پیش از به قدرت رسیدن بلشویکها در روسیه خانوادهای که خود را ایرانی میدانست و ایرانی تعریف میکرد از سرزمین شمالی رودارس یا آران از ترس بربادرفتن دین و ایمانشان توسط کمونیست ها با قاطر و الاغ به آذربایجان و شهر تبریز مهاجرت نمود.
مرد خانواده با وجود داشتن همسر و فرزند، به تعبیر آن زمان تجدید فراش میکند و دختری آذری از شهر تبریز را به همسری برمیگزیند. وی همسر و فرزنداولی را در تبریز گذاشته و برای راه انداختن کسب و کار با همسرجدیدش به قزوین میروند و با کوشش بسیار صاحب اعتباری شده و دو پسر هم از او پای به هستی می گذارند. یکی از آن دو پسر پس از رسیدن به سن بلوغ برای اداره حجره کوچکی که پدرش در شهر ارومیه داشته به آنجا رفته و با خانوادهای کُرد وصلت مینماید. از آن وصلت پسری به دنیا میآید که پدر بزرگ من است. سرنوشت پدربزرگ مرا در دماوند ییلاق آن زمان تهران با فامیل کُرد دیگری که از قضا به آنجا کوچانده شده بودند آشنا نموده و وصلت دیگری سر میگیرد که از آن پدر من به وجود میاید.
پدرم نیز با دختری از اهالی بسیار قدیمی تهران و از خانوادهای بسیار سنتی ازدواج نموده که یکی از محصولاتش من هستم که نه ترکم نه کُردم نه فارسم و نه عربم و نه بلوچ، خلاصه به هیچکدام از قومهای ایرانی یا به تعبیری من در آوردی « ملتهای» ایران تعلق ندارم. واقعا من کیستم، هویتم چیست و در طول قرنها چند نفر دیگر دارای چنین سر نوشتی شدهاند و بالاخره چند درصد مردم ایران را اینگونه کسان تشکیل دادهاند آیا پاسخی درست و منطقی برای این پرسشها وجود دارد؟
آنچه را خواندید داستان نیست، حقیقتی است که من و مانند من محصول آن هستیم و سبب آمدنش در این جا آن است که مدتیست باز در گوشه و کنار این اپوزیسیون خودخوانده و نا همگون جمهوری خوش شانس اسلامی ایران (با چنین اپوزسیونی با دیدش خوش شانس نامید) زمزمه تجزیه ایران با رنگ و لعاب زیبا و دلفریب و دهان پرکن فدرالیسم توسط تجزیهطلبان و ملیت سازان بیگانه و یا بازیچه دست بیگانگان بگوش میرسد. شوربختانه انسانهای صادق و فرهیختهای نیز در میان آنها یافت میشوند که آن دیگران نام و اعتبار آنها را به بازی گرفته و خرج میکنند. روی این نوشته با این بزگواران است و گرنه با آن دسته بیگانه و بیگانهپرست ما را کار و گفتگویی نیست که به ماموریت تاریخی خویش مشغولند و نرود میخ آهنی در سنگ. امیدوارم این فرهیختگان و روشنفکران پاسخی شفاف برای افرادی مانند من داشته باشند و دور از جنجالهای سیاسی و تبلیغی توده پسند در تنهایی خویش کمی فکر نمایند و اگر مارا شایسته جواب نمیدانند،دست کم خودشان را متقاعد کنند که براه درستی قدم نهادهاند.
بدبختانه قومهای ایرانی بویژه کُردها که در اروپا زندگی میکنند.. متوجه نیستنتد که اروپا در حال وحدت است و تا چند نسل دیگر اثری از ملیتهای کنونی آنها بجز در کتابهای تاریخ نخواهد بود. در حالیکه ما در راهی گام برمیداریم که چند نسل آیندهمان با یکدیگر بجنگند و مانند دو قرن گذشته اروپا شوند. چندی پیش در جایی که من زندگی میکنم اطراف شهر برمن آلمان در سالنی کنفرانسی برگزار شد که از خوش حادثه من هم به آن دعوت شده بودم. سخنران کنفرانس استاد جامعه شناسی از یکی از دانشگاههای کشور لهستان و موضوع سخنش کوچانده شدگان آغاز قرن بیستم اروپا بویژه آلمانیها و لهستانیها بود.
