ایرانی
با درود خدمت دوستان
بهمن خان گرامی، بحث قلمی شما را دنبال می کنم و با مواضع شما کاملا موافق هستم. به خاطر دارید که در زمان شورش ۵۷، آقایان می گفتند شاه برود ... بیاید (نقطه چین به دلیل رعایت ادب از من است و الا دوستانی که سن و سال مرا دارند، آن کلمه را می دانند). خوب شاه (به قول من شاهنشاه آریامهر) رفت و همان که در جای نقطه چین می گفتند آمد و همه را درید، آیا امروز هم باید مانند سال ۵۷ عمل کنیم و بگوییم جمهوری جهل و فساد برود، بعدش مهم نیست!؟. در این باره ابتدا اینکه، بند یازدهم منشور پیشنهادی! سردرگمی های زیادی را در بین نیروهای ملی ایجاد کرده و سپس، منشور فوق العشاره، حتی در حد یک پیش نویس هم نیست، تنها چیزی که ما و اکثر نیروهای ملی را به سکوت و یا نقدهای ملایم کشانده، بحث شاهزاده رضاپهلویست. از سویی باورمان نمی شود ایشان بحث فدرالیزم را پذیرفته باشند و از سوی دیگر، در دریافت معنای بند یازدهم سردرگم مانده ایم. امیدوارم برنامه سه شنبه افق شفافیت ایجاد کند و نه اینکه بر پرسش های بیفزاید.
شاید مطرح کردن بحث آقای نوری علا اینجا موضوعیت نداشته باشد، اما مقاله اخیر ایشان که در سامانه به چاپ رسید، پاسخی کوتاه دارد. ایرانی از اختراع مفاهیم تازه که در جایی آزمایش نشده باشد به تنگ آمده است. بهمن خان، مگر در ابتدای انقلاب جمهوری خواهان نمی گفتند، جمهوری اسلامی جمع نقیضین است؟ پاسخ تئوریک چه بود؟ ذات اسلامی است و فرم جمهوری!، کلی هم برایش دیالیکتیک اسلامی ترمودینامیکی و قرآنی می ساختند!، اما چه شد؟ سی و چند سال زجر کافی نیست که امروز نیز با تاکید موکد، یک جمهوری اسلامی دیگر منتها اینبار در قالب سکولار دموکراسی! بیافرینیم و سی سال زجر بکشیم؟. همه ما معنای کلمات فدرال، سکولار و دموکراسی را می دانیم و پیش از اختراع ویکی پدیا هم می دانستیم. آنچه با آن مشکل داریم، ؛سکولار دموکراسی فدرال ملیت ها؛ است که همتراز جمهوری اسلامی است!. یعنی ملغمه ای از عناصری که با هیچ چسب دیالیکتیک به هم نمی چسبند.
پاینده ایران
|