شیر و خورشید و تاج
***** بخش چهار - کاری که باید ۳۴ سال پیش انجام میشد *****
- و در مرحله آخر، اعلام شود که بر طبق این سیستم و این منشور، کار به اینجا رسیده است که... و یک روش درست و حسابی هم تعیین شود برای جمع آوری امضاها از سوئ طرفداران نظام پادشاهی و اعلام آن... تا آن دسته که طرفدار نظام پادشاهی نیستند هم بدانند، این کار انجام شده...
با این کار دست کم تکلیف طرفداران نظام پادشاهی در خارج از کشور روشن خواهد بود.
- تا آن زمان تکلیف "فراخوان" هم روشن تر خواهد بود.. و سپس آن زمان باید دید در کجا هستیم و به کجا میرویم... با در دست داشتن یک مدرک معتبر، دست کم از طرف طرفداران نظام پادشاهی.
همه اینها فقط یک نظر است، چون ما معتقد هستیم این کار را باید خود شاهزاده روز اول انجام میدادند، نه برای اینکه بقیه را بحساب نیاوریم، بلکه برای اینکه بهتر بتوانیم زیر یک چتر با بقیه بنشینیم و در مورد مسائل مربوط به براندازی رژیم و و و تبادل نظر کنیم.
این کار اگر شده بود، دیگر ماده ۱۱ها در زمان شکل گیری شورای ملیها پیش نمیآمد، زیرا آن سوی میز از روز نخست میدانست که در این سوئ میز یک قشر متحد و منسجم نشسته که هیچ بحثی در مورد تمامیت عرضی ایران ندارد. آنوقت یا آنها میبایستی بحث در مورد ماده ۱۱ها را به همان زمان درست خود موکول میکردند، یعنی زمان تهیه قانون اساسی ایران پس از سرنگونی رژیم، یا اینکه ماده ها از روز اول روشن و شفاف تهیه میشد که کار به اینجا که امروز کشیده نمیکشید.
ما معتقد هستیم، که کار طرفداران نظام پادشاهی، در حال حاضر، و در وحله اول و در این زمان، تشکیل یک شورای ملی دیگر نیست... بلکه اول یک کاسه کردن طرفداران نظام پادشاهی است... که دیگر این قشر بزرگ جامعه را "دیگران" مثل توپ فوتبال به اینور و انور زمین پرتاپ نکنند. خود شاهزاده هم بجای اینکه بگوید من یک شهروند بیش نیستم، میتواند بگوید من یک شهروندی هستم که این قدرت پشت من ایستاده.
|