دعوت شدگان نیز اکثریت از بازماندگان همان افراد بودند. موضوع بسیار جالب و دردناک و تراژیک زندگی این افراد هر انسانی را تحت تاثیر قرارمیداد. پس از سخنرانی و در زمان گفتگوی آزاد، پیرمردی که خود حامل آن درد و رنج بود و عزیزانش را در هنگام کوچیدن از دست داده بود پس از شرح کوتاهی از سرنوشتش گفت «اکنون بعد از آن همه سالهای عذابآور خوشحالم که مرزهای جدایی از میان برداشته شده و در آیندهای نه چندان دور خود را اروپایی تعریف خواهیم کرد نه آلمانی یا لهستانی» این در حالیست که آشنایان با این دو کشور میدانند که هر دو ملت از ناسیونالیستترین مردم دنیا هستند یا بهتر بگویم بودند. از بقیه کشورها و ملتهای اروپا بگذریم که هرکدام دههها و نزدیک به قرنی گرفتار ملتسازان و تبلیغ کنندگان و سازندگان این ایدئولوژی بودند. چه جنگها و کشتارها که به نام ملت بر پا نکردند و هنوز هم از خطرش در امان نیستند. چگونه است که ملتسازان ایرانی حتی نیم نگاهی هم به تاریخ سراسر فاجعه ناسیونالیسم افراطی نمیاندازند و نمیپرسند چه شد که پایهگذاران این مکتب پا براه دیگری گذاشتند؟ درناکتر از این چیست که ما تازه میخواهیم آنرا شروع کنیم و آزموده را بیازماییم. کشوری یکپارچه و ملتی واحد را که قرنها در کنار یکدیگر بسر برده و با هم آمیزش نموده و سرنوشتی یکسان را بدوش دارند تکه تکه کنیم و با سادهانگاری به امید روزی باشیم تا شاید دوباره آنها زیر نام فدرال به وحدت برسند! نمیبینیم یا نمیخواهیم ببینیم که اطراف ما را چه همسایگانی احاطه کردهاند؛ همسایگانی که همیشه تاریخ چشم به این سرزمین داشتهاند و به ان تاختهاند.فریب و نیرنگ بیگانه را نمیبینیم که چشم به منابعمان دارند و چون تکهتکهمان کنند سادهتر غارتمان خواهند نمود. آری به کجا چنین شتابان...از که میگریزیم از ملت بی نشان فارس! پیش از انقلاب روشنفکران تاریک اندیشمان میگفتند شاه و رژیم بروند همه چیز درست خواهد شد و اکنون شعار میدهند همه گرفتاریها از شوونیست و ستم فارس است. فدرالیسم بشود همه مشکلات حل است. کدام فارس را میگویید،زبان فارسی را یا ملتی را که هیچگونه اثری از آن در تاریخ این سرزمین بجز نامی که بعد از ورود اسلام به ایران توسط اعراب به مردمان این کشور داده شد وجود ندارد؟.
و نمیگویند که بعد از فدرلیسم زبانی یا قومی وضع کُرد کوچانده شده به خراسان و مازندران و کلاردشت و جای جای ایران چه میشود. عرب مهاجر بعد از جنگ به اصفهان و شیراز و تهران و شمال کشور که در مکان جدید صاحب زندگی و خانواده شده چه باید بکند. بر سر آذریان که در تمام ایران پراکندهاند چه خواهد آمد (تجزیهطلبان آذری بغیر از غرب کشور تا سه راه آذری تهرات را هم مورد ادعا دارند) این افراد باید برگردند به مناطقشان یا میمانند. اگر به مانند که به عنوان اقلیتند و با نفرتی که زاده این بازی ملتسازی و تجزیهطلبی شماست در آنجا نابود میشوند و اگر هم نمانند با زن بچهای که حاصل آن مهاجرت است و نمیخواهد جایکن شود چه کنند؟ آری به کجا چنین شتابان؟ فرهیختگان کُرد چرا به تاریخ ترکیه یا عثمانی مراجعه نمیکنند تا ببینند به امید استقلال فریبشان دادند و بدستشان با ارامنه چه کردند. آیا از آن واقعه چیزی نصیبشان شد که دوباره فریب بیگانه را بخورند. تجزیهطلبی به امید یاری بیگانه و مقداری منابع نفتی در کرکوک و موصل و شاه آباد راه به جایی نخواهد برد.
عربهای تجزیهطلب و حامیان خارجی آنها که اکنون به خاطر سودشان از فدرالیسم و حقوق همه قومها دم میزنند، مطمئن باشید که به اسقلال کردستان عراق یا سوریه که منافع اعراب را بخطر میاندازد راضی نیستند و اجازه نخواهند داد. موضع امروزشان یک بازی سیاسی بیش نیست و فقط بر سر کُردستان ایران است که از کردها حمایت میکنند.
چپهایی که تا چندی قبل دم از جهان وطنی میزدند و ناسیونالیسم را نفی مینمودند چه شده است که ناگهان نه تنها ناسیونالیست شدهاند بلکه ارزشهای عشیرهای و خاندانی را هم تبلیغ میکنند و از درون آنها ملت بوجود میاورند؟
آن دسته از چپ ایران که در پی ساختن انسان طراز نوین استالینی از روی نسخه برادر بزرگ بود، بازماندگان و نسل جدیدش در پی پیچیدن نسخههای موساد و همسایگان شمالی برای منطقه است و بدبختانه رهبران قومهای ایرانی یا نمیبینند یا بخیال خود در فکر سود بردن از این موقعیت هستند . توجه ندارند که بر سر بلوچان چه خواهد آمد. جنگ سالاران و خانهای هر یک به مانند خدا به اضافه پاکستان در هم و بلبشو را به فراموشی عمدی سپردهاند. فقر و کمبود منابع طبیعی آن سرزمین برایشان بیاهمیت است. دقت ندارند که سیاستهای تبلیغی تجزیهطلبی بیگانه پی آمد وجود و سیاست جمهوری اسلامی است. فردا که خواه ناخواه این رژیم از میان رفت این سیاستها هم تغییر خواهد نمود. بهتر نیست که خود را بدنام تاریخ نکنیم و بازیچه دست آنها نشویم!
آنچه که مسلم است ایرانیان تن به تجزیه سرزمینشان نخواهند داد چند بار دیگر باید این آزمایش تکرار شود؟ این سر و صدا فقط در بیرون است که پژواکی دارد و گرنه در درون ایران خریداری ندارد و حتی همین رژیم کنونی غیر ایرانی هم اجازه آنرا نمیدهد ...ما نباید بخاطر وضع فعلی ایران و حکومتش کشور و ملتی یکپارچه را به نابودی بکشیم و سبب جنگ و خونریزی و پاک شوییهای قومی شویم، صرفنظر از آنکه برنده آن خونریزیها چه کسی خواهد بود. بهترین نسخه برای ملت ایران برخورداری از حقوق شهروندی و حکومتی غیر متمرکز با حاکمیتی واحد است که در آن نه جنسیت و نه قومیت نه مذهب و نه دین کمترین نقشی نداشته باشند.
درپایان آرزو دارم ملتسازان به این چند پرسش که مشخصا مربوط به ایرانیانی با شرایط من است پاسخی شفاف ارایه دهند.
