بالايش |
سعود،
توسعه |
جُدياخته (مشتق) از «بالايِستن»، به شيوه ﻳ کُنِش فرجام (اسم ﻳ مصدر) |
بالاييدن،
بالايِستن |
بالارفتن،
سعود يافتن،
توسعه يافتن |
کُنِشﻭاژه (فعل) ﻳ برگرفته از صفت ﻳ «بالا» |
بَرآهيخته |
آبستراکت |
الگو از: abstructum (لاﺗ .)
trahere (لاﺗ .) + abs (لاﺗ .) > «به کنار هيختن، به کنار کشيدن» abstrahere (لاﺗ .) >
← هيختن = «کشيدن» به جايگزين ﻳ trahere (لاﺗ .) و پيشوندها ﻳ «بَر» + «آ» به جايگزين ﻳ abs (لاﺗ .)
|
پارمان |
حزب |
الگو از: party (اﻧﮕ .)
«پار، پاره، بخش» partis , pars (لاﺗ .) >
+ پسوند ﻳ «مان» در ساختارها ای مانند ﻳ «سازمان»
|
تَراانديشيدن |
تا ته
درباره ﻳ
چيزی
انديشيدن |
to think sth. through
«تَرا» + «انديشيدن»
|
جُدبيمی |
امنيت |
ĵudbēmīh برگرفته از زبان ﻳ پهلوی ﻳ ساسانی
← به گويش ﻳ فارسی ﻳ دری درآورده
بنياد ﻳ آن «جدا بودن از بيم» است: «جُد» (جدا) + «بيم»
|
جُدياخته |
مشتق |
الگو از: > deduction (اﻧﮕ .)
«جدا کردن و برگرفتن» ducere (لاﺗ .) + de (لاﺗ .) > deducere (لاﺗ .) > deductio (لاﺗ .) >
← ياختن = «راندن، بردن، هدايت کردن» به جايگزين ﻳ ducere و پيشوند ﻳ زبان ﻳ
پهلوی جُد «جدا، بکنار، به دور» به جايگزين ﻳ de
|
سِپاش |
فضا |
spāš برگرفته از زبان ﻳ پهلوی ﻳ ساسانی
← به گويش ﻳ فارسی ﻳ دری درآورده.
اين واژه، با آنکه به گوش و چشم ﻳ فارسی زبان ﻳ امروزی بسيار ناآشنا و شگفت آور ﻣﻰنمايد، بويژه از آنجا برگزيده شد که در فارسی ﻳ باستان بسيار ريشه مند بوده و تا زبان ﻳ اوستايی واپس ﻣﻰرسيده. نيز با واژه ﻳ لاتين که به ديگر ﻳ اروپا نيز راه يافته همريشه به نگر ﻣﻰآيد: spatium (لاﺗ .) > space (اﻧﮕ .)
|
شهرآراستيگ |
سياسی |
جُدياخته (مشتق) از «شهرآرايی»
← با قانون ﻳ پسوند ﻳ گُذشتﺯمانيگ (ماضی) در صفت، بسان ﻳ روانشناسی ← روانشناختيگ
|
شهرآرايی |
سياست |
الگو از: politics (اﻧﮕ .)
«شهر» polis >
+ پسوند ﻳ «آراستن» در ساختارها ای مانند ﻳ «رزم آرايی»
|
فَراسَنجنده |
انتقادی |
جُدياخته (مشتق) از « فَراسنجيدن»، به شيوه ﻳ امبازيده ﻳ همزمانيگ |
فَراسنجيدن |
انتقاد کردن |
آن سنجيدن که داده ای را سراسر (فرا) بنگرد و بسنجد |
فَرگان |
اصل،
پرنسيپ |
fragān برگرفته از زبان ﻳ پهلوی ﻳ ساسانی
← به گويش ﻳ فارسی ﻳ دری درآورده
|
َدْرايانی |
اقتصاد |
(اﻧﮕ .)economyالگو از:
< (يوﻧ . باﺳ .)oikonomia «دانش ﻳ راياندن (اداره کردن) ﻳ خانه»
< (يوﻧ . باﺳ .) oikos «خانه، کَد» + (يوﻧ . باﺳ .) nomos «قانون، دانش»
|