انقلاب ِ سپید ِ شاه وُ ملت خجسته باد
جمشاد پرچمشاهی
چه نوشتار عارفانه و شاعرانه ای !؟ گویی حکایت از یک سرزمین رویایی یا بهشت برین است.
این همه "همه جا" چنین بود و چنان بود اغراق آمیز بنظر می رسد. بدون شک همه جای این سرزمین آنگونه که دراین نوشتار توصیف شده است، چنین نبود. درست است که شاه فقید اقدامات مهم و شایسته ای را بویژه درسالهای آخرین حکومتش، ازجمله تقسیم اراضی به کشاورزان و رهایی از یوغ برخی اربابان سنگدل و بی رحم آنها، به ملت ایران ارائه داد ولی فراموش نکنیم که اختلافات فاحش طبقاتی بین اقشار مردمی درآنزمان نیز وجود داشت که البته درمقایسه با امروز شاید بسیار ناچیز به نظر بیاید. اما آنچه که دور از حقیقت نیست اینست که اگر یک کشاورز در روستایی قطعه زمین خشکی را (من نمی گویم کویر!) صاحب شد، باید بدانیم که همزمان افراد بسیاری هم بودند که به مال و مکنت افسانه ای دست یافتند.
البته مشخص نیست که زمین هایی که شاه فقید به کشاورزان و زارعان بخشید، واقعا به خود او تعلق داشته اند. برفرض هم که چنین بوده باشد، باید توجه داشت که همان دوران کمتر شرکت دولتی یا حتا خصوصی، کارخانه و موسسه و نهاد و بنیادی وجود داشتند که شخص شاه فقید یا اعضای خاندان سلطنتی، اطرافیان و ارتشیان عالی رتبه و امثالهم، درآنها سهم نبوده باشند. بخشیدن چند قطعه زمین در مقایسه با آنهمه دارایی های نجومی بقول غربی ها "پیناتز" یا بقول ما ایرانی ها "چیزی ناقابل" به حساب می آمد. ادامه ...
|