آقای کشگر به مناسبت مصاحبه آقای پاشایی باز موردی بدستشان افتاده تا دیگر بار حزب مشروطه ایران (لیبرال-دموکرات) را مورد مرحمت خوبش قرار دهند! و از آنجایی که با آقای همایون هم دوستی چندین ساله و هم داد و ستدی دارند بخوبی میدانند اگر مخاطبشان ایشان باشند جواب منطقی و درخوری دریافت خواهند کرد و این پرونده " پاسخ گرفتن از حزب" برای همیشه بسته خواهدشد. از همین روی این بار روی سخن یا بهتر بگویم لبه تیغ را متوجه اعضای ( البته ایشان از اعضای رسمی جواب طلبیدهاند ) حزب و از جمله دبیر کل آن نمودهاند. من وکیل آقای پاشایی نیستم و ایشان اگر صلاح بدانند خودشان بعنوان سخنگوی حزب پاسخ لازم را خواهند داد . اما از آنجایی که ما اعضای نیمه رسمی از جمله بنده هم عضو این حزب هستیم و بخاطر روش آزادی و دموکرات منشی که در حزب ما وجود دارد تصمیم گرفتم چند جملهای نوشته و ایشان را تا آنجایی که بتوانم از این سر درگمی که حزب ما برایشان فراهم نمود است نجات دهم .
قبل از هر سخن من واقعا سر در نمیآورم که چرا هر از گاهی فیل آقای کشگر یاد هندوستان میکند و بقول معروف به حزب ما گیر میدهند. اما موضوع سئوال برانگیزی که سبب سردرگمی شده و به نظر میآید در آینده هم همواره سبب سردرگمی گردد ،ماده سوم منشور حزب است . آنجایی که میگوید "ما پادشاهی مشروطه را بهترين و مناسبترين رژيم و شکل حکومت برای ايران میدانيم و از هيچ گونه تلاش قانونی و دمکراتيک برای برقراری نظام پادشاهی مشروطه به پادشاهی رضاشاه دوم پهلوی فروگزار نخواهيم کرد." پیش از هر چیز باید دانست که این ماده هیجده سال پیش در منشور ما آورده شده و مطمین باشند که تا هیجده سال آینده هم خواهد ماند. اما از آنجایی که ایشان مشکل اساسی!! حزب را در این میبینند که پادشاهی که، قرار بود ( توجه کنید ! انگار که دیگر قرار نیست و ایشان دارند پیشگویی میکنند ) به گفته و باور آنها ( یعنی ما ) نگهبان و حافظ تمامیت ارضی ایران باشد رفته و سر خود بدون اینکه از حزب مشروطه ایران (لیبرال دومکرات) اجازه بگیرد , چون به هر حال ما او را پادشاه خودمان میدانیم , با عدهای اجنبی! و غیر هم وطن!! , کسانی که دلشان لک زده برای استقلال و مستقل شدن گفتگو و نشست داشته و به حرفهای این غیر هم وطنان!! هم گوش کرده و این از نظر آقای کشگر مشکل اساسی حزب ما است. بخاطر این گناه بزرگ و نابخشودنی ما طرفداران پادشاهی مشروطه باید تکلیفمان را باشاهزاده روشن کنیم یا از این به بعد با اجازه ما در جلسات و گفتگوها شرکت میکند یا شاه بی شاه .
اما مشکل حزب از دید آقای کشگر به این مورد تنها ختم نمیشود، چرا، چون شاهزاده مسئله فدرالیسم را گزینهای برای آینده ایران میدانند. البته نویسنده به عمد به کلمه گزینه توجه ندارند و تلاش میکنند تانفاق و تفرقهای به وجود آید.
توجهی به اولین دغدغه ما یعنی استقرار دموکراسی در ایران ندارند. به اینکه میگوییم مسائل جانبی از جمله فدرالیسم را میتوان در محیط آرامتر پس از استقرار مطرح نمود اهمیتی نمیدهند. مهم از نظر ایشان ایجاد جار و جنجال و شلوغیست و اینکه ما یعنی حزب بار دیگر تکلیفش را با شاهزاده روشن کند و ایشان را که مانند هر ایرانی دیگری که ممکن است با حزب اختلاف عقیده داشته باشند، بکوبیم و سبب شادی و خنک شدن دل سران نظام جمهوری اسلامی و چپهای حرفهای و آقای کشگر شویم. البته اعضای رسمی و نیمه رسمی و غیر رسمی حواسشان جمع است!.
