این روزها در حزب ما میان هموندان حزبی که سالها در کنار یکدیگر مشغول به مبارزه فرهنگی – سیاسی با جمهوری اسلامی بودهاند بحثی در مورد اضافه کردن پسوند یا پیشوند " لیبرال دموکرات " به نام حزب درگرفته است که چه از نظر دید درونی ( حزب ) و چه از نظر دیدگاه برونی ( دگراندیشان) بسیار مهم است.
عدهای از هموندان محترم همراه با رایزن و استاد گرامی ما بر این عقیده هستند که چون ما خط مشی و عمل کردمان در طی این سالها چیزی جز لیبرال دموکراسی نبوده و اصولا تمامی منشور حزب دلالت بر این امر میکند، پس چرا به نام خود صفت لیبرال دموکرات را اضافه نکنیم و تاکید دارند که نام مشروطه باقی خواهد ماند و فقط کمی جرأت لازم است تا آنچه که انجام میدهیم اسمش را هم برروی خود بگذاریم.
عده دیگری از هموندان بدون پشتیبانی رایزن و استاد گرامی ما، همان دلایلی را عنوان میکنند که گروه دیگر به آن اشاره دارد ولی با نتیجهگیری برعکس. به این معنی که این گروه مدعیاند ما در طی تمام این سالها چه درحیطه عمل، پندار و یا گفتار چیزی جز لیبرال دموکرات نبوده و با تمام قوا در رواج دمکراسی لیبرال در برون و درون حزب تلاش نمودهایم. اینان نیز به منشور حزب که سراسر آن با یک نظام لیبرال دموکرات همخوانی دارد استناد نموده و اظهار میدارند، ضرورتی به تغییر نام نیست زیرا منشور ما که در واقع کارت ویزیت ما و حزب است در تمام زمینه و پس زمینهاش نشان دهنده این نام است «آفتاب آمد دلیل آفتاب» . و اضافه میکنند برای باقی ماندن بر سر موضعی که هستی و به آن عقیده داری که بسیار هم پسندیده هست، فقط کمی جرأت لازم است.
اما مشکل کجا است؟ بنظر من که مخالف پیشنهاد اضافه کردن پسوند یا پیشوندی به نام حزب هستم این است: گروه اول بیشتر نگران دیدگاه خارجی و بیرون حزبی هستند تا دلنگران هموندان خودشان و اینجا چند سوال پیش میآید، ما کلا چه چیزی را میخواهیم ثابت کنیم! چه بخودمان و چه به دیگراندیشان؟ آیا میخواهیم اسم و رسم بر خودمان بیافزاییم؟ یا میخواهیم آن نگاه " بیرونی " را از خودمان خشنود کنیم؟ (نمونهاش را که هرچه انجام دهیم آن نگاه تغیر نخواهد کرد، در مقاله آقای کشگر میتوان یافت. برای مطالعه به سایت تلاش مراجعه نمایید.) یا میخواهیم مسیر مبارزه را هموارتر کنیم تا دیگران هم به ما بپیوندند؟ یا بقول دوستان نگاه درون را ( ایران ) بیشتر بخودمان جلب کنیم.
تا آنجایی که من هموندان حزب را میشناسم، همه ما از بالا تا پایین با صداقت در عین حفظ عقیدهمان در پیشبرد حزب فعالیت کردهایم. ما در طی این سالها خانوادهای شدهایم که هدف و مقصدش را بخوبی میداند و میشناسد. ما در این مدت بزرگترین وظیفه خود را که جدا کردن سلطنت طلبی از مشروطه خواهی بوده اگر نه صد در صد اما بطور یقین هشتاد درصد انجام دادهایم. بقول آقای همایون " هر مشروطه خواهی سلطنت طلب است اما هر سلطنت طلبی مشروطه خواه نیست " و ما ثابت کردیم که مشروطه خواه هستیم و من مطمئن هستم که باقی خواهیم ماند. به این ترتیب بنظر من اگر به دنبال اسم و رسم هستیم بهترین آنرا در تاریخ ایران برای خودمان و نهاد پادشاهی به ثبت رساندهایم.
بطور کلی اسم تعیین کننده خاصی نیست . بعنوان مثال میتوانم نام حزب توده را بیاورم که برای بسیاری از ما آشنا است. نامی بسیار زیبا, در برگیرنده تمام اقشار یک جامعه – توده مردم از بزرگ و کوچک در این نام جمع شدهاند،اما اینها با این نام زیبا چه کردند؟ تاریخ را خودتان بهتر میدانید! از این قبیل نامها بسیار است. فقط کافی است نگاهی به اسامی سازمانهای اپوزیسیون بیاندازیم، کدامشان به اندازه ما در حزب مشروطه ایران سعی بر رواج اصول لیبرال دومکراسی داشته اند. حتا همین جمهوری اسلامی کجایش جمهوری و کجایش اسلامی است.این ها فقط نام و اسمی هستند که دیگران بر روی خودشان می گذارند و تعریف میکنند. تفاوت عمل از زمین به آسمان میرسد . اما ما میگوییم حرفمان همان است که عملمان و عملمان همان است که منشورمان میگوید . اگر این راه و روش نگاه بیرون را از ما خشنود نمیکند که مثالش همان مقاله چند روز پیش آقای کشگر است, چرا ما باید خود را تغییر بدهیم؟ بقول ایشان و مانند ایشان، ما هرچه بگوییم برای اینها همان سلطنت طلب هستیم ! خوب باشیم ! کسانی که فقط اسم را نگاه میکند و بر اساس آن تصمیم میگیرد بگذارید در همان تاریکی خودشان باقی بمانند. سی سال پیش هم همین افکار فقط به نام جمهوری نگریستند و اسلامیش را نخواستند ببیند. از طرفی جامعه ایرانی فقط از اینها تشکیل نشده. اصولا چپ ایران مشروعیت وجودیش را از مخالفت با اصل پادشاهی گرفته و همچنان ادامه میدهد حال چه فرقی برای این دارد که من مشروطه خواه باشم یا مشروطه خواه لیبرال دموکرات و یا سلطنت طلب دوآتشه. به یقین فراوانند کسانی که ما را بر اساس کارمان میسنجد و تعدادشان بسیار بیشتر از این قبیل افراد و افکار هست. از طرف دیگر ما بر سر یک اصولی گرد هم جمع شدهایم و تا به اینجا آمدهایم. آنچه خوبان همه دارند ما یکجا داریم. تمام برجستگیهای خوب دموکراسی در نام مشروطه بدون پسوند و پیشوند جمع است.
اما تنها جایی که من را به تردید میاندازد نگاه از درون ایران است. همه ما اعضای حزب، نه یک نفر و یا سه نفر بلکه تکرار میکنم همه ما، آنچنان از نهاد پادشاهی در قالب لیبرال دموکراسی و قوانین حقوق بشر تعریف کردهایم, و تا آنجا پیشرفتهایم که هدف خودمان را در مرحله سوم قرار داده و میگوییم تابع اکثریت هستیم , و این باید حداقل جوابی برای مبارزان درون, که طرفدار آنچنانی پادشاهی نیستند, باشد. از طرف دیگر نام" مشروطه"بدون اضافه شدن کلمه دیگر، برای عامیترین اقشار جامعه به گوش آشنا است در حالی که لیبرال این طور نیست و باید وقت بسیاری صرف کرد تا به اگاهی همه برسانیم که ما همان هستیم که بودیم . نظر من این است که برای مبارزان درون باید بیشتر توضیح داد و آگاهی رساند . آنها از ما بسیار جلوتر هستند و به یقین درک میکنند که عمل ما همان بوده که تا بحال تعریف کردهایم, مطمن باشید که منشور ما را هم بهتر از خود ما میشناسند, در نهایت حق انتخاب را به خودشان بدهیم نه این که نامی یا اسمی به خودمان بیافزاییم یا کم کنیم.
هموندان گرامی مدت زیادی از سالگرد مشروطیت نگذشته. من هیچگاه مخالف اصل لیبرال دموکراسی نبوده و نخواهم بود. من برای برقراری یک نظام لیبرال در چهار چوب اعلامیه حقوق بشر برای مملکتمان, مثل خود شما, در حال مبارزه هستم اما " مشروطه " نامی پر افتخار است بگذارید این افتخار برای "حزب مشروطه ایران " باقی بماند .
