در باره فردی که روش و منشش در جامعه روشنفکری, سیاسی و روزنامهنگاری ایران بی بدیل و جایگزین است و خود آفریننده واژههاست , چه میتوان گفت ! امروز مایل بودم احساس و برداشت شخصی خودم را در مورد وی بگویم اما هر چه کوشیدم و میکوشم به نتیجهای شایان او نمیرسم.
حقیقتن چه در باره او بگویم که او خود تجلی کلام بود
بگویم که او شخصی خود ساخته بود.
بگویم که از قدرت خلاقه شگفتی برخوردار بود .
بگویم که دانش وسیعی در زمینه علمی و فرهنگی عمیق در سیاست داشت
بگویم که او ا خود را بیشتر روزنامهنگار تعریف میکرد.
بگویم که دارای قدرت استدلالی بسیار قوی بود و کمتر کسی توان مقابله با منطق مستدل وی داشت و در برابر دوام میآورد .
بگویم که آرمان سیاسی او ناسیونالیسم ایرانی به دور از فاشیسم , خفظ تمامیت ارضی ایران و ارج گذاشتن به ملت ایران بود
بگویم که او اولین مقام حکومت پیشین بود که از سر تا پای آن حکومت را به نقد کشید در عین اینکه دست آوردهای «ن را ارج مینهاد و یادآوری میکرد.
بگویم که او کوچکترین اعتقادی به خشونت نداشت و اولین کسی بود که از روی نمونه افریقای جنوبی فکر دادگاههای بدون محکومیت جزایی برای آینده ایران و زمانی که سردمداران رژیم اسلامی به پای میز محاکمه کشیده میشوند, ارایه داد و در هر حال اعتقاد راسخ داشت که جرم سیاسی وجود ندارد و مقوله اعدام باید از بین برود.
بگویم فردی بود که ترسی نداشت از اینکه نظریاتاش را با صدای بلند اعلام کند و در این مورد هیچگونه ملاحضه سیاسی و شخصی جلو دارش نبود.
بگویم که بی شک او در دایره بزرگانی چون علی اکبر داور و محمد علی فروغی جای دارد و محمد حسن تقیزاده را گرامی میداشت.
بگویم که او عاقلانه به نوگرایی در اندیشه سیاست پرداخت و راه و رسم دومکراسی لیبرال را پایه گذاشت.
بگویم که او یک دمکرات واقعی بود و در مقابل دگراندیشان همیشه راه و رسم رواداری را پیشه میکرد
بگویم که " واژه دگراندیش " را او به ادبیات سیاسی ما افزود و در جا انداختنش در عمل و نظر مبارزه نمود.
بگویم منشور و برنامه سیاسی و اقتصادی که او برای حزب مشروطه ایران نوشت از پیشرفترین اندیشههای سیاسی است که بدون شک در آینده ایران بیشترین نگاهها به منشور حزب ما خواهد بود.
بگویم که او به ما شاگردانش آموخت قبل از هر نوع گرایش سیاسی , مذهبی و ایدواوژیک اول به ایران فکر کنیم و نقطه مشترک را با دگراندیشان ایران قرار دهیم.
بگویم که او حزب مشروطه ایران بنیاد نهاد و پایههای ان را ریخت . یک حزب مدرن و مترقی برای امروز و فردای ایران که دوست و دشمن به آن احترام میگذارد.
بگویم که او در دهها مقاله و سخنرانی و مصاحبه تنها راه نجات ایران را جنبش سبز میدانست و با قاطعیت از آن حمایت کرد.
بگویم که با قاطعیت و با اعتقاد راسخ به تمامیت ارضی ایران حتا به نقد شاهزاده پرداخت و به ایشان توصیه نمود با فرصتطلبان قول و قراری نگدارند که بعدها نتوانند آن را اجرا کنند.
بگویم که بر خلاف نظر برخی او چهره شاخص سلطنت طلبی نبود بلکه چهره شاخص و نماد میهن دوستی بود .
بگویم که طیف راست میانه شخصی را از دست داد که مبلغ اندیشه لیبرال دموکراسی بود و در ایران معاصر نظیری برایش متصور نیست.
بگویم که او آبروی جامعه سیاسی فرهنگی و افتخار اندیشه و خرد ایرانی بود.
هرچه بگویم از آنچه باید, کم گفتهام و نکته تازهای هم به آنچه تاکنون فریختگان و دگراندیشان در بارهاش گفته یا نوشتهاند نیافزودهام.
داریوش همایون بزرگ مرد تاریخ سیاسی ایران از میان ما رفت اما ما پیروان مکتب او نخواهیم گذاشت که اندیشههای او از بین برود. دست ما برای فشردن دست دگراندیشان , چناچه او همیشه خواهان این بود و ما را به این امر تشویق میکرد دراز است . نقاط مشترک ما تمامیت ارضی ایران و لیبرال دمکراسی بر پایه قوانین حقوق بشر است.
جامی است که عقل آفرین می زندش
صد بوسه ز مهر به جبین میزندش
این کوزه گر دهر چنین جام لطیف
میسازد و باز بر زمین میزندش
یادش گرامی
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
م.موبدی
درود بر شما آقای قطبی. بسیار عالی بود
پیروز باشید
February 10, 2011 09:40:21 AM
---------------------------
|