آقای کشگر در نوشتهشان ادعا میکنند و یقین دارند که شاهزاده توافق نامهای امضا کرده و در عین حال پیشگویی میکنند که در آینده نه چندان دور به وسیله این توافقنامه ایران به شش کشور تجزیه خواهد شد که اگر این نشود حتما کُردستان بزرگ روی شاخش است و به ما ماده اول منشورمان را یادآوری مینمایند که آن که نماد شما بود دارد چهها میکند . اولا از آقای کشگر خواهش دارم اگر سندی کتبی و یا حداقل کپی از این قرارداد دارند برای آگاهی عموم در سایت خودشان به معرض نمایش بگذارند و از ایشان خواهش میکنم این بار با دقت بیشتری به پیام اخیر شاهزاده آنجایی که میگویند " شماری روز افزون از ایرانیان در همه جای دنیا امروز بـه این واقعیت پی بردهاند که برپایۀ «جدایــی دین از حکومت» و با اتکــا بـه «اعلامیـۀ جهانــی حقوق بشر» میتوان مهمترین منبع الهام و انگیزۀ همبستگی ایرانیان بـرای کمک به تحقق خواستهای اساسی ملت را فراهم آورد. این همان اصولی است که از سالها پیش نخبگان ایران، به ویژه دانشجویان و دانشگاهیان، از زن و مرد، به نقش اساسیاش در بنــا کردن نهادهــای دموکراتیک پی بردهانــد . در واقع بر پایــۀ همین دو اصل میتوان به توافقی گستـرده رسیــد و به تــلاشی پیگیر و مشترک پــرداخت که کارسازترین شیوهها و برنامهها را برای کمک به تحقق اهداف جنبش آزادی خواهانۀ مردم ایران فرارویمان گذارد. در نهایت تعیین سرنوشت کشور به رای آزادانۀ مردم ایران گذارده خواهد شد، از همین روست که من نیز خواهان شرایطی کاملا دموکراتیک برای برگذاری انتخاباتی کاملا آزاد هستم و چنین شرایطی جز در زمان خلاصی از رژیم حاکم میسر نخواهد بود. "توجه کنند . حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) و اعضای رسمی و نیمه رسمیاش جزء کوچکی از همان "شماری روز افزون از ایرانیان در همه جای دنیا امروز بـه این واقعیت پی بردهاند " است اما شوربختانه، گویا آقای کشگر و هم فکرانشان جزء این شمار روز افزون نیستند.
از نظر ایشان سخنان اخیر شاهزاده مطلب تازهای نیست، موضوع جالب و تازه آن خواهد بود که حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) ماده سوم منشورش را پاک نموده تا خیال جمهوری اسلامی و یاران خارج نشین چپ و راستش آسوده گردد!. از نظر ما ابن مطلب کهنهای است و هرگز نخواهد شد. بنابر این از آقای کشگر تقاضا میکنیم اینقدر پا پیچ این حزب نشوند که راه به جایی نخواهند برد و اجازه دهند ما به بکارهای مهمتری از جمله رهایی ایران از دست این حکومت ضد ایرانی برسیم ،شما را به خیر ما را به سلامت .
-------------------------
آقای پاشائی از حزب رفع ابهام نکردهاید!
پرسش اصلی امروز از حزب اين است که پادشاهی که قرار بود به گفته و باور آنها سمبل ونگهبان وحدت و يکپارچگی ملی و حافظ تماميت ارضی ايران در هر شرايط و هر موقعيتی باشد.. امروز خود دست در دست نيروهائی دارد.. که ملت يکپارچه ايران را به رسمیت نمیشناسند.. و برای «کردستان آزاد و مستقل» میرزمند و برای اعلام استقلال و تشکيل «کردستان بزرگ» منتظر شرايط مناسب بينالمللی هستند که يکی از آنها در هم شکسته شدن نيروی دفاعی ملت و کشور ايران است.