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
آزاد
به هر حال حزب مشروطه ایران پسوند لیبرال دومکرات را برای خودش انتحاب کرد و به درستی اولین حزب در تاریخ ایران است که می توان ان را لیبرال دومکرات خواند . با اینکه از نظر من هم مشروطه بهتر است بگویم مشروطه واقعی همان لیبرالیسم است اما شاید این اقدام برای کسانی که به چپ ایران اعتماد ندارند و از طرفی برای کسانی که طرفدار پروپاقرص پادشاهی هم نیستندفرصتی به وجود اورده که در یک حزب سیاسی واقعی که در همه حال نشان داده است که ایران را برای ایرانی می خواهدمشغول مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی شوند. تا انجایی که من می دانم و پیگیر این حزب بودم ، این ها حزبی جوان و پرکار هستندو البته وجود کسی مثل همایون هم بی اثر نبوده و نظیر همین نویسنده مقاله هم در حزب مشروطه زیاد است. اگر این حزب در دام نیفتد اینده خوبی دارد. رنده باد ایران
September 02, 2010 12:22:19 AM
---------------------------
سبز
با عرض پوزش خدمت وجدانی عزیز و دیگر خواندن دچار اشتباهی نابخشودنی شدم که باید در همین لحظه تصحیح کنم. در نظر آخر به غلط نوشتم که =شباهت های اصولی رژیم و خودشان بسیار اندک است =. درست آنست که رژیم و چپ های کمونیست تفاوتشان تنها در اینست که خدای رژیم الله است و خدای کمونیست مارکس است. در سیستم کمونیستی می توان گوشت خوک ومار را خورد با هم جنس و جنس مخالف خوابید و ودکا خورد ولی در رژیم آخوندی حتی دست افشانی هم نمی توان کرد و خنده با صدای بلند هم ممنوع است.
September 01, 2010 08:16:45 PM
---------------------------
سبز
وجدانی محترم، اگر نظرم را با پاسخ تان مقایسه بفرمایید در خواهید یافت که شما نوشته مرا درست متوجه نشده اید. من کی گفتم که چپ ها برگ لیبرال دمکراسی را از چنگ .... در می آورند. ایکاش چپ ها لیبرال دمکرات بودند آنوقت ما مشکلی نداشتیم. مشکل اینستکه چپ ها دشمن خونین لیبرال دمکراسی هستند چون لیبرال دمکراسی هم بر پایه بیانیه حقوق بشر است و هم هیچ دشمنی ای با اقتصاد آزاد و سرمایه داری ندارد. همین چپ ها بازرگان و دیگر همفکرانش را لیبرال دمکرات و جناح اصلاح طلب موسوی را لیبرال دمکرات می خوانند تا ملت را گمراه کنند. درست مثل رژیم اینها هم از لیبرال دمکراسی وحشت دارند چون هر دو بخوبی می دانند که لیبرال دمکراسی در نقطه مقابل احکام اسلامی و اصول مارکسیستی و لنینیستی قرار دارد. طبیعی است که در این مورد اصولی هر دو با هم در گمراه کردن افکار عمومی جامعه ایرانی همکاری کنند که می کنند چون هر دو بخوبی می دانند که لیبرال دمکراسی همان چیزیست که باب میل ایرانیان است و نه اسلام و کمونیسم. همانطور که زمان شاه ایندو بر ضد شاه همکاری کردند امروز هم هر دو بر ضد لیبرال دمکراسی همکاری می کنند و در ظاهر ژست مخالف برای هم می گیرند. چپ ها با این غلط اندازی که ملی مذهبی ها لیبرال دمکرات هستند می خواهند جلوی تعریف اصلی لیبرال دمکراسی را در میان ایرانیان بگیرند و از اشاعه آن جلوگیری کنند. وقتی مردم به غلط فکر کنند که در ایران هم لیبرال دمکراسی وجود دارد و موسوی و جناحش لیبرال دمکراتند !!! و لیبرال دمکراسی آش دهن سوزی هم نیست که ارزش پیگیری داشته باشد، وظیفه چپها و رژیم برای حفظ اصولشان انجام شده است.
نه وجدانی عزیز، چپ ها حسود نیستند بلکه مغرض، تبهکار و همکار رژیم هستند که با غلط اندازی و ادا و اطوار آپوزیسیون درآوردن بدنبال مقاصد ننگین خود هستند و بعنوان تاکتیک در اصولی که با رژیم هم مرام هستند با شیطان هم که شده همکاری می کنند . شباهت های اصولی رژیم و خودشان بسیار اندک است. هر دو اینها مخالفین سرسخت لیبرال دمکراسی هستند و نمی خواهند این مقوله درست بوسیله ایرانیها شناخته شود و بدین منظور ما باید آنها را در این مورد خلع سلاح کنیم.
با وجود اینکه اطلاعات من ناقص و پراکنده و ناچیز است ولی با ابراز نظراتم عشق خود به ایران و ایرانیان را نشان می دهم تا با هموطنانم از این طریق در تماس باشم و از آنها یاد بگیرم. پیروز تندرست باشید وجدانی عزیز
امیدوارم که حزب مشروطه ایران، روشنفکران و رادیو تلویزیون های ما بطور گسترده و جدی تناقضاتی که بین لیبرال دمکراسی و ملی مذهبیون است را نشان دهند تا چپ ها دیگر نتوانند با غلط اندازی مردم را گمراه کنند.
September 01, 2010 03:18:55 PM
---------------------------
وجدانی
برگ برنده ما مشروطه ایران است!
سرکار خانم و یا آقای سبز محترمی که در رابطه با مقاله جناب آقای بابک قطبی اظهار نظر کرده است با اینکه صراحتآ اعلام میدارد… اطلاعات ما پراکنده و ناپخته است… اما در آخر به حزب مشروطه ایران توصیه مینماید که از برگ برنده ای بنام لیبرال دمکرات استفاده نموده و آنرا براحتی از دست ندهد زیرا هستند احزابی که از فرصت استفاده کرده و این برگ برنده را از چنگمان در خواهند آورد.
خانم و یا آقای محترم! این بقول شما برگ برنده را سالهای سال است که نتنها احزاب بقول شما چپ بلکه حتی جمهوری خواهان نیز استفاده کرده اند و میکنند و اینکه برنده شده اند یا نه الله اعلم. ولی شما به یک مطلب بسیار مهم دیگری اشاره کردید و گفتید که چپ ها و تجزیه طلب ها در رابطه با حزب مشوطه ایران فراافکنی نموده و به آن حمله میکنند. میدانید چرا؟ برای اینکه این حزب همه چیز خوب یعنی مشروطه ایران را دارد و مطمئن باشید مادامیکه این سرمایه در دست حزب مشروطه ایران است فراافکنیها و حمله ها نیز همچنان خواهد بود زیرا این حزب برگ برنده اصلی خود را سالهاست که در دست دارد و ضامن برنده شدن وی و حسادت و شکست دیگر احزاب است.
August 27, 2010 09:42:57 PM
---------------------------
سبز
این سامانه نباید فرض کند که تمام خوانندگانش آنقدر از تاریخ و سیاست ۱۰۰ سال اخیر آگاهند که نوشته ها و مقالاتشان را بر آن اساس تنظیم کنند. ۷۰ در صد ما ایرانیها کمتر از ۴۰ سال داریم و در خفقان بزرگ شده ایم که بجز تحریف تاریخ نفی شک و تردید و انتقاد غیر حکومتی بار آمده ایم. اطلاعات ما پراکنده و ناپخته است. لطفا این رابطه مهمی که بین نام حزب مشروطه و انقلاب مشروطه است و این رابطه ای که بین منشور این حزب لیبرال دمکرات و قانون اساسی مشروطه بوده یا نبوده را برای ما مشخص کنید. اگر هموندان بیشتر می خواهید آنان را در میان ۷۰ در صد جامعه جوان ایران جستجو کنید. بار مثبت لیبرال دمکراسی را بشناسانید و حزب مشروطه ایران را با این نام مترادف کنید بدون آنکه لطمه ای به پادشاهی خواهی ما وارد شود. مقاله ای با این عنوان تهیه نمایید که آیا انقلاب مشروطه و لیبرال دمکراسی دو روی یک سکه اند و یا خیر؟ اگر بتوانید نشان دهید که ایندو دو روی یک سکه هستند و حزب مشروطه ایران ادامه مبارزات انقلابیون مشروطه خواه است عالی می شود. آنوقت با تبلیغ گسترده و مستمر حزب مشروطه هم به انقلاب مشروطه گره می خورد، هم به لیبرال دمکراسی و هم به جنبش سبز ملت ایران و هم بما جوانان. همانکاری را که با موضوع نام و محتوای یک نظام کردید با این مقوله هم بکنید. من دیدم چطور با سماجت و شکیبایی تفاوت نام و محتوای یک نظام و درجه اهمیت ایندو مقوله را آنقدر دنبال کردید تا امروز حرفتان را بدرستی به کرسی نشاندید و باز هم می گویید تا تازه واردان را هم به جمع خودتان بیافزاییدو همین شیوه را در مورد نام و مرام و منشور حزب مشروطه و رابطه اش با لیبرال دمکراسی و انقلاب مشروطه و جنبش سبز انجام دهید تا هر کسی نام حزب مشروطه ایران به گوشش خورد بلافاصله نسبت به این حزب مثبت بیاندیشد چون جنبش سبز، انقلاب مشروطه و لیبرال دمکراسی همه بار مثبت در ذهن ایرانیان دارند. لیبرال دمکراسی برگ برنده ای در دست حزب مشروطه است و در همگامی با خواسته های ملی ماست و باید از آن حداکثر استفاده بشود. این برگی است که چپ های مخالف منشور جهانی حقوق بشر و تجزیه طلب را بوحشت انداخته است و برای همینست که موضع خود را در قبال این مقوله ها با حمله به حزب مشروطه ایران و فرافکنی پنهان می کنند تا مبادا نورافکن ها بسوی آنها نشانه روند. آنها برگ برنده ای برای کشاندن ملت بسوی خود ندارند و برای حفظ خود همان تکنیک رژیم را استفاده می کنند، انحراف افکار عمومی بجایی دگر.
حزب مشروطه و لیبرال دمکرات ایران یا حزب مشروطه ایران یا ....
August 27, 2010 05:14:41 PM
---------------------------
وجدانی
ما آگاهانه و به حق نام حزب مشروطه ایران را انتخاب کرده ایم!
بالاخره بعد از مدت مدیدی و پس از انتشار مطالب و نوشته هائی نچندان اندک در جهت حمایت از اضافه نمودن دنباله ای بر حزب مشروطه ایران چشممان را به دیدن اولین مقاله ای روشن کردند که رأی و نظر دیگری دارد و مشروطه را گویاتر و کاملتر از آنی میداند که نیازی به کلمه و عبارت مترادف دیگری داشته باشد. به شجاعت آنانی که باعث چاپ و انتشار این مقاله شدند باید آفرین گفت و به نویسنده آن یعنی جناب آقای بابک قطبی دست مریزاد. همه این عزیزان بر خلاف عده معدودی که جرأت را در حزب مشروطه ایران نادیده میگیرند و چه بسا این حزب را فاقد آن میدانند عملآ و با صراحت هر چه تمامتر خلاف این ادعا را ثابت نمودند. آنان همانند دیگر هموندان و همقطاران خویش بوضوح نشان دادند که جرأت و شجاعت در حزب مشروطه ایران چیز بدیع و تازه ای نیست و بسان مشروطه خواهان اولیه بجز در برابر قانون در مقابل هیچ مقام و منصبی کوتاه نخواهند آمد.
حزب مشروطه ایران نام خود را نتنها آگاهانه و حساب شده انتخاب نموده است بلکه در گزینش آن بنا بر مرام و آرمان خویش عمل نموده و عنوانی را که شایسته و محیط بر تمامی خواسته های جامعه انسانی و علی الخصوص ایرانی میباشد بر گزیده است. به آنانی که مدعی هستند نام حزب از اول قرار نبود آنی شود که امروز هست باید گفت خدا را هزار مرتبه شکر نام حزب آن شد که باید میشد. ملت ایران ـ اعضاء حزب مشروطه هم جزوش ـ در طول بیش از یکصد سال با جان و مال خود از مشروطه راستینش دفاع کرده و اجازه تعرض و تخریب در مورد آنرا به هیچکس نداده و بعد از این هم نخواهد داد. آنهائی که خیال میکنند گول خورده اند و راهشان از اول این نبوده است که حزب مشروطه میپیماید باید توجه داشته باشند مرام و مقصد حزب مشروطه ایران از بدو تأسیس آنچنان روشن و واضح بوده است که تصور ابهام در آن بیمورد و بی اساس میباشد. و آنانی که خلاف اینرا ادعا میکنند در حق اعضاء شریف این حزب ـ خدا کندکه نداسته ـ ظلم میکنند. البته بقول معروف انسان جائز الخطاست و بسیار اتفاق افتاده از مندرجات و متن موضوعی آن هدف و قصدی که مورد نظر نویسنده و یا گوینده بوده است برداشت نمیشود. و ای کاش این تصور و برداشت فوق الذکر نیز اشتباه از آب در آید!
در این یکی دو سال اخیر و بویژه چند هفته ای مانده به برگزاری کنگره حزب مشروطه ایران در برلین مطالب متنوع و گاهآ متناقض یکدیگر در سامانه همین حزب بچشم میخورد که بعضی از آنها القائات نادرستی را در خصوص حزب مشروطه و علی الخصوص اعضاء آن بوجود آورده و میآورد. از محتوای برخی مطالب یاد شده چنین استنباط میگردد که هدف و منظور موسسین اولیه از روز نخست و در ابتدا و حتی از زمانی که حزب نامبرده سازمانی بیش نبود، تأسیس حزبی با نام و نشان فعلی نبوده است و آنان نا خواسته و بالاجبار نام حزب مشروطه ایران را قبول کرده اند. البته امیدوارم که این برداشتها و این اقوال همانطوری که عرض شد صحیح نباشند و سوتفاهمی پیش آمده باشد. ولی اگر واقعیت دارد و آن دوستان ما از اول اهداف و مرامی دیگر داشته اما از ابراز آن خودداری ورزیده اند، باید گفت این دیگر مربوط به خودشان است. میخواستند همان جرأتی را که امروز از اعضاء حزب مشروطه ایران توقع دارند، در آن روز از خود نشان بدهند و به همه بگویند که حزب مورد درخواست و آرزوی ما حزب مشروطه ایران نبوده و نیست بلکه ماها قصد تأسیس یک حزب با نام و نشان دیگری مثلآ لیبرال دمکرات را داریم. اگر دوستان ما آن روز این کار را کرده بودند امروز دیگر نیازی به این همه جار و جنجال نبود و بتبع آن بهانه ای بصورت امروز دست مخالفین و بد خواهان حزب مشروطه ایران و خود این دوستان نمی افتاد. در ثانی خوشبختانه اکثر اعضاء محترم حزب مشروطه ایران که در روز تأسیس این حزب شرکت داشتند امروز حی و حاضرند و به لطف خدا در قید حیات میباشند. براحتی میتوان جویای رأی آنان نتنها در آن روز یادشده بلکه همین امروز نیز شد و دید آیا هموندان محترم از ابتدا خواهان بوجود آوردن حزبی با همین نام امروزیش بوده و هستند و یا در پی تأسیس یک حزب با نام و نشان دیگری بوده و میباشند.
بسیار پسندیده است که بعضی از دوستان اشتباهات و سوتفاهمات بوجود آمده را به پای مسببین واقعی آنها بنویسند و گناه را متوجه اعضاء حزب مشروطه ایران که از روز اول و ابتدا بر طبق نص صریح منشور و مرامنامه مورد تأئیدشان در پی تأسیس همین حزب امروزیشان بوده و رأیشان را نیز نه بصورت مخفی که علنآ و صراحتآ اعلام کرده و حزب مشروطه ایران این آرزوی بیش از صد ساله شان را بوجود آوردند، نکنند. با آرزوی توفیق برای تمامی دوستان ارجمند.
August 25, 2010 09:18:14 PM
---------------------------
مهران مکی
با تشکر از دوست و همرزم گرامی جناب قطبی و با تائید نظر شما باید اضافه کنم که دوستان ما در حزب مشروطه که این پسوند لیبرال دموکراسی را پیشنهاد کرده و بر ان پای میفشارند( البته بجز دکتر همایون) متاسفانه خودشان از همان پیشینه چپ ایران با همان تعریف صحیح شما میایند و حال باید یک ایدئولوژی دیگری را جایگزین ان بکنندتا در مباحثه با دوستان سابق کم نیاورند.
البته این در خوشبینانه ترین حالتش است در بدبین ترینش میشود تا خذف نهاد پادشاهی هم میشود رفت.
August 24, 2010 08:11:29 AM
---------------------------
|