هرگاه سنت به صرف پیری اش ارزش باشد، سنت شکنی ارزش است. به گونه معمول، وابستگی به فرهنگی دست خورده از سوی آلایندگان فرایافت گیتیانه و کنون باور زردشتی، جهان را به کام جوانی ناپخته و مومن به ایمانش تلخ خواهد گرداند، اگر اذعان به "نمی باید" ِکرداری کند که پیش تر خود نهاد اش بوده است.
در اوج خامی آموخته ام به جهت پرهیز از اعتراف به اشتباه، سبب را در ناتوانی و
نا سزاواری آنان که در هنگام دست خوردگی های فرهنگمان رسالت پاسداری از آن را داشته اند و باخته اند، و یا اعتراض به دیگرسو یعنی شبیخون گران در برهه ای از تاریخ که دستمان نسبت به آن کوتاه است، نجویم. در ازای آن سنت بشکنم، خویشتن را مسئول بدانم و از نادرستی رفتاری که انجام گرش بوده ام از همگان پوزش بخواهم.
باورمندان به هر باور و اندیشه و عادتی (!) – منظورم عادت پیشگان است- و مدعیان هر ادعایی روادار سخنگویی و دفاع از آنانند و مخالفین روادار مخالفت. روش ابراز این مخالفت، تایین کننده ی – و نه یگانه تایین کننده- وابستگی به لایه ای است که مخالف ( و یا معترض)، آن را شامل خود و یا دست کم خود را کوشا برای عضویت در آن جامعه می داند. برپای چنین سنجه ای، آنچه این جانب در مراسم نشست رسانه ای و سخنرانی آقای اکبر گنجی در استکهلم انجام داده ام مرا در مجموعه ای تعریف می کند که گریز و برون رفت از آن الزامی از ملزمات رسالتی است که برای خود قائل ام.
افزوده بر آن، از اینکه آن رفتار، که ایدون دوست اش نمی دارم برای برخی از عزیزانم چون هموندان مسئول در حزب مشروطه ایران و شاهزاده رضا پهلوی را که در آن ماجرا کاملا بی نقش و نا آگاه بوده اند، دردسر آفرین بوده و ناروا آنان را در معرض انتقاد، اعتراض و گلایه ... قرار داد، بسیار متاسفم. من می کوشم که هوشیارانه پیرو مرامی باشم که به من می آموزد اندیشه مندی کنش گرا و نه معترضی که فعل اعتراض ، ریشه حیات اش را آبیاری می کند باشم.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|