حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
شورای ملی ایران ناقوسِ مرگِ جمهوری‏اسلامی را بصدا در آورده است!
وجدانی

March 25, 2013

دوشنبه 5 فروردین 2572 = March 25, 2013

 

حرف و سخن زیادی در خصوصِ شورای ملی ایران که چند ماهیست از آن نامی به میان آمده و قرار می‏باشد بزودی تشکیل شود و به همتِ ملتِ شجاعمان ناقوسِ مرگِ جمهوری‏اسلامی را بصدا در آورد، وجود داشته و دارد. به نظر می‏آید اهمیت اینکه این شورا چه زمانی و چگونه تأسیس خواهند نمود در برابر و در مقابلِ اهمیتِ اینکه اعضای آن باید چه کسانی باشند در درجات و مراتبِ بعدی قرار دارد. افراد، گروه‏ها و علی الخصوص احزاب و سازمان‏هائی که در پی انتخاباتِ پیش‏بینی شده و در پیشِ رو با کسب أراءِ لازم وارد شورای ملی گردیده و آنرا تشکیل خواهند داد می‏بایست صفات و شرایطی را داشته باشند که بتوانند وظائف و اقداماتی که برای آن در نظر گرفته شده‏اند را به خوبی و نحوِ احسن انجام داده و تا زمانی که شورا به هدف و مقصود خویش نرسیده است دست از فعالیت برندارند. انجام دادن این کار یک وظیفۀ سنگینی است که با بازی‏ها و شوخی‏های قبلی و گذشته فرق اساسی دارد و به سَخره گرفتن آن عملیست اشتباه، خطرناک و مسئولیت‏پذیر. برای این منظور انتخاب‏کنندگان می‏بایست در گزینش افرادِ داوطلبِ ورود به شورای ملی ایران حساسیت، جسارت، وسواس و حوصلۀ لازم و حتی توان فرسائی را از خود نشان بدهند و به هیچ عنوان و هیچ قیمت نگذارند اشخاصی انتخاب شوند که سرنوشت و عاقبتِ شورا را به شکست کشانده و یأس و ناامیدی ملتی را باعث شوند. در اینجا اصلآ قصد و نیت این نیست، خدای ناکرده، در کارِ کسی، مقامی و یا هیئتی که مسئولیت پذیرفته و پیش قدم شده، فضولی نموده در کارش خللی وارد شود و یا تداخلی در وظایفش بوجود آید. آن افرادِ مسئول و جوابگو از "آزادی عمل" در نحوۀ انجام امور به طریقی که دلخواه‏شان است و شرایطِ حاکم بر ایران و ملتش اجازه می‏دهد، برخوردار بوده و احدی نخواسته و نمی‏خواهد مانع آنان گردد. اما همانگونه که معروض افتاد و بدان اشاره شد، جسارت، وسواس و هشیار بودنِ هر ایرانی که محق است و بنحوی آینده و سرنوشتِ او در وجود و یا عدمِ وجودِ شورای ملی ایران و یا نظائر آن شکل می‏گیرد و از همه مهمتر به میهنش ایران ربط پیدا میکند، را نیز باید محترم شمرد و اجازه داد او هم از همان "آزادی عمل" یاری جوید و به سهم خود در تعیین سرنوشتش شریک بوده و دخالت نماید. اگر به این اصلِ مهم معتقدیم که آزادی مختص فرد و یا گروه خاصی نیست و به همه تعلق دارد و بر همین اساس "کمیتۀ موقتِ هماهنگی و تدارکات برای تشکیل شورای ملی ایران" به خود این اجازه را می‏دهد هر طور که خود صلاح می‏داند مبادرت به تصمیم‏گیری کند و برای هر امری شرایطی را از پیش تعیین نماید و چه بسا مانع شرکت جستن و حضور پیدا کردنِ خیلی‏ها در انتخابات و تصمیم‏گیری‏های حتی مهم و سرنوشت‏ساز گردد، همین کمیته نیز باید انتظار آنرا داشته باشد و بپذیرد که دیگران نیز و بخصوص کارشناسان، صاحب نظران و در یک کلام شخصیت‏هائی که کوچکترین خطر و پیشآمد ناگوار در آینده و سرنوشت ایران و یرانی را تحمل نخواهند نمود نیز از این اجازه، آزادی و حقِ، استفاده نمایند و به هر طریق و نحوی که شده جلو آن خطر و پیشامد ناگوار را بگیرند و برای این منظور، چه کمیتۀ موقت بخواهد و چه نخواهد، دست به هر اقدامِ مجاز و مطلوب خویش بزنند. فراموش نکنیم که تنها راهِ اعتراض به گرفتن تصمیماتِ غلط و بر ضد منافع ملی ایرانیان و فرصت دادن به دشمنانِ تاریخی و قسم خوردۀ ایران فقط و فقط محدود و مشروط به اجازۀ شرکت جستن و حاضر بودن در کمیتۀ موقت و یا مجمع تأسیس شورای ملی ایران و یا هر نهادِ دیگری نیست و افرادِ دلسوز، سلحشور و میهن پرستِ کشورمان از این نعمتِ آزادی و آزاده بودن برخوردارند که صحن ایران و حتی جهان را مکانی جهتِ این اعتراضاتِ و قیامهای بحقِ خود نمایند.

قبلآ گفته شد اینکه اعضای تشکیل دهندۀ شورای ملی ایران چه کسانی باید باشند و دارای چه شرایطی هستند، از اهمیت بسیار بالائی برخوردار است. در حالِ حاضر هدف این نوشتار جز این نیست که بر خصوصیات، هویت، صفات، مشخصات، خصائل و خلاصه تمامی شرایط قابل قبول و پسندیدۀ داوطلبانِ و کاندیداهائی که آمادگی خود را جهت پذیرش عضویت در شورای نامبرده را اعلام کرده‏اند در منظرِ توجه خود داشته باشد و ضمن برجسته نمودنشان تأکیدی مضاعف بر آنان نماید. در این میان البته فراموش نخواهد شد که در خصوص یک امر مهمِ دیگری یعنی انتخاب‏کنندگان، ناظران و سایر اشخاصِ ذیحق که نقش آنان در تأسیس و تشکیلِ شورای فوق غیر قابل انکار است، نیز مطالبی چند گفته شود.

بیائید صادقانه و بدور از هرگونه حُب و بغض کلاهِ خود را قاضی نمائیم و قبل از هر چیزی با صدای بلند و رسا بگوئیم که کسب کردن و بدست آوردنِ مقامِ عضویت در شورای ملی ایران با اینکه خیلی ساده و آسان به نظر می‏رسد و همانند بر زبان آوردنش بسیار راحت می‏نماید اما اینطور نبوده و هر کسی از عدۀ آن بر نخواهد آمد. چرا؟ دلیلش خیلی ساده است. علتِ اینکه هر شخصی، چه حقیقی و چه حقوقی، توانائی و استعدادِ آنرا ندارد که عضوء شورای ملی ایران شود بر میگردد به علتِ وجودی و دلیلِ تشکیل دادن و از همه مهمتر وظائف تعیین شدۀ چنین شورائی. شورای نامبرده قرار است دست به چه کاری بزند؟ آیا این شورا در مقامیست که بخواهد همانند یک مجلس شورای ملی قانون وضع کند؟ مسلم است که جواب این سؤال منفی است و تصویب قوانین خارج از حوزۀ اختیارات شورای موردِ نظر ماست و چنانچه توجه کافی داده شود بوضوح پیداست که مقرر گردیده این شورا مبادرت به اقدامات و انجام وظائفی بنماید که چه بسا ارزش آنها در رابطه با سرنوشتِ میهنمان کمتر از ارزش مجلس شورای ملی نباشد. شورای مّد نظر ما قرار است با اقتدار و اختیاراتی که کسب خواهد نمود پیشقدم شده و با تمهیداتی مقدماتی را فراهم سازد که ایرانیان بتوانند از جمهوری‏اسلامی گذشته و بدنبالِ انتخاباتِ آزاد دست رد بر سینۀ هرچه وصی و قّیم است بزنند و سرنوشت و آینده‏شان را بدستِ با کفایت خود بگیرند. یعنی دقیقآ مقدمات شرایطی را بوجود آورند که جهت تشکیل همان مجلس شورای ملی مورد نیاز است. به سخن دیگر در میابیم که از لحاظ زمانی شورای موردِ بحث ما بر مجلس شورا تقدم پیدا نموده است. به همین دلیل و دلایلِ مهم دیگری که با همان خردِ جمعی ارتباط پیدا می‏کنند و مآلآ نباید هیچ بی‏خردی اجازه و شانس آنرا پیدا کند تا بداخل شورای ملی رسوخ نماید و آنرا از کارائی بیندازد، می‏بایست در انتخاب اعضاء این شورا جدآ هشیار و آگاه بود. شورای ملی ایران را باید با هر دو دستهایمان بچسبیم و براحتی از کنارش نگذریم. حال که این امکان، این اختیار و این شانس دراختیارمان قرار گرفته است، چه نیکو و بجا خواهد بود که نهایتِ استفاده و سود را از این فرصت بنمائیم. و اما شرایط، صفات، خصوصیات و احوالاتِ شخصیۀ مهمی که داوطلبان و کاندیداهای عضویت در شورای ملی ایران باید حائز آنها باشند. در ذیل ضمن نام بردن و اشاره به چندتائی از این شرایطِ مهم توضیحاتی نیز در باب آنها داده خواهد شد:

- اعتقاد و باور داشتن به هدف شورای ملی،
- شجاع و سلحشور بودن،
- مبارز و نستوه بودن،
- سربازنزدن از قبولِ ریسک و خطر،
- پایداری در انجام دادن وظائف،
- ماندگار بودن بر حرف و قول،
- خستگی ناپذیر بودن،
- پشتکار داشتن،
- ترک وظیفه ننمودن،
- ...

کاملآ پیداست که کار کردن در چنین شورائی با چنان وظائف و اهدافی آسان نیست. مسئولیت‏هائی که بسراغ اعضاء آن خواهند آمد بس خطیر و مهم هستند و بدین‏گونه نیست که آدمِ مسئولی و دارای وظیفه‏ای بعد از چند صباحی خسته شده و یا ترسیده خدای ناکرده میدان را خالی کند و بگذارد فرار کند (همانگونه که خیلی‏ها اینکار را کردند. نمونه‏اش همین شورائی که از مخالفانِ البشار الاسدِ سوریه تشکیل شده است). بلکه برعکس همانند شاهزاده رضاپهلوی، این سرباز بتمام معنای وطن، باید دنبالِ کارها را گرفت و هر روز با نفسی تازه، طرحی تازه، ئیده‏ای تازه، حرفی تازه، انرژی تازه، مطلبی تازه و اراده‏ای تازه جرأت گرفت، حوصله داشت و مدام در جهت رسیدن به هدف که همانا آزادی و رهائی ایران و ایرانیست کار کرد و اقدام نمود. بدونِ تردید آنانی که مشخصات و شرایطِ فوق را دارا هستند توانائی آنرا نیز دارند که شورای ملی ایران را نمایندگی کرده و آنرا به سوی پیروزی و موفقیت رهنمون سازند. شناختن، معرفی نمودن و انتخاب کردن افراد و اشخاص صاحبِ صلاحیت کار و وظیفۀ کسانیست که برای شورای ملی ایران ارزش قائلند و در انتظار آن نیستند که آیندۀ این شورا را مواجه با شکست ببینند تا از آن بابت احساسِ پیروزی نموده و قند توی دلشان آب شود. حال روی سخنم به آن خانمها و آقایانیست که داوطلب عضویت در شورای نامبرده بوده و هستند؛ اولآ جدا از اینکه شما دارای تمامی شرایطِ موردِ لزوم هستید یا نه اصلآ به من ربطی ندارد و غیر از خودِ شما هیچکس در مقامی نیست که برایتان تعیین تکلیف نماید و لیاقتتان را مورد سنجش قرار دهد. روی این اصل آرزوئی جز این ندارم که هرچه زودتر شاهد موفقیت و توانمندیتان گردم. در ثانی چنانچه فردا روز که کار و فعالیتِ شورای ملی شروع گردید و در جریانِ آن، خدای ناکرده، تازه متوجه شدید که از انجام کار عاجزید و توان آنرا ندارید و از ترس فرار را بر قرار ترجیح دادید، آن روز دود این عملِ شما فقط به چشم شورا نخواهد رفت بلکه نتیجۀ آن بدتر از همه آبروی خوودتان را خواهد برد و مرگ سیاسیتان را حتمی خواهد ساخت و چاره ای جز ناپدید شدن از انظار را نخواهید داشت و تنها پناهتان جمهوری‏اسلامی خواهد بود. پس اگر ریگی به کفشتان نیست و مأموریتی جهت از کار انداختنِ شورای ملی و نابود نمودن شاهزادۀ محبوب ایران را ندارید و خود را شایسته و اصلح نمیدانید، چه بهتر ضمن حفظ آبرو و حیثیت خویش همین امروز میدان را در اختیار کسانی قرار دهید که لیاقت و عرضۀ این کار را دارند و از این بابت چند پیراهنی بیش از شما کهنه و پاره کرده اند و بر سرِ عهد و پیمانِ خویش جهت رهائی ایران از بلیۀ جمهوری اسلامی و حفظ تمامیتِ ارضی کشورشان تا پای جان و بذل مالِ خود ایستاده اند.

حال که حرف از ایستادن بر سر عهد و پیمان تا سرحدِ بذل جان و مال بمیان آمد بی‏مناسبت نخواهد بود قدری هم در خصوص فردی صحبت داشته باشیم که در امر خدمت به میهنش و حفظ یکپارچگی آن اگر از اکثر ما ها پیشی نگرفته باشد عقب هم نمانده است و پیه هر گونه خطر را به تنش مالیده است. این شخص کسی نیست بجز شاهزادۀ شجاع و مبارز ایران رضا پهلوی. از شورای ملی ایران صحبت کردن و سخن بمیان آوردن و نیز به شرایط عضویت در آن پرداختن هرگز نمیتواند کافی و بسنده باشد مگر اینکه اشاره ای هر چند مختصر و کوتاه به حضورِ شخصیتِ کم نظیری همانند این شاهزاده در چنین حرکتی که پیش آمده، بشود. قبل از اینکه وارد این قسمت از بحث خود شوم بسیار بجا و شایسته خواهد بود به جدیدترین گفتگوی ایشان راجع به تشکیل شورای معروف التجاء نمایم و اهمیت نظر و قولشان را در پاسخ نهائی این شخصیت به مصاحبه کننده در یابم.

همگان شاهدِ مصاحبۀ اختصاصی شاهزاده رضا پهلوی به مناسبت سال نو (۲۵۷۲ ایرانی) در تلویزیون کانال یک بوده و هستیم. شاهزادۀ محبوب ایران در مصاحبۀ مزبور به این آخرین سؤال آقای شهرام همایون (مصاحبه کننده) که پرسیدند: «بعنوان آخرین سؤال، چون میدانم از وقتمان هم خیلی گذشت کرده و رد شدیم و شما (شاهزاده) محبت کردید، تحمل فرمودید، بعنوان پیامی برای منتقدین با حُسن نیت؛ چون هر جریان سیاسی دو گروه منتقد دارد: یک گروه اینکه تکلیف دارند، مأمورند که انتقاد بکنند. اما یک گروهی هم هستند که ممکن است با حسن نیت منتقد باشند. پیام شما برای منتقدین با حسن نیت چیست؟» پاسخی به شرح زیر دادند:

شاهزاده رضا پهلوی: «پیامِ من به منتقدینِ با حسن نیت این هست که حتمآ بایستی بیایند توی کار، باشند توی کار!. از حاشیه نمیتوان به یک کاری کمک کرد، بایستی در جریان بود. به همان اندازه این را می‏گویم، چنانچه با حسن نیت این افراد بیایند جلو. ولی به هر دلیلی افرادیکه تا بحال در این کار بودند یا خواهند بود، عکس العمل غیر متقابل (احتمالآ منظور غیر دموکراتیک است) نشان بدهند، آن موقع مطمئن باشید که خودِ من نیز دست از این کار بر خواهم داشت و به نقدِ این کار خواهم پرداخت. اما این حسن نیت را بایستی در عمل دید و بخصوص تشویق میکنم افرادی که می‏خواهند یک نوع نقدِ سازنده داشته باشند بیایند توی کار و از درون مسأله را پیش ببرند. هیچ کاری در هیچ برنامه‏ای از حاشیه نمتواند انجام شود. شرکت و حضور داشتن است که بهترین مرهم است برای هر اشکالی که پیش میآید و قبول بکنیم که در یک همایش سیاسی به این وسعت با توجه به این همه افکار و سلیقه‏های مختلفی که هست بایستی انتظار داشته باشیم که در چنین جاها، ممکن است اختلاف نظر و سلیقه پیش بیاید. اما بر اساس یک ضوابط و روابطی به هر حال وقتی که بحث پیش میآید و صد در صدِ آراء را نداریم یک اکثریتی بهر حال بایستی بتواند یک حرکتی را انتخاب کند. من فراتر از اینکه اصول دموکراسی را در هر مرحله ای بایستی رعایت کرد بیشتر از این نمیتوانم نظر خاصی داشته باشم. فقط امیدوارم که در تمامِ این شرایط و در این مراحل این اصول رعایت بشود و الّا خودِ من اگر احساس بکنم که در هر جائی این مسأله رعایت نشودِ خودِ من نخواهم توانست قبول داشته باشم که در همچنین روندی شرکت داشته باشم بلکه توقع من این است. بنابراین، امیدوارم که دوستانی که علاقه مند هستند، بخصوص دوستانی که نگرانی دارند یا میخواهند مطمئن باشند که بهترین عوامل ممکن بیایند توی کار، شرکت بکنند. قطعآ بقول معروف؛ این گوی و این هم میدان! بفرمائید قدمتان روی چشم! بیائید با حسن نیت در عمل نشان بدهید که هدفتان واقعآ سازنده است!»

