پایکوبی و دستافشانی و بادهنوشی کنفدراسیون و کنفدراسیونیها بر روی گور ایران و ملت ایران!
ایرانی
با درود خدمت دوستان
دست حمایت خارجی، تنها همین کلام در پاسخ به کامنت قبلی کافی است. تا جایی که به حکومت و مخالفین آن مربوط می شد، گروه هایی که از سر ناچاری به مبارزه مسلحانه روی آوردند و مائوئیست هایی که رفتند تا شهرها را از طریق روستاها محاصره کنند، درایت نیروهای حکومت در مبارزه و کنترل دشمنان ایران به خوبی می دانستند. عمر چریک تروریست مسلح در آن زمان که دست خارجی کمتر پشت آنها بود، ظرف ۵ ماه خاتمه می یافت و این نهایت تسلط نهادهای امنیتی بر اوضاع را نشان می دهد. این را می شود یا سال های آشوب بعد از شورش ۵۷ که عملا تروریست های خلقی و مجاهد (مزاحم) بر خیابان ها حکومت می کردند و ترور می کردند و آدم می کشتند، مقایسه کرد. قبل از شورش، بارها عملیات ترور، دزدی و آدمکشی کشف و خنثی گردید. اما زمانیکه پادشاه فقید، قرار داد جدید نفت را نپذیرفت، شمشیرها از رو بسته شد. در فضای باز سیاسی که عملا نهادهای امنیتی مسئول توسط خود سیستم، خنثی شده بودند، عربده کشی در خیابان چه آسان می نمود. به یاد داشته باشیم، شورش خیابانی آخرین پرده نمایشی است که پرده شروع آن در گوادالوپ شکل گرفته است. والا نیروهای تروریست مبارزه مسلحانه پیشگام و گروه های اقلیت و اکثریت دیگر، در سال ۵۴ به طور کامل تحت کنترل درآمدند و دیگر کاری از آنها ساخته نبود. حال اگر با حمایت خارجی بهترین امام تاریخ با کسانی که زیر عبایش خزیده بودند با خدعه این ملت را استحمار کرد، آن خرف دیگری است. دیکتاتوری محمدرضاشاهی اگر هم بود، برای مبارزه با وابستگان به برادر بزرگتر و سایر ارتحاعیون سرخ و استحمار کنندگان این ملت در قالب ارتجاع سیاه بود. نه برای مردم این کشور.
پاینده ایران
|