جمهوری اسلامی فراموش شده است به یکدیگر نپردازیم.
حق
با درود، امید دانا گرامی، پرداختن به اپوزیسیون با هتاکی و انگ زنی به اجزاء آن تفاوت دارد. فقط پرداختن به رژیم و نپرداختن به اپوزیسیون معزل افرین است. ذکر مصیبت و تکرار هر روزه آن در نوشتار پس از نوشتار از سوی نویسندگانش درباره رژیم برای من تفاوتی با عزاداری های تاسوعا و عاشورایی ندارد. افشای اپوزیسیونی که ۳۴ سال آزگار در از پا درآوردن این رژیم و جایگزین کردنش با یک نظام ملی و لیبرال دمکراتیک و یک قانون اساسی نوین مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر عاجز مانده برای من مهمتر از رژیمی است که تنها دلیل ماندنش فقدان یک آلترناتیو درست و حسابی است. برای نجات ایران از شر این رژیم باید اپوزیسیونی حسابی داشت و آنچه خود را اپوزیسیون می نامد ملغمه ایست از عناصر بسیار نامطلوب و ضدملی و در برخی موارد نفوذی های خود رژیم. این اپوزیسیون بنظر من باید پالایش یابد و اپوزیسیون واقعی و مطلوب را از دلش درآورد تا بر سر اصول حافظ منافع ملی ایران توافق و همکاری کنند. مسئله دیگر ما رسانه های برون مرزی هستند که هنوز به وظائف ملی خود یا عمل نمی کنند و یا خیال می کنند که نپرداختن به اپوزیسیون کار درستی است و یا همه اپوزیسیون را متهم به منیت کردن کافیست و مردم باید این نتیجه گیری خواص را بپذیرند. بنظر من، نپرداختن به اپوزیسیون، فقط می تواند بهشتی برای اپوزیسیون نامطلوب باشد و برای رژیمی که از فقدان اپوزیسیونی ملی و قوی بعنوان الترناتیوش وحشت دارد. پرداختن به امثال بهرام مشیری و محمد امینی ها و بنی صدرها و و و در رسانه ها که کاری جز جعل و تحریف تاریخ و مبارزه با پهلویهایی که در قدرت نیستند می کنند لازمست. این استادان و پژوهشگران جهان سومی که اصول تاریخ نگاری و پژهش در این حیطه را عمدا در رابطه با ایران بکار نمی برند بخش مهمی از اختگی اپوزیسیون هستند و نباید ولشان کرد. اپوزیسیون را باید شناخت و شناساند تا مسئولیت پذیر شوند و یا بازنشسته. نوشتار اخیر کوشان ماد در سایت خودنویس در کل حرفهای دل مرا برای شما در بر دارد. با سپاس از شما. ارادتمند حق
پاینده ایران
|