منبع مصاحبه: http://www.irancpi.net/video/matn_288_0.html

همان گونه که ملاحظه میشود شاهزاده رضا پهلوی در این جدیدترین پیامشان درست بر آن چیزی انگشت نهاده اند که اتفاقآ بینهایت اهمیت دارد و همین مقاله و یا هرچه اسمش را بگذاریم نیز سعیش بر این است که توضیحاتی راجع به آن بدهد. روی سخنِ شاهزاده هم به طرفِ اشخاص است آن اشخاصی که «علاقه مندند و نگرانی دارند یا میخواهند مطمئن باشند که بهترین عوامل (بخوانید داوطلبان و کاندیداهائی که قصد ورود به مجمع و نهایتآ شورای ملی ایران را دارند) وارد کار» عملی و اجرائی شورا شوند. هر کدام از ما باید بدلایل بسیار زیادی به دعوت شاهزاده رضا پهلوی جواب مثبت بدهیم و همراهشان گردیم. من در اینجا فقط به چندتا از این دلایل اشاره میکنم که عدم توجه به آنها باعثِ زیان و پشیمانی بزرگی بخصوص در ارتباط با آینده و سرنوشتِ ایرانمان خواهد بود. نخستین دلیل اینکه شاهزاده آدمی است کاملآ مورد اعتماد و اطمینان و ما بخوبی آگاهیم حرفی را که ایشان برزبان میآورند و یاقولی را میدهند بر سر آن حرف و قول هستند و در عمل حتی به مخالفانشان نیز ثابت نموده اند که فردِ صادقی بوده و آنچه میگویند همان را نیز انجام میدهند. در همین جدیدترین مصاحبه شان دیدیم، شنیدیم و خواندیم که گفتند: «خودِ من اگر احساس بکنم که در هر جائی این مسأله (دموکراسی) رعایت نشود خودِ من نخواهم توانست قبول داشته باشم که در همچنین روندی شرکت داشته باشم». با شناختی که از این شخصیت والا داریم باید مطمئن باشیم چنانچه اصولِ اساسی دموکراسی زیر پا گذاشته شود شاهزاده به گفته شان عمل خواهند کرد و در توانشان هست که به همت و پشتیبانی خیلِ عظیمی از مردمِ ایران کار و طرح جدیدی را بطریقِ دیگری شروع کرده و به انجام برسانند. شاهزاده رضا پهلوی آدمی هستند مصمم و برای نجاتِ ایران و ایرانی هیچگونه شک و تردیدی در عزمشان راه ندارد و از این گذشته ترس و واهمه داشتن از کسی و یا نهادِ قدرتی برایشان بی معنیست. و اما بیان و توضیحِ دلیلِ بزرگتر و با اهمیتِ دیگری که ما را ملزم میسازد تا در کنار شاهزاده مان قرار گیریم و بقولِ ایشان وارد جریانِ کارِ شورای ملی ایران شویم را پس از مختصر مقدمه ای بشرح زیر تقدیم میدارم:

الآن چندین سال است شاهد آنیم که تا حرف از حمله و تهاجمِ نظامی از طرف کشور و یا کشوهای بیگانه بر ضد و بر علیه ایران بمیان میآید فورآ و بحق آن حّس و عشقِ معروف و چه بسا منحصر بفردمان یعنی حّسِ میهن پرستی و ایران مداریمان اختیار را از دستمان گرفته و شش دانگ تمامی نیروها و توانهای مالی و جانی خود را آماده ساخته و بطرز خارق العاده ای قصد آنرا داریم که در جهت دفاع از کشورمان ازیکدیگر پیشی بگیریم. و این برای ما ایرانیان بسیار نیکوست و باعث آن شده که چنین کشوری با چنین قدمتی از باستان تا کنون پایدار مانده و به همتِ ملتش تا ابد همچنان ماندگار بماند. در این اعلام آمادگی جهت دفاع از کیان و تمامیتِ ارضی ایران خیلی از ماها آنقدر مصمم هستیم که حاضریم حتی در کنار جمهوری اسلامی، که بدون رضایتِ رهبر، سپاه، بسیج و و سایر مقاماتِ این رژیم غیر ممکن است، قرار بگیریم و دوشادوش آن با متجاوز بجنگیم. از شاهزاده رضا پهلوی، که در جنگ ایران و عراق عملآ داوطلبِ اعزام به جبهه بود، گرفته تا رایزن فقید حزب مشروطه ایران یعنی روانشاد داریوش همایون و دیگران همه و همه صراحتآ علام داشتند چنانچه کشور مورد هجوم نظامی واقع شود (نقل به مضمون) جهت دفاع از خاک وطن در کنار جمهوری اسلامی خواهند بود. بعضیها، همانند جنابِ آقای فرامرز فروزنده مدیر و مجری با نامِ تلویزیون اندیشه، از شدت احساسات و علاقه به ایران حتی این آمادگی را از خود نشان دادند که به حضور آیت الله خامنه بروند و از وی طلب امان نامه نمایند تا بتوانند ضمنِ حضور در نبرد با متجاوزان در کنار نیروهای رژیم واقع شوند. همانگونه که میدانیم بغییر از چند نفری آن هم بدلایل ئیدولوژیکی و منافع سازمانیشان و نه به نفع کشور و ملت، هیچکس دیگری به این اراده و تصمیم این خیلِ ایرانیان ایرادِ آنچنانی و مردود کننده ای نگرفت و اگر نقدی بوده صرفآ در جهتِ ترمیم و اصلاحِ برخی الفاظ بوده است و لا غیر. اما راستی امروز و در چنین شرایطی و زمانی که سخن از شورای ملی ایران در میان است و موضوع بحثِ ما در رابطه با شاهزاده و آمدن و داخل شدن و نشدنِ اشخاص علاقه مند به شورای مزبور میباشد، چه نیازی بود که گریزی به حملۀ نظامی بر علیه ایران و در کنارِ جمهوری اسلامی قرار گرفتنمان زده شود و اصلآ همۀ اینها چه ارتباطی باهمدیگر دارند!؟ حدس من این است که اغلب خوانندگانِ این مطلب پی به منظور و مقصودِ من از مطرح کردن این همه برده اند و ارتباط موضوع ها را بخوبی دریافت کرده اند. ببینید، اکثر ماها حاضریم و این آمادگی را داریم همین امروز، خدای ناکرده، چنانچه کشورمان مورد حملۀ نظامی واقع شود بیدرنگ وبدون آنکه آیت الله خامنه ای از ما دعوت کند و امان نامه بدهد و با اینکه مطمئنیم چه بسا اولین گلوله اش را بجای سینۀ دشمنِ متخاصم و متجاوزِ بیگانه بزند حوالۀ سینه و قلب ما خواهد کرد و ما را خواهد کشت، با همۀ اینها باز عازم ایران شده و در کنار جمهوری اسلامی قرار بگیریم. ولی افسوس و صد افسوس به دعوت و درخواست شاهزاده ای که حتم داریم حاضر است خودش گلوله را بخورد و از پا در آید اما کوچکترین گزندی به ما نرسد، جواب مثب نمیدهیم هیچ بلکه با انتقادادتی که همانند گلوله درد آورند شاهزاده را به رگبارِ آنها می بندیم. بیش از سی سال است که ایرانمان مورد حملۀ تازی صفتان و بدتر از مغولان واقع شده است و امروز علاوه بر کشتن ایرانیان به انحاء مختلف، حالا آشکارا با نارنجک به ارزشمند ترین و پر افتخار ترین آثار باستانی ایران زمین نیز یورش میبرند. آیا قبولِ این حقیقتِ تلخ خیلی دشوار و سخت است که جمهوری اسلامی با ایران و ایرانی همان کاری را دارد میکند که بدترین و پلیدترین دشمنان تاریخیمان کرده اند؟ آیا ایستادن در کنار این جمهوری بیگانه پرست و بیگانه با ایران و با آن همراه شدن مجاز و رواست ولی قرار گرفتن در جوارِ شاهزاده رضا پهلوی که مشتاقانه حاضر است جانِ شیرینِ خود را در جهتِ هستی و جاودانگی ایران نثار کند، ناروا و حرام است؟

همانگونه که شاهزاده نیز بخوبی و مستدل بیان نمودند: «در یک همایش سیاسی به این وسعت با توجه به این همه افکار و سلیقه های مختلفی که هست بایستی انتظار داشته باشیم که در چنین جاها، ممکن است اختلاف نظر و سلیقه پیش بیاید». اما فراموش نکنیم اختلافِ نظر و سلیقه با هموطنان خود داشتن را با اختلافِ عظیم و غیر قابل اغماضِ موجود مابین خود و جمهوری اسلامی نباید مثل هم فرض کنیم. در ثانی اگر هر کدام از ما مشکلی با یکی دو نفر از دست اندرکارانِ دیگر شورای ملی ایران داریم، چرا این تلافی را سر شاهزادۀ خود در میآوریم؟ چرا به دعوت ایشان وارد گود نمیشویم و جلو خطاکاران را نمیگیریم و آنها را رسوا نمیکنیم؟ آیا شاهزاده رضا پهلوی مانعمان شده اند و نمیگذارند افرادِ بی صلاحیت و ناباب را از داخل مجموعه موجود بیرون کنیم؟ اگر اینچنین است پس چرا دست به افشاگری نمیزنیم و مردم را در جریان قرار نمی دهیم؟ من حتم دارم که شاهزاده رضا پهلوی بسیار خوشال و خرسند نیز خواهند شد وقتی که ببینند دلسوزانِ واقعی و اهلِ کار وارد میدان شده و بزدلان، طرراران، حیله گران و دغل کاران بخواستِ خود و یا به اجبار بیرون رفته و شرشان را کم کرده اند. این چنین شاهزاده ای را هرگز نباید تنها گذاشت بلکه ایشان را میبایست در همۀ شرایط حمایت نمود و امور کارها را از دست دشمنانِ ایشان و ایران خارج نمود. شاهزاده میگویند: «این گوی و این هم میدان! بفرمائید قدمتان روی چشم! بیائید با حسن نیت در عمل نشان بدهید که هدفتان واقعآ سازنده است!» جملۀ این حرفها جهت توضیح و بیانِ همان دلیلِ بزرگتر و با اهمیتِ دیگری بودند که قبلآ از آن نامبره شد و خواهان این شدم که بهتر است در چنین شرایط خطیری حمایتِ خود را از شاهزاده رضا پهلوی دریغ نداریم و مثل همیشه در کنارش باشیم تا بد اندیشان نتوانند نقشه های خطرناک خود را بمرحلۀ اجراء در آورند. والسلام!

---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

حق

شیر و خورشید و تاج گرامی، ؛دیدار ما آخر آپریل؛ یعنی چه!؟ امیدوارم منظورتان این نباشد که تا آنزمان خبری از شما در اینجا نخواهد بود! قابل قبول نیست! در روز ۵ دقیقه وقت برای یک نظر و حرف کوچک حتما برای همه هست.

شما خوب درک کرده اید که قصد من هرگز تخریب نبوده و فقط پاسخگو کردن همه آنانی بوده که ادعای دمکراسی، حقوق بشر، نجات ایران و آزادی دارند. اکثریتی که این واژه ها را بر زبان می رانند، طرز تفکر، اعمال و سطح درکشان از این مقوله ها، این اطمینان خاطر را بمن نمی دهد که حرف و عملشان یکی است. تراژدی است که اکثریت درکشان از این مباحث کمتر از منست! اینهمه حقوقدان، متخصص روابط بین الملل و کارشناسها از بازرگان، بنی صدر، حاج سید جوادی تا نوری علاء، امیدمهر، محمد امینی، بهرام مشیری... با اینهمه تخصص شان! تمام عمرشان فقط تیشه به ریشه ایران زده و دست بردار هم نیستند. از کجا معلوم با مرگ جمهوری اسلامی همینها، تجزیه طلبان، فدرالیستهای ملت و ملیت ساز یا متخصص و روشنفکرنمای جدید جای اینها سبز نشوند و کشورمان را با یک قانون اساسی ضدملی دیگر به قهقرا نبرند؟برای همینست از حالا باید آن اصول ۴ گانه را ملکه ذهن مردم کرد و مردم را با یکایک آنها و اهمیت شان در قالب یک منشور ملی که اساس قانون اساسی نوین ایران باشد آشنا کرد. وقتی مردم با این منافع ملی حیاتی ایران که طبیعتا در بر گیرنده منافع شخصی و حقوق شهروندی شان هم هست آشنا شوند دیگر کسی نمی تواند توده ها را با سکولاردمکراسی، سکولاریسم نو و کهنه، فدرال بازی و ملت و ملیت سازی گول بزند و کشور و ملت را تکه و پاره کند و پدر مردم را درآورد. نگاه کنید بهمین متخصصان و روشنفکران قلابی که چگونه ؛حق تعیین سرنوشت مردم؛ در منشور جهانی حقوق بشر را معرفی کرده اند تا توجیه گر فروپاشی ایران در دو گام باشد! یکسویش یوسف عزیزی بنی طُرُف تندرو ایستاده و سوی دیگرش اسماعیل نوری علاء نرم رو! اینها آن اصول ۴ گانه را بهتر از ۹۹ درصد میهنپرستان ایران می فهمند و بنابراین، فعالیتشان همیشه از بقیه موثرتر بوده و خواهد بود.

----------------

فکر می کنم منظور بعد از کنگره شورای ملی می باشد.

ارادتمند
بهمن زاهدی

April 03, 2013 08:36:59 PM
---------------------------

شیر و خورشید و تاج

حق گرامی‌،

نگرانی شما در مورد این منشور، نگرانی بسیاری است. هر کاری در زمان خود باید انجام شود. در حال حاضر با توجه به بسیاری از مسائل، همه ما باید یک کم صبور باشیم، و با تسلط به اعصاب (گر چه با اوضاع بد و بدتر ایران بعلاوه افتضاح این اپوزیسیون، تسلط بر اعصاب کاری بس دشوار و دشوار تر می‌‌نماید)، اما در هر حال باید این فرصت را به شورا بدهیم تا تشکیل شود و آن زمان ببینیم با این منشور چه خواهند کرد.

چند مسئله را هم باید در نظر داشته باشیم. یکی‌ اینکه منشور حتی اگر بعنوان یک پیش‌نویس و پیشنهاد در مسیر رسیدن به یک قانون اساسی‌ بحساب بیاید، باز هنوز قانون اساسی‌ یک کشور نیست. تدوین قانون اساسی‌ برای یک کشور، مراحل مختلفی‌ دارد، و حساب و کتاب جداگانه‌ای‌ دارد تا تهیه یک منشور.

دوم اینکه، در زمان تهیه قانون اساسی‌، اوضاع همه ما، یک اوضاع دیگری خواهد بود. ما امروز در جنگ با یک رژیم ضّد ملی‌ هستیم، و باید مواظب باشیم کاری نکنیم که رژیم بتواند از آن بسود خود بهره برداری کند. در ضمن امروز باید مواظب باشیم در حالی‌ که دشمنان را هدف میگیریم، اشتباها دوست را هم هدف نگیریم.

اما فراموش نکنید که قانون اساسی‌ ایران آینده زمانی‌ تهیه، و در مورد آن در حضور و با شرکت ملت بحث خواهد شد، که ما در یک ایران آزاد هستیم، و نیازی نداریم که مراعات برخی‌ مسائل را بکنیم که امروز گریبان ما را گرفته. زیرا قانون اساسی‌ مملکت ارتباط پیدا می‌کند به پایه‌های حرکت و پیشرفت یک ملت و نسل‌های آینده، و آن زمان جا برای ملاحظات نخواهد ماند. بعلاوه اینکه متخصصین قانون اساسی‌ و وکلا و قوانین و هزار مطلب دیگر هم در آن زمان با ما یار خواهند بود.

امروز، همه ما یک هدف را دنبال می‌کنیم و آن پیروزی ملت و شکست رژیم است. اگر به روند این مبارزه، اعتراضی هم می‌کنیم، برای این است که برخی‌ بدانند کارت سفید دریافت نکرده‌اند که هر کاری دلشان خواست فکر نکرده انجام دهند. کمااینکه امروز این یک مطلب را بخوبی درک کرده‌اند. پیروز باشید، دیدار ما آخر آپریل.

April 03, 2013 04:02:28 PM
---------------------------

حق

شیر و خورشید و تاج گرامی، اعتراض به اصل ۱۱ را اول بار از شما دیدم. همانطور که هیچ ترتیب اثری به اعتراضات درباره این اصل ندادند هیچ ترتیب اثری هم من بعد نخواهند داد چه ما اعتراض و همکاری بکنیم و چه نکنیم. وقتیکه امیدمهر می گوید بخاطر ترس از ۱۵۰۰۰ تروریست و نوری علاء بود که اصل ۱۱ را در منشورشان گنجاندند من تا اخرش را خواندم بویژه وقتیکه این حضرات با اینکه این امتیاز را گرفتند رفتند و نماندند. اینها با بودن و نبودنشان ان امتیاز ایران بر باد ده را در جیبشان دارند. خیالشان تخت تخت است چون بدون نمایش خود و برملا شدنشان برنده شده اند و مردم فریب خورده اند. چه دلیلی وجود داشت که پس از رفتنشان هنوز تدارکاتچیان همچنان اصل ۱۱ را برندارند؟؟؟ بنظر من، نتیجه این منشور از اول معلوم بود و فقط لازم بود که ظاهری ملی و مردمی و دمکراتیک و برآمده از خردجمعی به آن داده شود. سوابق این ۲۵۰ کاندیداشان و مواضع صریح این ۲۵۰ کاندید در مورد یک یک اصول منشور پیشنهادی باید پیش از همایش در پاریس بر همگان معلوم شود. حتما هم باید معلوم شود که مواضعشان تا به امروز در مورد آن اصول ۴ گانه که در نظر پیشینم مقدسشان نامیدم هم باید معلوم شود تا ببینیم درباره منافع ملی ایران و تاریخ ایران از مشروطه تا حالا چه می دانند و چه درکی از منشور جهانی بویژه اصل تعیین سرنوشت دارند و حاکمیت ملی و استقلال و آزادی دارند. نباید اجازه داد چون تدارکاتچیان هیچ ترتیب اثری به اعتراضات ما نداده اند و حال منحل شده اند ما از اعتراضات مان کوتاه بیاییم. اعتراضات ما شاید تنها راه گریز ما از تن دادن به منشور و سرنوشتی باشد که لیبی گرفتارش شد! سپاس

چه کسی می تواند ثابت کند اصول ۴گانه که در نظر پیشینم آوردم، خودمحورانه و خودخواهانه و استبدادی اند و فاقد ایثارگری؟ اگر این اصول منافع ملی لیبرال دمکراسی های جهان آزاد را تامین کرده، رمز موفقیت شان بوده و ملتهایشان را به امنیت، آزادی و رفاه رسانده چگونه می توانسته خودمحورانه باشد یا چرا ما نباید همانها را بعنوان حق مان در منشورمان بخواهیم؟

April 02, 2013 09:25:55 PM
---------------------------

حق

درود و سپاس شیر و خورشید و تاج گرامی، من از حزب مشروطه ایران(لیبرال دمکرات) تقاضا می کنم که نشستی در دفتر پژوهش خود هر چه زودتر برگزار کند و روشنگریهای لازم در رابطه با اهمیت یک منشور / ؛همکاری بر اصول نه با کسان؛ زنده یاد داریوش همایون و گفتگوی آخر او با تهران ریویو در همین رابطه، و رابطه بین یک منشور ملی و قانون اساسی نوین، و اهمیت یک منشور / اصول همگانی که باید پرچمی باشد برای اتحاد / ائتلاف همگان انجام دهد. در ضمن روشن کند که خطرات ناشی از یک منشور ناقص و تن دادن به چنین منشوری چه عواقبی بدنبال می تواند داشته باشد. همانطور اطلاعاتی که درباره گزینش آن ۵۰۰ نفری که قرارست در همایش پاریس حضور بهم رسانند چگونه است بویژه گزینش آن ۲۵۰ کاندید. اگر گزینش بصورتی باشد و بوسیله کسانی باشد که منشور و کاندیداها و شورای ملی لیبی و افغانستان و و و را انجام دادند، مطمئن باشیم که این کاندیداها بله قربان گویانی بیش نیستند که مهر تاییدی بر آن منشور بزنند و شورای ملی را از دل خود درآورند. در اینصورت نمی توان انتظار داشت که تعداد کاندیداهایی که مخالف این منشور پیشنهادی هستند جایی در همایش فرانسه داشته باشند یا بجز تمجید منشور چیز زیادی بگویند.