1- با توجه به نوشته آغاز این نوشتار، من کیستم و بکدام یک از ملتهای مورد نظر شما تعلق دارم؟
2- چه تضمینی وجود دارد که آن ملت مرا از خویش بداند و حقوقی را که برای خود قایل است به من نیز اعطاء کند؟
3 - چه تضمینی وجود دارد که من خودرا از آن ملت بدانم و حقوق آن ملت را رعایت نمایم؟
4 - چگون از بالکانیزه شدن ایران جلوگیری میکنید با کمک ارتش بیگانه، ناتو یا سازمان ملل؟
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
ازاد
به یاشار رفیعی
هموطن گرامی اگر نگاهی به منشور حزب مشروطه ایران بیاندازید تمام درخواست شما در ان و اسناد پیوستش ثبت شده است .
ما بیش از این چیزی نمی خواهیم .تمام اقوام در ایران حق زندگی دارند ایران مال ان ها است . در ایران اینده دیگر شیعه و سنی و اقلیت مذهبی نخواهیم داشت. مالیات ها در همان محل باید خرج شود . مقامات باید از همان محل تعیین شوندو..............
چرا مملکتی راکه منسجم است باید بخاطر فدرالیسم تکه تکه کنیم .نباید بخاطر ندانم کاری و هرج و مرجی که جمهوری اسلامی درست کرده با دست خودمان بیش از این که هست برای مملکنمان مشکل درست کنیم. کمی دور از احساسات فکر کنید. بالاخره زمانی این حکومت ننگین ار بین خواهد رفت .زمان دومکراسی برای ایران ما هم خواهد امد . اگر ان زمان منظور شما مطالبه نشد. انوقت این صحبت شما متین است.
زنده باد تمامی اقوام ایرانی
زنده باد ایران
October 12, 2010 07:43:56 PM
---------------------------
حق
منشور جهانی حقوق بشر به رای گذاشته نخواهد شد که هر کمونیست و اسلامیست و فاشیستی به آن رای نه بدهد. نه این منشور به رای گذاشته خواهد شد، نه تمامیت ارضی ایران، نه فدرالیسم، نه جمهوری اسلامی، نه کمونیسم و نه فاشیسم. بنابراین نه شما و نه من قادر نخواهیم بود که به منشور جهانی حقوق بشر رای مثبت یا منفی بدهیم. هر چیزی را به رفراندوم نمی توان گذاشت و نباید گذاشت. چرا مخالف آزادی هایی هستی که در منشور جهانی آمده است، آیا ازادی را فقط برای خودت می خواهی و بس؟ دیگران آدم نیستند که آزادی داشته باشند؟ دلیل مخالفتت را با این منشور بگو تا با هم تبادل نظر کنیم. موفق باشید.
October 11, 2010 05:47:38 PM
---------------------------
یاشار رفیعی
جناب یک کشور و یک ملت زنجانی
یعنی چطور اجازه نمی دهید آقای منشور حقوق بشر؟ شما به عنوان یک شهروند بیشتر از یک رآی ندارید، در حد توان خود صحبت کنید
October 11, 2010 01:07:02 PM
---------------------------
یاشار رفیعی
جناب بچه ناف تهرون
نویسنده مطلب با تعریف سرگذشت خود طوری به خواننده تلقین می کند که انگار همه ساکنان این کشور مثل خودش هستند و اگر فدرالیسم حاکم شود چه و چه خواهد شد. سری به شهرهای آذربایجان، کردستان، بلوچستان و .... بزنید، آنوقت منظور مرا می فهمید
October 11, 2010 01:04:05 PM
---------------------------
یک کشور و یک ملت
به یاشار رفیعی،
ثابت کنید منشور جهانی حقوق بشر، حقوق ساکنان کشور ایران را تامین نخواهد کرد، بعد معلوم می شود مردم فریب کیست؟ تجزیه طلب این منشور را قبول ندارد و هی دبه در می آورد. من زنجانی هستم و اجازه نمی دهم که یک مشت تجزیه طلب از طرف من حرف بزنند. من قیم نمی خواهم و خود را ایرانی می دانم و به موسوی هم رای دادم مثل ۲۳ میلیون ایرانی دیگر. حالا بگو که همه ی اینها فارس بودند که به یک ترک رای دادند و یا اصلا موسوی که ترک نیست. تجزیه طلبان منشور جهانی حقوق بشر را قبول ندارند. کمونیست ها این منشور را قبول ندارند. رژیم این منشور را قبول ندارد، مجاهدین خلق هم این منشور را قبول ندارند. شما هم، رفیق، این منشور را قبول ندارید وگرنه انقدر عصبانی و دست پاچه نمی شدید و از جواب مثل همن سیدی طفره نمی رفتید. حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) تنها گروه سیاسی ایرانی است که منشور جهانی حقوق بشر را قبول دارد و همین همه ی تجزیه طلبان و دیکتاتورها را بوحشت انداخته است. زنده باد منشور جهانی حقوق بشر که ضامن حقوق همه ی ساکنان یک کشور است. پاینده ایران و ایرانی
منشور جهانی حقوق بشر را قبول دارید یا نه؟ اگر ندارید مذاکره با و گفتگو با شما یا هر گروه سیاسی که خود را ایرانی قالب کرده است کاملا بیفایده است.
وظیفه حزب مشروطه است که لیست همه ی گروه های سیاسی ای که به این منشور اعتقاد ندارند را اعلام کند و این دیکتاتورها را به ملت ایران بشناساند.
گروه های سیاسی ای که به منشور جهانی حقوق بشر اعتقاد ندارند هیچوقت نباید در ایران بقدرت برسند.
October 11, 2010 01:32:12 AM
---------------------------
بچه نافه تهرون
یاشار خان ،خدا پدر متکلمین اسلامی را بیامرزه که اصطلاح قیاس مع الفارق را درست کردن.حالا وارد
سیاست هم شده بدون توجه بکار بردش سیاسیون هی ازش استفاده میکنن...یکدفعه دیگه بخوان....این بابا چند تا سئوال کرده نه مقایسه ....اگه میتونین جوابشو بدین ...کی گفته اقوام ایرانی تو مناطقشون اکثریت نیستن....
October 10, 2010 10:01:22 PM
---------------------------
Dr.Malek Towghi(Baluch
برای یکنفر بلوچ شهروند ایران, گفتن اینکه "کشور"ش ایران است , هیچ اشکالی ندارد.
اما لطفا ... در این سیاق و سباق (context) کلمه " ملت " را تعریف (define) فرمایید.
صمیمانه,
ملک طوقی - Michigan, USA
October 10, 2010 09:36:22 PM
---------------------------
یاشار رفیعی
جناب ایران یک کشور یک ملت
اینکه دمِ خروس داعیه دارانِ حقوق بشرِ وطنی از همه جایشان بیرون زده و حقوق بشر از نظر آنان در ایران تعریف مشخصی دارد که ناقض حقوق اولیه بشری بخش اعظمی از ساکنان این آب و خاک است عیان تر از روز است، عوامفریبی را بی خیال، خودفریبی را تمام کنید
October 10, 2010 07:35:57 PM
---------------------------
ایران یک کشور و یک ملت
کستنیکه از فدرالیسم سخن می گویند دارند از منشور حقوق بشر فرار می کنند. این منشور حقوق حقه ی همه ی ساکنان یک کشور را تامین می کند صرفنظر از نژاد و تبار و دین و مذهب و جنسیت و محل زندگیشان را. تجزیه طلبان ایرانی بخوبی می دانند که این منشور حافظ حقوق مردم در یک کشور است و نمی توانند مدعی شوند که این منشور مردم را به حقوقشان نمی رساند بنابراین برای رسیدن به اهدافشان فدرالیسم را علم کرده اند. اگر تجزیه طلب نیستند اول ثابت کنند که این منشور شهروندان ایران را به حقوقشان نمی رساند و بعد فدرالیسم را پیش بکشند. اگر صادق بودند اینکار را می کردند ولی هی از آن طفره می روند. این گوی و این میدان.
October 10, 2010 07:00:20 PM
---------------------------
یاشار رفیعی
قیاس مع الفارق می کنید چرا؟!!! ملیت های ایرانی (اگر بر نمی خورد به شما البته) برعکس شخص جنابعالی و همتایان شما که در فرهنگ ایرانی آسیمیله شده اید در مناطق زیستی خودشان در اکثریت مطلق هستند، هم ترک ها در قسمت اعظم شمال غرب و هم کردها در کردستان و هم بلوچ ها در بلوچستان و هم ترکمن ها در ترکمن صحرا و هم عرب ها در خوزستان، اکثریت قریب به اتفاقشان هم در محل زندگی خود جد اندر جد ترک و کرد و بلوچ و ترکمن و عرب بوده اند و هستند. چرا هم زیستی مسالمت آمیز در قالب فدرالیسم را با توهمات خود آلوده می کنید؟ من ترک یا کردی که دوست دارم به اندازه ی مالیاتی که می پردازم از توسعه اقتصادی و اجتماعی و شکوفایی فرهنگ خود در زادگاه خود بهره مند شوم، مورد تحقیر و تمسخر نباشم، به خاطر سنی بودنم در مملکت با اکثریت شیعی خفقان نگیرم، هیچ راه حداقلی به جز فدرالیسم نمی شناسم. من شما را شماتت نمی کنم ولی یاد بگیرید که با هموطنان خود چطور صحبت کنید، اگر فقط به طبل خود بکوبید همه مان را به نابودی می کشید.
تآمل کنید و و گذشته این مرز و بوم را دوباره و بی غرض مطالعه کنید. شالوده فکری خودتان را از لوث وجود توهماتی که پایه گذاران ایران مدرن در دل و ذهنتان کاشته اند پاک کنید.
October 10, 2010 04:53:20 PM
---------------------------
خراباتی
چرا بعضی ها اينقدر از فدراليسم می ترسند؟اين همه کشور فدرال هست یکی هم ايران.اما تجزيه
داستان دیگری است که فکر نکنم تو ايران اصلا شدنی باشد.ملتی که عرب و مغول و ازبک را ایرانی نمود به این راحتی ها تن به تجزیه نمیده.ولی فدرالیسم میتواند چاره درد های اقوام ساکن ایران شود.
October 10, 2010 01:46:49 AM
---------------------------
ازاد
با دورود به نویسنده گرامی
دوست عزیز
یک کشور یک ملت
بیش از چیزی نبوده نخواهد بود نخواهد شد
شما یک ایرانی اصیل هستی
زنده باد ایران
October 09, 2010 10:12:37 PM
---------------------------
دولو قاجار
درکل مطالب درستی هستن اما همون به درد خارج نشینها میخوره تو ایران که ما ندیدیم کسی دنبال این حرفها باشه.راستی ترکها تا سه راه آذری تهران را میخوان.بابا ای والا....
October 09, 2010 03:30:48 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
با سپاس فراوان از نوشتار یسیار منطقی شما. من از مهاجران کرد شمال خراسان هستم پدرم کرد وترک مادرم هم همینطور من هم با خانواده فارس وصلت کردم؛ حا لا فرزند من حاصل اقوام ایرانی از غرب و شرق و مرکز ایران است. لطفأ اقایانی که خواستار فدرالیسم هستند جواب فرزندم من وپدر ومادرم را با منطق بدهند و خواهران وبرادرانم را که آنها با اقوام دیگر ایرانی از جنوب تا شمال شرق غرب و مرکز ایران وابستگیهای دیرینه و ریشه ای دارند. کسانی که جواب منطقی ندارند ؛که ندارند ونخواهند داشت خاعن به میهن وملت هستند در ایران آزاد باید در دادگاه ملت جواب بدهند.
October 09, 2010 10:27:15 AM
---------------------------
|