حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
تعهد بر حقوق بشر
دکتر حمید تفضلی

January 17, 2013

پنچ شنبه 28 دی 2571 = January 17, 2013

 

حقوق بشر در قالب شعارهای انتخاباتی و قول و قرار سیاسی نمی‏گنجد بلکه وجود آن برای برداشتن ابتدایی‏ترین قدم سیاسی و بیان کردن کوچکترین هدف سیاسی لازم است. حقوق بشر وعده و یا هدیه‏ای نیست که بتوان به مردم داد، بلکه حق آنهاست.


گفتاری که نوشتۀ پیشین تحت عنوان "سخنی دیگر بر حقوق بشر در کنگرۀ نهم حزب مشروطۀ ایران" (۱) توجه برخی از بازدید کنندگان تارنمای حزب را برانگیخت، می‏توان در سه مورد کلی خلاصه کرد: یکی حقوق بشر در حکم عاملی در راه مبارزه با جمهوری‏اسلامی و ابعاد ثاثیرگذاری آن، دیگر قیاس منشورهای احزاب و گروهای سیاسی ( و در بعد گسترده‏تر قوانین اساسی کشورها) و سه دیگر باور بر محدود بودن حقوق بشر. در این نوشته، که همزمان گزارش دوم گروه کار حقوق بشر است، به اشاره‏ای گسترده‏تر به نخستین مورد خواهم پرداخت و دو مورد دیگر را به نوشته ای در آینده موکول خواهم کرد.
بخش نخست: حقوق بشر و مبارزه
در تاریخ ایران به ندرت به گفتمان‏های سازنده و پرحاصل در مورد حقوق بشر برخورد می‏کنیم. آنچه که با فرهنگ ایرانی آمیخته است، استوانه کورش دوم مکتوب به تاریخ پانصد و سی و نه قبل از مسیح می‏باشد که در سال ١٨٧٩ میلادی کشف شد و در موزه لندن (British Museum) نگاهداری می‏شود. از این استوانه و یا در اصطلاح علمی «سیلندر» (اصطلاحی که به خاطر شکل این کتیبه به آن داده‏اند) به دلایل متعددی در حکم «منشور حقوق بشر» در دوره ایران باستان یاد می‏شود. ایده کورش بزرگ در تاریخچه حقوق بشر سهم بسزایی داشته است اما ایران پس از اسلام بهره‏ای فراتر از ارزش تبلیغاتی آن نبرده است. بر اساس اطلاعات من اولین بار که پادشاهی در ایران اشاره صریح به این منشور داشت در سال ١٩٧١ بود، که محمدرضا شاه پهلوی در مراسم جشن‏های دوهزار و پانصد ساله ترجمه‏ای از آن را در تاریخ چهاردهم اکتبر ١٩٧١ به سازمان ملل فرستاد. این ترجمه تحت شماره SG/SM/1553 HQ236 در اسناد سازمان ملل به ثبت رسیده است. بحث تبلیغاتی منشور کورش بزرگ و حقوق بشر در ایران بار دیگر در سال ٢٠٠٣ در پی اهدای جایزه نوبل حقوق بشر به شیرین عبادی مطرح شد. شاید بتوان گفت که شمه‏ای از حقوق بشر (البته نه به اینگونه که ما امروز می‏شناسیم) در دوران جنبش مشروطه مطرح شد و آنهم تحت نام «قانون» در فرم محدود کننده قدرت دولت در برابر شهروندان.
از حدود پانزده سال پیش به این سو، اندیشه‏پردازی و تفسیرهای متنوع از حقوق بشر در داخل ایران آغاز شده است. این حرکت چون دیگر حرکت‏ها، پیشرفتی حلزونی داشته و شاید هم همین خصوصیت باعث به ثمر رسیدن برخی از ابعاد آن بوده است، تا جایی که در انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه سال ١٣٨٨ شعار انتخاباتی مهدی کروبی شده بود. بنابر این می‏توان به حاصل بحث در مورد حقوق بشر در ایران تا حدودی به دید مثبت نگریست. آنچه که این بحث در درون خود پرورش داده است، مخالفت غیرمسقیم با نظام جمهوری‏اسلامی از سوی عاملین خود این رژیم و مخالفت مستقیم اپوزیسیون با جمهوری‏اسلامی با تکیه بر حقوق بشر است. بر خلاف دهه هفتاد میلادی و در آستانه مخالفت‏های اسلامگرایان و چپگرایان که خواستار حقوق بشر بودند امّا تعبیری ابتدا به ساکن از آن حقوق فردی داشتند، در چند سال اخیر بسیار به منشور حقوق بشر و به بندهای آن استناد شده است. اگر در این استنادها دقیق شویم و به دیده انتقادی به آنها بنگریم، به مطالبی برخورد می‏کنیم که گویای نساختن حقوق بشر با ایدولوژی و ارکان نظام جمهوری‏اسلامی ایران است. از اینگونه است واژه «حقوق بشر اسلامی». حقوق بشر بر اساس تعلق و یا مالکیت تدوین نشده است که بتوان آن را در ساختار سیاسی و یا ایدئولوژیک نهاد، بلکه فراگیر است، به این معنی که هر انسان، گروه، جامعه و ملتی که در رعایت این حقوق خود را متعهد شناخته است، همزمان خود در اجرای آن حقوق بدون هر گونه کم و کاست موظف دانسته است. ایران از کشورهای امضا کنندۀ حقوق بشر و بر همین اساس متعهد به رعایت این حقوق است؛ اما جمهوری‏اسلامی از این تعهد و پذیرش مسئولیت تا کنون سرباز زده است. بنابر این ایرادی که می‏توان بر جمهوری‏اسلامی گرفت بر دو محور استوار است: یکی اینکه این رژیم با طرح «حقوق بشر اسلامی» و با کوشش در تفسیر حقوق بشر جهانی بر اساس اسلام و کتاب آسمانی آن برای خود حق مالکیت این حقوق و تحریف در آن را در نظر گرفته است و دوم اینکه از پذیرفتن مسئولیت در برابر آنچه ایران در اجرای آن متعهد شده است، سرباز می‏زند. به همین سبب می‏توان با تاکید بر رعایت حقوق بشر و با استفاده از آن در حکم یک عنصر ملی و بین‏المللی نه تنها ناهمگون بودن نظام جمهوری‏اسلامی با این حقوق را آشکار کرد، بلکه با تاکید بر آن زمینه را برای برقراری رژیم آینده بر اساس موازین حقوق بشر فراهم ساخت. بنابر این، بحث ممتد و پافشارانه بر حقوق بشر در ایران تاثیری بر زمان حال و آینده فرهنگ ایران خواهد داشت.
مهدی کروبی در شعارهای انتخاباتی خود وجود حقوق بشر را دلیلی بر مشروعیت نظام دانست. من نمی‏دانم آقای کروبی در مورد این جمله فکر کرده‏اند یا خیر. اما همین جمله به ظاهر ساده می‏تواند اساس رژیم را زیر سوال ببرد. مشروعیت نظام هنگامی است که آن برای همه باشد، اما «جمهوری‏اسلامی» با تاکید بر لغت «اسلامی» و با بازی گرفتن "انتخابات" خود را از این اصل حقوق بشر مجزا می‏کند و به عبارتی آنرا زیرپا می‏نهد. جالب توجه است که پس از دوران خاتمی که بحث در مورد حقوق بشر بیشتر جنبه تشریفاتی داشت، در دوره انتخاباتی ریاست جمهوری اخیر دامنه آن به سران خود رژیم رسیده است و خود را در قالب وسیله برای رسیدن به هدف نشان داده است. اینان هنگامی به فکر حقوق بشر افتاده‏اند که منافع خود را به گونه‏ای در خطر می‏بینند. در سال‏های اخیر اهمیت حقوق بشر در ایران فرای همه گفتگوها بر سر دستیابی رژیم جمهوری‏اسلامی به سلاح‏های هسته‏ای، بیش از پیش خود را در طیف موافقان و مخالفان رژیم نشان داده است. ما که در زمره مخالفان هسیتم، از هژده سال پیش بر اهمیت حقوق بشر تاکید کرده‏ایم و سیاست‏های خود را بر آن منوال تنظیم کرده‏ایم. از این جمله است حقوق زنان و خردسالان و یا حقوق قومی در قطعنامه‏های خود. اما جوانانی که در دوران جنبش‏های دانشجویی به خیابان ها آمدند و از حقوق خود دفاع کردند، ندای نیاز به حقوق بشر در ایران را به گوش جهانیان رساندند. به عنوان مثال می‏توان از گزارش حقوق بشر در ایران در مورد سرکوبی زندانیان و همچنین محکوم کردن رژیم جمهوری‏اسلامی در ایران به خاطر زیرپا گذاشتن حقوق بشر توسط کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد در قطعنامه‏ای که هفتاد و چهار کشور به آن رای مثبت داده‏اند و استقبال آمریکا از این قطعنامه، در حکم دستاوردهای جنبش خودجوش یاد کرد.
آموزش مردم در احترام و رعایت حقوق فردی و اجتماعی خودشان، تدوین قانون اساسی نوین، تشکیل احزاب، رعایت و وفادرای به انتخابات، تشکیل دولت و در نهایت سیستم سیاستگزاری دولت از عواملی هستند که نه تنها می‏بایست بر موازین یاد شده در منشور حقوق بشر استوار باشند، بلکه می‏توانند نمایی برای فرهنگ سیاسی آینده ایران باشند. به همین خاطر لازم است که نخست در آموزش قوانین حقوق بشر کوشید و حتی کوشش در آموزش آن قوانین در مدارس و دانشگاه‏ها کرد. قوانین سازمان حقوق بشر از طریق شبکه اینترنت جهت مطالعه در دسترس همه قرار داده شده است. به همین شیوه برای هر گروه و یا حزب سیاسی امکان سنجیدن و تدوین روش مخالفت، موافقت و یا سیاستگزاری فراهم شده است. حقوق بشر در قالب شعارهای انتخاباتی و قول و قرار سیاسی نمی‏گنجد بلکه وجود آن برای برداشتن ابتدایی‏ترین قدم سیاسی و بیان کردن کوچکترین هدف سیاسی لازم است. نمی‏بایست نظام و یا حزبی را انتخاب کرد که وعده سیاسی آن برقراری حقوق بشر باشد، چون حقوق بشر وعده و یا هدیه‏ای نیست که بتوان به مردم داد، بلکه حق آنها ست. آن نظام و آن حزب و آن فرد می‏تواند ادعای انتخاب شدن را داشته باشد که تمام برنامه‏های سیاسی و اهداف خود را براساس منشور حقوق بشر ریخته و تنظیم کرده باشد. چنین حزبی و یا فردی می‏بایست کارنامه سیاسی از خود ارائه دهد که نمایانگر عمل‏کرد سیاسی او باشد. آنچه که هویت سیاسی را مشخص می‏کند عملکرد است و نه وعده و وعید.


پانوشتار
۱) http://www.irancpi.net/nevshtar/matn_315_0.html

---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

حق

با درود و سپاس فراوان خدمت آقای تفضلی گرامی

برای این نوشتار بسیار در خور توجه و مهم برای ایران اکنون و ایران آینده. چه زیبا می فرمایید که ؛ حقوق بشر در قالب شعارهای انتخاباتی و قول و قرار سیاسی نمی‏گنجد...؛ ! آنچه در قالب شعارهای انتخاباتی می گنجد اینست که کدامین حزب و گروه سیاسی قادرست که نشان دهد که استعداد و توانایی به اجرا در آوردن این منشور را دارد و می تواند اعتماد مردم را در این راستا بخود جلب کند تا حمایتش کنند. گام نخستین ولی توافق و همکاری احزاب و گروهها و شخصیت های سیاسی بر اصل اجرای این منشور در ایران است، منشوری که چارچوب قانون اساسی نوین ایران را باید شکل دهد. هنوز احزاب و گروهها و شخصیتهایی هستند که اصلا این منشور را قبول ندارند و در گذشته ابایی نداشتند که اینرا بزبان بیاورند بویژه کمونیستها و چپهای سنتی چون در این منشور مالکیت خصوصی یکی از حقوقی است که بشر با آن زاده شده و به این حقش باید احترام گذاشته شود و امنیت مال و ملک شهروندان باید در قانون ضمانت شود. کمونیسم چیزی بنام مالکیت خصوصی را اصلا قبول ندارد و همه چیزی از آن همگان است که این در یک نظام سیاسی به معنای دولتی بودن و شدن همه چیزست از گهواره تا گور و از شرکتها و مدارس و خانه ها و رستورانها. ولی امروز همین مخالفین این منشور از ترس مردم فقط شعار منشور جهانی را می دهند ولی در عمل عاجزند حتی در سایتهایشان در برون مرز نظرات مردم را حذف می کنند و انتخاب بین پادشاهی و جمهوری را هم برای مردم پس از سرنگونی این رژیم از حالا قبول ندارند. یا این منشور را طوری تعبیر و تفسیر می کنند که مثلا ؛حق تعیین سرنوشت ملتها؛ در منشور را به حق تعیین سرنوشت هر استان و تیره قبیله در ایران برای تجزیه قائل می شوند. رژیم که تکلیفش را با این منشور روشن کرده و با بیشرمی می گوید که این منشور را اصلا قبول ندارد و منشور جهانی اسلامی اش بهترین است. از بنی صدر هم می ذرم که می گوید حقوقی که در قرآن به بشر داده شده بس فراتر از منشور جهانی حقوق بشرست!

منشور جهانی لوکس نیست، حق است.

January 19, 2013 06:50:30 PM
---------------------------

ایر انی

جناب آقای دکتر تقضلی، سرور دانشمند با درود
مقاله وزین و پرباری را قلمی فرمودید. قطعا برای نهادینه شدن موضوع مهمی مانند مبنای قانون گذاری بر اساس منشور حقوق بشر، گامهای اولیه ای لازم است. جمهوری اسلامی هزینه های هنگفتی برای ایران و ایرانی خلق کرد، اما ضرورت بعضی مسائل اساسی و مهم را نیز برای همگان روشن نمود. آنچه از زبان مهدی کروبی گفته می شود، در واقع خواست و بیان جمعی در هر نشست دانشجویی در ایران است. کمتر کسی در بین دانشگاهیان در ابران، بر روی ضرورت آزادی های اساسی، علی الخصوص آزادی تحزب و حق انتخاب کردن و انتخاب شدن تردیدی دارد. اما در ارتباط با عموم مردم، به خصوص در مناطق کمتر توسعه یافته، مسئله طور دیگری است. متاسفانه توسعه ناپایدار و نامتوازن، ایران را در شرایطی قرار داده است که با فاصله های چند صد کیلومتری، ده ها سال از نظر تاریخی (سیاسی یا فرهنگی) به جلو و عقب می روید. در شما تهران، کسانی مانند اهالی نیویورک و پاریس (از نظر فرهنگی) زندگی می کنند و در جنوبی ترین نقطه تهران، دختران ۵ ساله را شوهر می دهند! انگار اصلا رضاشاهی نبوده است و جامعه دچار تغییرات مثبت نشده است. البته این به پدیده مهاجرت بر می گردد و آن کسانی که دختر را در آن سن شوهر می دهند، مهاجرینی هستند که از توسعه نیافته ترین مناطق ایران به تهران مهاجرت کرده اند. شاید رشد و توسعه اقتصادی آسان ترین کاری باشد که در فردای جمهوری اسلامی قابل انجام است، اما توسعه فرهنگی و سیاسی، مثلا پذیرش مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر از طرف تمام مردم و نهادینه شدن آن در رفتار روزانه آن ها، به برنامه ای در طول یک نسل نیازمند است. از مقالات شما بسیار لذت می برم و حقایقی بسیاری برپایه علم و دانش در آن می یابم. پیروز باشید
پاینده ایران

January 17, 2013 03:42:15 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites