اگر بخواهیم این روزها را با روزهای بلافاصله پس از انتخابات و تظاهرات چند میلیونی مقایسه کنیم، در این که 13 آبان در ظاهر «بی رونق» بود شکی نیست. اما... در معنا اصلا هم بی رونق نیست. شاید کمیت آن چندان زیاد نباشد اما عمق آن بی انتهاست.
1- برای تماشای بهتر این «بی رونقی» بهتر آن است که خود را تنها یک سال به عقب بکشیم. سال پیش درست در همین موقع، اگر میشنیدید که عده ای از مردم از دانشجو گرفته تا مردم عادی، چیزی حدود مثلا 200 نفر بیرون آمده و بر علیه سیاستهای دولت و به اعتراض به حکومت تظاهرات میکنند حیرت نمیکردید؟ حیرت نمیکردید اگر میشنیدید این عده فریاد میکشند؛ خامنه ای قاتله ولایتش باطله؟
و تعداد تظاهر کنندگان دویست نفر بسیار بیشتر بود. هزاران بودند. هزاران در تبریز، هزاران در تهران. هزاران در..
نباید این تظاهرات را دست کم گرفت. بسیار هم موثر و بزرگ است. البته بسیار مطلوب تر است که مردم بازهم میلیونی بیرون بیایند. اما آن کار شده است. میلونها نفر بیرون آمدند و امری را که قبلا هم مسلم بود علنا نشان دادند که این رژیم را نمیخواهند. نیازی نبود که آن سه میلیون مردم تهران حتما فریاد «مرگ بر جمهوری اسلامی» میکشیدند. بدون بیرون آمدن آن سه میلیون هم کسی در این دنیا نیست که نداند که مردم ایران به چیزی کمتر از مرگ این رژیم راضی نیستند. این را خود رژیم بهتر از هرکسی میداند.
آن سه میلیون تا اطلاع ثانوی عافیت را می طلبند و این طبیعی است. همیشه در جوامع عده ای هستند که پیشرو هستند. امروز روز پیشروهاست. آن سه میلیون در روز مقرر بیرون خواهند آمد و تعداد شان به 70 میلیون بسیار نزدیکتر خواهد شد.
2- آنچه امروز مهم است تداوم این حرکات است. تداوم مخالفت با رژیم. تداوم شعارهای و مطالبات دمکراتیک. اگر بخاطر داشته باشیم، در آغاز این حرکتها، بسیاری، از جمله این نگارنده عقیده داشتیم که حیف است که این حرکت زود به انجام برسد.ا ضرر چنین سقوط سریعی جا نیافتادن مطالبه اصلی در اذهان جامعه است. تنها با گفتن اینکه ما به دمکراسی معتقد هستیم کسی دمکرات نمیشود. اما تکرار و تکرار و اندیشیدن و بحث کردن پیرامون موضوع، و اینکه بارها و بارها، ماهها و ماهها در ذم دیکتاتوری سخن گفتن و عمل کردن به گفته ها و تمرین دمکراسی در زمان دور بودن از قدرت است که مفهوم دمکراسی را در افکار و و روح مردمان جا میاندازد.
کمتر کسی است که سی سال اخیر را تجربه کرده باشد و عقیده نداشته باشد که مردم ایران سال 1357 برای یک انقلاب دمکراتیک هنوز آماده نبودند. امروز اما تفاوت دارد.
3- آیت الله وقیح، علی خامنه ای بار دیگر چشم در چشم جامعه دوخت و خود را به آن راه زد. محمود وحید نیا دانشجوی شجاع از برخورد صدا و سیما در رابطه با انتخابات و اینکه حقیقت را نگفته انتقاد کرد و اشاره کرد که علی خامنه ای مسئول این رسانه است.
اما علی خامنه ای وقیح، در مقابل تمای آن جمعیت خودش را به آن راه زد و معنای دیگری از سخن فرد منتقد را بازگو کرد. او گفت که او نیز از عملکرد صدا و سیما ناراضی است و صدا و سیما پیشرفتهای کشور را باز گو نکرده است. در مقابل چنین فرد وقیحی این بار باید با سخن گوشش را گرفت و کشید که؛ جناب ولی فقیه؛ ما در شهر بودیم و شاهد بودیم که سه میلیون ایرانی در مخالفت شما و دولت شما تظاهرات میکردند اما صدا و سیمای جمهوری ای که شما مسئولیتش را دارید وقایع را برعکس و به گونه ای نشان میدهد که گویا مردم هوادار شما و دولت منتصب شما هستند.
4- بار دیگر خامنه ای سخن قبلی خود را تکرار کرد که به موسوی و کروبی ساعاتی پس از اعلام انتخابات تلفن کرده و به آنها گوشزد کرده است که دست از اعتراض شان بردارند زیرا اگر این وضعیت ادامه پیدا کند کنترل کار از دست آنها خارج خواهد شد و مخالفین نظام «سوء استفاده» خواهند کرد. او در این رابطه به شعارهای مخالفان اشاره کرد اما به مزمون این شعارها که مرگ بر روسیه و نگفتن مرگ بر اسرائیل و آمریکا بود اشاره نکرد. حق با علی خامنه ای است. در حقیقت او میخواهد بگوید که اگر بخواهید آزادی بدهید روزی رژیم جمهوری اسلامی سقوط خواهد کرد و نه تنها من بلکه خود شماها و دیگر اصلاح طلبان را مردم در مقابل دادگاه خواهند نشاند.
بخشی از این سخن صحیح است. مسلما مردم دارند از کروبی و موسوی سوء استفاده میکنند که به مطامع برحق شان که همانا سقوط جمهوری اسلامی است برسند و این هیچ ایرادی ندارد. اما در اینکه مردم عده ای از اصلاح طلبان را بخواهند محاکمه کنند جای حرف است. البته پته بسیاری از کسانی که امروز به سوی مردم باز گشته اند بهرحال روی آب ریخته خواهد شد. اما اشکالی هم در این نیست.
جامعه ما به این تجربه ها نیازمند است.
و در پایان اینکه این بسیار خوب است که سقوط این رژیم یکی دو سالی و حتا سه سال بطول بکشد. اینجوری گذار از جمهوری اسلامی به نظامی دمکرات آرام تر، سنجیده تر و دانسته تر و کم ضرر تر انجام خواهد شد. لذا میتوان نتیجه گرفت که اگرچه سقوط هرچه زودتر رژیم لذت بخش است، اما سقوط دیرتر و سنجیده ترش مطمئن تر است.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|