اصول تمامیت ارضی ایران؛ ایران یک کشور با یک ملت و ملیت است؛ دمکراسی پارلمانی شبیه دمکراسی پارلمانی فرانسه؛ و تدوین یک قانون اساسی نوین مبتنی بر کلیه مفاد منشور جهانی حقوق بشر، اصولی نیستند که باید پیشنهاد شوند یا به مذاکره گذاشته شوند چه حالا و چه پس از نجات ایران. ما نمی توانیم منشور جهانی حقوق بشر را به رای مردم بگذاریم چون این حقوق با هر آدمیزادی بدنیا آمده و آدمیزاد دیگری حق ندارد با رای خود این ازادی را از دیگران بگیرد. بیش از ۱۰۰ سالست که ملت ایران برای دمکراسی و حقوق بشر مبارزه کرده. اصول ۱ و ۲ خوشایند تجزیه طلبان و قومگرایان فاشیست و حامیان بیگانه و لابیهای سبز و سرخ شان نیست. انقلاب مشروطه برای حفظ ایران و حفظ ملت یگانه ایران و دمکراسی و آزادی برای ایران بود. این میراث مقدسند. با سپاس

April 02, 2013 08:09:10 PM
---------------------------

شیر و خورشید و تاج

هم میهنان گرامی‌ حق و ایرانی‌،

اگر به نوشته‌ها در همین سامانه باز گردید، خواهید دید که بنده اگر نه اولین، حتما جزو اولین‌ها بودم که نگرانی‌ خود را نسبت به مفاد این منشور مخصوصا ماده ۱۱ ابراز داشتم.

اما بحث بنده در حال حاضر این است. حال که به حرف ما کسی‌ گوش نمیکند و کار خودشان را انجام میدهند و تا اینجا هم پیش آمده‌اند. باید دید که در میان آن پانصد نفری که قرار است در آخر آوریل از طریق مجازی و حضوری دور هم جمع شوند افرادی پیدا میشوند که پس از این همه فریاد‌ها و نگرانی‌‌ها و پرسش‌های بی‌ پاسخ، دست بالا کنند و این مسائلی‌ که برای بسیاری نگران کننده است را مطرح کنند، و سرانجام تکلیف این منشور چه خواهد شد؟

حق گرامی‌، کسی‌ نمی‌گوید اصلا منشوری لازم نیست. اگر هدف آنطور که خودشان می‌گویند رساندن مردم بپای صندوق‌های رای آزاد، قانونی‌ و عادلانه برای تعیین نوع نظام آینده ایران است (البته پر واضح پس از سرنگونی این رژیم)، در نتیجه تا آنجا که مثلا مربوط به ماده ۱۱ این منشور می‌شود - پرسش ساده است... چرا با وجود ماده ۱، ۳، ۸، ۹، ۱۲ و ۱۳ ما باید از هم اکنون در مورد خط به خط ماده ۱۱ این منشور بحث و تصمیم بگیریم؟ آن هم بدون حضور اکثریت مردم ایران؟ چرا نمی‌شود بحث در مورد ماده ۱۱، یا بخشی از ماده ۱۱، به ایران پس از رژیم اسلامی و زمان تدوین قانون اساسی‌ نوین ایران موکول شود؟

اما اگر هدف این است که ما از طریق این منشور تکیلف قانون اساسی‌ آینده ایران را هم روشن کنیم... این منشور خیلی‌ بیشتر از آنچه که تابحال گفته شده ایراد و کمبود دارد.

آن زمان که ما به این مسائل اشاره کردیم، ترتیب اثر ندادند، حال شما فکر می‌کنید چند هفته به تشکیل شورا مانده، و با کمیته موقت منحل شده ترتیب اثر خواهند داد؟

آنموقع که ما می‌گفتیم این منشور باید قبل از تشکیل شورا اصلاح شود، به فکر همین روز‌ها و همین مسائل بودیم. حال چاره دیگری نداریم بغیر از اینکه صبر کنیم تا این شورا تشکیل شود.

April 02, 2013 06:48:33 PM
---------------------------

حق

با درود و سپاس خدمت شیر و خورشید و تاج گرامی، در مورد اینکه شاهزاده پای خود را از این جریان منشور پیشنهادی و شورای ملی برآمده از آن بیرون کشیدن یا نکشیدن می توانیم با هم اختلاف داشته باشیم و صد البته هر کداممان با دلائل خودمان. اما فکر نمی کنید که این منشور بویژه اصل ۱۱ ان سندی است که با رجوع به آن پس از نجات و آزادی ایران می تواند باعث و بانی جنگهای داخلی بشود؟ همان ملت و ملیت سازان و ۱۵۰۰۰ تروریستی که دکتر امیدمهر و یارانش به انها وادادند و بعد هم رفتند و نماندند می توانند با رجوع بهمین اصل ۱۱ در ایران آینده از آن حداکثر سوء استفاده ها را بر علیه منافع ملی و حیاتی ایران بکنند. این منشور پیشنهادی و منشور نهایی که از دلش در می آید یک سند حقوقی است و بار حقوقی دارد که با رجوع به آن می توان هزار سوء استفاده در آینده کرد. هر منشور نهایی که از دل این منشور پیشنهادی درآید اساس قانون اساسی آینده را در بر خواهد داشت البته در صورت موفقیتش در نجات ایران. در چنین صورتی نمی توان پساآمدهای چنین منشوری را نادیده گرفت و یا آنرا اساس قانون اساسی نوین ایران بحساب نیاورد. در ضمن پیش از آزادی ایران باید بر اصولی ثابت توافق و همکاری کرد و زیر پرچم این اصول منشور نوشت و مردم را جمع کرد چون مردم باید بدانند بر سر چه اهدافی با هم متحد می شوند و در اصل در کنار انچه نمی خواهند متذکر شوند که چه می خواهند. نمی توان فقط به ؛چه نمی خواهیم؛ ای بسنده کنیم که در سرنگونی جمهوری اسلامی در کلیتش خلاصه می شود، و ؛چه می خواهیم؛ را موکول کنیم به پس از نجات ایران و آنوقت بر سر و کله هم بزنیم. در عین حال نمی توانیم بگوییم که منشور پیشنهادی و منشور نهایی و شورای برآمده از آنرا فقط برای براندازی مورد استفاده قرار می دهیم و سپس منشور فاقد هر گونه اعتباری می شود. در سیاست و حقوق اینکار بسیار خطرناک و پر هزینه است، نیست؟ چگونه نیست؟

امیدوارم که در مورد پیامی و نظرتان دچار سوء تفاهم و بدفهمی شده باشم! سپاسگزارتان می شوم که مرا راهنمایی بفرمایید. با سپاس، حق

April 02, 2013 02:17:34 PM
---------------------------

ایرانی

با درود خدمت دوستان
متاسفانه شرط ورود به شورا، امضای منشور پیشنهادی است، حتی برای انتخاب کردن و انتخاب شدن نیز، حال این تناقض که مثلا بنده، بند یازدهم منشور را به صورت فعلی (بدون مشخص شدن معنای آن) به هیچ عنوان قبول ندارم، باید ابتدا آن را تایید کنم (با امضاء کردن منشور) که طبعا برای من مسئولیت حقوقی ایجاد می کند، سپس اگر توانستم آن را اصلاح کنم. یعنی ابتدا بپذیرم با فشار گروه های فدرال طلب و تجزیه طلب، اساس تمامیت ارضی و وحدت ملی و یکپارچگی مردم کشورم را در یک پیشنهاد به رأی بگذارم و سپس چنانچه توانستم، آن را از گروه های ضد ایرانی با رأی دموکراتیک! پس بگیرم!، کدام کشوری چنین کرده و می کند که من دومین آن باشم؟، مسئله دوم، منشور پیشنهادی، تنها داعیه رسیدن به انتخابات آزاد را ندارد، بلکه برای پس از آن هم اصل ارائه داده است، پس صرفا یک منشور برای رسیدن به انتخابات آزاد نیست و خط و خطوط قانون اساسی آینده را نیز معین نموده است. به هر صورت، امیدورام هرچه در پاریس و در پروسه تشکیل شورای ملی ایران اتفاق می افتد، برای ایران و ایرانی در بند، دریچه تازه ای به سوی آزادی بگشاید.
با تشکر از وجدانی گرامی، برای نثری صمیمانه، وجدانی گرامی، من نیز صادقانه آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم زمان ثابت نماید من اشتباه می کردم و انتقادات وارد شده توسط اینجانب به روند و عملکرد کمیته موقت و منشور شورای ملی، اشتباه بوده است.
پاینده ایران

April 02, 2013 02:10:37 PM
---------------------------

شیر و خورشید و تاج

***** پایان - کار از مخالفت و موافقت گذشته، باید به اینکه به کجا می‌‌رویم و به آینده نگاه کرد *****

این شورا، پس از این همه بحث و گفتگو، خوب می‌داند که حرف میهندوستان چیست و خط‌های قرمز در کجا است. و این شورا میداند که چه ما در شورا باشیم چه نباشیم، اگر بخواهد از خط قرمز‌ها عبور کند، با ناسیونالیست های ایران مشکل خواهد داشت. در نتیجه پس از این همه گفتگو امکان اینکه این شورا اشتباهات گذشته خود را تکرار کند کم است، گر چه به دلایل بسیار غیر ممکن هم نیست.

اما مطلب مهمتر این است که این شورا تجربه کافی‌ پیدا کرده باشد که اشتباهاتی که در مورد این منشور و تشکیل این شورا بخرج داد را در مورد "قانون اساسی‌ جدید" در یک ایران آزاد، همان اشتباهات را مرتکب نشود.

وقتی‌ پای قانون اساسی‌ کشور بمیان می‌‌آید، دیگر نمی‌‌شود نسل گذشته را فسیل خواند، نسل میان را بی‌ طرف خواند، و نسل جدید را که از صافی پشتیبانی‌ از رفسنجانی میانه رو و خاتمی گفتگوی تمدن‌ها و موسوی و کروبی سبز و اصلاح طلب و همه اینها ردّ شد تا بالاخره به اینجا رسید...، آن را هم عقل کًل خواند. قانون اساسی‌ متعلق به همه ایرانیان است، و کار یک نفر و دو نفر و یک نسل و دو نسل بخصوص نیست.

از حالا باید اینها گفته شود که باز فردا نبینیم که شورایی تشکیل شد و در آنجا آمد که هدف نهایی تدوین قانون اساسی‌ آینده ایران است. هیچ شورایی در خارج از کشور (حال چه در آن نسل قدیم یا نسل میانی یا نسل جدید باشد) نمی‌‌تواند از حالا برای قانون اساسی‌ ایران فردا خود را ناجی یک ملت نزدیک به هشتاد میلیونی و تنها مرجع اعلام کند. کار شورا رساندن مردم به پای صندوق‌های رای آزاد برای تعیین نوع نظام آینده است و همین. قانون اساسی‌ ایران فردا جای خرید و فروش هویت و بازی‌های سیاسی نیست، چون به بقای ایران مربوط میشود. امیدواریم در این مورد کاملا با تفکر پیش روید. تمام دعوای سی‌ و چهار ساله میهنپرستان بر سر نجات بقای ایران و ایرانی‌ بود، و به هیچ وجه نخواهیم گذاشت که با قانون اساسی‌ ایران فردا بازی کنید.

April 02, 2013 06:37:13 AM
---------------------------

شیر و خورشید و تاج

***** بخش سوم - کار از مخالفت و موافقت گذشته، باید به اینکه به کجا می‌‌رویم و به آینده نگاه کرد *****

وگرنه با در نظر گرفتن اوضاع وخیم کردستان، و فشار‌هایی‌ که بر آذربایجان و بلوچستان و نقاط دیگر ایران وجود دارد، و با در نظر گرفن حال و روز سیاسی اجتماعی ایران امروز، و با در نظر گرفتن شیطنت‌های ظاهری و پنهان کارتل‌های انرژی، و سازمان‌های اطلاعاتی‌ از طریق عوامل خود در میان ایرانیان، اگر قرار باشد سرنوشت قانون اساسی‌ فردا را به دست این منشور و این شورا بسپاریم - ایران فردا، در زمینه بقای ایران و ایرانی‌، آبستن گرفتاری‌های بسیار بزرگ و جبران ناپذیری خواهد بود.

به زبان ساده، این شورا با همین شکل و نکات مثبت و منفی‌ میتواند تا رسیدن مردم به رای آزاد برای تعیین نوع حکومت آینده، هم پیروز شود و هم شکست بخورد.

اما این شورا با این ساختار و ترکیب و نکات مثبت و منفی‌ نمی‌تواند تنها ناجی و پایه و اساس تصمیم گیرنده برای تدوین قانون اساسی‌ جدید در یک ایران آزاد باشد. نکته اصلی‌ در مورد این شورا با این حال و روزش و بحث‌هایی‌ که در مورد آن وجود دارد، در آنجا، یعنی‌ (دخالت ویژه و انحصاری در تدوین قانون اساسی‌ جدید ایران) اهمیت حیاتی‌ پیدا می‌‌کند. قانون اساسی‌ ایران فردا باید با شرکت اکثریت مردم ایران و به رای اکثریت مردم ایران نوشته، در مورد آن بحث، و تصویب شود.

اینکه ما چند نفر این منشور را نوشتیم و حالا شما بیایید در مورد آن بحث کنید و رای بدهید، در مورد یک منشور برای یک هدف، ممکن است کار ساز شود یا به ملت قبولانده شود اما در مورد یک "قانون اساسی‌" که بقای کشور به آن بستگی خواهد داشت این روش عملی‌ نیست و قابل قبول نخواهد بود.

حال می‌گویند منشور را به دلایل بسیار نمی‌شد با حضور و تبادل نظر با اکثریت مردم ایران نوشت، ما هم قبول کردیم. گرچه در آن مورد هم می‌‌شد بحث کرد. اما قانون اساسی‌ آینده ایران را میشود پس از آزادی ایران با حضور اکثریت مردم ایران نوشت.

April 02, 2013 06:34:33 AM
---------------------------

شیر و خورشید و تاج

***** بخش دوم - کار از مخالفت و موافقت گذشته، باید به اینکه به کجا می‌‌رویم و به آینده نگاه کرد *****

از این بحث طولانی که بگذریم، حال پس از گذشت چند ماه و در این مرحله، که از اعلام موجودیت این شورا می‌گذرد. درخواست کردن از شاهزاده که پای خود را از این شورا بیرون بکشند، نه از دید مبارزاتی منطقی‌ است، و نه عملی‌.

در نتیجه، بهترین راه باقی‌ مانده همین است که به انتظار آخر ماه آوریل و تشکیل شورا بنشینیم، و سپس ببینیم پس از این همه مخالفت‌ها و موافقت‌ها که همگان میدانیم و میدانند، این شورا با این منشور چه می‌کند.

چیزی که ایرانیان باید متوجه آن باشند این است که شکست این شورا به هیچ وجه پایان مبارزه با جمهوری اسلامی نیست. اما پیروزی این شورا حتما به سرنگونی جمهوری اسلامی می‌‌انجامد.

اما اهمیت ویژه در مورد این شورا، دیگر در این مرحله، نه در پیروزی شورا است، و نه در شکست این شورا. این مبارزه قبل از این شورا آغاز شده و کار این شورا به هر کجا که بکشد، این مبارزه تا سرنگونی مطلق جمهوری جهل و جنون اسلامی ادامه پیدا خواهد کرد. شاید مشکل اصلی‌ که میهندوستان با این شورا دارند در این گفته ایرانی‌ نهفته باشد که می‌گوید: "چه فکر میکردیم و چه شد". که در مورد آن می‌‌شود بحث‌ها کرد اما در حال حاضر بسود این مبارزه نیست که بیش از این همه که گفته‌ها و نوشته‌ها انجام شده وارد این بحث شویم.

چیزی که باید در مورد این شورا روشن شود، و بحثی‌ که در مورد نیت برخی‌ از شرکت کنندگان در این شورا وجود دارد - در آنجا ظاهر و پر اهمیت میشود که بدانیم - این منشور و این شورا با این ترکیب، فردا تصمیم نهایی در مورد قانون اساسی‌ ایران آزاد را نخواهد گرفت، و در زمان تدوین قانون اساسی‌ جدید در یک ایران آزاد، کًل افراد جامعه شرکت و پس از بحث و تبادل نظر در مورد بند بند مفاد قانون اساسی‌ جدید، با رای اکثریت قانون اساسی‌ آینده ایران تصویب خواهد شد.

April 02, 2013 06:33:25 AM
---------------------------

شیر و خورشید و تاج

***** بخش اول - کار از مخالفت و موافقت گذشته، باید به اینکه به کجا می‌‌رویم و به آینده نگاه کرد *****

حق گرامی‌،

پس از چند ماه بحث و گفتگو و مخالفت و موافقت در ارتباط با نحوه تشکیل این شورا و منشور. پرسش اصلی‌ این است که چرا تشکیل شورایی که سال‌ها آرزوی همه میهنپرستان و میهندوستان بود، باید به جایی‌ کشیده شود که دقیقا آنهایی که بیش از همه برای تشکیل و لزوم "یک شورای ملی‌" منطق و برهان میاوردند، حال باید کنار گود نظاره کننده بر این اتفاق مهم باشند؟ مسلما پاسخ به این پرسش واضح است، اما پاسخی است که بیش از این، آن را کش دادن فقط دشمن شاد کن خواهد بود.

در حال حاضر، این روشی‌ است که شاهزاده درست تشخیص داده و "از آن پشتیبانی میکنند". ایراد زیادی هم نمی‌شود از ایشان گرفت چون اصولا همه ما سال هاست که میدانیم، این شاهزاده یک روشی‌ پیش گرفته‌اند که ترکیبی‌ از مبارزات گاندی و ماندلا و آونگ سن سوو کی‌ ( Aung San Suu Kyi ) می‌‌باشد.

ما میتوانیم به این روش ایراد بگیریم و این را مطرح کنیم که حتما روش شاهزاده و نیت ایشان پاک است، اما آیا نیت آنهایی که ایشان میخواهند با آنها همکاری کنند در مورد آینده ایران و ایرانی‌ به همان پاکی است؟ و آیا میشود به آن افراد اعتماد سیاسی ملی‌ کرد؟ پاسخ شاهزاده در قبال این پرسش این است که، با حضور و پشتیبانی شما که خود را میهن‌پرست و میهندوست میدانید، است که میشود جلوی افرادی که با خلوص نیت وارد این حرکت نمیشوند را گرفت.

در اینجاست که مشکل آغاز میشود، چرا که برخی‌ از ما در سی‌ و چهار سال گذشته بار‌ها دیده‌ایم که چگونه حتی با حضور پاک‌ترین فرزندان این سرزمین در تشکیلاتی، کار آن تشکیلات به هزار دلیل به بنبست کشید. چرا که این دشمن، از جاهایی‌ حمایت میشود که میهنپرستان اصولا آن مراکز را دوست مردم ایران نمی‌‌دانند. این مبارزه از روز نخست، یک مبارزه نابرابر بوده است. یعنی‌ اینکه در برابر هر میهندوست مبارز، چند دشمن که از چندین جا حمایت می‌شده قرار داشته.

از این بحث طولانی که بگذریم، حال ...

April 02, 2013 06:31:39 AM
---------------------------

حق

در نا امیدی بسی امیدست پایان شب سیه سپسدست

گویند که تیمور لنگ در نبردی سخت شکست خورد و آنرا شکست نهایی خود در آن جنگ پنداشت. حین فرار و پراکنده شدن لشکریان، به غاری یا شکافی پناه برد تا از دید دشمنش پنهان بماند. در طول مدتی که در آن شکاف بود به مورچه ای خیره شده بود که ذره خوراکی را با خود بسوی بالا و بطرف لانه اش حمل می کرد. هر بار تا نیمه راه یا بیش از آن پیش می رفت، ذره خوراک بر زمین می افتاد. هر بار که این اتفاق می افتاد، مورچه باز به پایین آمده، ذره خوراک را به نیش می گرفت و به بالا و بسوی لانه اش حمل می کرد. گویند تیمور شمرد که مورچه ۵۹ بار ذره خوراک را به بالا و بسوی لانه اش حمل کرد و شکست خورد ولی بار ۶۰ ام پیروز شد و ذره خوراک را با موفقیت به لانه اش برد. گویند که تیمور سماجت و پشتکار و قبول نکردن شکست را از این مورچه آموخت. به بیرون غار یا آن شکافی که در آن پنهان شده بود آمد و لشکریانش را جمع و جور کرد و بسوی دشمنانش حمله ور و پیروز شد.

در مبارزه با جمهوری اسلامی فقط کافیست نیروهای ملی میهنپرست ایران که تعهدی بجز به ایران و به ملت ایران ندارند یکبار پیروز شوند و برای همیشه طومار هم کلیت جمهوری اسلامی کهریزکی، هم هر که ضدایران و ضد ایرانی است، و هم هر که بی کفایت و ناشایست در امر اعمال وظائف ملی خودست را ببندند. ایران را نمی توان با سربازانی که جای ژنرالها نشسته اند نجات داد بویژه که برخی ازین ژنرالها ادای تعهد به تمامیت ارضی ایران و تعهد به یگانگی ملت ایران و ادای لیبرال دمکراسی را در می آورند و وانمود می کنند که سکولاردمکراسی همان لیبرال دمکراسی است!

در پایان، از شخص شاهزاده رضا پهلوی صمیمانه می خواهم که پای خود و خانواده بسیار محترمشان را از این شورای به اصطلاح ملی غیرشفاف و منشور سئوال برانگیز بیرون بکشند بویژه که انتخابات کذایی جمهوری اسلامی در راهست و هر گونه یاس مردم از او و خانواده شان بنفع جمهوری اسلامی تمام خواهد شد. بی اعتبار کردن خاندان پهلوی به مبارزات ما زیانی بزرگ می زند. ارادتمند حق

April 01, 2013 04:22:52 PM
---------------------------

حق

با درو جناب جمشاد گرامی! ما ژنرالهای خوب و بد داریم. یکی از معلومات و تبحرش و ناآگاهی مردم سوء استفاده/خیانت می کند و به کام خود می رسد ولی دیگری و می شود رضاشاه بزرگ و ژنرال دوگل. منظور شما دسته دوم است که در وضعیت وخیم ما طبیعتا تعدادشان کم است. همانطور که گفتید یک سرباز وطن باید ؛واجد شرایط لازم؛ باشد. آن شرائط و طی کردن آن مراحل و امتحانات و ان استعداد برای ژنرال ارتش شدن به آن آسانیها و سر راستی ها که فکر می کنید نیست. من واجد آن شرائط لازم نیستم چون هم خودم و ظرفیتهایم را می شناسم و هم موقعیتی را که در آنم.

من صمیمانه و با نیتی پاک از آقای وجدانی درخواستی کردم، ایشان هم بهمان شیوه بمن پاسخ دادند. منهم پذیرفتم و تمام شد و رفت. نه اصراری و نه بازخواستی و نه بی احترامی ای کردم. این حق و احترام را برای او قائل بودم که با در نظر گرفتن شرائط و موقعیتشان اگر خواستند پاسخی بدهند که دادند و من از ایشان بسیار سپاسگزارم و برایشان و تصمیمشان به غایت احترام قائلم. مثل دو هموطن و دو دوست و دو همکار گپی زدیم و تمام شد و رفت. من درخواست کاندیداتوری از آقای وجدانی نمی کردم اگر که گفتگوی جناب پیرزاده و شهرام همایون پیش از آن رخ داده بود. من ارادت زیادی برای او و نوشتارهایش قائلم چون از او یاد گرفته و می گیرم. در مواردی هم با او موافق نیستم که بیشتر اختلاف سلیقه اند تا اختلاف در اصول. با احترامی هم که برای شما قائلم نه با شما موافقم که من دست کمی از آقای وجدانی ندارم و نه اینگونه مقایسه ها را می پسندم.

پرسیده اید؛.. از نحوه عملکرد و تصمیمات مبهم و غیر شفاف دست اندرکاران درمورد برپایی این شورا بیان داشتید، شرایط موجود فعلا ایجاب نمی کند که به هرنوع کاندیداتوری دراین شورا تن در داد. نه فقط این، بلکه امضای چنین منشوری هم به هیچ عنوان صلاح و منطقی بنظر نمی رسد؛. با توجه به گفتگوی جناب پیرزاده با شهرام همایون چند شب پیش، بیش از همیشه نسبت به این منشور و شورا ناامید شده ام و از مهندسی در انتخاب کاندیداتورها می ترسم! ارادتمند حق

March 29, 2013 11:28:32 PM
---------------------------

جمشاد پرچمشاهی


جناب حق گرامی! پیش از هرچیز با تشکر فراوان از استقبال و تبریکات نوروزی تان، گویند که ژنرال هایی هم که به کشور و ملتشان متعهد و وفادار هستند، خود را سربازان وطن می دانند. درواقع هر سربازی در جامعه باز و دمکراتیک می تواند و این حق را دارد چنانچه بخواهد و واجد شرایط لازم باشد، با طی نمودن دوران و مراحل نظامی، آموزش و صبوری و کسب تجربیات کافی به درجه و مقام ژنرالی هم نائل گردد.

انگیزه پیشنهاد من به شما دررابطه با کاندیداتوری در شورای ملی، حاصل از ترغیب و تشویق شما از هموطنمان جناب وجدانی در همین مورد بود. من فکر کردم که اگر آقای وجدانی از دیدگاه شما لیاقت و شایستگی کاندیداتوری در شورای ملی درحال شکل گیری، را دارند، خود شما نیز به باور من با خصوصیات و توانایی های مشابه دست کمی از ایشان ندارید. لیکن بنا به توصیفی که درنظر اخیرتان از نحوه عملکرد و تصمیمات مبهم و غیر شفاف دست اندرکاران درمورد برپایی این شورا بیان داشتید، شرایط موجود فعلا ایجاب نمی کند که به هرنوع کاندیداتوری دراین شورا تن در داد. نه فقط این، بلکه امضای چنین منشوری هم به هیچ عنوان صلاح و منطقی بنظر نمی رسد.آیا منظورتان را درست فهمیدم؟ تندرست و شادکام باشید.

March 28, 2013 05:08:21 PM
---------------------------

حق

جمشاد خان گرامی، ضمن خوشامد و تبریکات نوروزی مجدد بشما، من از آغاز همیشه گفته ام که من سربازم مثل اکثریت هر جامعه ای. هر جامعه ای ژنرالهای بالقوه خود را دارد که تعدادشان کمتر از نیم درصد جامعه است. نه من می توانم نقش ژنرال را بازی کنم و نه آنها باید به نقش سربازی تن در دهند. داریم کسانی را که در قامت ژنرال حضور همیشگی دارند و از آنان بعنوان اندیشمند و دگراندیش و فعال سیاسی و و و یاد می شود. من از این دسته همه فن حریفان نیستم، دوست عزیز. من فقط یک سرباز بودم و هستم که بدنبال ژنرابهای شایسته می گردم تا در کنار و پشت شان رکاب بزنم. شناسایی این ژنرالها از عهده من تا حدودی برمی آید. یعنی مثلا من کفاش نیستم ولی تفاوت بین کفش خوب و بد را می فهمم. منشور پیشنهادی و نحوه کاری شان مثلا نحوه کاندیداتوریشان برایم همان کفش و کفاش بدست. من نمی توانم به منشوری تعهد بسپارم که قبولش ندارم و شرط شرکت هم باورمندی به این منشورست. منشوری که پشت درهای بسته بدون مشارکت مردمی نوشته و ارائه شد. کل این برنامه و تا به آخرش بنظر من کاملا ناشیانه و بعمد ناشیانه انجام شده و از دل آن چیزی بهتر از شورای ملی! سوریه و شورای ملی! لیبی در نخواهد آمد. هیچ روشنگری ای درباره ماده به ماده این منشور نشده تا مردم با اطلاعات کافی در دست امضائش کنند. اینگونه رفتار دمکراتیک نیست و پوپولیسم و مردمفریبی محض است همانطور که هیتلر از این طریق دمکراتیک! و جمهوری اسلامی از همین طریق دمکراتیک! سر کار آمدند و دیدیم چه شد و در لیبی و عراق و افغانستان کنونی شد و در سوریه خواهد شد. تا دیشب خیال می کردم که جلسه های بسیاری در رابطه با منشور پیشنهادی انجام خواهد شد ولی الان حس می کنم در یک آخر هفته در پاریس قرارست مهر تایید به ان بزنند و امضاء جمع کنند تا دمکراتیک! جلوه اش دهند و بر اساس خرد جمعی! نحوه کاری این شورات تاکنون بسیار شک برانگیز برایم بوده و من حاضر نیستم دیگر حتی از کسی بخواهم که خود را کاندید کند. راههایی برای انداختن این شورا روی ریل هنوز هست ولی کو گوش شنوا!؟ سپاس

March 28, 2013 03:15:15 PM
---------------------------

جمشاد پرچمشاهی


جناب حق گرامی،

با درود و بهترین آرزوهای سال نو، شما و من گرچه به لحاظی اختلاف نظر داشته و در برخی موارد همعقیده نیستیم (درعین حال تصور می کنم و امیدوارم که "همعقده ای" نباشیم) ولی باوجود این، من شخصا شما را از نظر صراحت و شجاعت قلم و کلامتان، و از همه مهمتر، خوی قوی میهن پرستانه تان، برای کاندیداتوری و احراز عضویت فعال در رأس کمیته شورای ملی، شایسته و کارآمد تلقی می کنم کما اینکه بویژه دررابطه با همان اصل یازدهم مورد بحث منشور، نیاز مبرم به مقاومت محکم و استدلال کافی درزمینه متقاعد ساختن افرادی یا همان "کسان" داریم و خواهیم داشت.

شما به دفعات مکرر در نظرات و بخشهای مختلف، استواری و پافشاری تان را درمورد نکات مبهم این منشور پیشنهادی و اصول سئوال برانگیز آن اظهار نظر نموده و به پیامدهای منفی و مضرات ناشی از تدوین و اجرای اصول و بندهای الحاقی آن اشاره داشتهاید. اما به نظر می رسد که از این طریق گوش شنوایی وجود ندارد یا دارد لیکن ترتیب اثری به آن داده نمی شود. بهمین جهت ضروری بنظر میرسد که افرادی چون شما و جناب وجدانی و یا کاوه پزدانی دست به دست یکدیگر داده و با شرکت مستقیم و گفتگو و مذاکرات رودررو با همان "کسان" بمنظور خلل در پیشبرد مقاصد شوم و مخرب برخی از آنها قد علم کنید و نگذارید که عده ای دستچین شده اقدامات ضد ملی و سودطلبانه برای منافع شخصی خود، بقول جناب وجدانی، گود و میدان کارزار را به تنهایی در دست خود قبضه کنند. موفق و موید باشید.

March 27, 2013 04:30:45 PM
---------------------------

حق

با درود خدمت وجدانی گرامی، متاسفم که شما خود را مناسب کاندید شدن نمی دانید چون بنظر من شما شجاعت و قدرت کلام و شیوایی سخن را در چنته دارید. بهرحال شاید در آینده و در مراحل دیگر و مراحل بعدی احساس آمادگی کنید و اقدام نمایید!

در پایان پاسختان نوشتید:- در ثانی مطمئن باشیم چنانچه وارد گود شویم و خود نیز میدان دار گردیم و اما نتوانیم جلو تصویب آن اصول کذائی را بگیریم به احتمال قریب به یقین از بیرون از گود و میدان نیز نخواهیم توانست و مغرضین کار خود را راحت تر و بدون مزاحمتی انجام خواهند داد. آیا اینرا میخواهیم؟

دقیقا همینطورست! امیدوارم که میهنپرست ترین ایرانیان سرشناس و سازمانها و احزاب خود را کاندید کنند و کاندید معرفی کنند چون هر چه تعداد اینان بیشتر باشد نیروهای ضدملی کمتر می توانند ضربه و صدمه بزنند و بر ضد منافع ملی و حیاتی ایران عمل کنند. در ضمن هواداران شاهزاده اگر در این موقعیت حساس او را تنها بگذارند ما سرشناس ترین و محبوبترین شخصیت سیاسی را از دست خواهیم داد. نباید گذاشت که او را بیخود بدنام کنند و بکل مبارزات ما صدمه ای جبران ناپذیر بزنند. باید وطنپرستان ایرانی صرفنظر از اختلافاتشان با او، بگونه ای در این شورا حضور داشته باشند که هیچ ماده ای در منشور نهایی کوچکترین لطمه ای به منافع ملی و حیاتی ایران نزند. این منشور اساس آن قانون اساسی ای خواهد بود که قرارست در مجلس موسسان تدوین گردد. شفافیت در اصول منشور ملی ایران و منشوری که فقط و فقط در راستای منافع ملی ایران باشد باید مدنظر وطنپرستان ایرانی باشد و نه رضایت خاطر این و آن فرد یا گروه خودمحور. مردم از منشوری بطور گسترده استقبال خواهند کرد که هویت ایرانی و منافع ملی ایران را در بر داشته باشد. مردم با فانوس بدنبال بانیان چنین منشوری می گردند.

با شما در مورد گود و میدان کاملا موافقم و حرفتان واقعا بموقع و بجا بود. این درست کاریست که انگلیسی ها هم می کنند و می گویند با حضور خود، در روند امور اعمال نفوذ کرد. این یکی از رموز موفقیت شان است. با سپاس

March 26, 2013 09:53:12 PM
---------------------------

وجدانی


هموطنِ گرامی جنابِ حق!

ضمن سپاس و تشکر از توجه شما از بابت صرف وقت و خواندن نوشتار اینجاب که انتشار آن در چنین شرایطِ حساس و سرنوشت ساز برای همۀ ما ایرانیان، بی فایده نیست، بسیار خوشال خواهم بود اگر بتوانم به پرسشهای هموطنی همانند شما پاسخهای درخوری بدهم. قبل از هر سخن و حرفی باید خدمتتان عرض کنم بمحض اینکه وجدانی دریابد و بتواند به خود ثابت کند که دارای آن مشخصات، صفات و شرایطی است که برای سایرین تجویز میکند بی درنگ جهت شرکت نمودن و کاندید شدن خویش اقدام نموده و از طرفداران وفادار و پر و پا قرصی همانند شما تقاضا خواهد که که به او رأی بدهند. ولی متأسفانه حداقل آن شرایطی که در همین آخرین مطلب خویش بر آنها تأکید نموده را ندارد فلذا از کاندیدا شن معذور است. و اما اینکه لطف نموده و پرسیده اید «آیا می شود کاندید شما بدون اینکه مثلا اصل ۱۱ منشور پیشنهادی را قبول نداشت و از درون در صورت انتخاب شدن آنرا تغییر داد؟ دوم، آیا سعی در تغییر اصل ۱۱ از درون، کاندیدا را دچار مشکل نمی کند که چرا کاندید شد وقتی به تمام اصول در منشور باورمند نبود؟» در پاسخ به این پرسشتان باید به یک امر بینهایت مهمی که همان "آزادی عمل" است و شخص شاهزاده رضا پهلوی از امضاء کنندگانِ منشور پیشنهادی وقتی که میگویند اگر در این روند اصول دموکراسی رعایت نشود تحمل ننموده و خود را از جریانِ آن خارج خواهد کرد، (نقل به مضمون) از این حربه به نحو بسیار خوبی استفاده مینمایند چه مانعی وجود دارد که دیگر کاندیداها نیز همین کار را انجام بدهند و نگذارند دغل کاران به مقصودشان برسند؟ در ثانی مطمئن باشیم چنانچه وارد گود شویم و خود نیز میدان دار گردیم و اما نتوانیم جلو تصویب آن اصول کذائی را بگیریم به احتمال قریب به یقین از بیرون از گود و میدان نیز نخواهیم توانست و مغرضین کار خود را راحت تر و بدون مزاحمتی انجام خواهند داد. آیا اینرا میخواهیم؟

March 26, 2013 10:17:28 AM
---------------------------

حق

با درود خدمت آقای وجدانی گرامی و سپاس بابت این نوشتارتان که حاوی نکات بسیار در خور توجه و تاملی است. با اجازه تان، چند پرسش برایم پیش آمده که امیدوارم با پاسخهایتان روشن شوم. آیا می شود کاندید شما بدون اینکه مثلا اصل ۱۱ منشور پیشنهادی را قبول نداشت و از درون در صورت انتخاب شدن آنرا تغییر داد؟ دوم، آیا سعی در تغییر اصل ۱۱ از درون، کاندیدا را دچار مشکل نمی کند که چرا کاندید شد وقتی به تمام اصول در منشور باورمند نبود؟ آیا من می توانم مثلا از طریق این سامانه از شما یا دیگران بخواهم که کاندید شوید یا بپرسم که آیا خیال کاندید شدن دارید یا نه؟ پیشاپیش سپاسگزارم.
ارادتمند، حق
پاینده ایران یکپارچه و ملت یگانه ایران

-----------

با درود و شادباش های نوروزی خدمت گرامیان شیر و خورشید و تاج، همایون، کشکساب و جمشاد. نوروزتان خجسته باد و هر روزتان نوروز باد.

March 25, 2013 11:58:23 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites