هر چه خود را کوچکتر و بی اعتبارتر کنیم، نخواهیم توانست سطح شخصیت خود را به اندازه رئیس جمهور، رژیم اسلامی ایران پایین بیاوریم. پایینتر از شخصیت وی شخصیت فردیست که او را تعیین کرده است و خود را رهبر مسلمان جهان نام گذاشته است.
وارانه جلوه دادن حقایقی که جهانیان شاهد زنده بوقع پیوستن آنان بوده و هستند، فقط از رئیس جمهور ایران و دگرگونه جلوه دادن شعار مردم را فقط یک آخوند میتواند با وقاحت تمام بازگو کند. رژیمی مرکب از این افراد، چه در حاکمیت و چه در تضاد با آن، نمیتوانند نمایندگان ملت ایران باشند. اسلامگرایان میخواهند هر واقعهای و یا علمی را از دیدگاه خود مورد بررسی قرار داده و آنچه را خود صلاح میدانند به مردم بعنوان حقیقت ارایه دهند. با این روش عوامفریبانه به قدرت رسیدهاند و میخواهند به حکومت خود اعتبار جهانی هم بدهند.
دو واقعه تاریخ معاصر
الف: کنفرانس خانهای در کنار دریاچه
در کنار دریاچه وانزه (1) یکی از مناطق گرانقیمت برلین ویلای زیبای وجود دارد که در ژانویه سال 1942 سه سال قبل از پایان جنگ جهانی دوم سران گشتاپو(2)، شبکه نظامی حزب سیوسیالناسیونالیست آلمان آن زمان، در کنفرانسی تصمیم به نابود کردن نژاد یهودیان، نه تنها در آلمان بلکه در کشورها و مناطق اشغال شده را گرفته و دستور اجرا آن را صادر کردند. تا آن زمان یهودیان، شناسایی و طبق جدول نورنبرگ (3) تقصیمبندی میشدند. در این درجهبندی کسی که سه نسل از پدر و مادر یهودی بدنیا آمده بودند، یهودی کامل نامیده میشده، و دیگر یهودیان را با درصد یهودی بودنشان سنجش میکردند. بعد از پایان این کنفرانس یهودیانی که به اردوگاههای کار اجباری فرستاده شده بودند و یا در اسارت قرار گرفته بودند به اطاق گاز و بعد از مرگ به کورههای آدمسوزی برده شدند. تا پایان جنگ جهانی دوم این روند پاکسازینژادی ادامه یافت. امروزه آلمانیهای نسل جدید از این رویداد ابراز تاسف کرده و دوران حکومت هیتلر را ننگ تاریخ خود به شمار میآورند.
ب: یازده سپتامبر 2001 را اکثر جهانیان بصورت مستند و زنده از رادیو و تلوزیون دنبال کردند. و کسی بر وقوع آن شکی ندارد. دو جنگ افغانستان و عراق بخاطر همین فاجعه روی داد.
انکار واقعیت
رژیم اسلامی و اپوزسیون خودی آن، اسنادی را که به آنها استناد میکنند را به صورت دو گزینه در اختیار مردم قرار میدهند. یا این اسناد وجود ندارند و ساخته و پرداخته ذهنشان است و یا در صورت وجود در زیرزمینهای شخصی برای روز مبادا پنهان کرده و مردم را لایق دیدن آن اسناد نمیدانند. در آلمان ولی اسناد کنفرانس سال 1942 در همان ویلای کنار دریاچه به نمایش گذاشته شده و همگان میتوانند ساعتها این اسناد را بخوانند. در مورد یازده سپتامبر 2001 هم اسناد زیادی جمع آوری شده است که بزودی در نمایشگاهی برای آیندگان در درسترس همگان قرار خواهد گرفت.
سران جمهوری اسلامی واقعه اول را بطور کل غیر واقعی میشمارند و واقعه دوم را ساخته و پرداخته خود دولت آمریکا به حساب میآورند. اسلامگرایان به خاطر اینکه برای زندگی مردم و موجودیت انسان احترامی قائل نیستند، میتوانند واقعیت را منکر شوند. آنان با بمبگذاری، جنگ مسلحانه و با آتش زدن سینما رکس آبادان احساسات مردم را برانگیختند و با قهرمان جلوه دادن قاتل احمد کسروی و با کمک دیگر تروریستهای که آرمانگرایانه میکشتند به قدرت رسیدهاند. از زمان به قدرت رسیدنشان هم با پاکسازیهای خونین و کشتارهای دسته جمعی سربازان ایرانی در جبهههای جنگ و بعد هم کشتار زندانیان سیاسی خودی و غیر خودی، تاراج ثروت مردم و منافع ملی کشور، توانستهاند ایران را به کشوری ورشکسته تبدیل کنند و خود را تا ارش خدایی بالا ببرند.
***
ما باید واقعهای را باور کنیم که پانصد سال پیش همین اسلامگرایان با استناد به روایت و حدیث از 900 سال پیشتر از آن به ما میخواهند بقبولانند. باید قبول کنیم که حسین با 72 نفر از فامیلش به جنگ لشکری 10 هزار نفره پسر عمویش رفته و بدست او کشته و به بهشت رفته است. باید قبول کنیم که او در بهشت است و معصوم، ولی هر ساله باید سینه زنی کنیم و بنالیم که چرا آن شخص به بهشت رفته است!
ما باید قبول کنیم که در بین 14 معصوم اسلامگرایان زنی وجود دارد که به حکم الهی اسلام نصف یک مرد ارزش وجودی دارد ولی به اندازه یک مرد معصوم است. و باید قبول کنیم که روشنفکران اسلامی قران را تاریخچه زندگی محمد میشمارند ولی ما باید آن را کتاب کلام خدا بخوانیم، و باید قبول کنیم که آخرین معصوم اسلام زمانی حضور پیدا میکند که جهان در نفرت و خون فرورفته باشد و باید بعنوان یک مسلمان در تلاش باشیم که جهان را به خاک و خون بکشیم تا او حاضر شود که از مخفیگاههش بیرون بیاید.
بهتر نیست که به افسانه نامیمون اسلام پایان دیدیم و با واقعیت زندگی کنیم. هر روز ادامه حکومت اسلامگرایان خطری برای ایرانیان و کل جهانیان است. باید با این افسانه ساخته و پرداخته ذهن بیمار اسلامگرایان مبارزه کرد و در نابودیش کوشا شویم، چون اسلام افسانهای برای فریب دادن بشریت بیش نیست.
نمیتوان اجازه داد که در شصت سال آینده ساختمانی که سران جمهوری اسلامی دستور حمله موشکی اتمی را به اسرائیل دادهاند مانند خانهای در کنار دریاچه وانزه مورد بازدید آیندگان ما قرار گیرد و آنان با خشم و نفرت به ما، نسلهای که نتوانستهایم جلوی بلند پروازیهای فاشیسم اسلامی را بگیریم نگاه کنند.
ایران را هنوز میتوان نجات داد. اگر بخواهیم!
1- Haus der Wannsee-Konferenz
http://www.ghwk.de/deut/startneu0.htm
http://en.wikipedia.org/wiki/Wannsee_Conference
2- Gestapo
http://en.wikipedia.org/wiki/Gestapo
3- Nürnberg
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
جمشید
روژ باش کاکه بهه منی بریز، ولامی کم بو جنابت هیه.پرسیاره کم اوه بو ک ه جنابت برنامه ی ژماره بیس و شش ی پارازیت له دنگی امریکا وه دیدی ته؟قصه کانی سعیدی شمه زاده هاو ولایتی بریزی بوشی ریه مان سه باره ت چونی رفتارو و کرداری مرکز و حاشیه کان ولاته کمان ور گر تی ده وه؟مه بس تم له ای ولام ه اوه بو که جنابت اوه له دس نده ی و حتمن ببینی ته وه.
زور سو پاس
این پیامی بود به لحجه شیرین کردی، آنچنان که هم میهن عزیزمان آقای بهمن زاهدی دوست میدارند.
October 23, 2010 09:00:14 AM
---------------------------
بهمن
بسیار حوب بود
یکی از بدبهتی های ما همین دین و سنت هایش است
October 16, 2010 09:03:58 PM
---------------------------
|