در رادیو فردا بحثی پیرامون وضعیت جدید موسوی و کروبی و تهدید به بازداشت آنها بود که با یکی از فعالین داخل کشور انجام میشد. در میان گفتمان گه گاه شنوندگان از ایران و اروپا نیز تماس میگرفتند. عده ای یک سری حرفهای معمول در مورد جنبش سبز و ارتباط آن با موسوی و کروبی را مطرح میکردند و عده ای دیگر صحبت از اینکه «اینها هم از خودشون هستند» و اینکه در این جنایات سی ساله موسوی و کروبی نیز دخیلند.
این که مطرح میشود موسوی و کروبی در جنایات سی سال اخیر شریکند سخن تازه ای نیست. در مورد خاتمی نیز چنین سخنانی مطرح بود و در دوسال آغاز ریاست جمهوری اش در دهه هفتاد که آزادی بیان بصورت ایما و اشاره یکباره در روزنامه های داخل پا گرفت چند بار سخن از مسئولیت کسانی که در کشتارهای سال 67 دست داشتند مطرح شد که من از این خارج کشور و علیرغم تندروی هایم چنین مواضعی از جانب روزنامه های تازه به آزادی رسیده داخل بسیار تند و بی موقع به حساب آوردم و این مهم را در مقاله ای در روزنامه نیمروز نوشتم.
این که پس از سقوط جمهوری اسلامی تمامی دست اندرکاران نظام در سی سال گذشته را میتوان روزی در دادگاهی بخاطر جنایات سی سال گذشته به محاکمه کشید نکته ای نیست که از ذهن ها و چشمها پنهان مانده باشد هرچند نه در داخل از آن سخنی میرود و نه در بیرون اهل منطق از آن دم میزنند.
با این حساب خود را بجای خامنه ای و رفسنجانی و سران قوه قضائیه که در این جنایات با خمینی شریک بودند و نیز خود را بجای سران سپاه و اطلاعات و بگذارید که این جنایات را به انجام رساندند و زندانیان را شکنجه کردند و به آنها تجاوز کردند و آنها را اعدام کردند بگذارید. آیا حاضرید که با جنایاتی که مرتکب شده اید به دست خود اختیار زندگی تان را به دست دشمنان قسم خورده تان بسپارید که سی سال است که نعره ی انتقام کشیدن از شما میکشند؟ به نظر من این مهمترین ترسی است که باعث مقاومت اینچنین پایوران این نظام میشود. آنها را باید درک کرد که مقاومت میکنند. رفسنجانی را باید درک کرد که در این مبارزه تنها به فکر درگیری اش با خامنه ای باشد نه اینکه نظام را به سقوط راهی شود که چیزی بجز نابودی خود و خانواده اش را به همراه نخواهد داشت.
با این حساب.. برای بار چندم ظرف ده پانزده سال گذشته است که تکرار میکنم که مهمترین شاکیان جمهوری اسلامی نیروهای اپوزیسیون سرنگون طلب و اصلاح طلب خارج کشور هستند. جمهوری اسلامی از این نیروها بود که قربانی هایش را گرفت. لذا لازم است که این گروهها در راستای تامین دمکراسی و رسیدن به آشتی ملی و برقراری آرامش در کشور در یک کنفرانس عمومی شرکت کنند و پس از برشمردن نابکاری هایی که در این سی ساله رفته، راه برون رفت از بن بستی که ایران گرفتار آن است را بخشش جنایتکاران و آشتی ملی اعلام دارند.
چنین سیاستی دستکم به نیروهای زیر فرمان مقامات بلند پایه جمهوری اسلامی که خود نیز از این وضع به تنگ آمده اند این قدرت را خواهد داد که از حمایت بلندپایگان نظام دست بکشند و به سوی مردم بازگردند. این نیروها که تعدادشان دهها هزار نفر است از بسیجی ها و نیروهای سرکوب و برخی سپاهیان و غیره تشکیل شده اند. ریزش این نیروها و نیز نیروهای مسلح و انتظامی به سوی مردم این تنها نقطه اتکاء بلندپایگان نظام را از آنها خواهد گرفت و آنان برای جلوگیری از سقوطی شدید تر حاضر به مصالحه خواهند شد.
به نفع مردم ایران است که آشتی ملی در تمامی سطوح صورت بگیرد و سقوط جمهوری اسلامی در اثر شورش و بلوا بدست نیاید چرا که مشکل مثل زمان شاه با یکی دو کشته اینطرف و آنطرف حل نخواهد شد. اینها در این سی سال بیش از آن جنایت کرده اند که با آن شش ماه شورش و بلوای سال 57 قابل مقایسه باشد. از آنطرف هم پایوران جمهوری اسلامی باید توجه داشته باشند که آنروزی که مردم برای تکه پاره کردن آنها از در و دیوار خانه شان بالا بروند نه کاری از دست رهبران اپوزیسیون خارج بر می آید و نه داخل. آنچنانکه آنروزی که ما در نیروی هوایی شورش کردیم و خمینی از ترس پیامدهای شورش برای کشور فرمان داد اسلحه های تان را زمین بگذارید ما به حرف او گوش نکردیم و شورش را تار سقوط رژیم سابق ادامه دادیم.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|