بحث «انتخابات آزاد» آنچنان داغ شده است که حتا رهبر جمهوریاسلامی گُریزی از آن نمیتواند داشته باشد. این بحث هنوز در ابتدای راه میباشد و احتیاج به روشنگریهای فراوان دارد. برای روشنگری هر بحثی باید اول به سرچشمههایی که آن بحث را توانسته همهگیر کند، رسید. از همآنجا شروع به ریشهیابی کرد تا به اکنونمان برسیم. بعد از آن است که میتوانیم از توان اندیشه برای آیندهنگریهای مفید استفاده کنیم.
«انتخابات» سه گروه غیر وابسته به هم را در بر میگیرد.
یک: انتخابشوندگان، افراد و نمایندگان احزابی هستند که میخواهند منتخب شوند.
دو: انتخابکنندگان، تمامی اعضای یک جامعه که به سن قانونی برای شرکت در انتخابات رسیده باشند.
سه: برگذارکننده انتخابات: بصورت عرفی میتوان بخشی از دولت و نمایندگان ناظر را مسئول برگذاری انتخابات دانست.
انتخابات در جمهوریاسلامی
در جمهوریاسلامی انتخابکنندگان آزاد هستند، منتخبین «شورای نگهبان» را انتخاب کنند. این شورا بعد از برگذاری انتخابات باز میتواند اشخاصی را که مردم منتخب کردهاند به کناری بگذارند و منتخبین خود را جایگزین آنان کند. برگذارکننده انتخابات در جمهوریاسلامی دولت میباشد که زیر فرمان رهبرش عمل میکند. بطور کلی دو عامل اصلی عدم وجود «انتخابات آزاد» در جمهوریاسلامی، موجودیت غیرلازم «شورای نگهبان» و «برگذارکننده» انتخابات میباشند.
اصلاحطلبان جمهوریاسلامی این شیوه برگذاری انتخابات را قبول دارند و هیچگاه قدرت این را نداشتهاند که بر علیه شورای نگهبان قد علم کنند. اگر هم کسی با موجودیت شورای نگهبان مخالف کند او را ساختارشکن نامیده و حذفش میکنند. دغدقه اصلی آنان جابجایی مُهرهاست و نه اصلاح ساختار غیر دموکراتیک جمهوریاسلامی، به همین دلیل واژه «اصلاحطلبی» برازنده آنان نیست. اما در جامعه بینالمللی این واژه فریبنده، خریدار زیاد و کاسبکاران سیاسی فراوان پیدا کرده است.
انتخابات در شورای ملی
در انتخابات شورای ملی که در آینده نزدیک برگذار خواهد شد، شکی ندارم که شیوه برگذاری آن انتخابات دموکراتترین شیوه خواهد بود. ولی زمانیکه «شورای ملی» حرکت خود را فراحزبی اعلام میکند و میخواهد که برای تمامی مردم ساکن ایران تصمیمگیری کند، دلیلی ندارد که فقط افرادی در انتخابات این شورا حق شرکت کردن داشته باشند که منشور ناکامل آنان را با امضای دیجیتالی (مجازی) خود قبول کردهاند. در این همایش فراحزبی (کُنگره شورای ملی) هر ایرانی باید حق «رای» برای تشکیل شورای ملی را داشته باشد. اگر برگذار کنندگان کُنگره «شورای ملی» میخواهند یک سازمان یا حزب سیاسی بوجود آورند، دیگر گفتن اینکه فراحزبی میخواهند عمل میکنند بر چه مبنای میباشد؟
حالا زمانیکه که انتخابکنندهگان خود از برگزیدگان (منتخب شدهگان) باشند و انتخابشوندگان فقط افرادی میتوانند باشند که متن منشور ناهماهنگ شورای ملی را امضا کرده باشند، نمیتوان از انتخاب آزاد و فراحزبی بودن آن صحبتی کرد. انتخابات آزاد زمانی معنا دارد که سه عامل اصلی یک «انتخابات آزاد» واقعاٌ آزاد باشند.
سرانجام اینگونه نمایشنامههای سیاسی، بیاعتنائی عمومی به اصل مطلب (سرنگونی جمهوریاسلامی) و بیاعتباری بحث «انتخابات آزاد» خواهد بود. اینگونه نمایشنامهها را جمهوریاسلامی با کارگرادنیهای خود بارها روی پرده آورده و مانند همیشه سرانجامی نداشتهاند. از هم اکنون (قبل از انتخابات شورای ملی) میتوان دو عضو شورای ملی را نام برد که با استفاده از موقعیت خود در دفتر شاهزاده سعی بر این دارند که نام و هویتی برای خود کسب کنند! بیشترین ناهماهنگیها را همین دو نفر تاکنون در تشکیل شورای ملی بوجود آوردهاند. آنگونه که برداشت میشود هنوز کسانی هستند که از بحث «انتخابات آزاد» بگونه دیگری به نفع شخصی خود میخواهند بهرهبرداری کنند.
نتیجه
با این گفتارها میخواهم اکنون به سرچشمه این بحث انتخابات آزاد (گفتمان «انتخابات آزاد» هنوز نهادینه نشده است) برسم. جنبش رفراندوم اولین بار پس از سی سال انتخابات فرمایشی در جمهوریاسلامی خواسته یا ناخواسته مردم را با بحث «انتخابات آزاد» آشنا کرد. اما گسترش این بحث بعد از انتخابات ریاست جمهوری در جمهوریاسلامی دامنگیر همگان شد. زمانیکه شورای نگهبان و رهبر جمهوریاسلامی رای شرکتکنندهگان در انتخاباتی را که خودشان برگذار کننده آن بودند و منتخبین خودشان را برای انتخاب به مردم معرفی کرده بودند، زیر پا گذاشتند، مردم متوجه شدند که انتخابات در جمهوریاسلامی فرمایشیست و مردم حق دخالت در سرنوشت خود را ندارند.
درگیری امروز جامعه در این میباشد که هر کسی میتواند از انتخابات آزاد بگوید و بنویسد بدون آنکه آن را تعریف کند و به آن اعتقاد داشته باشد، در حال حاضر هیچکدام از روشنفکران سیاستباز نمیخواهند تعریف مشخص و عامیانهای از «انتخابات آزاد» را به ملت بدهند. هر کسی میخواهد بر نردبان «انتخابات آزاد» آویزان شود بدون اینکه بداند هدفش چیست؟ و در دراز مدت چه اثری کردارشان بر این بحث خواهد گذاشت.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
یزدان پرست
درود به شما
بسیار جالب و خواندنی
خسته نباشید جناب زاهدی
به امید برگزاری رفراندوم در ایران
February 19, 2013 07:41:39 PM
---------------------------
ایرانی
بهمن خان زاهدی و عزیز، با درود
بسیار کار به جایی انجام دادید، آنچه امروز باید در سطح احزاب و فعالان سیاسی انجام شود، تعریف و ابهام زدایی از مفاهیم است. نگذاریم عده ای با تکرار کلماتی بی تعریف، آنها را در جامعه جا بیندازند و سپس از آن آب گل آلود، ماهی صید نمایند. آنچه در بهمن ۵۷ اتفاق افتاد، تنها خدعه آیت الله نبود، احزاب و گروه های موجود در شورش نیز همان را انجام دادند و البته هرکدام به نوعی، گروهی در پناه تضاد عمده با امپریالیزم، همکاری با خمینی را توجیه کردند و گروهی دیگر به بهانه اسلامی. مسئله دوم، روشن شدن مطالبات مردم است. مردم هم باید مطالبات خود را روشن کنند (که حداقل در ایران من می دانم که این موضوع در جوامع شهری روشن است) تا در فردای رای گیری، به هر سویی که با منافع ملی و مطالبات انها یکی نبوده بلکه ضد آن است، متمایل نشده و به قول آقایان گول! نخوردند.
پاینده ایران
February 19, 2013 12:39:35 PM
---------------------------
حق
درود بر بهمن زاهدی نازنین و سپاس برای این نوشتار آگاهی دهنده. اسفناک است که بعد از ۳۴ سال نکبت جمهوری اسلامی، هنوز مردم با مکانیزم انتخابات آزاد با معیارهای جهان لیبرال دمکرات غرب آشنا نشده اند و نمی دانند با استفاده غلط از ابزار انتخابات آزاد، به هدفشان نمی رسند. مسئول ناامید و سرخورده شدنشان کیست؟ مردم بویژه در ایران دسترسی به گردش آزاد اطلاعات ندارند، بنابراین، بی تقصیرند. اطلاعات مردم وابسته به این گردش آزاد اطلاعات، آموزش صحیح دولتی، بوسیله مطبوعات آزاد، احزاب و جامعه مدنی است. در ایران هیچکدام اینها نیست. وقتی در ایران این محدودیت ها وجود دارد، مسئولیت آگاهی رسانی بمردم به گردن رسانه های برون مرزی ایرانی و احزاب و و و ایرانی می افتد. آیا اینها به این مسئولیت مهم خود در این ۳۴ سال عمل کرده اند؟ البته اول باید دید اینها خودشان مکانیزم و شرائط انتخابات آزاد را می دانند یا نه تا آنرا طبق مسئولیتی که بگردن دارند ترویج کنند. اگر می دانند و نمی کنند، حتما منافعشان حکم می کند که ملت در تعیین سرنوشت خود نقشی ابزاری برایشان داشته باشد. کاری که خمینی و همدستانش کردند. اگر پس از ۳۴ سال هنوز نمی دانند انتخابات آزاد در لیبرال دمکراسی ها چه مکانیزم و شرائطی دارد، وای بحال ملت ایران که هنوز فاقد نخبگان، فرهیخته گان و آزادیخواهان سیاسی شایسته است! مشتی خاله خرسه و دوستی خاله اند! آنانیکه می فهمند ولی عمدا ملت ایران را ناآگاه می خواهند، ادعای دمکراسی و آزادیخواهیشان فریب است و اهدافشان نه در راستای منافع ملی ایران است و نه احترام به ملت دردمند ایران. اینهمه ایرانی سرشناس، اینهمه مطبوعات و رسانه های ایرانی برون مرزی پس از ۳۴ سال یا نخواسته اند یا نمی توانند ما را از مکانیزم و شرائط انتخابات آزاد آگاه کنند و دانسته و نادانسته بوظیفه و مسئولیت خود عمل نمی کنند. با شعار دمکراسی، حقوق بشر و انتخابات آزاد، کسی به اینها نرسیده. در غرب، دادن اطلاعات کافی بمردم یک حق است تا بر حسب آن اطلاعات، مردم بتوانند بهترین تصمیمات را بگیرند. ما چی!
February 17, 2013 10:47:24 PM
---------------------------
|