اخيراً توسط سايت «انتخابات آزاد» گفتگوئی با آقای فواد پاشائی دبيرکل حزب مشروطه ايران صورت گرفته که متن اين گفتگو در «تلاش آنلاين» نيز درج گرديده است. مضمون پرسشها نمايانگر آن است که نشستها و گردهمآئیها و توافقنامههای اخير و مواضع اتخاذ شده و سخنان مطرح شده در اين نشستها حول مسئله تماميت ارضی دلمشغولی پرسشگر و انگيزه انجام اين گفتگو بوده است. اين گفتگو فرصتی بود بسيار مناسب که حزب نه تنها مواضع و ديدگاههای استوار خود را از زبان مقام رسمی آن بار ديگر در خصوص اولویت حزب مطرح میکرد بلکه مهمتر از آن، دبيرکل حزب میتوانست از اين فرصت بهره گرفته و رابطهی حزب با اين توافقنامهها و نشستها را روشن نموده و ابهام شکل گرفته در این خصوص را نزد افکار عمومی برطرف نماید و در اين زمينه به پرسش اصلیی لحظه کنونی پاسخ میداد که هم پرسشگر و هم پاسخ دهنده آهسته و بیصدا از کنار آن عبور کردهاند.
ابهام و پرسش اصلیی امروز، موضع حزب نسبت به تمامیت ارضی ایران و حفظ یکپارچگی ملی کشور نیست. ابهام و پرسش اصلیی امروز از دل اصول متناقض اساسنامه و منشور اين حزب برمیخيزد. از آن پيوندی که حزب در اصل سوم منشور خود با شاهزاده رضا پهلوی برقرار کرده و می گويد: "ما پادشاهی مشروطه را بهترين و مناسبترين رژيم و شکل حکومت برای ايران میدانيم و از هيچ گونه تلاش قانونی و دمکراتيک برای برقراری نظام پادشاهی مشروطه به پادشاهی رضاشاه دوم پهلوی فروگزار نخواهيم کرد." برمیخیزد.
مشکل اساسی برای اين حزب و لاجرم پرسش از آن، امروز اين است که پادشاهی که قرار بود به گفته و باور آنها سمبل ونگهبان وحدت و يکپارچگی ملی و حافظ تماميت ارضی ايران در هر شرايط و هر موقعيتی باشد که از نظر اين حزب و با استناد به آخرين قطعنامه آن حتا آن شرايط می تواند، تا ايستادن موقت در کنار نظام اسلامی برود، امروز خود دست در دست نيروهائی دارد و با آنها به توافق رسيده است که ملت يکپارچه ايران را به رسمیت نمیشناسند و ایران را کشور کثیرالمله می دانند و برای «کردستان آزاد و مستقل» میرزمند و برای اعلام استقلال و تشکيل «کردستان بزرگ» منتظر شرايط مناسب بينالمللی هستند که يکی از آنها در هم شکسته شدن نيروی دفاعی ملت و کشور ايران است.
آنچه امروز در افکار عمومی بعنوان پرسش و ابهام شکل گرفته موضع حزب نسبت به فدرالیسم بعنوان یک گزینه در فردای ایران نیست، که نیاز به تکرار دیدگاه حزب از سوی دبیرکل یا دیگر اعضای حزب باشد. سئوال اساسی را که امروز باید حزب پاسخگوی آن باشد، اين است که «نماد وحدت ملی» آنها راه دفاع و جا انداختن فدراليسم قومی ـ زبانی را برگزيده و پيشه خود ساخته و آن را گزينهای برای آينده ايران میداند. سئوال اساسی این است که، حزب با شاهزاده رضا پهلوی و مواضع وی چه می خواهد بکند؟ پريدن به شوروی و يا نیروهای چپ که چنین و چناناند مشکل حزب مشروطه را نپوشانده و حل نمی کند و نخواهد کرد!
مسئولین حزب باید به این تناقض پاسخ دهند که چگونه می توان در منشور حزب از یک طرف از؛ استقلال و تماميت ارضی و يگانگی ملی ايران که بالاتر از همه چیز است و از آن باید به هر قيمت و در هر وضعیت دفاع کرد سخن گفت و در اصل اول منشور خود نوشت "استقلال و تماميت ارضی و يگانگی ملی ايران برای ما از همه بالاتر است و به هر قيمت و در هر وضعی از آن دفاع میکنيم." و از طرف دیگر از پادشاهی شاهزاده رضا پهلوی بعنوان سمبل وحدت ملی و حافظ یکپارچگی ملی و تمامیت ارضی ایران دفاع کرد که با سازمانهای تجزیه طلب و جریاناتی که با صراحت و شفافیت بخش کردستان ایران را بخش اشغال شدهی کردستان بزرگ توسط ایران میدانند توافقنامه امضا کرده است؟!
