردیسی‌ در وضعیت‌ قهقرایی‌ مسلمانان‌ را كه‌ تحت‌ رهبری‌ علمای‌ آگاه‌ صورت‌ پذیرفته‌ به‌ تبع‌ رویكرد به‌ ترقیات‌ ملل‌ اروپایی‌، یا به‌ زبان‌ نائینی‌ «بازگشت‌ به‌ اصول‌ اولیه‌ی‌ اسلام‌» می‌داند:«...اصول‌ تمدن‌ و سیاسات‌ اسلامیه‌ را از كتاب‌ و سنت‌ و فرامین‌ صادره‌ از حضرت‌ شاه‌ ولایت‌ علیه‌ افضل‌ الصلوة‌ و السلام‌ و غیرها اخذ و در تواریخ‌ سابقه‌ خود منصفانه‌ بدان‌ اعتراف‌ و قصور عقل‌ نوع‌ بشر را از وصول‌ به‌ آن‌ اصول‌ و استناد تمام‌ ترقیات‌ فوق‌ العاده‌ حاصله‌ و كمتر از نصف‌ قرن‌ اول‌ را به‌ متابعت‌ و پیروی‌ آن‌ اقرار كردند، لكن‌ حسن‌ ممارست‌ و مزاولت‌ وجودت‌ استنباط‌ و استخراج‌ آنان‌ و بالعكس‌ سیر قهقرایی‌ و گرفتاری‌ اسلامیان‌ بذل‌ رقیت‌ و اسارت‌ طواغیت‌ امت‌ و معرضین‌ از كتاب‌ و سنت‌ مال‌ امر طرفین‌ را به‌ این‌ نتیجه‌ مشهود و حالت‌ حالیه‌ منتهی‌ ساخت‌، حتی‌ مبادی‌ تاریخیه‌ سابقه‌ هم‌ تدریجاً فراموش‌ و تمكین‌ نفوس‌ ابیه‌ مسلمین‌ را از چنین‌ اسارت‌ و رقیت‌ وحشیانه‌ از لوازم‌ اسلامیت‌ پنداشتند و از این‌ رو احكامش‌ را با تمدن‌ و عدالت‌ كه‌ سرچشمه‌ ترقیاتست‌، منافی‌ و با ضرورت‌ عقل‌ مستقل‌ مخالف‌ و مسلمانی‌ را اساس‌ خرابیها شمردند...»(نائینی‌ 1361،ص‌3)
نائینی‌ با آرزوی‌ دستیابی‌ به‌ مجد و عظمت‌ از دست‌ رفته‌‌ تمدن‌ اسلامی‌، به‌ تغییر حكومت‌ از استبداد فردی‌ به‌ مشروطه‌ پارلمانی‌ رأی‌ می‌دهد و از آن‌ جا كه‌ طبق‌ اساس‌ فكری‌ شیعه‌، هر حكومتی‌ را در زمان‌ غیبت‌، حكومت‌ غاصب‌ می‌داند، برای‌ مقابله‌ با قوای‌ مستبد و از روی‌ تكلیف‌ شرعی‌، اتهام‌ همگامی‌ اسلام‌ و استبداد را مردود می‌شمارد و به‌ آگاهی‌ امت‌ مبادرت‌ می‌كند، وی‌ به‌ این‌ خاطر رساله‌ی‌ خود را «تنبیه‌ الامة‌ و تنزیه‌ الملة‌ فی‌ لزوم‌ مشروطیة‌ الدولة‌ المنتخبة‌ لتقلیل‌ الظلم‌ علی‌ افراد الامة‌ و ترقیة‌ المجتمع‌» نام‌ گذاری‌ می‌كند، تا هم‌ امت‌ مسلمان‌ را از ظلم‌ قاجاریه‌ خلاصی‌ دهد و هم‌ جامعه‌ اسلامی‌ را به‌ ترقی‌ و پیشرفت‌ رساند.
نائینی‌ رساله‌‌ خود را به‌ سال‌ 1327 ق‌ در بحران‌های‌ مشروطیت‌ نگاشت‌ و همان‌ سال‌ این‌ كتاب‌ در بغداد به‌ چاپ‌ رسید. دو تن‌ از مراجع‌ تقلید شیعه‌ عصر یعنی‌ محمد كاظم‌ خراسانی‌ و عبدالله مازندرانی‌ بر محتوای‌ آن‌ مهر تایید گذاشتند، عده‌ای‌ از محققان‌ معتقدند كه‌ رساله‌ در جواب‌ رساله‌ای‌ از شیخ‌ فضل‌ الله نوری‌ به‌ نام‌ «تذكرة‌ الغافل‌ و ارشاد الجاهل‌» نوشته‌ شده‌ است‌، به‌ دلایلی‌ چندین‌ سال‌ بعد، نسخه‌های‌ رساله‌‌ «تنبیه‌ الامة‌ و تنزیه‌ الملة‌» در زمان‌ مرجعیت‌ نائینی‌ به‌ دستور خود او جمع‌ آوری‌ شدند؛ با دریافت‌ تقابل‌ میان‌ فلسفه‌‌ سیاسی‌ قدیم‌ و اندیشه‌‌ سیاسی‌ جدید، می‌توان‌ به‌ رساله‌‌ نائینی‌ بازگشت‌ و ناسازه‌های‌ فكری‌ آن‌ را به‌ مداقه‌ گذاشت‌. بر مبنای‌ این‌ دو گانگی‌، نائینی‌ نیز حكومت‌ها را، همانند ماكیاوللی‌، در دو گونه‌‌ استبدادی‌ فردی‌ و مشروطه‌‌ پارلمانی‌، تقسیم‌ بندی‌ می‌كند و با شمارش‌ معایب‌ نظام‌ استبدادی‌، به‌ بیان‌ محاسن‌ مشروطه‌ می‌پردازد.(نائینی‌ 1361،ص‌8)
نائینی‌ در بحث‌ از نظام‌ استبدادی‌ نیز دقیق‌ بوده‌ و به‌ پیروی‌ از اندیشه‌های‌ كواكبی‌، از تقسیم‌ استبداد به‌ دینی‌ و سیاسی‌ سخن‌ می‌گوید؛ كواكبی‌ كه‌ خود نیز متأثر از ایده‌های‌ نوین‌ غربی‌ بود، به‌ مفهوم‌ و مقوله‌ استبداد دینی‌ توجه‌ نموده‌ و آن‌ را در فضای‌ شرقی‌ بازدارنده‌تر و مهمتر از استبداد سیاسی‌ و در حقیقت‌ بنیان‌ و پایه‌‌ كنش‌های‌ مستبدانه‌ سیاستمداران‌ می‌دانسته‌ است‌.
از نظر نائینی‌ استبداد یا دینی‌ است‌ یا سیاسی‌. همان‌ طور كه‌ وی‌ به‌ درستی‌ تشخیص‌ می‌دهد، در ادوار گذشته‌ ایران‌، استبداد سیاسی‌ توام‌ با استبداد دینی‌ بوده‌ است‌ و پادشاه‌ مشروعیت‌ خود را از علمای‌ دین‌ می‌گرفت‌. در حالی‌ كه‌ نظام‌ مشروطه‌، مشروعیت‌ خود را از نیروی‌ مردمی‌ گرفته‌ است‌. بنابراین‌ به‌ جای‌ حكومت‌ فردی‌ استبدادی‌، دولت‌ مسئول‌ ملت‌ می‌نشیند؛ این‌ امر ما را در بازخوانی‌ رساله‌‌ نائینی‌ به‌ جابجایی‌ مفاهیم‌ در اندیشه‌ سیاسی‌ او راهبر می‌شود. به‌ دنبال‌ این‌ تحول‌، وی‌ مبنای‌ مشروعیت‌ حكومت‌ را از آسمان‌ به‌ زمین‌ تحویل‌ می‌گرداند، و به‌ ایده‌های‌ مدرن‌ لائیسیته‌ نزدیك‌ می‌شود.
نائینی‌ بر مبنای‌ این‌ جابجایی‌ به‌ كالبد شكافی‌ دولت‌ جدید و بنیان‌های‌ آن‌ می‌پردازد و مقولاتی‌ چون‌ قانون‌ اساسی‌، مجلس‌ شورای‌ ملی‌، آزادی‌ و برابری‌ را وارد اندیشه‌ی‌ سیاسی‌ می‌كند، به‌ عبارتی‌ با رساله‌ی‌ نائینی‌ مباحث‌ جدیدی‌ در عرصه‌‌ سیاست‌ مطرح‌ می‌شوند كه‌ عبارتند از:
1- گذار از استبداد به‌ مشروطه.‌
2- تبدیل‌ حكومت‌ فردی‌ به‌ دولت‌ دموكراتیك‌.
3- جایگزینی‌ قوانین‌ عرفی‌ با احكام‌ شرعی.‌
4- چندگانگی‌ روایت‌ دینی‌ از مساله‌‌ حكومت.‌
5- جابجایی‌ خیر همگانی‌ با حاكمیت‌ فردانی.‌
6- تحول‌ مشروعیت‌ از علمای‌ دینی‌ به‌ ملت.‌
نائینی‌ آن‌ جا كه‌ مبادی‌ فكری‌ خود را از معلومات‌ جدید و شرایط‌ زمانی‌ كسب‌ می‌كند، به‌ آسیب‌شناسی‌ تمدن‌ ایرانی‌ و عدم‌ كارآیی‌ نظام‌ استبدادی‌ كهن‌ می‌رسد، ولی‌ آن‌ جا كه‌ آموخته‌های‌ تازه‌‌ خویش‌ را از منظر سخن‌ قدیم‌ دینی‌ بنیان‌ می‌گذارد و به‌ قرائت‌ دینی‌ از نظام‌ نو پیدای‌ مشروطه‌ می‌رسد، اندیشه‌ سیاسی‌ خود را در بن‌ بستی‌ می‌راند كه‌ فقط‌ راه‌ برون‌ رفت‌ ازآن‌ دریافت‌ اندیشه‌‌ تجدد و طرح‌ مقولات‌ جدید بر آن‌ مبنا است‌؛ به‌ همین‌ جهت‌ ساخت‌ شكنی‌ رساله‌ نائینی‌، ناتوانی‌ متن‌ و حدود ناممكن‌ بودن‌ دلالت‌ آن‌ را به‌ حقایق‌ اجتماعی‌روشن‌ می‌كند و بر كشف‌ امكانات‌ درونی‌ متن‌ كه‌ خارج‌ از معنای‌ واحد قرار دارند، اهتمام‌ می‌ورزد، به‌ این‌ سبب‌ این‌ روش‌ در مقام‌ كنشی‌ نقادانه‌ به‌ بینش‌ سنتی‌، جستجوی‌ معنا شناختی‌، در تلاش‌ دستیابی‌ به‌ معناهای‌ از هم‌ گسسته‌ و پراكنده‌ بوده‌ و در فرایند بی‌ پایان‌ جستجوی‌ معناهای‌ دیگر، اندیشه‌ ورزی‌ را در ناباوری‌ به‌ حضور یك‌ معنا، شدت‌ و شتاب‌ می‌بخشد و با ابداع‌ یكی‌ از معانی‌، كار پژوهش‌ را در خوانش‌ بینامتنی‌ و چند گانه‌ ادامه‌ می‌دهد.
با تأمل‌ در رساله‌ «تنبیه‌ الامة‌ و تنزیه‌ الملة‌» به‌ جرأت‌ می‌توان‌ از معاصریت‌ او با دنیای‌ پیرامون‌ خود سخن‌ راند و همسویی‌ اش‌ را با اندیشه‌ی‌ سیاسی‌ قرن‌ هجدهم‌ ناظر بود، چه‌ این‌ كه‌ نائینی‌ در دوران‌ جان‌ استوارت‌ میل‌ كه‌ تأملات‌ خویش‌ در حكومت‌ انتخابی‌ و رساله‌اش‌ را درباره‌‌ آزادی‌ می‌نگاشت‌، دست‌ به‌ كار تأمل‌ عقلانی‌ در مقولات‌ دولت‌ دموكراتیك‌، آزادی‌ و قانون‌ زده‌ بود. بنابراین‌ اگر امروزه‌ به‌ بازخوانی‌ اندیشه‌‌ سیاسی‌ نائینی‌ می‌پردازیم‌ و آن‌ اندیشه‌ را در میان‌ دیگر اندیشه‌ها دارای‌ تاریخی‌ مشخص‌ و مختص‌ به‌ خود می‌بینیم‌ و به‌ نقادی‌ آن‌ در «اندیشه‌شناسی‌ تاریخی‌» می‌نشینیم‌، نه‌ از آن‌ جهت‌ است‌ كه‌ اشتباه‌ نائینی‌ را اثبات‌ كنیم‌ كه‌ این‌ امر كشف‌ بزرگی‌ نخواهد بود، و نه‌ به‌ لحاظ‌ دستیابی‌ به‌ حقیقتی‌ است‌ كه‌ نائینی‌ در اندیشه‌‌ سیاسی‌ خود به‌ دنبال‌ اعلام‌ آن‌ بود، بلكه‌ در تشخیص‌ این‌ نكته‌ هستیم‌ كه‌ وی‌ چگونه‌ به‌ آن‌ اندیشه‌ رسیده‌ و حقیقتی‌ را در تاریخ‌ «بازی‌ حقیقت‌ها» وارد كرده‌ است‌.

---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites