کلمات، عبارات و جملاتِ قصار و چه بسا منحصر بفردی که بشرح زیر حضور خوانندۀ محترم تقدیم میشوند برگرفته از ویدئو کلیپهائی هستند که در دی ماهِ سال جاری شمسی در سامانههای اینترنتی چشم همگان به دیدن چکیدههائی از آنها روشن شد! این مطالب از کسی نیستند بجز رئیس جمهور اسلامی آقای مهندس-دکتر سید محمود احمدینژاد. اینکه سمبلِ معرّفی و نمایندگی ملتِ شریف، صاحب نام، با شخصیت، با معرفت و اهل ادبِ ایران در مجامع بینالمللی و جهانی بعهدۀ چنین شخص واقعآ گستاخ و بد زبان نهاده شده، جای بسی تأسف و سرافکندگیست. از آن جایی که لیاقتِ ملتِ خوب، نجیب و شایستۀ ایران بمراتب بیش از اینهاست آرزویی جز این ندارم هر چه زودتر ایرانمان را اشخاصی نمایندگی کنند که لایق، با شخصیت، با ادب، فرهیخته و خوش مشرَب بوده و باعث سربلندی بیش از پیش این ملت گردند.
بعد از این مقدمۀ کوتاه بلافاصله ذیلآ پارهای از مطالبِ فوقالذکر را بصورت فهرستوار عرضه میدارم و در پایان منابع و مآخذ را نیز درج مینمایم:
1. همۀ این "کشک" است! طرف راه میرفت میگفت: ابر قدرت، قدر قدرت! "آی زکی"! "آی زکی"! (با تمسخر و نیشخدِ)
2. "مرده شور" خوددتان را ،میزتان را، قیافیهتان را ببرد! که دنیا را به "لجن" کشیدید! (انصافآ، آیا با توجه به همین بیانات پست و فرومایه، احمدینژاد در به لجن کشیدن دنیا سرآمد همۀ فرومایگان نیست؟).
3. بعضی از این "احمقهای اطراف ما" هم هستند که صلاح خودشان را تشخیص نمیدهند! (همه که مثلِ احمدینژاد صلاحیتدار و عقلِ کل نیستند که!)
4. آدم معنای حرفش را متوجه نمیشود آقای کوشنِر (وزیر خارجه سابق فرانسه) چه میگوید (حرف زدن را باید از احمدینژاد یاد گرفت!!!). چون حرف زیاد میزند خودِ فرانسویها به ما میگویند: یک ذره تعادل ندارد در حرف زدنش. نمیداند چه بگوید. منظورش چیه، چه کار میخواهد بکند آقای کوشنِر؟ آنها فعلآ خودشان را "جمع و جور" کنند پاریس را اداره کنند تا برسد به جاهای دیگر دنیا. (دنیا را بگذارند تا احمدینژاد آنرا خوبِ خوب اداره کند!!)
5. یک زمانی شوروی سابق نصف دنیا دستش بود، "آمریکای سابق" (انگار دیگر آمرکایی وجود ندارد!) نصف دنیا دستش بود، اینها با هم شدند، اروپائیها هم با آنها شدند، بعضی از این کشورهای منطقه هم با آنها شدند، خواستند علیه ملت ایران اقدام بکنند. ملت ایران درسی به آنها داد که تا ابد فراموش نخواهند کرد. حالا که "پشم و پیل" همهشان ریخته است! (عاقلان دانند!).
6. من میخواهم از زبان شما (خطاب به جمعیت حاضر در همایش) به آقای اوباما و همقطارانش نصیحت کنم، بگم: آقای اوباما! شما تازه از راه رسیدی، یک مقدار صبر کن تا عرقت خشک بشود، یک مقدار سرد و گرم را بچش، یک مقدار مراقبت کن هر کاغذی که جلوت گذاشتند دلیلی ندارد آن کاغذ را بخوانی. هر حرفی که بهت توصیه کردند دلیلی ندارد که آن حرف را تکرار کنی. بدان! کندهتر از تو، بزرگتر از تو، آن گردن کلفتتر از تو هم نتوانستند از این "غلطها" بکنند، "تو" که جای خود داری! (فقط احمدینژاد و امثالِ وی میتوانند "از این غلطها بکنند"!)
7. آقا بیانیۀ نوروزی داده است. خیلی ممنون! چوخ ساق اُول بیانیه وربسن! (به زبانِ آذری) در آنجا گفته است: ما تلاش کردیم، یعنی آنها، (منظور آمریکائیهاست) تلاش کردیم ایران را از انزوا خارج کنیم. اما ایرانیها نپذیرفتند. خیلی ممنون! ما را به خیر تو امیدی نیست شر مرسان! (اگر اوباما و همکارانِ آمریکائیش اهلِ شر بودند، خیلی پیش از اینها رژیم اسلامی راهی درک شده بود حتی قبل از صدام حسین معدوم!)
8. چند ماهِ قبل در سال گذشته با نخست وزیر یکی از این کشورهای بزرگ صنعتی ملاقات داشتیم. آن آقا در طولِ یک ساعت و نیم تلاش میکرد از یک طرف پیشرفتهای خودشان، توانمندیهای صنعتی خودشان به رخ من بکشد و از سوی دیگر قدرت جبهۀ استکباری را برای ضربه زدن به ملت ایران را ترسیم بکند و بعد هم تلاش کرد به من بگوید، اگر شما از راهی که در پیش گرفتهای، از ایستادگی و استقامت بر روی موضوعِ هستهای دستبرداری کنی، دستبرداری، آنها آماده هستند که بیایند در بعضی از بخشهای انرژی ما سرمایهگذاری کنند. بعد از یک ساعت و نیم وعده و وعید و صحبت کردن دستِ آخر از من سؤال کرد گفت: خوب آقای احمدینژاد با این حرفهایی که من زدم، با این توضیحاتی که من دادم آیا ملت ایران حاضر است از خواستِ مسلم خود در موضوع هستهای عقبنشینی کند؟ من برگشتم رو به او گفتم: آقای محترم! "نوچّ!!!" به همانطوری که شما (اشاره به حاضرین در همایش) میگوئید، گفتم نوچّ! (امروز میبینیم که نتیجۀ این نّچ گفتنها دارد به کجا میانجامد! انقریب است که با ولعِ بیش از دفعۀ قبل باردیگر جام زهر را سر بکشید! نخست وزیر مملکتی یک ساعت و نیم صحبت میکند جواب رئیس جمهور اسلامی در یک ثانیه نوّچ است، دیگر چه انتظاری داریم؟!)
9. اصلآ کسی میتواند ایران را منزوی کند؟ "اصلآ نشدنیست"! این حرف یک حرفِ بسیار بیربط بر آمده از "دماغهای باددار"ِ مستکبرین است! (نه اینکه مدتهاست جمهوریاسلامی منزوی نشده است!)
10. خوب همۀ مردم میدانند آقای دکتر لنکرانی از مدیرانِ بسیار خوب کشورند. واقعآ موفق بودند، زحمت کشیدند. اصلآ من یک علاقۀ ویژۀ شخصی به ایشان دارم. انسانِ پاکِ دوست داشتنیست. در یک جا گفتم "مثلِ هلو" میماند، :آدم میخواهد بخورد"، این جوانِ مؤمن، واقعآ دلسوزِ کشور. کار کرد واقعآ! (شما که گفتید در جمهوریاسلامی همجنسگرا وجود ندارد آقا؟!)
11. میتوانم دربارۀ خانمی با شما (خطاب به مهندس میر حسین موسوی در مناظرۀ انتخاباتی سال ۱۳۸۸) صحبت کنم؟ پروندۀ آموزشی یک خانم؟ "بگم؟ بگم؟" (چه چیزی مانده است که نگفتهاید آقا؟ شما ماشاءالله در گفتن دستِ همه را از پشت بستهاید. نمونهاش دستِ لاریجانیان!)
12. آن چیزی که دارم میبینم، بعضیها هستند این حرفها را میزنی تمسخر میکنند. برای اینکه اینها دلشان از ایمان خالیست. اینها بُتپرستهای مُدرنند! اینها شیطانپرستهای مُدرنند! قیافۀ روشنفکری میگیرند به اندازۀ "بزغاله" هم از دنیا "فهم و شعور ندارند"!! (الّا احمدینژاد که به اندازۀ بزغاله فهم و شعور دارد!)
13. اصلآ با دم شیر بازی نمیکنند! ظرفیتی وجود ندارد، کی میخواهد این کار را بکند؟ کجا را میخواهد بمباران کند؟ کجا را؟ ایران است شوخی نداریم! مگر حالا چهار تا هورا بکشند مگر ما میترسیم؟ اولآ حملۀ نظامی را بگذارید کنار! اصلآ ادبیاتش را هم بگذارید کنار! اینهایی که میگویند نمیفهمند چه میگویند تو دنیا. کسی جرأت این کار را ندارد. جرأتِ فکر کردن به این کار را ندارد. ممکن است چهار تا "صهیونیست وحشی" باشند اما اینها که خودشان نیستند. اینها "سگ" دیگرانند! "افسارشان" دست دیگران است. خودشان، "قلاده شان" دست (دیگران است). اینها کارهای نیستند. (زمانیکه فشارِ قلاده را بر گردن خود حس کردید، معنی حرفهای امروزیتان یعنی سگ، افسار، قلاده و... را خواهید فهمید!)
14. اصلآ این گاوهایی که زاییدند بزرگ کنند فعلآ! (نکند در دهاتِ دکتر احمدینژاد آدمهایش گاو میزایند؟!)
15. گفتم چاقوی زنجان یعنی در خدمت مردم... بد خواهان بدانند اگر بخواهند به حقوق ملتِ ایران تعدی بکنند، ملت ایران (ملت ایران چاقوکش نیست بلکه مردانه میجنگد!) با چاقوی زنجان پا و دستِ آنها را قلم (لابد میکند)!
16. ما یک ضرب المثل در فارسی داریم، کسی که حرفِ بی جا میزند و خارج از قّد و قوارۀ خودش صحبت میکند، بهش میگوئیم: یک کلام از مادر عروس! (درست عینآ مثل خودِ همین آقای احمدینژاد که خارج از قد و قوارۀ خویش حرف میزند!)
17. اینقدر دولت مهرورز است که باجناقها باهم فامیل شدند و هوای همدیگر را دارند (همراه با خنده و تمسخر) این خیلی خوب است. (پس هرگاه در دولتی باجناقها فامیل شدند، بدانید که آن دولت مهروز است! حال پیدا کنید نسبت خویشاوندی احمدینژاد و مشاّیی را!)
18. بعضیها خیال میکنند که امام (زمان) در دورانِ غیبت رفته یک جایی مشغول زندگی خودش است. کاری به کارِ عالم ندارد. اگر کاری به کار عالم نداشت، وجودی باقی نمیماند. همۀ هستی بهم میریخت. "امام مدیریت میکند جهان را!" (لابد بدستِ احمدینژاد و دار و دستهاش!)
19. پولی که ما ریختیم به حساب مردم... این بیتالمال است. این پول مالِ امام زمان است! پولِ با برکت است. مراقب باشیم این را با پولی دیگه که،خرابش نکنیم دیگه. خراب نشود! خراب شد دیگر اثر ندارد. (انگار اختلاسهای میلیاردی و تریلیاردی از بیتالمال نبود. آن پول خراب هم که شد مسئلهای نیست!).
20. آقا! قطعنامه میدهیم! خوب قطعنامه بدهید! چند تا دادید تا حالا؟ چهار تا؟ اینقدر قطعنامه بدهید که بشود ۴۰۰۰ تا! (تلافیش را سر ملتِ حاضر در صحنه در میآوریم! امت حاضر در صحنه: الله اکبر الله اکبر! خامنه ا...)
21. من با یک ضرب المثلِ ایرانی، یک تعبیر این که شرایط عوض شده را گفتم. آقای دکتر حداد (بیشک منظور همان معلم و استاد زبان فارسی دکتر حداد عادل که در جلسه هم حاضر است، میباشد) به من گفتند: اینجوری نگو! یک جورِ دیگر بگو! من هم حالا دوتاش را میگویم. یک مثالی داریم تو ایرانیها، میگوید: "بابا! آن مه مه را لولو برد!" (نیشخند و تشویقها حتی از طرف استاد ادبیات فارسی دکتر حداد عادل!!! کدام لولو مه مه را برد و یا خورد؟ روسیه، چین، غزه، لبنان و یا ... کدام یکی؟)
22. دیدم آنکه اصلآ عددی نیست. گندهتر از آن هم عددی نیست (وقتی رئیس جمهور مملکتی میلیونها نفر از مردم خودش را خس و خاشاک میشمارد معلوم است که دیگران عددی نیستند!). سالِ گذشته هم که میخواستیم …
23. بی ادبانه "واژۀ تنبیه" بکار میبرد. یعنی ما میخواهیم تنبیه کنیم. شما، عذر میخواهم "چیِء چی، هستید؟ چیِء کی، هستید؟"( این هم اوج ادب و نزاکتِ رئیس جمهور اسلامی. بکار بردن "واژۀ تنبیه" بیادبانه است اما این همه واژههایی که احمدینژاد بکار برده و میبرد و آدمها را به فلان چیزِ فلان کس تشبیه میکند عین ادب میباشد. چنین رئیسی و آقا برازندۀ همان جمهوریاسلامیست و بس!)
24. من باز هم میگویم، یکبار گفتم. خیلیها شروع کردند به تمسخر کردن. من با ۲ بچه کافیه، مخالفم. مخالفم! استدلالِ علمی دارم برای این!: بُعدِ خانوار آمده زیر ۴ نفر. یعنی ۲ نفر که با هم ازدواج میکنند، متوسط تعداد بچه تو خانوار زیر دو تاست. ۲ نفر باید حداقل ۲ نفر را داشته باشند که همین حفظ بشود که. (این هم استدلالِ علمی جناب رئیس جمهور! حال باید دید برای پر کردنِ شکم گرسنۀ "بُعد" بالای ۴ نفر خانوارها چه استدلالِ ع.ل.م.ی دیگری دارند؟!)
25. بگذارید این یک جمله را بگویم دیگه! آن ته چیزی که آنها را میسوزاند چیه؟ بالاخره یک کمی خودمانی، ایرانی (کدام ایرانی؟) باهم صحبت کنیم، عیب ندارد؟ اجازه هست؟ گفتِش که بابا، آب را بریز همان جات که میسوزد! چرا آب را جای دیگر میریزی؟ (خدا را شکر که ادب بخرج دادند و از آن جای سوخته نامی بمیان نیاوردند!)
26. به نفع شماست که به نصیحتِ ملت ایران توجه کنید. از خرِ شیطان پایین بیائید! (خدا نکند ملت ایران این چنین گستاخ باشد و حرفش را اینچنین بزبانِ احمدینژاد بگوید!)
27. اما بالاخره با سخنرانی (که) جنابِ آقای اوباما در سازمان ملل کردند، ما انتظار داریم از همکارانِ ایشان که مراقبت کنند بیجهت مسئله درست نکنند. بالاخره خیلی بد است که سه تا رئیس دولت بیایند و یک حرفی بزنند که هیچ مبنایِ حقوقی ندارد. (اصلآ چطور است همۀ رئیس جمهورهای دنیا بیایند و مثلِ رئیس جمهورِ اسلامی حرف بزنند که همهاش بر مبنای حقوقی است!! مگر چه عیبی دارد؟!)
28. در ایران در انتخابات، ۴۰ میلیون نفر خودشان بازیگر اصلی و تعیین کنندۀ اصلی بودند. آیا ۴ تا "خس و خاشاک" این گوشهها یک کاری میکنند، بدانید این رودخانۀ زلال ملت جایی برای خودنمایی آنها نخواهد گذاشت. (این چه جمهوریاسلامی است که پس از گذشت حداقل ۳ سال از جنبش سبز هنوز که هنوز است از "۴ تا خس و خاشاک" به خود میلرزد؟!)
29. شما الآن نمیتوانید آبِ "بینی خودتان را بالا بکشید"!!! (احتیاجی نیست! احمدینژاد میآید خودش آنرا بالا میکشد!)
30. این کشور انگلیس یک جزیرۀ کوچولو در غربِ آفریقا (این هم کسی که ریاضی خوانده، مهندسی از دانشگاه گرفته، درجۀ دکترا دارد و مدعی نخبه بودن هم هست!). اینها (انگلیسیها) کشتی درست کردند، سلاح درست کردند، حمله کردند کشور هندوستان (لابد واقع در قارۀ آمریکا) را که وسعت او دهها برابر انگلیس است، جمعیتِ او دهها برابر انگلیس است، او را تحتِ سلطۀ خودشان در آوردند! (یک جزیزۀ کوچولو و این همه قدرت آن هم توی آفریقا؟!)
31. گفتم خیلی جایِ خوبی خورده این! معلومه خورده و عصبانیند و دارند درد میکشند. یکی از دوستان میگفت: بابا! به اینها بگوئید همانجایتان که میسوزد روش آب بریزید! چرا یک جای دیگر آب میریزید؟ (بالاخره ما نفهمیدیم این جمله از آنِ کیست. از خودِ رئیس جمهور اسلامی و یا دوستان و استادانِ ادبیاتِ فارسی ایشان است؟)
32. دیدم یک مشت آدمهای کوتهنظر، اینقدر "احمقند"، اینقدر "احمقند!" (آیا کوتوله هم بودند مثلِ خودتان؟)
33. شما هیچوقت از کسی نخواهید راجع به خودش اظهار نظر بکند! (احتیاجی نیست، چون پندارها، گفتارها و بویژه کردارهای هر کس، مثلآ احمدینژاد، بیان کنندۀ شخصیت، ذاتِ درونی و مَنشش نیز هستند!)
34. هیچ کس نخواهد توانست ایران را تحت فشار قرار دهد. نفت نمیخرید؟ به جهنم که نمیخرید! (در دکانِ سرِ کوچۀ ما همه چیز ارزان است، در دکانهای سرِ کوچۀ سایر مردم به جهنم که همه چیز گران است!)
35. دانشگاهیم! بالاخره اگر بگوئیم نخبگان، احمدینژاد هم یکی از این نخبگان بحساب میآید. بالاخره من دانشگاهیم، ریاضیات هم خواندم، بالاخره مهندسی خواندم! می فهمیدم من چکار میکنم در ضمن! (بر منکرش لعنت! شما بقول بَرَره ئیها اِندِ (End) نخبگانید! همین گفتهها، همین افاضات، همین سخنان گُهر بار، همین دّر سفتنهایتان دالّ بر نُخبه و خُبره و ادیب بودنتان است!!! از این اساتیدی که حضرتعالی دارید شاگردی غیر از این انتظار نمیرفت و بعد از این هم نخواهد رفت!).
منابع و مآخذ:
http://www.youtube.com/watch?v=JL5cmcJ4HS4
http://iranglobal.info/node/14925
http://www.hamshahrionline.ir/details/198706
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|