کاوه یزدانی
با درود
حق گرامی از زمانی که آخوندها در ایران به حکومت رسیدند تقریبا در تمام زمینه ها جامعه را تخریب کردند . خیلی از زیانهای اقصادی تحمیل شده به جامعه را می توان بعد از سرنگونی رژیم آخوندی در کوتاه مدت سامان داد اما تخریب های اخلاقی و فرهنگی کار و برنامه های دراز مدت نیازدارد . قشر سیاسی در اپوزیسیون آشفته حال خارج کشور نیز از برکت تخریب اخلاقی رنج فراوانی می برد که از سال 88 تا کنون نمی توانند به یکدیگر اعتماد نمایند و همین بی اخلاقی اپوزیسیون پراکنده است که دارد مشکلات روحی روانی را در بسیاری بوجود می آورد و حتی خیلی از ایرانیان دوام ادامه فعالیت را با این اپوزیسیون از دست دادند و بی خیال فعالیت کردن شدند .
چرا از چندین ده هزار ایرانی در انگلیس فقط 1500 نفر در مقابل سفارت انگلیس آمدند ؟ آیا این بی تفاوتی در جامعه تحصیل کرده ایرانی در خارج کشورنسبت به مسائل ملی ناشی از تخریب اخلاق نیست ؟ قیام 88 در درون کشور توانست نور امیدی در دلها بدمد و مردم خارج کشور را تکانی داد و گمدتی از خانهایشان بیرون آمدند و در کنار هم ایستادند ولی افسوس که خیلی زود بادشان خالی شد و به زندگی شخصث شان مسل سی سال گذشته برگشتند و بی خیال کشور شدند . این شد که سه سالهمجبوریم در اتاقهایمان از دریچه دنیای کجازی شاهد غارت شدن کشور باشیم و همچنین شاهد اعدام های گروهی وقتلعام سیستماتیک اجتماعی توسط حکومت آخوندی باشیم . از فساد اخلاقی و اعتیاد و فحشا و بیماریهای گوناگون سرطان زا که ناشی فرستادن پارازیت توسط رژیم می باشد ووو دهها بیماری اجتماعی دیگر که شاهد دیندش بودن خودش آدم را دچار بیماری روحی روانی می کند . خود همین بیماری روحی روانی که در جامعه یک بیماری پنهان و آشکار در سطح وسیعی از جامعه پراکنده است . پرسش این است که چرا سیاسیون و اندشه ورزان ایرانی خارج کشور با پراکنده ماندنشان نمک بر این همه زخمهای عمیق می زنند ؟
هر چه بگندد نمکش میزنند / وای بروزی که بگندد نمک
|