حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
خودکشی سیاسی
بهمن زاهدی

April 08, 2013

دوشنبه 19 فروردین 2572 = April 8, 2013

 

چندین بار شنیده‌اید که می‌گویند: «من یک مبارز سیاسی هستم ولی در هیچ گروه، دسته و حزب سیاسی نمی‌خواهم عضویت داشته باشم!» اینگونه افراد به تک محوریِ بودن خود افتخار می‌کنند و در هر نشست سیاسی جایگاه خود را طلب می‌کنند و راه را بروی گروه‌های متشکل شده می‌بندند و با این شاخصهِ خود کسب اعتبار سیاسی کرده و در رسانه‌های بیگانگان در صف اول تفصیرگران قرار می‌گیرند و خود را صاحب نظر سیاسی می‌پندارند.


دو علت عمده خودکشی، تنهایی و دل نبستن به آینده می‌باشد، که افراد را از ادامه زندگی ناامید کرده و بدرود گفتن به زندگی را تنها راه‌حل زندگی خود تشخیص می‌دهند. خودکشی سیاسی ولی در کنار منفرد بودن شخص سیاسی، دلایل بیشتری دارد که باید با آنان روبرو شد و دلایل اصلی خودکشی سیاسی افراد را در آنجا جستجو کرد، مانند منافع شخصی، کمک مالی بیگانگان، نداشتن آگاهی کافی و غیره.. یک جمع سیاسی خود‌کشی سیاسی نمی‌کند، چون افراد متشکل کننده آن جمع، هرکدام به نوعی دیگری می‌اندیشند و در گفتگوها با ابعاد مختلفی مسئله سیاسی را می‏نگرنند و با آن آشنا می‌شنود که ره‌گشا هستند.

چندین بار شنیده‌اید که می‌گویند: «من یک مبارز سیاسی هستم ولی در هیچ گروه، دسته و حزب سیاسی نمی‌خواهم عضویت داشته باشم!» اینگونه افراد به تک محوریِ بودن خود افتخار می‌کنند و در هر نشست سیاسی جایگاه خود را طلب می‌کنند و راه را بروی گروه‌های متشکل شده می‌بندند و با این شاخصهِ خود کسب اعتبار سیاسی کرده و در رسانه‌های بیگانگان در صف اول تفصیرگران قرار می‌گیرند و خود را صاحب نظر سیاسی می‌پندارند. گویی که بدون آنان کشور از بین رفته است و ناجی فردای ایران، این تک افرادی هستند که خود را بزرگتر و فریخته‌تر از دیگران می‌انگارند. در هیچ‌کدام از تشکیلات منظم سیاسی، جایگاهی که در خور شخصیت بارز آنان باشد وجود ندارد! برای آنان احزاب افیون جامعه هستند و تنها آنان هستند که از حقوق شهروندی خود حق استفاده کردن دارند. رهبرانی که راه خود را پیدا نکرده‌اند ولی رسالت رهبری همگان را در خود جُسته‌اند!

به علت عدم استفاده از خرد‌جمعی و متکی بودن بر باورهای شخصی، اندیشه در اینگونه افراد راهی برای تکامل خود نمی‌یابد و در زندان انفرادی درونی فرد هر روزه بر این باور که او بیشتر از دیگران شعور دارد و این دیگرانند که باید بر او سجوده کرده و او را انسان برتر برشمارند پُر رنگتر شده و تا بدان جا پیش می‌روند که دیگر برگشتی برایشان امکان‌پذیر نباشد. این منفردین سیاسی هستند که خود را بصورت کالا به بازار سیاست معرفی می‌کنند و بر هیچ اصولی پایبند نیستند و برای حیات سیاسی خود از همه چیز و حتا شخصیت و هویت خود گُذر می‌کنند.

هنگامی که این منفردین سیاسی در صدد بوجود آوردن تشکلی می‌شوند، آن رگ خود رای بودنشان، دیگرانی را که می‌خواهند متشکل بشوند، دل آزرده کرده و در آخر باز به همان ذات منفرد بودن خود بر می‌گردنند. در این چند سال اخیر چنین سازمان سیاسی بوجود آمده‌اند و یا در حال زایش دیر وقت خود هستند که مشکل اصلی‌شان عدم هماهنگی در هدف جمعی و کسب مقام خلاصه می‌شود و در کوتاه مدت از بین رفته‌اند و یا خواهند رفت، ولی زخمی را که بر پیکر اپوزیسون فلک‌زده ایران می‌زنند را دیگران و نه خود آنان باید مرحم بزنند. بهترین مثال در این مورد اتحاد جمهوری‌خواهان می‌باشد که با بیش از هفت صد نفر شروع به کار کرد و اکنون کمتر از پنچاه نفری نمانده‌اند که به غیر از دعواهای درونی خود و فلج کردن جمهوری‌خواهان واقعی کاربُردی دیگری ندارند. با هجوم اصلاح‌طلبان جمهوری‌اسلامی به غرب اتحاد جمهوری‌خواهان دیگر نه سرنگونی‌خواه هست و نه جمهوری‌خواه، بلکه بازچه‌ای شده‌اند در دست عوامل جمهوری‌اسلامی برای ادامه حیات ولایت فقه.

آینده را در اکنون دیدن و یا اکنون را فدای آینده کردن از خصلت کسانیست که خودکشی سیاسی خود را بهترین راه حل موجود برای همگان برمی‌شمارند. یکی می‌‌نویسد که ایرانی بودن برایش افتخاری نیست و دیگری مانند ژنرال‏های انگلیسی بعد از جنگ جهانی اول که با خط‌کش مرزهای عراق، اردان، سوریه، کویت و عربستان صعودی را بروی تکه پاره‌های عثمانی می‌کشیدند، استان‌های ایران را کشورها و ملت‌های مستقل می‌نامند و حتا نام آنان را به دلخواه خود (بستگی به هزینه وصول شده دارد) تغییر می‌دهد و به ایران لقب «ایلات متحده ایران» می‌دهد. اینگونه منفردین سیاسی هیچ‌گاه به کسی هم پاسخگو نیستند که چگونه این راه‌حل‌های سیاسی به آنان الهام شده است. برای آنان ایران کالایست برای فروش و آنان صاحبان کالا!

دیگرانی هم وجود دارند که تا دیروز هیچگونه فعالیت سیاسی نداشته‌اند و به یکباره مانند امام زمان ظهور کرده‌اند و در رسانه‌ها، نه خاطر فعالیت خودشان بلکه بعلت شهرت صاحب‌کارشان، کسانی را که بعد از انقلاب اسلامی زندگیشان را برای آزاد کردن ایران بر باد داده‌اند به مسخره گرفته و اعلام موجودیت می‌کند و می‌فرمایند، تا امروز کسی مانند او فعالیتی برای آزادی ایران نداشته و اوست که ناجی حقوق بگیریست که تازه از راه رسیده و همگان را واجب است که بسوی او سجاده کنند. این منفردین تازه از راه رسیده حتا اگر یک ریال هم برای آزادی ایران از جیب مبارکشان خرج کرده بودند باز می‌شد که به آنان اعتمادی بخشید.

مرگ سیاسی این افراد با اینکه بر پیکر اپوزیسیون ایران ضربه خواهد زد، ولی بهترین راه‌حل سیاسی برای آینده کشور می‌باشد. باید خوشحال باشیم که این افراد که توانائی دیکتاتور بودن را در خود کشف کرده‌اند هر چه زودتر ماهیت اصلی و انکار‌ناپذیر خود را به همگان نشان دهند. ایران بدون آنان زودتر و راحتتر از جمهوری‌اسلامی گُذر خواهد کرد. به آنان باید فهمانید که «ما برای جایگزین کردن دیکتاتورها» به میدان مبارزه نیامده‌ایم.

هرگاه که طبل جنگ به صدا در می‌آید، هستند کسانیکه در آروزی به قدرت رسیدن بوسیله نیروهای نظامی بیگانگان به خود‌کشی سیاسی دست می‌زنند و چهره بی‌نقاب خود را در همان رسانه‌هایی که آنان را بزرگ کرده‌اند، به نمایش می‌گذارند. سیاست میدان اندیشدن برای آینده می‌باشد و نه میدان رقابت بر سر به قدرت رسیدن.

آینده بدون هدف، مرگ زمان است. خودکشی‌ سیاسی امروز قدرت‏طلبان را باید به فال نیک گرفت! چه بهتر که امروز دریابیم که اهداف آنان چیست تا در فردای ایران حسرت ناآگاهی امروزمان را نخوریم.
برای کسانیکه دست به خودکشی سیاسی می‏زند، نباید اشکی ریخت، بلکه باید لبخندی بر حماقتشان زد.

---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

یزدان پرست

با درود
نوشتار بسیار پخته و معناداری بود،اما نباید فراموش کرد که در چهره شدن بسیاری از این افراد احزاب و سازمانهای سیاسی قدیمی و شخصیت های اپوزیسیون نقش داشتند!! و امیدوارم که در آینده شاهد تکرار آن نباشیم یا ضریب خطا را به حداقل برسانیم! این درست که اینها پس از مدتی از لحاظ سیاسی میمیرند و به دست فراموشی سپرده میشوند اما این فرصت طلبان و به زعم من اوباش سیاسی مانند قارچ سمی دوباره سبز میشوند! به امید آنکه از حداقل خودمان عامل پروراندن نباشیم.
در پایان خوشحالم که در حزب مشروطه ایران(لیبرال دموکرات) و در فقدان مرحوم دکتر داریوش همایون،بهمن زاهدی با مواضع صحیح و قلم تند و البته توانایش هست! این را باید به فال نیک گرفت.
از ما گفتن!
پاینده ایران
یزدان پرست

April 10, 2013 03:30:22 AM
---------------------------

عرفان

درود بر اقای زاهدی گرامی
به نکته بسيار مهمی اشاره فرموديد که متاسفانه نشان از ضعف و عقبماندگی سياسيون قيم ماب ما دارد و جهان سومی بودن ما را اثبات میکند.
در جوامع دموکراتیک و پیشرفته پرنسيب و کاريزمای هر شخصی در سياست در قالب حزب و سازمانی که در ان فعاليت میکند تعريف ميشود. مسلما اگر غير از اين باشد و فرد تک محوری پيشه کند و صاحب منصب و قدرتی بشود عين ديکتاتوری خواهد بود.
لذا از اين سخنان سخيف و تاسف باری که عدم حضور در احزاب و يا سازمان ها را افتخار ميدانند چيزی جز نپختگی و عقبماندگی نميتوان يافت. اميدواريم نسل اينده ايران و فردای ازادی دريچه ای نو به روی سپهر سياسی ايران زمين بگشايد و بيخردان را کنار بزند.
واقعا در تعجبم چگونه این همه مدت زندگی در جوامع دموکراتیک و مدرن تاثیری بر روی اینها نداشته.
پاينده ايران

April 09, 2013 08:03:22 PM
---------------------------

ايرانی

بهمن خان گرامي، دوست نازنين، با درود
درست در همين نقاط عطف تاريخی است که سره از ناسره مشخص می شود. اگر امروز شورشيان سال ۵۷ متهم هستند که هيولای خمينی را به درستی نشناختند (مردم عادی را عرض می کنم نه آنها که با سازمان سيا همکاری کردند و دست بوسی نمودند و مجاهد کبيرش ناميدند و ساير اذناب!) عدم توجه به همين نکات مطرح شده توسط شما در برهه های حساس تاريخی است. برخی خودکشی های سياسی نيز از اساس بی منفعت نيست، حکمت آن شناخت افراد ملی واقعی و فرصت طلبان سیاسی است، افراد ملی برای ایران جان می دهند، اما برای فرصت طلبی سیاسی خودکشی نمی کنند.
پاینده ایران


--------------------------
با دورود،

مشکل که نوشته بودید بر طرف شد.

ارادتمند
بهمن زاهدی

April 09, 2013 10:42:54 AM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites