دیالوگ ملی
حق
با درود آقای آبار گرامی، بله، "صد ها حزب گروه وسازمان شناخته شده مخالف رژیم جمهوری اسلامی درخارج خواستار براندازی وانحلال رژیم فاسد و ضد مردمی اسلامیند". اما آیا اهدافشان همگی اینان در راستای حفظ و گسترش منافع ملی ایران یعنی وطنپرستانه است یا در راستای منافع شخصی، گروهی و حزبی شان که وطنفروشی است؟ آیا تنها مخالفت با جمهوری اسلامی جوازی است که همه اینها را ملوس و برای ایران مفید بدانیم و به ملت ایران معرفی کنیم؟ یا اول باید اهداف و سوابق این "صدها حزب و گروه...." را یکی یکی ببینیم و ببینیم مخالفتشان با جمهوری اسلامی بر سر چیست و اهدافشان چه بوده و هست که موجودیت این رژیم و وجود وطنپرستان در صف اپوزیسیون سدی در برابرشان شده؟ آیا نباید دید این "صدها حزب و گروه..." چه اهداف مشترکی با هم بغیر از سرنگونی رژیم دارند و نسبت بهم چه طرز فکر و سیاستی داشته و دارند؟ مثلا بدنبال حذف یکدیگر از گردونه سیاسی از حالا هستند و از حالا در غیاب ملت ایران و به قیمومیت از جانب این ملت تعیین می کنند "یا جمهوری یا هیچ"،"یا ایران چند ملت و ملیتی است یا هیچ"، و "یا فدرالیسم یا هیچ". این گروگانگیری ها فقط بدرد وطنفروشان و آنهایی خورده که در پی فروپاشاندن هر چه بیشتر جامعه ایرانی و تداوم همین رژیم بوده اند. و کدامیک از این "...یا هیچ" هایشان کوچکترین ارتباطی با دمکراسی و حقوق بشر دارد، و منافع ملی ایران را نشانه نرفته است؟ یکی مبارزه اش برای حفظ ایران و منافع ملی ایران است و آن دیگری مبارزه اش برای حفظ منافع شخص خود و حزب و گروهش است. هر دو مبارزند ولی آیا هر دو را باید یکی دانست و ارج نهاد و از هر دو توقع داشت که با هم به توافق بر سر اصول برسند و همکاری کنند؟ اینها در اصول با هم هیچوجه اشتراکی ندارند، دارند؟ آیا توافق و همکاریشان بر سر سرنگونی رژیم بتنهایی کافیست؟ بعدش چی؟ آیا فکر می کنید این مبارزان بجز براندازی جمهوری اسلامی می توانند هرگز با هم بر سر اصول حافظ منافع ایران توافق و همکاری کنند یا همانند دو خط موازی هرگز بهم نمی رسند...ادامه بخش ۲
|