مسئولین حزبی باید نسبت و رابطهی خود را با کاندیدای پادشاهی خود که اعلامیه جهانی حقوق بشر را "نقطه شروع" و نه نقطه پایان و اختیارات حکومت مرکزی را به سیاست خارجی، دفاع از مرزها و برنامه ریزی کلی اقتصاد محدود کرده، و از حاکمیت يکپارچه ملی در سراسر ایران خلع يد نموده و ایران را دست کم به شش ملت و در شش منطقه ملی بر پایه زبان تجزیه و با امضا این توافقنامه مقدمه تجزیه کشور در آینده یی نه چندان دور را به شش کشور کردستان، ترکستان، بلوچستان، عربستان، ترکمنستان و فارسستان رسمیت بخشیده روشن نمایند.
مسئولین رسمی حزب مشروطه ایران باید نظرات صریح و روشن خود را در رابطه با توافقنامهی شاهزاده رضا پهلوی با "کنگره ملی کردهای آمریکای شمالی"، سخنرانی وی در شهر بن و موضع گیری وی مبنی بر اینکه "برشمردن ایرانیان در زمره یک ملت یک پارچه اشتباهی ژرف است" و در مورد مواضع وی در آخرین بیانیهش "گفتاری با هم میهنمانم" اعلام نمايند. آن هم با صراحتی چون:
"آزادی و حقوق بشر، که برداشتن اجبار و تبعیض در امر مذهب را نیز مانند هر زمینه دیگر، در بر می گیرد، در جامعه تحقق می یابد ــ جامعه ای که یک کشور است یعنی مرز ها و حکومت و قوانین مشخصی دارد. این جاست که می باید روشن کنیم مقصودمان چیست، ایران یک کشور یک ملت است یا ایران ملت های مختلفی است که فعلا فدرالیسم می خواهند تا با مساعد شدن وضع بین المللی (بخوانید حمله نظامی امریکا) به سوی استقلال بروند (این را دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران گفته است) ایرانی است که همیشه داشته ایم یا کشورهائی که قرار است بجای آن در این منطقه جغرافیائی تشکیل شوند؟
برای هر اقدامی اول می باید این مسئله را روشن کرد. توافق بر سر آزادی و حقوق بشر و مبارزه با جمهوری اسلامی نه تنها کافی نیست بلکه پرده دودی است برای پنهان شدن در پشت آن.
گفتاری با هم میهنانم نکته تازه ای ندارد و از فراز مشکل اساسی کنونی که ادعاهای سازمان های هویت طلب پیش آورده گذشته است. این سخنان را همه می گویند و سی سال است در دهان های روز افزون می گردد و یک گام نیز گروه های گوناگون را به همکاری نکشانده است. تکرار آنها نیز نتیجه دیگری نخواهد داشت.
امروز می باید مسائل را شکافت و با زبان شفاف سخن گفت تا پایه های محکمی برای همفکری و سپس همکاری در فرصت های مناسب تر که پیش خواهد آمد گذاشته شود. شفاف سخن گفتن و با همه به یک زبان سخن گفتن شرط اول ایجاد اعتماد است که بدون آن همین وضع سی ساله خواهد بود." (د.همایون)(1)
و آنگاه در پسِ اين زبان صريح و روشن و يکپارچه و هماهنگ با بالاترين اولويت حزب و منطبق با لحظههای پر خطر امروز که از ايرانيان هوشياری هرچه بيشتر و دوریجوئی از سياستبازیهای پر تهديد میطلبد، صراحت لازم را در مقابل شاهزادهی خطرآفرينشان اتخاذ کنند و بندهای گران منشور و اساسنامهاشان را که اعضای حزب را اجباراً و طبق الزامات تشکيلاتی ملزم به احترام و سکوت میکند از دست و زبان خود بگشايند! آن هم در مواضع رسمی و از زبان مقام و ارگان رسمی حزب. وگرنه مواضع و موقعيت آقای داريوش همايون رایزن حزب در برابر همه اين ابهامات و پرسشها سالهاست که روشن شده است.
علی کشگر
ـــــــ
1ـ http://www.irancpi.net/porsesh/porsesh.php
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
کوشان
استاد نازنين اقای قطبی
از زمانی که اين مسئله از طرف بزرگان حزب مشروطهمطرح شد التماس کردیم که این نمط نه به صلاح مبارزین هست ن اصولا در مبارزه ر صداقتی جایز.انهم اگر بشود ازآن صداقت نام برد.مصاحبه جدید شاهزاده با تلویزیون ایرانیان کانادا شاید اینجا هم باشد.من لینک نوشتاری آن را تقدیم می کنم.تبری کامل ایشان از هر نوع فدرالیسم.ما التماس کردیم که بزرگان این روش باعث ادعای کشتگر ها میشود.گفتیم در بخش پرسش و پاسخ همین سامانه که چگونه است که موسوی و کروبی مصون از هر نقد شایسته وجود مبارکشان هستند ولی شاهزاده پشت چنان منشوری!!دیده می شود.فرمودند مانمی فهمیم شرایط داخل چیست.اگر شاهزاده جز این بیانیه بدد عجیب است.گفتیم بابا خواهش می کنم ما از صبح تا شب این سایتهای اجتماعی را کار می کنیم چک می کنیماین هجمه به ضرر م و به سود کشتگرها هست گفتند ما به روش خد پایبندیم و شما ب می سازید ...اقای قطبی گفتیم نپذیرفتند بزرگان.خب شما چهچیز را توضیح می دهید.کاشت کردند بزرگان حزب این هم بردآشتش.از اول هم بود دوستان سرشان شلوغ هست و ندیدند.
December 08, 2010 12:15:30 PM
---------------------------
داود اختری
روئین تن
اقای روئین تن در سوئد اقامت دارند و بنده ایشان را از زمانهای بسیار دور می شناسم. ایشان از دیگران چیزی را درخواست می کنند که متاسفانه نه خودشان و نه اقای کشتگر به ان پایبند هستند.
......آیا بهتر نیست بجای تخریب یا تحلیل شخصیت آقای کشگر، حمایت یا انتقاد از نظر آقای کشگر را در پیش می گرفتید؟ .......
بله بنده از تجربیات خودم نوشتم و فکر می کنم اگر درحزب مشروطه خواهان به دنبال شاهدین دیگری جستجو کنید؛ کم نخواهند بود انهایی که نوشته مرا تائید کنند. شاید هم بد نباشد از دست اندر کاران جنبش رفراندم انزمان که به حزب شما وابستگی نداشتند بپرسید.
ولی همین اقا دراینجا به سبک همان توده ای ها درس اخلاق می دهد و در ضمن سعی دارد مرا بخاطر بازگو کردن خاطراتم سانسور نمائید.
اقای کشتگر چرا اجازه نمی دهند در سایت تلاش نظراتی از خواندگانشان درج بشود؟
December 05, 2010 03:38:23 PM
---------------------------
روئین تن
آقا یا خانم مهری و آقای داود اختری
آقای قطبی به مقاله آقای کشگر پرداختند. به موضوعات آن پرداختند. ایشان فروتنانه آدرس آن تفاهم نامه را خواستند. آیا بهتر نیست بجای تخریب یا تحلیل شخصیت آقای کشگر، حمایت یا انتقاد از نظر آقای کشگر را در پیش می گرفتید؟ کشگر هر کی هست. برای رضای خدا کار میکند یا برای پول یا برای نام یا برای هر چی شما نظرش را نقد کنید. اینهمه از چپ بد میگویید میدانید همین روش را حزب توده جا انداخت که حرف مهم نیست و گوینده را تحلیل طبقاتی کن دیگر حرفش هم رد یا قبول است. حالا کی چپ گرا است؟ اصلا کشگر میخواهد شاه بشود، که چی؟ شاه شما رفته با تجزیه طلبان کرد شمالی بده بستان کرده؛ آقای قطبی نگاهی به سایت تلاش نینداخته که این کشگر آدرس سایت تجزیه طلبان را با ترجمه فارسی آن چندی پیش نوشته و حالا آقای قطبی مقاله نوشته که سند بفرست! من از سبک نوشته آقای قطبی خیلی خوشم آمد ولی دوست عزیز شما لقمه جویده میخواهید. بروید خودتان پیدا کنید بخوانید ببینید دنیا چه خبر است. اگر این طور پیش بروید ملکه انگلیس را هم ملکه ایران کنید دو ماهه رو دوش همه سوار میشود. آخر این چه حرفی است که میگویی ما تا 18 سال دیگر طرفدار شاه هستیم ؟ چرا 18 سال؟ از کجا میدانی آقای رضا پهلوی بهتر از روز پیش نشود یا بکلی غیر قابل قبول شود؟ آدم ازدواج میکند دو سال دیگه را نمی داند چه پیش می آید. همین کارها است که دیگران را می ترساند که بابا ایران اگر شاهی بشه دموکرات نمیتونه بشه. ملت تا درست نشه شاهی و جمهوری فرقی نمیکنه
December 03, 2010 12:40:11 PM
---------------------------
داود اختری
اقای قطبی گرامی
همینطور که نوشتید؛ اقای کشتگر هر چند یک ماه شیطنتی به خرج می دهند که باید شما و دوستانتان به عمق مطلب بروید و دلیل اصلیش را پیدا کنید.
یکی از شواهدی که من بیاد دارم این است که؛ چند سال قبل یعنی زمانی که کنفرانس رفراندم در بروکسل برگزار شد؛ خانم و اقای کشتگر هیچ نگرانی از نزدیکی به حزب مشروطه ایران نداشتند و چون فکر می کردند ظرف چند ماه حداقل بعنوان رئیس مجلس در تهران خواهند بود؛ علنی بسیار خردسند و باز با حزب برخورد می کردند. ولی محاسبات انان غلط از اب در امد و باید چاره ای می اندیشیدند. ان چند نفر بازمانده چپ که هنوز با انها حرف می زدند؛ انها را طرد کرده و از طرف اعضای حزب شما نیز تحویل گرفته نمی شدند. نتیجه بالاخره باید این می شد که برای دوستان قدیمی جا بیافتد که خانم و اقای کشتکر اگر نزدیکی با حزب داشته اند فقط بخاطر اقای همایون بوده و بس.
دشمنی با پادشاهی ویروسی است که قبل از انقلاب وارد بدن ما چپی ها شده و چند وقت یکبار خودش را نمایان می کند و این فقط ربط به محیط زندگی و اطرافیان دارد هرچند که دم از دمکراسی و حقوق بشر بزنیم. نگاه کنید ببینید قدم بعدی این خانواده در زندگیشان چیست؛ در خواهید یافت که حمله به حزب مشروطه ایران وسیله میباشد.
December 03, 2010 12:50:17 AM
---------------------------
مهری
حرف های درستی است و جای بحث و گفتگو دارد. برای من یک سوال همیشه مطرح است و آن این که چرا هر بار مسئله ای مورد توجه و تاکید در یک نوشته ی آقای همایون است همان موقع سایت تلاش هم به همان مسئله شدیدا علاقه مند می شود و حتی صماحبه هایی با آقای همایون می کند که انگار از پیش برنامه ریزی شده است حرف های ناتمام مقاله های ایشان در آنها بگنجد و بعد هم آقای کشگر مطلبی در همان مورد می نویسد و همیشه با استثناکردن آقای همایون حزب را در همان مورد معین زیر سوال می برد. این دیگر یک سناریوی تکراری شده است.
نظر آقای همایون برای آقای کشگر آن طور که نوشته اند روشن است. شاید روشن نباشد که منشور این حزب را خود آقای همایون نوشته اند و رسمیت داده اند. شاید هم این مقدمه مصاحبه ای زرح ریزی شده است تا آقای همایون جوابی را که قرار است بدهند.
اصلن چرا حزب مشروطه ایران اینقدر برای آقای کشگر مهم است؟ این حزب بی سواد و غیر سیاسی و غیر حرفه ای که کتاب نمی خواند و منوشرش ابهام دارد چرا وقت ایشان را می گیرد؟
پاینده ایران
مهری
December 03, 2010 12:00:42 AM
---------------------------
|